واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: حميدرضا نعيمي در نشست رسانهاي نمايش «سقراط» مطرح كرد: شهرداري براي كسب درآمد حتي از فروش گيشه آثار نمايشي نميگذرد
هشت سال سخت را از سر گذرانديم. فقر فرهنگي را پشتسر گذاشتيم. ادبيات مبتذل را شنيديم و آنقدر پوست كلفت شدهايم كه تحمل كرديم، درحاليكه ديگر ملتها چنين روندي را يك سال هم تحمل نميكردند. حميدرضا نعيمي در نشست رسانهاي نمايش «سقراط» مطرح كرد: شهرداري براي كسب درآمد حتي از فروش گيشه آثار نمايشي نميگذرد
ايلنا: نشست رسانهاي نمايش «سقراط» به نويسندگي و كارگرداني حميدرضا نعيمي ظهر امروز سهشنبه (۱۹ آذرماه) با حضور عوامل اين اثر نمايشي در سالن كنفرانس مجمموعه تئاترشهر برگزار شد. كارگردان نمايش سقراط در اين نشست ضمن ابراز گلايه درخصوص بيتوجهي مسئولان نسبت به تبليغ و گسترش تئاتر بين مردم، دريافت ۵درصد عوارض از محل فروش گيشه اثر توسط شهرداري تهران را تاسفآور دانست.
به گزارش خبرنگار ايلنا، نعيمي با بيان اينكه در كشور هيچ تبليغي براي گسترش تئاتر ميان خانوادهها وجود ندارد و هيچ نهادي حتي خود را مسئول كمك به اين هنر نميبيند، در ارتباط با قرارداد گروه گفت: قرارداد تنظيم شده ميان ما و مركزهنرهاي نمايشي طبق سند تيپ سال ۸۰ بسته شده و من برآورد گروه ۶۲ نفري عوامل نمايش را بر اين اساس به مركز ارائه كردم. به گفته مسئولان مركز بودجه درنظر گرفته شده براي نمايش سقراط بالاترين رقم درنظر گرفته شده براي يك اثر در سال ۹۲ بوده و اين در حالي است كه حتي نصف برآورد من به عنوان كارگردان را هم پوشش نميدهد.
وي ضمن اشاره به اينكه بايد بخش زيادي از دستمزد عوامل را با فروش گيشه تامين كنيم، ادامه داد: جالبتر اينكه ۱۵ درصد از مبلغ فروش گيشه را بايد به بنياد رودكي بدهيم، ۵ درصد به عنوان عوارض شهرداري پرداخت ميشود و سپس ۲۰ درصد سهم مركزهنرهاي نمايشي خواهد شد كه جمعا ۴۰ درصد از فروش گيشه را شامل ميشود. به مبلغ تعيين شده اشاره نميكنم چون اصلا در شان گروه نيست ولي اميدوارم مذاكرات با مركزهنرهاي نمايش به نتيجه برسد و آنها اين ۲۰ درصد را از ما كم نكنند.
اين هنرمند با تاكيد بر اينكه هيچيك از اين مبالغ به اندازه ۵ درصد باج عوارض شهرداري براي من غيرقابل پذيرش نبود، اظهار داشت: اصلا نميدانم شهرداري تهران اين مبلغ را به چه دليل از من ميگيرد و چه خدماتي در قبال آن به گروه ارائه ميشود. براي كشوري با اين پيشينه تاريخي و فرهنگي جاي تاسف است كه شهرداري براي كسب درآمد حتي از فروش گيشه آثار نمايشي در بنياد رودكي نميگذرد.
كارگردان نمايش «درخشش در ساعت مقرر» در ادامه به نگرانيهاي خود درخصوص به صحنه بردن نمايش «سقراط» اشاره كرد و گفت: برخلاف آثار گذشته كه از مدتي قبل رسانهها را در جريان ميگذاشتم اين بار به دليل آينده مبهم كار جرات نكردم اطلاعرساني كنم و در طول تمرينها مدام به اعضاي گروه ميگفتم كه اگر كار تعطيل شد اصلا نبايد ناراحت نشويد. هيچيك از عوامل و بازيگران نمايش سقراط با من توافق مالي نكرد و هنگامي كه ميخواستم نظر فرهاد آئيش براي ايفاي نقش دراين نمايش را بدانم گفت همه بايد تلاش كنيم اتفاق خوبي بيفتد.
او افزود: اين افراد چه بسا ضرر هم كردند و فردي مثل آقاي آئيش يك سريال و دو فيلم را بخاطر كار ما از دست داد، البته ميدانم روح بزرگ او چنين اتفاقي را به عنوان ضرر درنظر نخواهد گرفت. ايوب آقاخاني گفت نبايد نگران شكست مالي باشيم و تنها بايد به كار فكر كنيم. البته مديران هم پشت من را گرفتند و اعتقاد داشتند نمايش سقراط هرطور شده بايد روي صحنه بيايد. حتي هنگامي كه از اجرا در جشنواره تئاتر فجر انصراف دادم آقاي دكتر عاليزاد، دبير جشنواره تاكيد داشت كه نمايش سقراط بايد در جشنواره اجرا شود.
