تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانايى، ريشه همه خوبى‏ها و نادانى ريشه همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804458294




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اشتباه استراتژيك ظريف گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح سه شنبه


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: اشتباه استراتژيك ظريف گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح سه شنبه
روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «براي بعد از رفع تحريم ها چه كرده ايم!»،«مسموميّت پشت خاكريز»،«جاي مدرس خالي!»،«اشتباه استراتژيك ظريف»،«اعتماد عمومي را بازگردانيم»،«پايان 8 سال بي قانوني در ارائه بودجه »،«تحريم، نفت و بودجه 1393»،«از بمب گوگلي تا لشكر زنبورهاي فيسبوكي»،«فوتبال و روياهاي برباد رفته فرزندان آدم»و... كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.


خراسان:براي بعد از رفع تحريم ها چه كرده ايم!

«براي بعد از رفع تحريم ها چه كرده ايم!»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم دكتر علي ماروسي است كه در آن مي خوانيد؛در عرصه مديريت حوزه هاي اقتصادي- اجتماعي، برنامه ريزي و مديريت مسائل بعد از حل يك بحران كه در تعريف نهادهاي بين المللي مانند برنامه توسعه سازمان ملل (Post-Conflict Needs Assessments) ناميده مي شود از جمله ضروري ترين اقداماتي است كه مديران يك كشور بايد براي بهره برداري از شرايط جديد در عرصه اقتصادي- اجتماعي به انجام رسانند . فرو نشاندن بحرانهاي سياسي و اقتصادي، هميشه به عنوان گام ابتدايي ناميده مي شود ولي آنچه كه مهم است داشتن برنامه هاي مدون براي مراحل بعد از آن است. در حقيقت برداشتن گام نخست بدون در نظر داشتن مراحل بعدي ، بي ثمر خواهد بود، زيرا از بعد حقوقي و جامعه شناسي فرو كش كردن يك بحران و آغاز يك روند جديد به مانند برداشتن يك مانع از مسير يك رودخانه خروشان است، كه اگر برنامه ريزي دقيقي براي مناطق پايين دستي نشود، خسارات ناشي از برداشتن مانع، بسيار سهمگين و در مواردي غير قابل جبران خواهد بود. نگاهي به تجربه بعضي از كشورها مانند كشور آرژانتين خصوصا بعد از سال 1998مبين اين واقعيت است كه در مواقعي كه آنها نتوانسته اند چارچوب حقوقي و تجاري هجوم سرمايه هايي كه توسط شركتهاي خارجي به بازارهاي آنها سرازير شده را مديريت كنند، با معضلات بسيار زياد حقوقي ، اقتصادي و اجتماعي مواجه شده اند به نحوي كه هم اكنون آنها با تقاضاهاي دهها ميليارد دلار خسارت از ناحيه شركتهاي آمريكايي و اروپايي مواجه شده اند!

اكنون نيز در نتيجه توافقات كلي بين ايران و 1+5، و همچنين برداشتن گامهايي در جهت رفع تدريجي تحريم ها، يك نوع نشاط و اميدواري در جامعه خصوصا در حوزه هاي اقتصادي ايجاد شده است. طبيعي است كه اين موضوع مورد توجه رسانه ها و صاحب نظران سياسي و اجتماعي كشور نيز واقع شده است به نحوي كه هنوز محتواي بسياري از مطالب و تحليلهاي رسانه ها و تريبون هاي عمومي در خصوص آثار توافق ژنو بر اقتصاد و زندگي روزمره افراد جامعه مي باشد. ولي آنچه كه باعث ايجاد نگراني هايي مي شود، مسئله بعضي از اقدامات عملياتي و تعهد آور برخي از مديران ارشد اقتصادي و سياسي كشور در خصوص اين موضوعات است، به نحوي كه از اظهار نظرها و اقدامات بعضي از دست اندركاران اقتصادي كشور چنين استنباط مي شود كه اكنون ديگر بحران تحريمها كاملا رفع شده لذا يك رقابت جدي ميان شركتهاي بزرگ فني و اقتصادي از جمله شركتهاي فعال در زمينه نفت و گاز و پتروشيمي و خودروسازي براي شروع مجدد فعاليتهاي اقتصادي خويش در ايران وجود دارد. اما واقعيت چيست؟

در اينكه شركتهاي فراملي اشتياق بسياري دارند كه از فرصت ايجاد شده كه در ادبيات حقوقي- اقتصادي به آن موقعيت بعد از تحريمها( Post-Sanctions) گفته مي شود بهترين بهره برداري را نمايند هيچ ترديدي نيست. ولي اين اشتياق بايد در بستر واقعيات مورد بررسي قرار گيرد. دست اندركاران اقتصاد كشور بايد توجه داشته باشند كه رقابت ميان شركتهاي فراملي آمريكايي- اروپايي براي ورود به بازار داخلي كشورها خصوصا صنايع بالادستي مانند نفت و گاز و خودرو، اگر چه جزئي از ماهيت بازار است ولي در بسياري از موارد ظاهري است! زيرا با توجه به تركيب سهامداران بسياري از اين شركتها و همچنين در نظر داشتن سياستهاي ناشي از مقررات حاكم بر بازار سرمايه و كالاي دو طرف اقيانوس (Transatlantic Trade and Investment Partnership (TTIP) تقسيم بازار ها بين شركتهاي بزرگ فراملي جزئي از مرامنامه تجاري آنها است. علاوه بر اين مسئله، با توجه به سوابق پرونده هاي بسيار زيادي كه در زمينه سرمايه گذاري خارجي و يا فعاليت شركتهاي خارجي در ايران ، نزد محاكم بين المللي مطرح است مسئولين اقتصادي كشور بايد قبل از هر گونه مذاكره و يا انعقاد قرارداد در خصوص موضوعات مهم به يك نكته يقيني رسيده باشند. از جمله اينكه بر فرض آمادگي شركتهاي عظيم نفتي و يا خودروسازي براي فعاليت در عرصه اقتصادي كشورآيا بسترهاي حقوقي و اقتصادي اين نوع همكاريها نيز آماده شده است؟ آيا مطالعات كارشناسي در خصوص مباني نقض تعهدات قراردادي و خروج از عرصه اقتصادي كشور توسط بسياري از شركتهايي كه اكنون مشتاق بازگشت مي باشند به انجام رسيده يا خير؟ دليل عدم اجراي تعهدات قراردادهاي قبلي در زمينه تامين قطعات صنايع خودرو سازي، دريايي و خدمات پزشكي و يا عدم پرداخت ميلياردها دلار از سرمايه كشور توسط آنها در زماني كه كشور نياز شديدي به آن داشت چه بود؟ آيا دليل آن فقط وضع تحريم ها بود و يا اينكه متون قراردادهاي قبلي به نحوي بود كه اين امكان را براي آنها فراهم كرده بود كه بتوانند در مواقعي با استناد به وضع تحريم و يا محدوديتهاي بانكي و بيمه اي، اجراي تعهدات خويش را معلق نمايند؟ آيا يك ارزيابي دقيق از ميزان خسارات ناشي از نقض قراردادهاي قبلي به عمل آمده است؟ آيا تعريفي در خصوص نحوه مذاكره و انعقاد قرارداد بر اساس استانداردهاي بين المللي، آثار حقوقي- اقتصادي تعهدات و خروجي آراي مراجع داوري بين المللي در خصوص قراردادهاي تجاري و سرمايه گذاري به عمل آمده است؟ اينها فقط به عنوان كلياتي است كه نيازمند بررسي توسط دست اندركاران حقوقي- اقتصادي كشور است.

نتيجه اينكه ، اكنون كه با حمايت و همدلي ملي كشور قدم در راه حل موانع تجارت بين المللي برداشته اند، لذا با عنايت به اصول حاكم بر مراودات تجاري بين المللي، اكنون دقيقا زمان آن است كه دست اندركاران مسائل اقتصادي كشور با كمي تامل بيشتر با شركاي تجاري خارجي مواجه شوند. علاوه بر آن اكنون زمان آن است كه يك بازنگري حرفه اي در متون قراردادهاي پيشنهادي جديد به عمل آيد به نحوي كه نه تنها بايد پيش بيني بحرانهاي ديگر را داشت بلكه بايد به نحوي باشد كه راههاي تفسير به راي مفاد قراردادها در مواقع اختلاف به حداقل برسد.

كيهان:مسموميّت پشت خاكريز

«مسموميّت پشت خاكريز»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قم محمد ايماني است كه در آن مي خوانيد؛

1- امروز شنبه چهارم تير 1367 و اينجا جزيره مجنون، پد خندق است. تك سنگين دشمن موجب شده شماري از رزمندگان به محاصره نظاميان عراقي بيفتند. قايق هاي دشمن در حال پياده كردن نيرو هستند. محاصره هر لحظه تنگ تر مي شود. هرچند ثانيه، عده اي از نيروهاي مقاوم به شهادت مي رسند يا مجروح مي شوند. اسارت باقي مانده كم شمار رزمنده ها قطعي است. يكي از رزمنده ها برمي خيزد و پيش از شليك آرپي جي به سمت قايق مهاجم دشمن با زبان محلي بويراحمد مي گويد «يا شاه قاسم! قوچ گله مو نذرت، بزنمش». اي امامزاده قاسم! بهترين گوسفند گله ام نذر شما كه قايق دشمن را بزنم؛ و مي زند... ساعتي بعد او به اسارت دشمن درمي آيد و چند سال بعد كه از اسارت آزاد مي شود، نذرش را ادا مي كند.

راوي كتاب «پايي كه جا ماند»- آزاده جانباز سيدناصر حسيني پور- همچنين روايت مي كند كه چگونه نيروهاي ارتش و استخبارات رژيم صدام، اسرا را در طول دوران اسارت مورد آزار و شكنجه هاي وحشيانه قرار دادند اما نتيجه نگرفتند. روايت بي شائبه او، روايت خواندني روحيه سلحشوري و شجاعت و مقاومت رزمندگان، حتي در شرايط محاصره و اسارت است اما نه اينكه از ضعف ها و غفلت ها اغماض كرده باشد؛ از جمله آنجا كه در مرور خاطرات دوشنبه سيزدهم تير 1367 در زندان الرشيد بغداد به مرور خاطرات شكنجه هاي سخت چند روز اسارت و مقاومت دوستان همراه مي پردازد و سپس ترفند يكي از سرهنگ هاي عراقي بعد از چند روز سخت گيري و جنايت براي شناسايي فرماندهان احتمالي را بازگو مي كند. راوي مي گويد آن روز برخلاف روزهاي ديگر، لحن بازجوها عوض شده بود و با پنبه سر مي بريدند. سرهنگ عراقي و افسر همراهش مي گويند شماها ميهمانان ما هستيد. فرماندهان شما ميهمان ما هستند. خورد و خوراك آنها و حتي اردوگاهشان جداست. و «اگر (براي معرفي فرماندهان) همكاري كنيد، ما هم همكاري كرد.

فرماندهان جاي خوب، آنجا حمام موجود، آب موجود، غذا كافي، البسه خوب، هر چي احتياجات موجود، والله العلي العظيم، عراق خوب و...»! به سربازاني كه كابل دستشان است اخم و تخم مي كنند و خلاصه اين كه هر كس فرمانده بوده و در اين چند روز خود را معرفي نكرده، حالا معرفي كند. راوي مي گويد اين حرف ها در يكي دو فرمانده گروهان اثر گذاشت. آنها سادگي كردند و فريب چرب زباني افسر استخبارات را خوردند اما بعدها يكي از آنها را با سر و صورت كتك خورده و كبود ديدم كه نشانگر همان احترام خاص بعثي بود!...

2- كاش همان گونه كه مقتداي انقلاب با آثار مربوط به دفاع مقدس مأنوسند، ما و به ويژه مسئولان كشور نيز با اين آثار و صاحبان و خالقان آنها حشر و نشر داشته باشيم تا يادمان نرود ايران و جمهوري اسلامي عزيز، قائم به يك روح جمعي است كه تاروپود آن از خود همين مردمان كوچه و بازار به هم تنيده و همين روحيه سلحشوري بوده كه كشور را در برابر تاخت و تاز تعدي كنندگان پاس داشته است. راوي «پايي كه جا ماند» جايي از همين خاطرات، به تابستان سال 1377 و مبادله جنازه نظاميان عراقي با پيكر مطهر شماري از شهدا در شلمچه اشاره و از قول مدير برق ناحيه جنوب (آبادان و خرمشهر) روايت مي كند وقتي عراقي ها استخوان ها و پلاك هاي كشته هاي خودشان را از ما گرفتند، 500 متر آن طرف تر در گودالي انداختند و لودري كه مشغول خاكبرداري بود روي همه جنازه ها خاك ريخت. اين در حالي بود كه طرف ايراني پيكر شهدا را مي گرفتند و در تابوت مي گذاشتند و پرچم و گل لاله روي تابوت ها نصب مي كردند. سرهنگ عراقي (نماينده مرزباني بصره) كه طي ماه هاي اخير با هيئت ايراني آشنايي داشته، در پاسخ اين سوال كه چرا جنازه ها را به خانواده هايشان تحويل نمي دهيد، مي گويد «اين جنازه ها تاريخ مصرفشون ديگه تمام شده، براي ما دردسر دارن؛ نبايد برن تو شهرها. خاطرات جنگ دوباره براي مردم عراق زنده مي شه» و ادامه مي دهد «ما از شما تعجب مي كنيم و نمي فهميم كه چرا شلمچه شما هميشه شلوغه و اين همه آدم ميان اينجا براي بازديد».

اين، تفاوت افتخار دفاع با شرمندگي ناشي از تعدي و جنايت است. سرهنگ عراقي نمي دانست دفاع مقدس با همه سختي هايش براي ملت ايران، تبديل به سمبل عزت و شهامت و رشادت و پاسداري از حيثيت و حريم خود شده است... سالها بعد، از رژيم بعث جز نامي به ننگ و عار باقي نمانده بود.

3- موسسه آمريكايي زاگبي چند روز پيش نتايج نظرسنجي ميداني خود از شهروندان ايراني- حد فاصل 4 شهريور تا 4 مهر- را منتشر كرد. به گزارش اين موسسه تحقيقاتي، 96 درصد ايراني ها معتقدند ادامه برنامه هسته اي به تحريم ها مي ارزيد. اين نظرسنجي، مشابه نتايج چند هفته پيش موسسه آمريكايي ديگر (گالوپ) است كه اعلام مي كرد 85 درصد شهروندان ايراني گفته اند تحريم ها بر زندگي و معيشت آنها اثر گذاشته اما در عين حال 68 درصد معتقدند ايران با وجود تحريم ها بايد به برنامه هسته اي ادامه دهد؛ اين رقم سال گذشته 63 درصد بوده است. لابد با مشاهده انواعي از همين نظرسنجي هاست كه باراك اوباما با وجود بيان اين مطلب كه «ما در توافق ژنو حق غني سازي ايران را به رسميت نشناخته ايم»، مي گويد «اين ايده كه ايران با تحريم هاي بيشتر و تهديدهاي نظامي، آشفته تر و در نهايت تسليم مي شود، برداشت درستي از مردم يا حكومت ايران نيست. فكر مي كنم حتي ميانه روها يا اصلاح طلبان ايران نيز به راحتي تسليم نمي شوند و خواسته آمريكا و اسرائيل را نمي پذيرند.» او در اظهارات خود در موسسه صهيونيستي سابان البته در تناقض با همين اظهارات ادعا مي كند «روحاني به خاطر فشار تحريم ها روي كار آمد ولي ما به او اعتماد نداريم... در برابر اقدامات ايران، تحريم هاي اصلي سر جاي خود باقي مي ماند. ما فقط كمي شير آب را باز كرديم.»! با همه اين حرف ها كه آميخته با گستاخي و تكبر آمريكايي است، اوباما از لزوم حفظ كرامت ايراني ها در توافق سخن مي گويد! اين همان رويكرد فريبكارانه اي است كه زماني نيويورك تايمز نوشت مبني بر اينكه بايد فريب را چاشني سياست شكست خورده پتك كرد؛ دستكش مخملين روي دست چدني!...

4- آن قدر كه مسموميت و مرگ شيرين فرهنگي سزاوار نگراني است، تحريم اقتصادي و تهديد نظامي و خرابكاري و ترور جاي نگراني ندارد. تحريم ها 30 سال پيش در اوج دفاع مقدس كه كشور هيچ نداشت، نتوانست ايران را از پا درآورد هيچ، كه موجب معجزه هاي بزرگ در عرصه خلاقيت و خودكفايي شد. جنگ، ما را ساخت و اعتماد به نفس ملت ايران را صد چندان كرد. تحريم با همه آزارها و رنج هايش نمي تواند در يك ملت رشيد اثر كند اگر آن روح جمعي و سبك زندگي معطوف به شجاعت، گذشت و ايثار، عزت، قناعت، خلاقيت، كوشندگي و مجاهدت، جسارت و هوشياري برقرار باشد. اين سبك زندگي مانع از اتميزه شدن شهروندان مي شود و در واقع امر، يك ملت را برقرار و پايدار نگاه مي دارد. اما اگر بنا باشد همين سبك زندگي در اخلاق خوش باشي، عافيت طلبي، تجمل، طمع، هوس، فزون خواهي، كام جويي، ترس، احساس حقارت، بي شخصيتي، خود مشغولي و زيست غيرانساني منحل شود، آنگاه در مقياس ملي هر كشوري را آسيب پذير مي كند. اگر مطالبه زندگي عزتمندانه و شرافتمندانه نبود، ملت ستمديده اما عزيز و ظلم ناپذير ما كجا مي توانست از عهده رژيمي كه ژاندارم آمريكا در سراسر منطقه بود و غلبه امنيتي و پليسي داشت، برآيد يا 8 سال دفاع نابرابر را با عزت و پيروزي در برابر جبهه اي از دشمنان مديريت كند؟ فرهنگ ناب اسلامي- ايراني در طول قرن ها به مثابه سنگ كف رودخانه عمل كرده و در جريان تحولات پرماجرا خود را حفظ كرده است. از مغول ها تا روس ها و انگليسي ها و آمريكايي ها و از مدعيان ناسيوناليسم تا مبلغان ماركسيسم و ليبراليسم در اين كشور آمده و رفته اند اما جريان اصيل ريشه دار در متن جامعه ما همان فرهنگ اسلامي- ايراني بوده كه آموخته در بحبوحه همين تاخت و تازها بماند و ببالد.

5- اكنون اما دغدغه ديگري در ميان است؛ دور زدن جبهه فرهنگ و شبيخون دشمن از روزنه استحاله تدريجي سبك زندگي با اين تلقي كه هر سبك زندگي، اخلاق و شخصيت و فرهنگ متناسب با خود را مي آورد. فرض دشمن بر اين است كه از زندگي آميخته با شكم بارگي و هوس بارگي و تجمل طلبي و خوش باشي، انسان شجاع و عازم و حازم و خلاق و جسور و مجاهد در نمي آيد كه بخواهد در برابر فشار و تهديد مقاومت كند. بي علت نيست در روزگاري كه از قطعه خودرو و هواپيماي مسافربري گرفته تا بنزين و دارو و سوخت 20 درصد براي توليد راديو دارو در راكتور تهران و انواع سرمايه گذاري ها مشمول تحريم هاي سختگيرانه واقع مي شود، غرب ميلياردها دلار بودجه به عنوان يارانه فرهنگي! مشخصا براي ملت ما كنار مي گذارد و خرج گسترش شبكه هاي ماهواره اي- از سياسي تا ضد اخلاقي- و شكستن فيلترهاي اينترنتي مي كند.

هدف يك چيز است؛ زبان مشترك فرهنگي ميان يك ملت كه آنها را فراتر از تفاوت هاي زباني و قومي تبديل به يك روح واحد كرده، دچار چندگانگي و تعارض شود تا آنجا كه نتوانند همديگر را بفهمند، يكدل شوند و پاي حيثيت و شرافت خود بايستند. اين قانون لايتخلف الهي است كه «انّ الذين تولّوا منكم يوم التقي الجمعان انّما استزلهم الشيطان ببعض ماكسبوا». آنها كه در بحبوحه دفاع پشت به دشمن كردند، جز اين نبود كه شيطان در روح آنان رسوخ كرد و فهم و محاسبه آنان را به هم ريخت؛ روزنه اين رخنه و دستكاري براي لغزاندن قدم ها، ارتكاب حرمت ها و گسيخته شدن رشته استوار ايمان بود. امير مومنان(ع) برخي همراهان ناهمدل جبهه حق را سرزنش كردند به خاطر اينكه تن به زيست چارپايان دادند. حضرت در خطبه 174 نهج البلاغه مي فرمايند «چيست كه مي بينم از خدا رويگردان و جز او را خواهانيد؟ چارپاياني را مانيد كه شبان آنها را در كشتزاري وباخيز و دردانگيز بگرداند. گوسفندي را مانيد كه بچرد تا فربه شود و زير كارد رود و نداند از آن چه خواهند و با او چه كنند. اگر به او نيكي كنند، روز خود را روزگار خويش پندارد و سيري اش را پايان كار». آيا كاري كه مستكبران با ملت هاي خويش در غرب و در نسبت با ساير ملت ها در حوزه تربيت و فرهنگ و اخلاق و سبك زندگي مي كنند جز همين است؟!

