واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: آيين چراغ، خاموشي نيست
از شمار دو چشم يك تن كم
و از شمار خرد هزاران بيش
پدر علم ارتباطات با عروج به سوي معبود همچون زمان حيات خود مانند چراغي پرفروغ ميدرخشد و براي مشتاقان و علاقهمندان روشنگري ميكند. از اين رو همواره جاويدان است.
آنچه موجب شگفتي است اين كه هرچه از عمر گرانمايه اين الگوي برجسته علمي ميگذشت، گويي عطش يادگيري و ياددهي در ايشان افزونتر ميشد. گذر عمر نه او را خسته ميكرد و نه از دغدغههايش براي پيمودن راهي كه آغاز كرده بود، ميكاست.
دانش پژوهان نيك ميدانند كه دكتر معتمد نژاد نهال ارتباطات اجتماعي را در كشور عزيز ما با عشق، پايداري و ايمان به توانمندي دانشجويان به درختي پرثمر و تناور تبديل كرد؛ به گونهاي كه امروز تعداد بي شماري از فرزندان اين مرزوبوم در دانشگاههاي دولتي و آزاد و نيز مراكز آموزش عالي دانشگاه جامع علمي، كاربردي در رشته ارتباطات و شاخههاي آن نظير روابط عمومي در مقاطع گوناگون تحصيلي فارغ التحصيل شده يا در حال تحصيل هستند.
استاد بزرگ ما در هر مجمعي كه ظاهر ميشد، طرحي نو ارائه ميداد. سخنانش همواره بن بست شكن و راهگشاي مسيري تازه بود. چشم اميد او به سرمايههاي انساني و در راس آنها پژوهشگران بود؛ تا با شجاعت ظرفيتهاي ارتباطات اجتماعي را در مسير توسعه شكوفا سازند.
به دور از هرگونه ذوق زدگي در برابر تكنولوژيهاي نوين به جايگاه ارتباطات سنتي نيز توجه داشت. دانشمندي سنت دار بود كه از نو انديشي و نوآوري نيز استقبال ميكرد. مقدمه پرمحتوا و عميق ايشان بر كتاب «در آمدي بر ارتباطات سنتي» دكتر فرقاني و... و در كنار آن حضور در نشستهاي جهاني و منطقهاي نظير اجلاسهاي جهاني جامعه اطلاعاتي در ژنو و تونس و نگاشتن جديدترين مطالب در ارتباط با ديدگاههاي يونسكو و ... حاكي از نگاه جامع و سيستماتيك اين استاد فرزانه به مقوله ارتباطات است.
او جهاني ميانديشيد و بومي عمل ميكرد. در انديشه؛ آرمان گرا و در عمل واقع بين بود. و به قول سهراب سپهري از اهالي امروز بود و با افقهاي باز نسبت داشت.
جا دارد به نقل از استاد عزيز و ارجمند جناب آقاي دكتر خانيكي متذكر شوم كه «انديشههاي بزرگ اگر نتوانند در ظرفهاي كوچك نيز براي خود جا بيابند، تنها در خاطرهها ميمانند. هنر مهم مهندسي تدريجي آرمانهاي بزرگ است، اين دشوارترين بخش كار علمي و فرهنگي سرزمين ماست. كاري كه با انجام آن، «پدري» را براي دكتر معتمدنژاد در ارتباط ممكن ساخت.»
آري او فكرش بزرگ بود و گامهايش كوچك؛ آرمانهايش بلند بود و اميدش مداوم؛ اما نكتهاي كه در عملكرد دكتر معتمدنژاد اهميت داشت و به اعتقاد اينجانب كمتر مورد عنايت قرار گرفته است، گرايش و رويكرد ايشان به تئوري «پائولوفريره» انديشمند برزيلي در قلمرو آموزش بود.
فضاي كلاس درس پدر علم ارتباطات اجتماعي، همواره آميزهاي از گفتگو، بحث آزاد و تبادل نظر بود. اگرچه دانشجويان در برابر مقام علمي، ادب و فروتني او سر تعظيم فرود ميآوردند، اما در حين درس هر كس انگيزهاي براي بيان مطلبي داشت؛ زيرا صميميت حاكم بر كلاس به راستي فرهنگ سكوت را ميشكست.
در حقيقت او تسهيلگري بود كه استعدادهاي خفته را شكوفا ميكرد و شهامت در بيان عقيده را ميان دانشجويان نهادينه ميساخت اين نحوه تعامل از اعتقاد راسخ او به ظرفيتهاي بالقوه منابع انساني و لزوم توانمندسازي آنها سرچشمه ميگرفت.
شايد از منظري ديگر بتوان كلاسهاي ايشان را نمادي از يك حوزه عمومي (هابرماس) دانست كه با اظهار نظرهاي مختلف؛ فارغ از هرگونه تهديد، تطميع و سانسور، عقلانيتي برخاسته از خرد جمعي ايجاد ميشد.
بديهي است كه اين خرد جمعي خاستگاه تفاهم، دوستي، منش انساني و در عين حال تفكر انتقادي است. همان حلقه گمشدهاي كه امروز در كاهش سرمايه اجتماعي و سرمايه فرهنگي در كشور ما متجلي شده است.
دكتر معتمدنژاد همچون ستارهاي درخشان در سپهر فرزانگي و دانش اين سرزمين همواره ميدرخشد. اگرچه او ديگر در ميان ما نيست، اما آثار، دغدغهها و خاطراتش معبري را كه با فداكاري و از خود گذشتگي در ميان سنگلاخها گشود، پيش روي علاقمندان قرار داده است.
دكتر معتمد نژاد يك فرد نيست، او يك راه، يك مكتب و يك چراغ است و آئين چراغ خاموشي نيست.
جهان يادگار است و ما رفتني
به گيتي نماند به جز گفتني
چهارشنبه 20 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]