واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: استفاده از کلیشهها میتواند در راه تولید فیلمی موفق موثر واقع شود، به شرطی که این مولفهها به عنوان چارچوب مورد توجه قرار بگیرد تا از طریق عناصر امتحان پسداده موقعیتی تازه به وجود بیاید؛ اتفاقی که در "پاداش سکوت" نیفتاد. به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم حاتمی کیا در عرصه فیلم دفاع مقدس با تعریف مولفه هایی که منحصر به آثارش بود، توانست سبکی خاص را به کار بگیرد که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مورد استفاده برخی کارگردان های این ژانر قرار می گیرد. این موضوع هم در طرح سوژه و نگارش فیلمنامه خود را نشان می دهد و هم اینکه به جهت ساختاری در زمینه تصویرسازی صحیح اثر موثر واقع می شود. این کارگردان در وهله نخست یک سوژه منحصر بفرد انتخاب می کند که پیش از او در فیلمی دیگر مورد استفاده قرار نگرفته است. در ادامه داستان بر اساس همان سوژه به گونه ای گسترش پیدا می کند که همه عوامل در جهت پرورش مضمون پیش برود. مهمتر اینکه حاتمی کیا از عنصر بازیگر بیشترین استفاده را می کند. به نحوی که بازیگران فیلم های او در ژانر دفاع مقدس وجهی متفاوت از قدرت نقش پردازی را نشان می دهند. به نظر می رسد مازیار میری برای ساختن نخستین اثر بلند سینمایی اش ـ خواسته یا ناخواسته ـ از همان کلیشه ها یا به عبارتی مولفه های مورد توجه حاتمی کیا استفاده کرده است. یعنی انتخاب سوژه با دقت بسیار خوبی انجام شده است؛ اینکه یک رزمنده قدیمی ناگهان نزد پدر یکی از همرزمان شهید خود می رود و مدعی کشته شدن او می شود. اما متاسفانه این موضوع ناب در ادامه به هیچ وجه بسط مناسبی پیدا نمی کند. در این فیلم ذهن مخاطب باید به اندازه ای تحریک شود که همانند یک کارآگاه که شغلش یافتن قاتل و معرفی اوست، بیننده هم باید لحظات مختلف اثر را به صورت دقیق پیگیری نماید تا مدعای این رزمنده اثبات یا رد شود. این مسئله نیازمند شکل گیری اتفاقات به گونه ای است که فیلم با یک ضرباهنگ بسیار تند و پرتنش پیش برود و برای لحظه ای ذهن مخاطب را آزاد نگذارد. اتفاقی که هیچ وقت به وجود نمی آید. کارگردان "پاداش سکوت" وقت را بیش از اندازه تلف می کند. یعنی به جای اینکه هر اتفاق همانند یک ضربه باشد که تماشاگر را بیش از قبل مدهوش اتفاقات کند، به اندازه ای اتفاقات کشدار و طولانی طراحی می شوند که فرصت به طور کامل از دس می رود. مهمتر اینکه، سازنده این اثر به اندازه ای درگیر بیان مسایل و مشکلات ایثارگران در جامعه کنونی می شود که سوژه اصلی از دست می رود. میری برای اینکه بتواند بر اساس مولفه های حاصل از سینمای حاتمی کیا پیش برود یک عنصر مهم یعنی داستان پردازی جذاب را از دست می دهد. این کارگردان در نحوه انتخاب بازیگر و هماهنگ کردن آنها با نقش نیز به شدت دچار مشکل می شود. به عبارت دیگر، سازنده این اثر سراغ پرویز پرستویی می رود که با حضور در فیلم های حاتمی کیا تبدیل به بازیگر ثابت فیلم های دفاع مقدس شده است. اما در نحوه گرفتن بازی از وی خوب عمل نمی کند. پرستویی بازیگری است که برای ارایه نقش خود به شکلی ماندگار نیازمند فضاسازی مناسب و در عین حال گسترده ای است که بتواند از تمامی توانایی های فیزیکی و حتی بیانی خود استفاده کند. اما در "پاداش سکوت" این امکان به وی داده نمی شود. شخصیت اصلی این فیلم با آنکه در موقعیتی مرموز قرار می گیرد، اما در ارایه واکنش های بیرونی قابل توجه دچار محدودیت است و چنین وضعیتی با نحوه بازی پرستویی هماهنگی ندارد. رضا کیانیان و فرهاد اصلانی نیز به صورت نسبی با همین مشکل مواجه هستند. یعنی نقش کیانیان به اندازه ای کوتاه است که بود یا نبودش در قصه هیچ فرقی نمی کند. مهمتر اینکه می توان به جای وی از هر بازیگر دیگری استفاده کرد، بدون اینکه کوچکترین تفاوتی در نوع ایفای نقش مشاهده شود. هر چند کیانیان قادر است از نقشی کوتاه، شخصیتی ماندگار در ذهن مخاطب به وجود بیاورد، اما نقش وی در این فیلم هیچ ویژگی خاصی نداشت که بتواند آن را بروز دهد. فرهاد اصلانی نیز نشان داده است در صورت سپردن نقشی برخوردار از چارچوب های مشخص و قابل اعتنا می تواند سطح قابل توجهی از بازیگری را نشان بدهد. اما نقش او نیز در این فیلم هیچ ویژگی خاصی ندارد و به همین خاطر وی برای جلب نظر مخاطبان به حرکات بیرونی بی اهمیت روی آورده است. آتیلا پسیانی هم نقش چندانی ندارد که بتوان به خصوصیات منحصر بفرد آن اشاره کرد. مشکل اصلی در این است که اصولا" نقش هایی که در این فیلم وجود دارند، بیانگر یک شخصیت مستقل و برخوردار از چارچوب های مشخص نیست. بلکه همه کارکترها قرار است به ایجاد یک موقعیت کمک کنند. حتی بیننده تا آخر داستان از شخصیت اصلی داستان به عنوان محرک اصلی اتفاقات هیچ اطلاعی پیدا نمی کند. آدم ها به ضرورت قصه حضور ندارند، بلکه بهانه ای برای طولانی شدن داستان هستند. میری برای اینکه بتواند "پاداش سکوت" را در جمع آثار ماندگار عرصه دفاع مقدس سینمای ایران قرار دهد باید اثر خود را در جهت استفاده از مولفه های ژانر حادثه ای پیش می برد تا بیننده بتواند در تمامی لحظات همراه با اثر باشد. موضوعی که حاتمی کیا در فیلم "آژانس شیشه ای" به آن توجه ویژه کرد و همین موضوع شرایطی را به وجود آورد که این اثر ایدئولوژیک بتواند با تمامی اقشار جامعه ارتباط برقرار کند و تبدیل به یکی از آثار ماندگار سینمای ایران شود. البته این کارگردان جوان اگر فعالیت خود را در این ژانر دهد و به مسئله حادثه و ریتم توجه بیشتری نشان بدهد، با توجه به رشدی که طی چند سال اخیر داشته است و به حرفه ای شدن و ارتباط با مخاطبان توجه زیادی نشان می دهد، با توجه به تجربه ای که در ساخت این فیلم به دست آورده است، در آثار بعدی می تواند فیلمی به مراتب قابل قبول تر ارایه کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 472]