نعيمي همچنين با بيان اينكه هنگام نگارش نمايشنامه بازيگر خاصي را درنظر نميگيرد در خصوص ايفاي نقش فرهاد آئيش در نقش سقراط و گروه بازيگران عنوان كرد: علاقه زيادي داشتم تا با فرهاد آئيش همكاري كنم و نميدانم اگر او قبول نميكرد بايد چهكار ميكردم. از طرفي شانس خود را چندبار امتحان كرده بودم و هر بار «نه» شنيده بودم و اين مرتبه كه نمايشنامه را به ايشان سپردم منتظر مواجه شدن با نه بزرگ ديگري بودم كه خوشبختانه چنين نشد و بازي در نقش «سقراط» را پذيرفت.
وي درخصوص ويژگي حضور اين هنرمند تصريح كرد: اهميت ايفاي نقش فرهاد آئيش در اين نيست كه يك بازيگر با تجربه روي صحنه قدم ميگذارد و در نقش سقراط به ايفاي نقش ميپردازد. او بدون گريم خاصي بازي ميكند و ابتداي امر همان فرهاد آئيش شكل گرفته در ذهن تماشاگر به نظر ميرسد اما بعد از گذشت زمان تماشاگر بين شناخت خود از بازيگر و نقشي كه ايفا ميكند سردرگم ميشود. دوست داشتم تماشاگر ابتدا با خود بگويد اين فرهاد آئيش است اما بعد از ۱۰ دقيقه خواهد گفت سقراط است.
اين نويسند و كارگردان تصريح كرد: لادن مستوفي دير به جمع عوامل پيوست اما بسيار زود تمام آنچه در نظر داشتم و به آن اشاره ميكردم را پيدا كرد و به نقش رسيد. در خصوص افرادي مثل ايوب آقاخاني، سياوش چراغيپور و ديگران هم صحبتي نميكنم كه اصولا اجرا بدون آنها براي من قابل تصور نيست.
نعيمي همچنين در ارتباط با متن نوشته شده و دليل اهميت «سقراط» اظهار داشت: در تاريخ با فيلسوفان زيادي روبرو هستيم اما شايد هيچيك اهميت و جذابيت دراماتيك سقراط را ندارند. اين فيلسوف تنها فردي است كه به خاطر انديشه خود به شهادت ميرسد و شهيد راه همت به حساب ميآيد. شخصيت سقراط براي بسياري از هنرمندان، نويسندگان و شعرا در گوشه و كنار جهان محل الهام بوده و همواره در آثار خود به جام شوكران و سرنوشت او اشاره كردهاند.
وي با اشاره به اينكه در سطح جهان متون زيادي درباره اين فيلسوف موجود نيست، اضافه كرد: نميدانم چرا نويسندهاي مانندشكسپير علاقهاي به نگارش نمايشنامهاي با اين موضوع نشان نداده و آنچه در ايران ترجمه شده و موجود است، دهه پنجاه توسط اندرسن نوشته شده كه بنابه شرايط آن روزگار آمريكا در دوره مككارتيزم قصد دارد زمانه خود را انعكاس دهد و من فكر ميكنم نمايشنامهاي كه نوشتهام از آن بهتر است.
اين كارگردان به منابع نگارش نمايشنامه سقراط اشاره كرد و ادامه داد: دو منبع اصلي در اين زمينه وجود دارد، يكي آنچه از شرحيات افلاطون به يادگار مانده و ديگر آنچه از شاگرد او گزنفون به جاي مانده است. من تلاش كردم راه ميانه را در پيش بگيرم، بنابراين بخشي از آنچه نوشتم برگرفته از اثر افلاطون و بخش ديگر به كتاب گزنفون بازميگردد. به نوعي ميتوان چنين گفت كه سقراط ما خلق شده و سپس تاويل فرهاد آئيش از او را شاهد خواهيم بود كه بعد از اجرا روي صحنه تماشاگر تاويل خود را از آن به دست خواهد داد.
نويسنده نمايشنامه «داستانهاي كارور» در ادامه تصريح كرد: يك انديشمند غربي ميگويد ما دوبار در تاريخ مرتكب اشتباه شديم، نخست زماني كه سقراط را كشتيم، دمين وقتي كه مسيح را به صليب كشيديم. نكته جالب اين است كه نه مسيح و نه سقراط كتاب نداشتند و تنها به صورت شفاهي مردم را در جريان نظر خود قرار ميدادند. آراء سقراط توسط شاگران، كه او دوستان خود ميخواند مكتوب شده و گفتههاي مسيح توسط حواريون براي ما به يادگار مانده است. هر دو شخصيت هم بهرغم بيان حقيقت در دادگاه به مرگ محكوم شدند.
نعيمي با اشاره به عملكرد ۸ ساله در دولت گذشته گفت: هشت سال سخت را از سر گذرانديم. فقر فرهنگي را پشتسر گذاشتيم. ادبيات مبتذل را شنيديم و آنقدر پوست كلفت شدهايم كه تحمل كرديم، درحاليكه ديگر ملتها چنين روندي را يك سال هم تحمل نميكردند.
سه شنبه 19 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]