واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گفت و گو با لارن كانته، فيلم نامه نويس و كارگردان «كلاس» لارن كانته براي ما و خيلي هاي ديگر نام آشنايي نبود تا اين كه سال گذشته با بردن نخل طلاي كن به شهرتي جهاني رسيد. اما اين فيلم ساز فرانسوي دو دهه است كه در سينما فعاليت مي كند و مهم ترين فيلم هايش منبع انساني و به سوي جنوب با بازي شارلوت رمپلينگ است. كلاس با ظاهر ساده و فضاي پرتنش صميمانه اش به راحتي راهش را به دل سينمادوستان باز مي كند. در گفت وگوي زير او بيشتر در مورد اين جواهر كوچك صحبت مي كند. چه چيز شما را مجذوب كتاب فرانسوا بگادو و فضاي مدرسه به عنوان لوكيشن اصلي كرد؟ مدرسه جايي است كه وقتي معلم يا دانش آموز نباشي ورود به آن برايت محال است. خاطرات خيلي دوري از مدرسه دارم و ذهنيتي بسيار مخدوش از شرايط مدارس امروز دارم كه آن هم مبتني بر گفته هاي بچه هايم است. مي خواستم خودم بروم و اين دنياي كوچك را از نزديك ببينم؛ جايي كه جامعه در آن شكل مي گيرد. كتاب مواد خامي را كه نياز داشتم در اختيارم گذاشت. مي خواستم در اين فضاي بسته بمانم و در واقع مدرسه نمادي باشد از صداهايي كه آن طرف ديوار به گوش مي رسند. شخصيت معلم تركيبي است از شخصيت هاي مختلفي كه مي خواستم روي پرده بياورم. به نظرم خود فرانسوا بگادو شايسته ترين گزينه براي ايفاي اين نقش بود. چه ميزان از فيلمنامه مبتني بر كتاب بود و چقدر مجال به بداهه پردازي داديد؟ پيش از خواندن كتاب بگادو روي شخصيت سليمان كار مي كردم. پس داستان سليمان ساختگي ترين بخش فيلمنامه است، يعني كاملاً از كتاب جداست. اما سليمان به هر حال يكي از دانش آموزان كلاس است، مثل همه؛ البته تا اواسط فيلمنامه يعني جايي كه تمركز فيلمنامه روي داستان سليمان مي افتد. كتاب بگادو وقايع يك سال كلاس را روايت مي كند، و داستان سليمان از اين نظر مهم است كه به فيلم ساختار مي دهد. بخش زيادي از فيلمنامه از طريق بداهه پردازي و تمرين با بچه هاي دانش آموزي كه قبول كردند در كارگاه ما يعني همان فيلم ما بازي كنند شكل گرفت. تعداد اين بچه ها بيشتر از كساني بود كه نهايتاً در فيلم بازي كردند. هفته اي سه ساعت با آنها كار مي كرديم و به موضوعات مختلفي مي رسيديم. خيلي از صحنه ها را خودم پيشنهاد كردم، اما وقتي در چنين كارگاهي همكاري داشته باشي، ميزان بده و بستان خيلي بالا مي رود. البته كارگاه هميشه روي فيلمنامه و نوشتن آن تمركز داشت. در حين كارگاه فيلمنامه را مي نوشتيم. بچه ها خيلي بهتر از من مي دانند كه در مدارس چه مي گذرد. آنها متخصصان اين مقوله هستند. وهمچنين معلم ها، با آنها هم جلسات كارگاهي داشتيم. در واقع اين فرصت را به فيلمنامه داديم كه تحت تأثير ايده ها و زبان آنها قرار بگيرد و اين افراد يعني دانش آموزان و معلم ها بسيار همكاري كردند. اما نتيجه انتخاب بازيگران تا يكي دو روز پيش از فيلم برداري اعلام نشد. چطور به اين يك دستي ميان فيلم مستند و داستاني رسيديد؟ با زياد كار كردن روي فيلم. در طول سال تحصيلي پيش از فيلم برداري كارگاهي در مدرسه راهنمايي فرانسوا دولتو برگزار كرديم. تمام داوطلبان 13 تا 16 ساله در آن شركت مي كردند. همان طور كه گفتم، روزي سه ساعت و هفت روز هفته. بچه ها در شرايطي كه من توصيف مي كردم، كارهاي طبيعي خودشان را انجام مي دادند. اين كار، هم كمك مي كرد يكديگر را بشناسيم و هم انتخاب بازيگرها را راحت تر مي كرد. اما مهم تر از هر چيزي اين كه اين پروژه بلند مدت بود. حتي تا چند روز پيش از فيلم برداري نقش ها انتخاب نشده بودند. همين كار را با معلم ها هم انجام دادم. مي خواستم نشان دهم كه آنها علاوه بر درس دادن، شرايط مدرسه را نيز نشان مي دهند. ما در تعاملي مداوم با كامپيوترهايي بوديم كه تصاوير تمرينات را در آنها ضبط مي كرديم و بعد انتخاب مي كرديم و پيشنهاهايي مي داديم. فيلم نتيجه يك سال كار و تلاش است. مي خواستم بيننده ها مدام از خود بپرسند كه فيلمي داستاني نگاه مي كنند يا مستند. شما فيلم هايي مي سازيد كه آينه دنياي ما هستند، بدون اين كه پاسخي مشخص به سؤال ها بدهيد. ما انسان ها در شرايط دخيل و در رخ دادن وقايع سهيم هستيم؛اما اغلب يا متوجه اين مسئله نيستيم يا بر آن كنترلي نداريم. اين رويكرد به شخصيت من هم نزديك است؛ من گوش مي دهم و بعد با وفاداري كامل بازسازي مي كنم. در كلاس مي خواستيم از دادن ايدئولوژي پرهيز كنيم. نمي خواستيم مدارس را نشان بدهيم، مي خواستيم اين مدرسه را نشان دهيم. نمي خواستيم بگوييم مدارس اين طور باشند، مي خواستيم بگوييم اين مدرسه اينچنين است. در كن فيلم هايي كه حضور دارند، شبيه ماشين هاي بزرگ و قدرتمند هستند. فيلم ما يك تجربه است. موفقيت تضمين نشده بود، اما اين بخت آزمايي نتيجه داد. ديدتان نسبت به شغل معلمي بعد از اين فيلم عوض نشد؟ حتماً عوض شده. ياد گرفتم كه با دقت بيشتري به كار يك معلم نگاه كنم. در فيلم ابهامي خود خواسته وجود دارد. مي خواستم معلم را به صورت فردي نشان دهم كه دوست دارد بحث راه بيندازد، اما نه فقط در مورد مسائل درسي، بلكه در مورد مسائل زندگي. منابع : سينه اروپا شيكاگوسان تايمز منبع:فیلم نگار،شماره81 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]