تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هرگز با مردم به اندازه عقل خود سخن نگفتند و فرمودند:...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798751912




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقشه عجیب دزد سریالی


واضح آرشیو وب فارسی:الف: نقشه عجیب دزد سریالی

تاریخ انتشار : پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۳۷
مرد معتاد که برای تأمین پول مواد مخدر درمانده شده بود، در ماجرایی عجیب پسر خردسالش را مجبور کرد تا در سرقت از مغازه‌ها همراهی‌اش کند. اما بالاخره ناشی‌گری کار دستشان داد و ... روزنامه «ایران» با انتشار خاطره‌ای از سخنگوی ناجا، نوشت: تقریباً میانسال بود. ته ریشی به صورت و موهایی ژولیده داشت. حتی از چند قدمی هم می‌شد فهمید که اعتیاد دارد. نزدیک دکه فروش مطبوعاتی ایستاد و یک نخ سیگار خرید و آن را میان لب‌هایش گذاشت و با همان فندکی که به یک بند پلاستیکی ازدکه وصل بود، سیگار را روشن کرد. چشمانش را خمار کرد و با یک نفس، کام عمیقی از آن گرفت و بعد از چند ثانیه، آرام دودش را بیرون داد. مدتی بود به جایی زل زده بود؛ نگاهش را که دنبال می‌کردی خوب می‌فهمیدی که با چشمانش یک مغازه را می‌پاید. انگار منتظر اتفاقی بود. داخل مغازه چند نفری مشغول خرید بودند. مرد نگاهی به ساعتش انداخت و چند دقیقه دیگر هم کنار دکه ایستاد. آخرین پک را به سیگار زد و آن را به زیر پا انداخت. بعد هم به فردی که کمی دورتر ایستاده بود، اشاره‌هایی کرد و با قدم‌هایی بلند به سمت سوپر مارکت رفت و خیلی سریع داخل شد. صاحب مغازه پشت دخل نشسته بود و حساب و کتاب می‌کرد. به نظر جوان می‌رسید و البته کمی بی‌تجربه. مرد نگاهی به او انداخت و با لحنی عصبی گفت: - آقا این پژو نقره‌ای مال شماس؟ کدوم پژو؟ - همون که کمی بالاتر پارک شده. نمی‌‌دونم؛ شاید باشه! منم همون جا پارک کردم. چی شده مگه؟ - فکر کنم که موقع پارک کردن زدین به گلگیر ماشین من. نه آقا؛ فکر نکنم! ماشین شما چیه مگه؟ - یه لحظه تشریف بیارید ببینید؛ ماشین من همین پراید سفیدس، خوب که نگاه کردم دیدم احتمالاً گوشه سپـــــــــــــر ماشین شما به پراید من گیر کرده. نه آقا؛ مطمئنم موقعی که خودرو رو اونجا می‌گذاشتم، پراید شما نبود. - پس کار کیه؟ شما یه لحظه از اون پشت بیا ببین لطفاً. مرد فروشنده با تردید و ناراحتی از پشت پیشخوان بلند شد و بیرون آمد و دنبال او راه افتاد تا برسند به جای پارک. مرد میانسال روی گلگیر یک پراید سفید دولا شد و گفت: - شما بیا اینجا رو ببین. صاحب مغازه هم با دقت به آنجا نگاه کرد. چند خط خیلی نازک روی گلگیر پراید به چشم می‌خورد اما به نظر مهم نمی‌ رسید. ضمن اینکه چیزی را ثابت نمی‌کرد. - نه آقا جون، کار من نیست. توجه بفرمایید من از اینجا وارد شدم؛ چطور می‌تونستم به ماشین شما بزنم؟چند دقیقه‌ای با هم کلنجار رفتند تا اینکه مرد بالاخره راضی شد و از شکایتش صرفنظر کرد. از فروشنده معذرت خواست و او هم بعد از کمی غر و لند، با عجله به طرف مغازه برگشت. اما یکدفعه متوجه شد دخل خالی شده. و ... * * * - پس وقتی برگشتین مغازه، متوجه شدین که تو دخلتون پول نیست؟ بله، جناب سروان. من مطمئنم که کار همین مرده بوده.ماشین‌اش هیچی‌اش نبود، الکی منو کشوند اونجا که دخلم رو یکی دیگه بزنه. - از اون فاصله نمی‌تونستی ببینی کی میره داخل؟ نه.نامرد طوری زاویه رو انتخاب کرده بود که من به مغازه دید نداشته باشم. - شماره پلاک خودرو رو برنداشتی؟ نه؛ چون ماشین اصلاً مال اون نبود. بعد فهمیدم برای یکی ازهمسایه ‌ها بوده. - بسیار خب مشخصات، قیافه، لباس سارق و همین طور ساعت دقیق سرقت رو تو عرض حالت بنویس، پیداش می‌کنیم. * * * به فاصله چند روز پشت سرهم گزار ش‌هایی مشابه همین سرقت به من ارجاع شد. صاحبان مغازه‌ها هرباربه بهانه‌های مختلف ازطرف سارق به یک بهانه از مغازه خارج می‌شدند و هنگام بازگشت، می‌فهمیدند که یک نفر دیگر دخلشان را خالی کرده است. آخرین نفری که قربانی این شیاد شده بود، مدعی بود که سارق کت و شال گردن خاصی تن کرده بود. فیلم‌های ضبط شده همه دوربین‌های منطقه را با همکاران در آن ساعت از روز بازبینی کردیم و توانستیم دو نفر را با آن مشخصات پیدا کنیم. عکس فرد مظنون را پرینت گرفته و برای شناسایی به شاکیان نشان دادیم. تقریباً همه بر سر یکی توافق داشتند. این‌بار با دقت بیشتری فیلم‌های همه مناطق را بررسی کردیم و بعد از کنکاش، متوجه شدیم که در همه آنها، کودکی در کنار مرد متهم دیده می‌شود. باتوجه به اینکه سارقان در یک منطقه خاصی مرتکب جرم می‌شدند، به همه مأموران منطقه اعلام شد که به محض رؤیت متهمان دستگیرشان کنند. طولی نکشید که هر دو نفر را بازداشت کرده و به پلیس آگاهی انتقال دادند.تا اینکه مرد اعتراف کرد که به دلیل اعتیاد، فرزندش را مجبور می‌کرده تا با وی همکاری کرده و دست به سرقت بزند.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن