تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 13 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك عالم برتر از هزار عابد و هزار زاهد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799264865




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دانش‌آموختگان بی‌مهارت آشفته بازار کار یا بیکاری؟!


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: دانش‌آموختگان بی‌مهارت آشفته بازار کار یا بیکاری؟! کرمانشاه- ایرنا- روزنامه باختر چاپ کرمانشاه در شماره 2222 بیست و پنجم خرداد 95 مطلبی را با عنوان «دانش‌آموختگان بی‌مهارت آشفته بازار کار یا بیکاری؟!» به قلم منوچهر نجمایی منتشر کرده است.


در این یادداشت آمده است: «طبق آخرین آمارهای رسمی اعلام شده حدود 40 درصد دانش‌آموختگان دانشگاهی در ایران بیکارند و امکان جذب آنها به رغم نیاز، در بازار کار وجود ندارد»از همین خبر شروع کنیم.بازار کار در ایران نیاز به جذب نیروی بیکار و آماده شغل دارد، اما واقعیت این است که بازار کار ما در دو بخش اساسی جای تأمل و بحث دارد.بخش اول، را رها کنیم، چرا که دولت بر اساس هر آنچه گفته شود و عمل هم می شود، اعتبار مالی برای استخدام نیروی انسانی مورد نیازش ندارد شاید این خبر را از رسانه‌های خودمان شنیده و دیده‌اید که معاون نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش به تازگی اعلام کرد که طرحی را برای جذب نیروی آموزشی در مقاطع تحصیلی مختلف و امور اداری در دست تهیه دارد که در همین بخش تحلیل کوچکی را باید مطرح کنیم، استخدام یک نفر به جای سه نفر؟!اینجا دو پرسش پیش می‌آید که با توجه به نیروی اجرایی عظیمی که در آموزش و پرورش خدمت می‌کنند به عنوان مثال اگر 90 هزار نفر از این مجموعه بازنشسته می‌شوند به موجب طرح در حال آماده‌سازی وزارتخانه مذکور 30 هزار نفر استخدام می‌شوند و این در حالی است که با 90 هزار فرضی که تا دیروز یعنی قبل از بازنشستگی در کلاس درس یا محیط آموزشی دیگر فعال بوده‌اند و حالا که می‌روند و از هر سه نفرشان یک نفر جایگزین می‌شود 60 هزار نفر فرضی را که اکنون جایشان خالی می‌شود چگونه باید پر کرد، یا آموزش و پرورش اطلاع دقیقی از نیازهای نیروهای اجرایی‌اش ندارد و پرسش دوم اینکه به نظر می‌رسد حدود دو سوم نیروهای مذکور در سیستم آموزشی در لیست حقوق‌بگیران وزارتخانه هستند ولی در هیچ کدام از مراکز آموزشی جایگاه معین شغلی ندارند، البته با این سیستم جایگزینی وزارت آموزش و پرورش این ابهام به وجود می‌آید.حالا اگر نه به فرض که به رقم واقعی نیروهای شاغل در آموزش و پرورش کشور بپردازیم، این رقم، یعنی جاهای خالی کادر آموزشی و اداری این وزارتخانه به کجا می‌رسد خدا می داند، البته با توجه به نیروی عظیمی در این وزارتخانه در شهر و روستا، مثال را به این وزارتخانه کشاندیم.برگردیم به اصل مطلب و بحث کلی بیکاری دانش‌آموختگان و ابراز نظرهایی که با توجه به حجم بیکاری ورود به افزایش نهادن آنها، هرازگاهی مسئولان رده بالای کشوری مطرح می‌کنند.