واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: نگاهي به وضعيت بحران زده حوزه تئاتر مديريت تئاتر از ميان هنرمندان تئاتر انتخاب شود
مديريت تئاتر سالهاي طولاني است كه از نبود يك تداوم و استمرار در مديريت و به ويژه داشتن يك مدير دلسوز ، ماهر و دغدغهمند رنجي كه از دل هنرمندان ( و نه تنها يك طيف از هنرمندان) ميبرد. به ويژه اين كه در اين سالها مديراني براي اين منصب حساس تعيين شدند كه هرگز توانايي اداره چنين مديريت مهمي را نداشتند و انتقادهاي بسياري را به عملكردهاي خود وارد كردند . اين انتقادها و عدم توانايي مديرهاي مربوطه براي رسيدگي به مشكلات اين حوزه سبب شد تا عموما عمر مديريتآنان كوتاه مدت باشد. اين كوتاه بودن مديريت و جابه جايي دائمياين پست، قدرت برنامه ريزي و رسيدگي به امور هنرمندان را (حتي اگر دغدغه و توان اجراي آن را داشتند) از آنان ميگرفت و يك بلاتكليفي و سردرگميبراي خانواده تئاتر به ارمغان ميآورد .
بلاتكليفي اي كه تأثيرات مناسبي را بر روند حركتي هنرهاي نمايشي به همراه نداشت و به مرور زمان و با تغيير در عرصه مديريت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، اين مديران كل مركز هنرهاي نمايشي اختيارات خود را از دست دادند و معاون هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، خود تصميمگيري در تئاتر را به دست گرفت.اين موضوع نيز مشكلات خانواده تئاتر را بيشتر كرد زيرا معاون هنري ارشاد به دليل مسووليتهاي سنگين ديگرش در حوزههاي موسيقي و تجسميو اخيرا مد و لباس، هرگز نميتوانست تماميتمركز و انرژي خود را به سامان دهي وضعيت تئاتر اختصاص دهد . اوج اين اتفاقات را در دوره دولت دهم شاهد بوديم . مشكلات اصلياي كه ديگر صداي مديرانش را نيزدر آورد.مشكلاتي نظير ويرانه شدن ساختمان اداره تئاتر و تخريب تدريجي آن ساختمان به دليل عدم رسيدگي به آن و تماشاخانه سنگلج كه همه چيزش سالهاست در حد حرف باقيمانده وقولهاي مداوميكه هرگز رنگ واقعيت به خود نگرفت و يا تبديل به ويرانه شدن ساختمان تئاتر شهر كه ابتدا از دست درازي و تخريب محوطه بيروني و حياط تئاتر شهر آغا زشد و اكنون به ويران شدن تدريجي سقف و ديوارها و سيستم ايمني اي رسيده كه كسي نگران حالش نيستو به اين گونه روزهاي تلخ تئاتر يك به يك با اشك ديده و خون دل اهالي مظلوم اين هنر طي شدتا اميدها را به دولت تدبير و اميد و به ويژه معاون هنري وزارت ارشادش بيشتر كند.
اما زمان گذشت و گذشت و صد روز از دولت يازدهم نيز گذشت اما از اتفاقات خوب اين حوزه خبري نشد. معاونت هنري وزارت ارشاد به گفته خود با بدهي سيزده ميليارد توماني اين معاونت را از نفر قبلي تحويل گرفت و اكنون سه ماه است كه هر بار در هربحث و صحبت و مصاحبه گناه سر و سامان نبخشيدن به زير مجموعههاي بيسكان دارمعاونت هنري را به گردن اين بدهي مياندازد. اين درحالي است كه اكنون كمتر سيوپنج روز تا برگزاري مهمترين رخداد تئاتر كشور يعني جشنواره تئاتر فجر باقي مانده و به گفته كارشناسان اين حوزهها از عدم داشتن مديري كار آمد رنج ميبرد. زيرا هم چنان مديراني بر سر پستهاي خود هستند كه از دولت قبلي باقي ماندهاند. اين مديران از آن جايي كه نميدانند كه آيا فردايي براي آنان درپستشان هست يا نه، اكنون سه ماه است كه نميتوانند برنامهريزي گسترده و دراز مدتي نه براي جشنواره فجر، نه براي تعميرات ساختاري تئاتر شهر، نه براي برنامهريزي گروههاي تئاتري ونه هيچ برنامهريزي اصولي براساس سياستهاي دولت جديد انجام دهند و چون هنوز مدير جديدي نيز براي اين پستها معرفي نشده تا اين برنامهريزيهاي مهم را انجام دهد اين حوزهها به كشتياي مانند شدهاند كه سكانداري ندارد و هر لحظه در اين درياي خروشان به سمتي پرتاب ميشود و كسي نيست در ميان اين همه طوفان فكري به حال اين هنر و هنرمندانش بكند. هنرمنداني كه مدتهاست اداره تئاتري براي تمرين ندارند و تئاتر شهرشان نيز هرلحظه در حال فروريختن است و يا هنرمندان بيماري كه به دليل عدم رسيدگي يك به يك خاموش شده و يا در بيمارستانهاي مختلف روزهاي سختي را پشت سر ميگذرانند. در شرايط كنوني انتظار هنرمندان تئاتر از معاونت هنري دولت تدبيرواميد كه اميدهاي بسياري را به خود دوخته است اين است كه براي پاسخ گويي به نيازهاي هنرمندان تئاتر رچه سريعتر مديري لايق را از ميان خود هنرمندان انتخاب كند. مديري كه به واقع دردهاي هنرمندان تئاتر را خود از نزديك بشناسد و آن را با پوست و گوشت و خون خود لمس كرده باشد.
مديري كه تنها يك مدير به معناي تكيه زننده بر صندلي رياست نباشد و با مشورت تنها نهاد صنفي تئاتر اتنخاب شود. مديري از ميان چهرههاي پيشكسوت و هنرمندي چون بهزاد فراهاني، ايرج راد، علي نصيريان، جمشيد مشايخي و يا هنرمندان جوانتري كه هرگز دردولتهاي قبلي به بازي گرفته نشدهاند وچون خودشان از ميان اهالي حقيقي و هميشگي تئاتر (و نه هنرمندان مشهور به هنرمندان تنها مناسبتي و سفارشي كاري) بيرون آمدهاند بيترديد ميتوانند به وضعيت بحراني تئاتر خاتمه داده و خانه خودشان را بار ديگر از پاي بست بسازند و همچون ديگر مديران تنها در بند نقش ايوان نباشند.
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]