6- شخصيت و تشخص انقلابي ملت ايران را بايد پاس داشت. اين مسئوليت همه صاحب منصبان به ويژه دولتمردان جمهوري اسلامي است. عقبه و تنگه استراتژيك فرهنگ را نمي توان بي ديدبان و مرزبان رها كرد؛ كه حتي در غرب به ظاهر ليبرال نيز چنين نكرده اند. ما از تهديد نظامي و اقتصادي و سياسي هيچ آسيبي نمي بينيم، اگر كه از خاكريز فرهنگي و عقبه اعتقادي غافل نشويم. گاه ضربتي كه با يك اسب تروا يا پياده كردن چند چترباز در عمق جبهه حريف مي توان زد با چند لشكر مكانيزه امكانپذير نيست.

جمهوري اسلامي:جاي مدرس خالي!

«جاي مدرس خالي!»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد؛در روزهاي اخير، اقدامات نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در تذكر دادن به وزير خارجه و مطرح كردن سؤال از وزير امور اقتصادي و دارائي و دادن كارت زرد به او كه اولين كارت زرد مجلس به يك وزير دولت يازدهم است، موجب انتقاداتي شده كه بخشي از آنها در رسانه ها نيز منعكس گرديده است. محور اصلي سخن انتقاد كنندگان اينست كه گويا نمايندگان مجلس شوراي اسلامي درصدد مقابله با دولت نوپاي آقاي روحاني هستند و از هر فرصتي براي ضربه زدن به آن استفاده مي كنند.
اين نگاه به مجلس، يك نگاه انحرافي است و نبايد اجازه داد با تمسك به اين قبيل بهانه ها مجلس تضعيف شود و نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي از انجام وظايف قانوني خود باز بمانند.

نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، علاوه بر وظيفه قانون گذاري، موظف به نظارت بر عملكرد مجريان در قوه مجريه و قاضيان در قوه قضائيه نيز هستند و هيچكس حق ندارد آنها را از انجام اين وظيفه قانوني منع كند. درست است كه انتقاد از عملكرد نمايندگان مجلس، به معناي منع كردن آنها از انجام وظايف قانوني شان نيست، ولي به راه انداختن يك جريان سياسي عليه نمايندگان و با ابزار رسانه اي به ميدان آنها رفتن مي تواند در آنها اثرگذار باشد و آنها را از انجام وظيفه قانوني شان در زمينه نظارت بر عملكرد دو قوه ديگر باز دارد. روح قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، تفرق قدرت است و اين به معناي مستقل بودن هر يك از آنها در كار خود و آزاد بودنشان در انجام وظايف مشخص شده قانوني مي باشد. اين ويژگي بايد حفظ شود و هيچكس نبايد به خود حق بدهد مانع انجام صحيح و دقيق وظايف قوا شود هر چند متأسفانه در دوران دولت هاي نهم و دهم با فضاسازي هاي كاذبي كه مي شد مجلس نمي توانست به وظايف قانوني خود به درستي عمل كند و حتي چند بار توسط شخص رئيس جمهور سابق مورد توهين و تحقير قرار گرفت، ولي هويت مجلس آن نيست كه در آن دوران تصور و تصوير مي شد. مجلس، بايد محل تبادل آزاد آراء و انديشه ورزي باشد و نمايندگان مجلس بايد بتوانند بدون هيچ مانع و رادعي نقطه نظرهاي منطقي و دلسوزانه خود را مطرح كنند و با اين كار خود از يكطرف دو قوه ديگر را به سوي صلاح و سداد هدايت نمايند و از طرف ديگر مردم را با فرهنگ انتقاد عالمانه و منصفانه آشنا كنند تا چنين فرهنگي در جامعه نهادينه شود.

اين امكان نيز وجود دارد كه معدود افرادي از مجموع حدود سيصد نماينده مجلس در اظهارات خود از چارچوب حق و عدل خارج شوند و مطالبي مطرح كنند كه نادرست است. حتي در آن صورت نيز نبايد مانع اظهارنظر آنها شد. حداكثر اينست كه ديگر نمايندگان مجلس به آنها پاسخ مي دهند و يا موكلان آنها كه مردم باشند با شناختي كه از آنها پيدا مي كنند در انتخابات بعدي درباره آنها تصميم درست تري خواهند گرفت. آنچه در اين ميان مهم است اينست كه نمايندگان مجلس از حق اظهارنظر و نظارت بر جريان امور برخوردار باشند و اين ويژگي براي كليت مجلس محفوظ بماند.

آنچه در اين ميان باقي مي ماند تخلفات و اقدامات خلاف قانون يا خلاف شأن نمايندگي است كه ممكن است بعضي نمايندگان مجلس در هر دوره اي مرتكب شوند. از كنار اين پديده البته نمي توان بي تفاوت گذشت، زيرا نمايندگان مجلس فقط در صورتي مي توانند به وظيفه قانون گذاري و نظارت عمل كنند كه خود اولاً به قانون پاي بندي نشان دهند و ثانياً از تخلفات پرهيز نمايند. طبيعي است كه افراد متخلف هرگز نمي توانند ديگران را از تخلف كردن باز دارند و حتي نمي توانند درباره تخلف سخن بگويند. سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم كه منع كردن كودك از زياده روي در خوردن خرما را به روزي ديگر موكول فرمودند و در جواب مادر آن كودك كه علت اين تأخير را پرسيده بود توضيح دادند كه چون آن روز من خود خرما خورده بودم ممكن بود نصيحتم در كودك اثر نكند، همين واقعيت را بيان مي كند. جا دارد نمايندگان مجلس اين درس بزرگ را، كه در جمله معروف "رطب خورده منع رطب كي تواند كند" تجلي كرده، با خط زيبا و برجسته بنويسند و در اطاق كار، محل زندگي و روي ميز مقابل صندلي نمايندگي خود در مجلس شوراي اسلامي نصب كنند تا هر روز آن را ببينند و عامل مؤثري براي انطباق رفتارشان با گفتارشان باشد.