گفتیم که طبق آخرین آمار رسمی حدود 40 درصد دانش آموخته گان دانشگاهی در ایران بیکارند که این قشر عظیم را در مقاطع مختلف کارشناسی و کارشناسی‌ارشد و حتی دکترا می‌بینیم و همین آمارها نشان می‌دهد که تا چند سال آینده حدود پنج میلیون دانش‌آموختگان وارد بازار برای شغل‌یابی می‌شوند.ولی یقینا برای همه این افراد شغل وجود ندارد و بنابرآنچه در رسانه‌ها و حتی از زبان دولتمردان می‌شنویم خیلی از این افراد که با هزینه همین آب و خاک دوران تحصیلی را گذرانده‌اند راهی کشورهای دیگر می‌شوند که به تصورشان آن طرف بهشت برین است، در حالی که این چنین نیست، اما به هر حال نیروی جوان این سرزمین هستند که به هر حال یکی از هجمه‌های فرهنگی غرب به هویت ما، جذب همین جوانها در کشورهای دیگر است.اگر چه به نظر می‌رسد باید این مهاجرت و جلای وطن را از سه منظر مورد بررسی و توجه قرار داد.1- گروهی که تخصص و تجربه و مدرک قابل پذیرش در کشورهای خارج را ندارند و سراب «بهشت» را در آن طرف می‌بینند که به قول معروف هر کجا روی آسمان همین رنگ است.در آن بهشت خیالی هم وضعیتی بهتر از اینجا ندارند، با این تفاوت که آنجا غربت تنهایی و احساس بیگانگی و بیگانه بودن عذابشان می‌دهد، اگر حتی مورد بی‌حرمتی شهروندان خارجی قرار بگیرند که متأسفانه اخبار شبکه‌های رسانه‌ای خودمان در روزهای اخیر، اعتراض مردمی بعضی از شهرهای اروپایی را با تجمع و راهپیمایی و حتی درگیری با پلیس، نسبت به ورود مهاجران و افراد بیگانه به کشورشان دیده‌ایم.این افراد که از نظر موقعیت تحصیلی و اجتماعی در سرزمین دیگر پذیرفته نمی‌شوند یا پشیمان و دلزده و سرخورده باید به میهن باز گردند و یا به دلیل شرمساری ناچار به ماندگاری به هر قیمت و بهایی هستند که دست به مشاغل پایین و سخت از جمله حضور در کارهای خدماتی و رستوران‌ها با همه سختی‌ها و مشقاتش را به عنوان شغل می‌پذیرند چون نمی‌خواهند باز گردند.2- افرادی که از نظر مدارک تحصیلی نسبت به گروه اول برتری‌هایی دارند اما باز هم در نظام شغلی کشورهای خارج با نیروهای اجرایی خودشان همخوان نیستند و برای رسیدن به این هم‌خوانی و پیدا کردن جایگاهی برای خودشان هرگونه خفت و دردسری را به جان بخرند تا بالاخره به مشاغلی غیر از مشاغل کلیدی حتی درجه چندم، دست پیدا کنند که آنهم دردسرهای خاص خودش را دارد.3- گروهی که واقعا خودمان به آنها نیاز مبرم و ضروری داریم، اما نبود بازار مناسب کار و در شأن و هویت‌شان فراریشان می‌دهد، که به اصطلاح می‌گویند «فرار مغزها» که به قول یکی از اساتید بزرگوار خودمان: «ما فرار مغزها نداریم، اما افرادی داریم که مغزها را فراری می‌دهند»اینها خیلی زود جذب بازار کار می‌شوند، یا به ادامه تحصیل تکمیلی می‌پردازند و ماندگار می‌شوند و یا به عبارت ساده‌تر آن چنان جذبشان می‌کنند که در یک ماندگاری طولانی، حتی زاد بوم و خانواده‌هایشان را هم فراموش می کنند، اینها چالش‌هایی است که به دلیل کم ‌مسئولیتی بعضی از دولتمردان، سرزمین ما را مورد حمله قرار داده و روزی فاجعه‌ آمیز خواهد شد.اما علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نبود مهارت لازم در دانش آموخته گان دانشگاهی را از علل اصلی بیکاری گسترده فارغ‌التحصیلان دانشگاهی ارزیابی کرده است، به عبارت دیگر از نظر مقامات دولتی بین بازار کار و دانشگاه‌ها گسست وجود دارد و دانشگاه‌ها بدون توجه به نیاز واقعی بازارکار به تربیت دانشجویان می‌پردازند ولی نکته جالب و در عین حال طنزگونه اینجا است که وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از برنامه جدی برای تک رقمی کردن نرخ بیکاری تا پایان عمر دولت یازدهم خبر داده و گفته است:«به شرط آنکه به رشد هشت درصدی اقتصاد برسیم، نرخ بیکاری تک رقمی خواهد شد، اما دستیابی به چنین هدفی، نیازمند مؤلفه‌هایی است که نهادینه کردن فرهنگ مهارت آموزی و کارآفرینی از جمله آنها است.»چند مساله در بحث جناب وزیر قابل تأمل است از جمله آنکه «گسست دانشگاه و بازار کار» که این موضوع سالها است و هر بار چندین و چند مرتبه از زبان بعضی از مقامات رده بالای کشوری حتی وزراء شنیده شده و می شود.سؤال اینجا است که این «گسست» از کجا پیدا شده و بانی و پایه‌گذار این سیستم به قول شما غلط، کدام شخص یا مؤسسه بوده است که آن را هرازگاهی مطرح می‌کنیم ولی در فکر چاره‌اندیشی و گره زدن این پارگی نیستیم.مورد دیگر که در بحث جناب ربیعی آمده این است که: «دانشگاه‌های ما بدون توجه به نیاز بازار دانشجو تربیت می‌کنند» کدام دانشگاه‌ها؟! مگر این دانشگاه‌ها، بیرون از سیستم دولتی و مدیران اجرایی هستند؟!مگر برنامه ریزی علمی و مشخص نمودن واحدهای درسی دانشگاه‌ها، خارج از سیستم خودمان است؟مشکل اینجا است که هرکس ساز خودش را می‌زند، سازهایی که همه «ناکوک» است، مقامات اجرایی فقط اجازه تأسیس دانشگاه را می دهند و به نوع دروس دانشگاهی و اینکه آیا مورد نیاز هست یا نیست توجهی ندارند.اما دانشگاه‌ها، چاپخانه تولید اسکناس است، پس دانش‌آموخته دانشگاهی وقتی فارغ التحصیل می‌شود مهارت و تخصص مورد نیاز بازار را ندارد و به گروه بیکاران می‌پیوندد.واقعا این همه دانشگاه‌های پراکنده برای تولید و علم و تخصص و مهارت است یا تولید درآمدهای کلان!؟پس به یک واقعیت می‌رسیم که در این راستا، هماهنگی و رایزنی مدیریتی برای برنامه‌ریزی وجود ندارد و هر کس سنگ خودش را به سینه می‌زند.نمونه‌اش همین که وزیر کار در ادامه می‌گوید: ما می‌خواهیم، نرخ بیکاری را به تک رقمی برسانیم اما… مشکل از همین اگر و مگرها و اما ها شروع می‌شود.…. اگر رشد اقتصاد را به هشت درصد برسانیم، بیکاری هم تک رقمی خواهد شد.اما از سوی دیگر در گزارش‌هایی که به تازگی منتشر شده نشان می دهد که: هر یک درصد رشد اقتصادی بطور متوسط حدود 100 هزار شغل ایجاد می‌کند اما ایجاد همین میزان شغل در بخش‌های مختلف دست کم به رقمی حدود یک هزار میلیارد ریال سرمایه‌گذاری نیاز دارد.حالا محاسبه کنید وقتی رشد اقتصادی یک درصد این مقدار سرمایه ‌گذاری نیاز دارد، رشد اقتصادی هشت درصدی مورد نظر وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعتباری نیاز دارد که سر به فلک می‌زند.حالا می توانیم بگوییم یا بهتر است بپرسیم … سنگ بزرگ علامت نزدن نیست؟!8066



26/03/1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن