واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: رویكردی كه بیش از هر مسئله دیگری در اجرای نمایش «اتللو» دیده میشود، استفاده از شیوههای اجرایی نمایشهای ایرانی مانند پردهخوانی، نقالی، تعزیه و ... است كه... خیانت و بدگمانی، تم اصلی نمایش «اتللو» است و شاید همین مسئله باشد كه وجهی جهانشمول به این نمایشنامه بخشیده و در تمام اعصار و دورهها آن را قابل اجرا كرده است. حمید مظفری نمایش «اتللو» را روی صحنه برده است. او با رویكردی كاملا معاصر و امروزی به سراغ این نمایشنامه رفته و حتی برای ایجاد ارتباط بیشتر با مخاطب نمایشنامه را با استفاده از نظم و نثر به فارسی برگردانده است، او در اجرا و انتخاب شیوه اجرایی نمایش هم از شیوههای اجرایی نمایشهای ایرانی چون نقالی، پردهخوانی و... بهره گرفته است. به بهانه اجرای نمایش «اتللو» با او گفتوگویی انجام دادهایم. رویكردی كه بیش از هر مسئله دیگری در اجرای نمایش «اتللو» دیده میشود، استفاده از شیوههای اجرایی نمایشهای ایرانی مانند پردهخوانی، نقالی، تعزیه و ... است كه بسته به فراخور صحنه و موقعیتها، از این روشها استفاده كردهاید. با انتخاب این شیوه اجرایی قصد بیگانهسازی و آشناییزدایی را داشتید؟بله! دقیقا. با این كار قصد داشتم ابتدا یك بیگانهسازی برای مخاطب انجام دهم و در ادامه نوعی آشناییسازی ایرانی برای مخاطب را به وجود آورم. این آشناییسازی مخاطب را جذب خود میكند و ناخواسته او را به دنیای جدیدی میكشاند. آثار بزرگ دنیا كه به زبان فارسی ترجمه شدهاند دارای مشكل زبانی هستند؛ مترجمان خود را ناگزیر میدیدند (در حالیكه واقعا آنان ناگزیر نبودند) كه از یك زبان فاخر برای انتقال مفاهیم در زبان و ترجمه نمایش استفاده كنند.در واقع با استفاده از ادبیات فاخر تلاش میكردند تا به اصالت نمایشنامه و زبانآن وفادار بمانند، در حالیكه همین مسئله باعث میشود فاصلهای میان اجرا و تماشاگر به وجود بیاید. در واقع من از این فاخرگویی پرهیز كردم و حتی به ضدیت با این نوع زبان پرداختم. در واقع همانكاری را كردم كه شكسپیر در زبان مادری خودش انجام داده است و من هم همین كار را با استفاده از زبان فارسی انجام دادهام. نمایشنامههای شكسپیر دارای همین اشكال و رنگارنگیهاست. درحوزه زبانی خودمان و با استفاده از بحرطویل، نظم و نثر، شعر سپید و... این كار را انجام دادم. • علاوه بر اینها شما نوعی نگاه حماسی گونه منبعث از شاهنامه را هم به اثر و حتی كلیت داستان وارد كردهاید. در حقیقت داستان را از فضای كلاسیك گونهاش خارج كردهاید و تلاش داشتهاید یك نگاه حماسی گونه كاملا ایرانی به نمایش «اتللو» داشته باشید، در حالیكه این نمایشنامه بار حماسی ندارد!شاید به این دلیل این احساس به شما دست داده است كه مثنوی شاهنامه در بحر متقارب سروده شده است. البته من این حس شما را تایید میكند و اصلا آن را اشتباه یا برداشت نادرست نمیدانم. نظم به كار رفته در این نمایش چه برای راوی و چه برای كاراكترها هم بحر متقارب است. شاید این مسئله باعث شده تا شما یك برداشت حماسی از نمایش «اتللو» داشته باشید. • شاید هم به دلیل تلاشهای شما در راستای آشناییسازی این اتفاق صورت گرفته و تا اینحد تشدید شده است؟