تأمل در اين واقعيت، هنگامي اهميت پيدا مي كند كه به انبوه نقدهاي مردمي نسبت به دريافت هاي عده اي از نمايندگان مجلس از رئيس سابق سازمان تأمين اجتماعي توجه كنيم. مردم اين روزها در مطبوعات، رسانه هاي مجازي، محافل و مجالس، تاكسي ها، اتوبوس ها، ادارات، صف ها و هر جا كه همديگر را مي بينند درباره اينكه چرا عده اي از نمايندگان مجلس (به روايتي 37 نفر و به روايتي 150 نفر) از رئيس سابق سازمان تأمين اجتماعي كارت هاي هديه گرفتند و خود را وام دار او كردند سخن مي گويند و از اينكه افرادي در سنگر نظارت بر عوامل اجرائي، مرتكب كاري شدند كه موجب خروج مجريان از مسير حق مي شود ابراز نگراني مي كنند. توجيهاتي از قبيل اينكه نمايندگان اين پول ها را براي كمك به نيازمندان دريافت كرده اند نيز براي مردم قانع كننده نيست، زيرا معتقدند افرادي كه بر مسند قانون گذاري و نظارت تكيه مي زنند بايد تمام اقداماتشان به ويژه دريافت ها و پرداخت هايشان شفاف و بدون شائبه باشد. هرگونه دريافتي از دستگاه هاي دولتي وقتي خارج از ضوابط باشد، غيرقابل قبول است به ويژه از كسي كه به دلايل مختلف تحت تعقيب قضائي قرار دارد به ارتكاب و تخلفات زيادي متهم است. علاوه بر اين، اموال سازمان تأمين اجتماعي متعلق به كارگران و مستمري بگيران است كه از اقشار ضعيف جامعه هستند و با مشكلات زيادي مواجه مي باشند و كسي حق ندارد با اين اموال چنين بذل و بخشش هائي كند، بذل و بخشش هائي كه قطعاً با هدف نمك گير كردن نمايندگان و مساعد ساختن نظرشان نسبت به پرداخت كننده اين پول ها صورت گرفته است.

اين انحراف كه با استفاده از بيت المال و با ابزار پولي صورت مي گيرد، عامل بسيار مهمي براي از كار انداختن مجلس و خنثي ساختن قدرت قوه قانون گذاري و نظارتي كشور است. در تاريخ مجالس جهان و ايران، استفاده از اين ابزار براي تصويب قوانين خلاف، وادار كردن نمايندگان به سكوت، رأي اعتماد گرفتن براي وزرا و جلوگيري از تصميمات خائنانه، امري سابقه دار است. چنين انحراف خطرناكي نبايد در مجلس نظام جمهوري اسلامي وجود داشته باشد. به خاطر آنچه در سال هاي اخير در مجالس هفتم تا نهم پيش آمده، علاوه بر آن دسته از نمايندگان كه مرتكب خلاف شده اند، قطعاً رؤساي مجلس و اعضاء هيأت رئيسه نيز بايد پاسخگو باشند. آنها يا از اين انحراف مطلع بودند يا نبودند. درصورت اول سؤال اينست كه چرا مانع نشدند؟ و در صورت دوم سؤال اينست كه پس چرا بر صندلي هاي رياست و هيأت رئيسه تكيه زده اند؟

تأسف بالاتر اينست كه گوشه اي از سوءاستفاده هاي مالي عده اي از نمايندگان مجلس در ايام سالگرد شهادت آيت الله مدرس افشا شد و متوليان مجلس شوراي اسلامي در آن ايام به جاي آنكه در برابر مدرس از اينكه نتوانسته اند راه او را ادامه بدهند ابراز شرمساري كنند، فقط از ويژگي هاي آن بزرگوار داد سخن دادند، برخلاف مردم كه امسال در ايام سالگرد شهادت مدرس با حسرت و آه گفتند: جاي مدرس خالي!

سياست روز:اشتباه استراتژيك ظريف

«اشتباه استراتژيك ظريف»عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي خوانيد؛«گلعاد اردان» وزير حمايت از جبهه داخلي رژيم صهيونيستي با اشاره به اينكه سناريوي اصلي پيش بيني شده در هر حمله اي شليك موشك هاي دوربرد است، نسبت به توان سامانه گنبد آهنين در صورت شليك صدها موشك به جبهه داخلي اين رژيم ابراز ترديد كرد.

سرلشكر جعفري با اشاره به سخنان يكي از مسئولان CIA گفت: يكي از مسئولان CIA اخيراً گفته است «سپاه توانسته در سال هاي اخير خود را به سمت مقابله راهبردي با دشمنانش مانند آمريكا و اسرائيل ارتقا دهد، يعني عرصه هايي كه براي آمريكايي ها يك تهديد محسوب مي شود» و اين نيز يكي از الطاف خداوند است كه در دل دشمنان ما رعب و وحشت انداخته است.

يك روزنامه روس در تحليلي با تشريح ابعاد توان دفاعي ايران تأكيد كرد هيچ حمله نظامي عليه ايران صورت نخواهد گرفت چرا كه غربي ها مي دانند ايران كاملا قادر است آنها را با پاسخ هاي غير منتظره خود غافلگير كند.

ظريف وزير امور خارجه ايران در پاسخ به يكي از دانشجويان كه پرسيده بود در توافقنامه ‍ژنو چه داده ايم و چه ستانده ايم، در بخشي از سخنان خود با ناديده گرفتن توان دفاعي و نظامي كشورمان گفت: بايد بگويم كه غربي ها از چهار تا تانك و موشك ما نمي ترسند، از اين مردم مي ترسند. آيا شما فكر كرده ايد كه آمريكا كه با يك بمبش مي تواند تمام سيستم هاي نظامي ما را از كار بيندازد، از سيستم نظامي ما مي ترسد؟ آيا واقعاً به خاطر سيستم نظامي ماست كه آمريكا جلو نمي آيد؟

چندي پيش در مطلبي پيشنهاد داديم تا در صورت صلاح ديد ديپلمات هاي ارشد كشورمان با برخي فرماندهان ارشد نظامي از جمله سپاه و ارتش ديدار داشته باشند تا بتوانند درباره ديپلماسي دفاعي با هم به يك جمع بندي و توافق برسند و از قابليت هاي يكديگر براي پيشبرد اهداف خود و بيشتر در حوزه ديپلماسي استفاده كنند.

همواره گفته شده است كه اكنون در دنيايي كه رژيم هايي همچون آمريكا و رژيم صهيونيستي با زياده خواهي ها و زورگويي هاي خود حضور دارند نيازمند آن هستيم تا از قابليت هاي دفاعي و نظامي بالا برخوردار باشيم.

كشوري كه در اين فضاي دنياي، ضعف نظامي و دفاعي داشته باشد همواره مورد تهديد و حمله قرار خواهد گرفت. براي جلوگيري از چنين رفتاري تنها راه اين است كه توان دفاعي و نظامي كشور بالا برود و باعث بازدارنگي شود.

اين توان اكنون به خاطر تلاش ها و پيشرفت هايي كه در حوزه نظامي كشور و با دستان تواناي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به دست آمده، امنيت بالايي را در منطقه پرآشوب پيرامون ما ايجاد كرده است. با نگاهي به كشورهاي اطراف و همسايه مي توان به اين نتيجه رسيد.
ديپلماسي دفاعي اكنون به عنوان يك علم در صحنه بين الملل ايفاي نقش مي كند و در زمان مناسب تاثير خود را هم بر روي سوژه مي گذارد.

ديپلماسي دفاعي حتي از زمان حضرت رسول اكرم(ص) بوده است. ديپلماسي دفاعي اسلامي در دوران ايشان به منزله ابزاري براي نيل به مدينه فاضله است كه رسول خدا براي تثبيت و تاثيرگذاري حكومت اسلامي، تامين امنيت حكومت و كاهش حداكثري چالش هاي محيطي، در قبال ديگر بازيگران به كار گرفته است. اكنون نيز در جمهوري اسلامي ايران همين ديپلماسي دفاعي شكل گرفته است. شكل گيري آن از زمان آغاز جنگ تحميلي بوده و تاكنون ادامه داشته است اما هر گاه دولتي تغيير كرده شيوه تعامل دولت با نيروهاي مسلح هم تغيير يافته است. براي تعامل اين دو نهاد كه هر كدام وظايف خاص خود را دارند بايد ارتباط دوسويه ميان اين دو برقرار شود تا نتايج حاصل از اين تعامل منافع ملي نظام اسلامي و كشور و مردم را تامين كند.

شايد ديپلماسي دفاعي براي هر دولت و كشوري تعريف خاص خود را بر اساس شرايط آن داشته باشد، اما جمهوري اسلامي ايران همان روشي كه حضرت رسول (ص) در پيش گرفته بودند الگويي براي دستگاه ديپلماسي كشور و نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران است.

مهمترين ويژگي نيروهاي مسلح كشورمان مردمي بودن آن است. در واقع اين مردم هستند كه فرزندانشان در هر زماني كه نياز باشد براي دفاع از كشور وارد صحنه مي شوند. نماد آن هم بسيج است كه اعضاي آن داوطلبانه در اين نيرو حضور دارند. ويژگي نيروهاي مسلح ما اعتقادي و مذهبي بودن آن است و نمي توان توان و مقاومت مردم را از توان و قاطعيت نيروهاي مسلح آن جدا كرد. اين دو لازم و ملزوم يكديگر هستند.

اگر فردي مانند آقاي ظريف كه وظيفه سنگين وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران را بر عهده دارد و چند ماهي است كه وظيفه سنگين مذاكره كننده ارشد تيم هسته اي ايران را هم بر دوش مي كشد چنين سخني گفته است «بايد بگويم كه غربي ها از چهار تا تانك و موشك ما نمي ترسند، از اين مردم مي ترسند. آيا شما فكر كرده ايد كه آمريكا كه با يك بمبش مي تواند تمام سيستم هاي نظامي ما را از كار بيندازد، از سيستم نظامي ما مي ترسد؟ آيا واقعاً به خاطر سيستم نظامي ماست كه آمريكا جلو نمي آيد؟» خود او هم مي داند بيان چنين سخني در چنين شرايطي نه به واقعيت نزديك است نه به حقيقت. او از يك سو مي گويد غربي ها از اين مردم مي ترسند و از سوي ديگر سيستم نظامي آمريكا را خيلي دست بالا مي گيرد. در مقابل سيستم نظامي ما را دست پايين!؟

دست پايين گرفتن توان نظامي كشورمان در حالي كه حتي دشمن اعتراف مي كند نمي تواند در مقابل آن ايستادگي كند يك اشتباه است كه از سوي يك ديپلمات كاركشته بر زبان جاري شده است. اگر چنين بود دشمنان اين نظام، دشمنان اين مردم و دشمنان اين كشور لحظه اي به خود شك راه نمي دادند و با همان سلاح هايي كه آقاي ظريف به آن اشاره كرده است، سناريوي خود را پياده مي كردند. چرا تاكنون چنين نشده است!؟

يك روزنامه در سرمقاله روز دوشنبه خود سخنان ظريف را اينگونه مورد نقد قرار داد كه «ظريف براي دشمن پيام تسليم فرستاد. اظهارات وزير خارجه يك پيام ُپر آسيب بود» از آقاي ظريف بعيد بود چنين اشتباه استراتژيكي از خود نشان دهد. شايد بتوان اين موضع را غير قابل توجيه دانست.
اما ظريف در توضيح اين سخنان خود گفته است؛ آنچه كه آمريكا از آن مي هراسد مقاومت مردم ايران است و در عين حال كه به توان و قدرت دفـاعي و نيروهـاي بسيجي كشور افتخار مي كنيم اين امر واقعيتي انكار ناپذير است.

ظريف اضافه كرده است: بديهي است جايگاه و توان بالاي قدرت دفاعي جمهوري اسلامي ايران منبعث از مقاومت مردم شجاع و قهرمان ايران است و اين مهم در طول دفاع هشت ساله و ايثارگري و فداكاري آحاد ملت شريف ايران بويژه رزمندگان و ايثارگران به اثبات رسيده است و بدون ترديد امروز با استفاده از تجارب ارزشمند هشت سال دفاع مقدس و پشتوانه رهنمودهاي رهبري معظم و تلاش و كوشش جهادگران عرصه علم و ايثار هرگونه خيال تعدي و تجاوز به كشور بزرگمان باطل و زورگويان بايد با زبان احترام و تكريم و نه زبان تهديد و زور با ملت بزرگ ايران سخن بگويند.

يكي از سياست هايي كه اكنون غرب و رژيم صهيونيستي پس از آن كه درباره موضوع هسته اي ايران به توافق رسيد به چشم تهديد مي ديد توان نظامي جمهوري اسلامي ايران است. به همين خاطر است كه نتانياهو نخست وزير رژيم جعلي صهيونيستي اعلام كرده است توافق بين المللي با ايران بايد فراي مسئله هسته اي باشد و به توان نظامي ايران و حمايت تهران از گروه هاي مبارزي كه با اسرائيل مبارزه مي كنند پايان دهد.

هر چند توان نظامي جمهوري اسلامي ايران بر كسي پوشيده نيست و با اين سخنان هم هيچگاه تضعيف نمي شود. انتظاري كه از خودي ها مي رود بسيار فراتر از اينهاست. شايد اگر كمتر سخن گفته شود چنين اتفاقاتي هم رخ نخواهد داد.

تهران امروز:اعتماد عمومي را بازگردانيم

«اعتماد عمومي را بازگردانيم»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم محمدعلي اسفناني است كه در آن مي خوانيد؛در همه جوامع شاهد اين هستيم كه تخلفات و جرايمي صورت مي گيرد. اينكه تصور كنيم در جامعه اي تخلفي صورت نمي گيرد و به مشكل يا معضلي بر نمي خورد امري اشتباه است. جوامع چه بر مبناي شالوده مذهبي شكل گرفته باشند و چه بر مبناي بنيان هاي غيرمذهبي كه در آن نحوه برخورد با قضاياي حقوقي به صورت لائيك است باز هم جرايم و تخلفاتي صورت مي گيرد كه اجتناب ناپذير هستند. اما ميزان و شدت وقوع جرايم مي تواند از جامعه اي به جامعه ديگر متفاوت باشد ولي در اصل وقوع جرايم نمي توان هيچ گونه شك و شبهه اي داشت.

وقوع تخلفات در بنگاه هاي اقتصادي و مجموعه هايي كه درآمدزا هستند و در آنها پول گردش بالايي دارد معمولا بيشتر است و قاعدتا سازمان تامين اجتماعي يا بيمه ايران كه اين قانون در آنها صدق پيدا مي كند از اين قاعده مستثنا نيستند. وقوع تخلفات صورت گرفته در اين دو سازمان موجب شده كه تا حدودي اعتماد عمومي خدشه دار شود. هر چند كه قوه قضائيه در اين مسير تلاش كرده است كه اقدامات لازمه را انجام دهد اما به نظر مي رسد كه براي ريشه كن كردن يا كاهش تخلفات سنگين بايد راهكارهاي موثرتري در نظر گرفت.

به عبارت ديگر، سوال اين است كه براي برخورد با اين تخلفات گسترده چه تدابيري بايد بينديشيم و چه راهكارهايي بايد مدنظر قرا دهيم؟ اولين راهكار اين است كه شرايط به نحوي فراهم شود كه حداقل تخلفات صورت بگيرد. پيش بردن اين امر سازوكار مخصوص به خود را مي خواهد و در اين حوزه بايد نظارت قوي تري وجود داشته باشد و بنابراين نحوه اعمال مديريت ها هم بايد دگرگون شود.

دستگاه هاي نظارتي بايد بر ميزان نظارت هاي خود بيفزايند و از كوچك ترين تخلفي چشم پوشي نكنند. اما راهكار دوم اين است كه بعد از وقوع تخلفات صورت گرفته نقش دستگاه هاي انتظامي و قضايي پررنگ تر شود. ارتكاب جرايم در سطح وسيع اولين نتيجه اش مي تواند اين باشد كه موجب شكل گيري نوعي ياس و بدبيني در جامعه نسبت به آينده و راهكارهاي موضوعي شود.

در جرايمي كه حيثيت شخصي افراد و عمومي جامعه خدشه دار مي شود، شخص يا اشخاصي متضرر خواهند شد كه در كنار آن جامعه نيز زيان خواهد ديد. از اين رو قوه قضائيه بايد در مجازات هاي خود هم جنبه شخصي و فردي مجازات را در نظر بگيرد و هم جنبه عمومي آن را مدنظر داشته باشد. يعني اينكه ديگراني كه در عرصه عمومي جامعه موجب بروز اين تخلفات مي شوند را نيز متنبه كند.

در مباحث جرم شناسي جرم شناسان قائل به اين هستند كه مجرم قبل از اينكه مرتكب جرم شود برآورد هزينه مي كند كه آيا جرمي كه مي خواهد انجام دهد مجازات سنگيني را به همراه خواهد داشت يا نه و اگر در اين برآورد، هزينه انجام جرم كمتر از مجازات در نظر گرفته شده باشد فرد مجرم قطعا مبادرت به انجام جرم خواهد كرد.

از اين رو بايد هزينه انجام جرايم افزايش يابد تا فرد مجرم از انجام جرم پشيمان شود. لذا لازم است كه قوه قضائيه در كنار اقداماتي كه تاكنون انجام داده است بر ميزان فعاليت هاي خود بيفزايد و در كنار آن در رسيدگي به پرونده ها با سرعت بيشتري عمل نمايد تا اعتمادي كه در جامعه در نتيجه وقوع اين تخلفات خدشه دار شده است باز گردد و مجرمان هر چه زودتر به نتيجه اعمال خود برسند.

وطن امروز:آيا باراك اوباما مودب است؟

«آيا باراك اوباما مؤدب است؟»عنوان يادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم سيروس محموديان است كه در آن مي خوانيد؛

1- اخيرا دكتر روحاني، رئيس جمهور محترم در گفت وگو با روزنامه انگليسي فايننشال تايمز مدعي شده اند «اوباما را خيلي باادب و باهوش يافتم» اگرچه ايشان به صراحت منظور و ابعاد هوشي و ادبي اوباما را مورد اشاره قرار نداده اند اما بايد گفت هيچ ايراني وطن دوستي حاضر به پذيرش اين كلام ناهضم و مخالف منافع ملي از سوي رئيس جمهور نيست. به طور طبيعي اطلاع از معيار هاي سنجشي آقاي روحاني درباره جنس و ميزان ادب اوباما به راحتي مي توانست زمينه ارزيابي و قضاوت هاي اجتماعي را درباره اين سخن احساسي غيراصولي فراهم كند كه اينگونه نشد. به هر حال خصومت ايدئولوژيك اوباما با ملت ايران و جايگاه ملي آقاي روحاني كه مجري قانون اساسي و يكي از شخصيت هاي ارشد اجرايي كشور محسوب مي شود نوعا اينگونه تمجيد بي مبناي دشمن از سوي رئيس دولت را به طور شكلي امري قابل تامل و حساسيت برانگيز مي كند.

2- يكي از اوصاف مديريتي باراك اوباما تهديد مكرر نظامي– اقتصادي ايران است. البته ناگفته پيداست در چند سال اخير اين تهديد در بخش هاي متعددي از قبيل تحريم نظامي و مالي، ترور دانشمندان، تخريب زيرساخت هاي اقتصادي كشور، كارشكني در فعاليت هاي علمي– هسته اي كشور، طراحي و اجراي عمليات هاي تروريستي در مناطق مرزي و... جامه عمل به خود پوشيده است. در يك نگاه كلي غيرت ملي مانع از آن است كه انسان وطن دوست غيرتمند ولو لائيك چنين دشمني را مودب بنامد. اينجا ديگر بحث از بي ادبي هاي سياسي رايج در دولت اوباما از قبيل دادن جنس تقلبي شيردال به محضر ملت ايران به عنوان يك جنس اصلي نيست. بلكه بحث از بي ادبي ماهيتي رئيس دولتي است كه در انظار عمومي مكررا زبان به تهديد نظامي ملت بزرگ ايران مي گشايد. در حقيقت اين سخن مشابه آن است كه ايرانيان شخص صدام ملعون يا نتانياهوي تروريست را فردي مودب بدانند. در حالت خوش بينانه مودب ناميدن اوباما اوج ساده انديشي است.

3- نگاهي گذرا به كارنامه دولت اوباما در كشورهاي منطقه از جمله عراق، افغانستان و پاكستان مويد آن است كه اوباما با شعار پوشالي و دروغين دفاع از حقوق بشر، تامين امنيت جهاني و مبارزه با تروريسم بين المللي فرمان به كشتار دسته جمعي شهروندان بي گناه اين كشورها داده است. روشن است يك فرد آمر به قتل جمعي از افراد بيگناه در كشور ثالث را (به هر بهانه و توجيهي) نمي توان از منظر بين المللي مودب دانست. طبعا منطبق با اتفاقات يادشده در آن كشورها عنوان جنايتكار جنگي بيشتر از واژه مودب زيبنده باراك اوباماست.

4- در نقد عمومي اين سخن تمجيدي بي مبنا بايد گفت به طور معمول باراك اوباما اگر اندكي هوش و ذكاوت سياسي يا ادب انساني داشت مطلقا در عرصه خصومت با جهان اسلام بازيچه دست صهيونيست ها نمي شد. حضور موثر در سيستم مهيا شده براي استثمار ساير ملل اقدامي غيرانساني است كه هيچ انسان مفهوما هوشمند و مودب تن به اين رفتار سخيف ولو سودآور نمي دهد. سلطه گري و سلطه پذيري حكما قرينه اي بر بي هوشي يا بي ادبي طرف است. منطقا هيچ انسان باهوشي حاضر به غارت دارايي هاي ديگران نيست و هيچ انسان عاقلي هم نمي تواند چنين فردي را باهوش بداند. باهوش برشمردن اوباما و قائل شدن شأن مثبت براي اين هوش سياه مشابه آن است كه فرد عاقلي با آب و تاب فراوان يك قاتل زنجيره اي را فردي باهوش و ذكاوت معرفي و به شكل ضمني وي را تمجيد و يك الگوي عيني براي جامعه بويژه نسل جوان معرفي كند.

5- از منظر شهروندان آمريكايي و مبتني بر نظرسنجي هاي صورت گرفته توسط موسسه هاي مختلفي از قبيل گالوپ باراك اوباما به دليل عدم رعايت حقوق شهروندي، تشويق آژانس امنيت ملي آمريكا براي شنود غيرقانوني مكالمات شهروندان آمريكايي، فراهم كردن زمينه ازدواج قانوني همجنسگرايان، دفاع از قانون آزادي حمل سلاح و حتي منع دخترانش از دسترسي به امكانات فيس بوك و توئيتر فردي فاقد آداب و مباني معاشرت اجتماعي است يعني عملا مبتني بر فرهنگ ليبرال نيز اوباما فردي بي ادب و فاقد هوش اجتماعي است لذا اصرار رئيس دولت بر مودب بودن وي حتي از منظر آمريكايي ها نيز غيرقابل درك است.

6- مقابله همه جانبه و فراگير با نظام جمهوري اسلامي، تسليح و تجهيز تروريست هاي مخالف نظام، اعمال تحريم هاي خصمانه غيرانساني بر ملت ايران و تلاش سازمان يافته تشكيلاتي براي مسدود كردن باب پيشرفت علمي و اقتصادي كشور از عمده ويژگي هاي مديريتي دولت باراك اوباما در قبال ايران اسلامي محسوب مي شود.

بديهي است برهيچ يك از اين اقدامات غيرانساني ددمنشانه نمي توان عنوان تقصير يا تسامح سياسي نهاد بلكه مجموع اين اقدامات عينا عداوت و دشمني وحشيانه عليه يك ملت آزاديخواه است. قطعا باادب ناميدن دشمن ملت ايران ظلم مضاعفي بر كشور و ملت است.

7- از منظر فلسفي جايگاه ممتاز و اهميت آزادي در زندگي فردي و اجتماعي انسان امري انكارناپذير است. بي شك هيچ انسان منصفي نمي تواند تهديدكنندگان چارچوب هاي آزادي هاي انساني را فردي مودب بنامد. از منظر جهان بيني اسلامي نيز عمال شيطان كه در پي به اسارت كشيدن جوامع بشري هستند، نمي توانند موصوف به صفت متعالي ادب و هوش باشند. باراك اوباما به عنوان رئيس جمهور كشوري كه پرچمدار نظام سلطه در جهان است و به لطايف الحيل آشكارا و پنهاني در پي تدارك قيود ناگسستني بر ذهن و انديشه ملل مستضعف است، نمي تواند فردي باادب باشد.

8- عقلا آزادي واقعي، كمال انسانيت است و تحقق آن در تمام عرصه هاي فردي، مدني، سياسي، اقتصادي و فرهنگي زمينه ساز سعادت بشري به شمار مي آيد. طبعا محدودكنندگان آزادي هاي واقعي انساني در عرصه هاي مختلف انسان هاي غيرمودبي هستند كه بقاي سيستم غيرالهي منسوب به خويش را در تحقير ديگر ملل جست وجو مي كنند لذا رئيس جمهور دولت استعماري آمريكا كه اشتهار جهاني به ضديت با آزادي ملل دارد نمي تواند مودب باشد.

9- از منظر روابط بين الملل نخبگان و سران كشورهاي توسعه يافته مسؤوليت تعريف شده و مدون عقلاني در قبال تامين مصالح، منافع و حقوق حقيقي كشورهاي توسعه نيافته دارند كه مصوبات سازمان ملل و شوراي امنيت ضمانت اجرائي اين مسؤوليت است. در حقيقت ادب انساني اين مسؤوليت جهاني را بر دوش اين افراد گذاشته است. بي توجهي به آزادي هاي سياسي، تضعيف جريان آزادانديشي و آزادي طلب در كشورهاي جهان سوم، تحقير فرهنگ و تمدن و باورهاي اعتقادي كشورهاي مستضعف و تدارك مقدمات و ابزارهاي مادي و معنوي لازم براي تحقق سلطه پايدار بر ملل محروم از شاخص هاي اجرايي دولت تحت مديريت اوباماست كه نشان قاطعي مبني بر بي ادبي اوباماست.

10- در خاتمه گفتني است دشمنان حقيقي بشريت را نمي توان مودب دانست اگر چه آنها به دروغ و تزوير خود را حامي حقوق بشر معرفي كنند و اوباما نيز نمي تواند از اين قاعده كلي مستثنا باشد. به نظر مي رسد آقاي روحاني كه درس حقوق خوانده صرفا براي رعايت پرستيژ بين المللي خويش اين كلام ناصواب را به نفع كدخداي مدنظر بر زبان جاري كرده است. بديهي است مصالح و منافع ملي ارجحيت ذاتي بر منافع شخصي اشخاص ولو در جايگاه رياست جمهوري دارد.

حمايت:مردي كه دوباره بايد شناخت

«مردي كه دوباره بايد شناخت»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت به قلم علي تتماج است كه در آن مي خوانيد؛اين روزها در حالي جهان معطوف به تحولاتي نظير سوريه، بحران اوكراين و تايلند است كه درگذشت نلسون ماندلا، رهبر بزرگ آفريقاي جنوبي، نيز بازتاب گسترده جهاني داشت به گونه اي كه بر ساير تحولات نيز تاثير گذار بود. نكته قابل توجه در بازتاب درگذشت ماندلا نوع رفتار محافل رسانه اي غرب است؛ آنها تلاش كردند تا از يك سو پيام هاي تسليت مقام هاي غربي را برجسته سازند؛ پيام هايي كه در آنها از ماندلا به عنوان رهبري بزرگ ياد شده بود و از سوي ديگر رسانه هاي غرب بيش از هر چيز به جايگاه آفريقاي جنوبي در جهان و نقش ماندلا در حذف آپارتايد پرداخت





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن