واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - رامتین شهبازی دو فیلم «33 روز» به کارگردانی جمال شورجه و «آسمان محبوب» ساخته داریوش مهرجویی شنبه در برج میلاد به نمایش درآمد. در مورد «33 روز» برخی پیشداوریها وجود داشت که قضاوتها را تحت تاثیر قرار میداد. فیلم مهرجویی نیز به دلایل مختلف و محترمی مورد توجه منتقدان قرار نگرفت. داریوش مهرجویی مدتی است که اتفاق نظر منتقدان درباره آثارش را از دست داده است. اما نگارنده بنا به دلایلی کاملا حاشیهای و نه سینمایی این دو فیلم را نه در زمره آثار ضعیف که جزو فیلمهای سطح متوسط رو به خوب ارزیابی می کند. ابتدا از «33 روز» شروع میکنم. امیدوارم به حامی آثار دولتی متهم نشوم. برخی معتقدند فیلم با بودجه کلان دولتی ساخته شده و آنگونه که باید این بودجه در ساختار فیلم خود را نشان نمیدهد، اما در این فیلم یک اتفاق مهم رخ میدهد و آنکه جمال شورجه به سمت یک سینمای روایی و داستانگو رفته است. سینمایی که نمادها و شعارهای آن به حداقل می رسد و این در کارنامه شورجه تجربهای تازه است.این فیلم میوانست مشحون از نمادپردازیهایی باشد که نمونه آن را در بسیاری از فیلمهای امسال میبینیم که فیلمساز به نوعی خود را پشت آنها پنهان میکند، اما شورجه چنین نمیکند. او با اینکه تاکنون بر سبیل عقایدی مشخص فیلم ساخته و اتفاقا شاید نمادپردازیهایش را نیز بتوان برخاسته از سبیل فکری و عقیدتی او به شمار آورد، آگاهانه به سمتی میرود تا بتواند از سمت واگویه یک داستان دراماتیک با تماشاگر ارتباط برقرار کند. بنابراین سعی میکند به گونهای بر خط سیر روایی خود وفادار بماند تا تماشاگر با قرار گرفتن در فضا به استنباط معنی مورد نظر فیلمساز دست یابد. خلاصه اینکه شورجه در این فیلم بیان ایدئولوژیک خود را به رخ تماشاگر نمیکشد و سعی میکند، آن را از طریق داستان در بطن اثر جاری سازد که این تلاش در این نوع سینما که خاطره ما از آن به نمادپردازی و شعار زدگی محدود میشده، بسیار قابل تقدیر است. اگرچه نقاط ضعفی نیز در فیلمنامه و کارگردانی وجود دارد که میتوان در زمانی دیگر آن را به بحث نشست. اما فیلم داریوش مهرجویی. در چند سال اخیر سینمای این فیلمساز معتبر ایرانی دارای پیچشهایی شده است. پیچشهایی که از شمار طرفداران ثابت وی کاسته است. اما «آسمان محبوب» با اینکه به طور کامل مشخصههای یک تولید تلویزیونی را در فرم و مضمون پیگیری میکند، اما به برخی دلبستگیهای ذهنی مهرجویی نزدیک است. بسیاری از سینماگران این دوره حاضر در جشنواره با تکیه بر واژگانی بیمعنا شروع به توجیه دلبستگیهای خاص خود به فیلمهایشان کردهاند. فیلمهایی که میان زمین و هوا معلق هستند و جایگاه و پایگاهی بایسته پیدا نمیکنند، اما مهرجویی حداقل این جرات را داشته که در دنیای ذهنی خود گام بزند. دنیایی که گرچه آشفته است، گرچه مغشوش است و گاهی حتی تماشاگر را به سخره میگیرد، اما برخاسته از دنیای ذهنی فیلمسازی است که فیلمهایی همانند «لیلا» و «هامون» را ساخته است. در یک نگاه کلی فیلم او حرکت رو به عقب است، اما از سوی دیگر او در یک فرآیندی به این بنمایه اندیشهای رسیده و این مبنای تفکر قابل احترام است. مهرجویی گرچه اثری را برای تلویزیون ساخته، اما از این موقعیت سوء استفاده نمیکند و میکوشد دنیای اثر را از درون خود جدا نکند. گاهی هنرمند به هذیانگویی میرسد، اما فکر میکنم این ساختار هذیانگونه مهرجویی را نیز میتوان دید و برای آن ارزشهایی قائل شد. شاید اگر «آسمان محبوب» را هر فیلمسازی بجز مهرجویی ساخته بود، مردم سالن را در دقایق نخستین نمایش فیلم ترک میکردند، اما همه منتظر ماندند و این اثر را تا انتها دیدند چون مهرجویی آن را ساخته بود. البته مهرجویی باید مراقب باشد شاید در دوره بعدی جشنواره دیگر این اتفاق تکرار نشود. 54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]