بله! دلیل استفاده از این ساختارها این بوده كه تماشاگر، نمایش را كاملا ایرانی ببیند. درحقیقت بدون اینكه تماشاگر در ظاهر چیزی ببیند، نشانههایی را دریافت میكند و فضاهایی را با كمك همین عناصر پدید میآورد و جنبههای ایرانی نمایش را تشدید میكند. • این آشنایی زدایی و بیگانهسازی مدنظر شما، در برخورد و مواجهه نخست تماشاگر با دكور از بین میرود. سبك و سیاق دكور نمایش «اتللو» بر مبنای اصول طراحی دكورهای كلاسیك شكل گرفته است. در حقیقت دكور نمایش حداقل تا پیش از شروع اجرا، تماشاگر را به سمت نمایشهای كلاسیك سوق میدهد. این نوع طراحی تا حد زیادی آشناییزدایی و بیگانهسازی مدنظر شما را تحتالشعاع قرار میدهد. در حقیقت هرچقدر كه تماشاگر بیشتر به نمایشنامه «اتللو» شكسپیر علاقهمند باشد بیشتر درمقابل این رویكرد جدید مقاومت به خرج میدهد و در واقع این مسائل تا حدی در تضاد با یكدیگر قرارگرفتهاند. قبول دارید؟من با بنیان اینكه تضادی بین نو و كهنه به وجود بیاورم سراغ نمایشنامه رفته و حتی به قصد، روی كلاسیك بودن نمایش تاكید داشتم تا جاهایی كه قرار است نمایش خودش را نو جلوه دهد، عناصری وجود داشته باشد كه این نو شدن و تازگی را بهتر و بیشتر بروز دهد. • فكر نمیكنید این مسئله باعث عدم ایجاد ارتباط مناسب میان تماشاگر و نمایش شده است؟نه! من باید جنبههای كلاسیك را مدنظر داشته باشم. اگر دقت كرده باشید در همان ابتدای نمایش تماشاگر با «دزدمونایی» روبهرو میشود كه اصلا كلاسیك نیست و حتی به جامعه امروز تعلق دارد. من این قرارداد را از ابتدا با تماشاگر میبندم و با ایجاد این صحنه او را به رویكرد تازه به اثر دعوت میكنم و این روند تا پایان ادامه دارد. • تم نمایش «اتللو» خیانت و بدگمانی است اما تا قبل از آنتراكت روی این مسئله مانوری داده نمیشود؛ تلاش برای معرفی فضای ایرانی است، نه داستان نمایش. از بعد از آنتراكت است كه نمایش بر محور تم داستان پیش میرود. چرا این تفكیك صورت گرفته و تم اصلی نمایش بعد از آنتراكت شكل میگیرد؟برای اینكه از پرده سوم به بعد است كه این مسئله شكل میگیرد. شاید به این دلیل است كه در نمایش «اتللو» پردهها از میان رفته است؛ البته روال درام اینگونه است. طرح و توطئه«یاگو» در حقیقت از همین زمان است كه شروع میشود. در حقیقت یاگو نقشههایش را كشیده و از بعد از آنتراكت است كه تماشاگر شاهد اجرای نقشه و محصول نقشههای او تا پایان اجرا میشود. • شما یك نگاه ایرانی به نمایشنامه داشتهاید اما تماشاگر شاهد یك رویكرد به شیوههای اصیل نمایشهای ایرانی است. حتما استفاده شما از تعزیه، نقالی و... هم بارویكردی نو صورت گرفته است. همچنین این رویكرد در صحنه آخر كاملا به زمان امروز پیوند میخورد و این صحنه خیلی سریع رخ میدهد. چرا صحنه آخر بهصورت یكباره و آنی رخ میدهد؟البته من قصد نداشتم این مسئله را به آینده وصل كنم و تعجیلی هم برای این كار نداشتم. قرار نبود به طور مستقیم آدرس محل اجرا و رویداد را هم عنوان كنم. درحقیقت تاریخ و جغرافیایی برای آن متصور نبودم اما مجموعه عوامل، رویدادها و اتفاقات میتواند ذهنیتی را ایجاد كند و حتی منطقهای جغرافیایی را هم تعیین كند. من تأكیدی روی منطقه و جغرافیا و حتی زمان نداشتم. شاید به دلیل همین نشانههاست كه این اتفاق رخ میدهد. در حقیقت شاید مجموعه عوامل و ریتم تند اتفاقات باعث بروز این مسئله شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2492]