واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گنجینه حضرت آیة الله العظمی ابوالمعالی سید شهاب الدین، محمد حسین مرعشی نجفی فرزند سید شمس الدین محمود حسینی مرعشی نجفی، در بیستم صفر سال 1315ه. ق در نجف اشرف دیده به جهان گشود. آموزش های اولیه را نزد پدرش سید شمس الدین و جده اش بانو بی بی شمس الدین شرف بیگم طباطبایی آغاز کرد و سپس در حوزه های درس اساتید بسیاری شرکت جست. مبالغه نیست اگر بگوییم آیه الله العظمی مرعشی نجفی قدس سره، یکی از پر استاد ترین چهره های معاصر است، که توفیق درک محضر استادان متعدد، در رشته های گوناگون را یافت، امّا این که کدام یک از این اساتید، نقشی مؤثرتر، بزرگ تر و ارزنده تر در شکل گیری شخصیت، علم، تقوا و پرورش استعدادهای درونی وی داشته اند، پرسشی است که به سادگی نمی توان به آن پاسخ داد. ناگفته پیداست که پدر و مادر وی، نقشی حیاتی، سازنده و مهم در زندگی او ایفا کردند، او خود بارها از نقش سازنده ی پدر و مادر در حق خویش به احترام و سپاس یاد کرد و بیشتر پیشرفت های خود را مدیون زحمات طاقت فرسای آن ها می دانست. مادری که بی وضو به او شیر نمی داد و چنان مواظب بود که لقمه ای غذای حرام و حتی شبهه ناک از گلوی وی پایین نرود. مادر همان انداره در شکل گیری شخصیت او مؤثر بود که دیگر اساتید؛ چرا که با این کار، نخستین درس پاکی و تقوا را به کام فرزند ریخت. پدر وی نیز که عالم به علوم و معارف گوناگون بود و در بسیاری از آن ها استاد مسلم، نخستین معلم، استاد، مربی، پیر و مرشد او بود. اساتید وی، که تعداشان بسیار زیاد است و ما در این مختصر، نام و مشخصّات آن ها را فهرست وار ذکرخواهیم کرد، به چند دسته تقسیم می شوند: دسته ای از آن ها کسانی هستند که آیه الله مرعشی ماه ها و سال ها در نزد آنان تلمّذ کرد و از آنان علوم مختلف را فرا گرفت. شماری دیگر، اساتیدی هستند که حضرت آیه الله پاره ای از اوقات خود را در محضرشان بود و از آن ها کسب فیض نمود. و از گروهی فقط در ایام تعطیل حوزه استفاده نمود و از برخی از آنان هم فقط چند روز یا چند ساعت مطلب و درس فرا گرفت. حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی قدس سره در مورد اشتیاقش به درس و حضور اساتید و حوزه های تدریس چنین فرموده اند:«من شب ها بیش از سه الی چهار ساعت استراحت نمی کردم و همیشه به دنبال کسب علم و فراگیری دانش بودم. هر جا استادی می یافتم، به هر طریقی نزد وی می شتافتم و او را راضی می کردم تا حداقل یک درس خصوصی از او فرا گیرم».او بر مبنای این درس اساسی اسلامی که «برکة العلم فی تعظیم الاستاذ»، همیشه و در همه جا از اساتید خویش به بزرگی و احترام یاد می کرد و از هیچ گونه تواضع و فروتنی در حق آنان کوتاهی نمی کرد. یکی از امتیازات معظم له آن بود که از یک استاد علوم مختلفی را فرا می گرفت. آیه الله مرعشی دروس مقدماتی، تجوید و قرائت قرآن، علم انساب، فقه و اصول، علوم ریاضی و هیأت، طب و فقه و حدیث و رجال را از محضر درس بزرگانی چون: شیخ مرتضی طالقانی، میرزا ابوالحسن مشکینی، آیه الله العظمی حائری یزدی، سید علی طباطبایی یزدی، سید جعفر بحر العلوم، دکتر عندلیب زاده، احمد منجم، آیه الله سید محمد کاظم عصار، آیه الله ضیاء الدین عراقی، شیخ احمد کاشف الغطاء، شیخ عبدالنبی نوری، علی اکبر مدرس یزدی، شیخ محمد اسماعیل محلاتی، سید هبة الدین شهرستانی و بسیاری دیگر از علما و فضلا فرا گرفت. معظم له موفق به دریافت بیش از 450 اجازه روایتی و تعدادی اجازات اجتهاد و اجازات شفاهی از مشایخ دیگر گردید. شرح اجازات ایشان در کتاب «المسلسلات فی الاجارات» به تفصیل آمده است. آیه الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی قدس سره در آن جا ساکن شد و ضمن تدریس به تحکیم پایه های حوزه نوپای قم پرداخت. معظم له پس از رحلت آیه الله العظمی بروجردی، جزو معدود مجتهدانی بود که به عنوان مرجعیت شیعیان انتخاب گردید. محصول حلقه های درس ایشان در طول بیش از هفتاد سال تدریس در حوزه ی علمیه ی قم تعلیم و تربیت شاگردان بسیاری است که هم اکنون خود در عداد علما، فضلا و مدرسین حوزه های علمیه داخل و خارج از کشور به شمار می آیند. مهم ترین خدمت فرهنگی آیه الله مرعشی، تأسیس کتابخانه ای بزرگ و کم نظیر در قم و کوشش پی گیر در گردآوری نسخ خطی، به ویژه منابع و مآخذ شیعی از سراسر جهان بود. ساخت و تعمیر مدارس علوم دینی قم، ساخت، تعمیر و بازسازی بسیاری از مساجد در ایران و سایر کشورها، ساخت و تعمیر بیمارستان، درمانگاه، آسایشگاه و مرکز توان بخشی در قم از دیگر خدمات معظم له به شمار می آید. آثار و تألیفات پرشمار آیه الله مرعشی نزدیک به یکصد و پنجاه کتاب و رساله است. فهرست کامل این آثار با توضیحات وافی در کتاب «کتاب شناسی توصیفی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی» آمده است. معظم له پس از عمری تحصیل و تدریس و مبارزه و تألیف، سرانجام در شامگاه روز چهارشنبه هفتم ماه صفر 1411، برابر با هفتم شهریور 1369، پس از اقامه ی آخرین نماز جماعت در صحن مطهر حضرت فاطمه ی معصومه علیها السلام، به فاصله چند دقیقه از آخرین میقات، به منزل بازگشت و گرفتار حمله و سکته ی قلبی شد. فرزند ارشد ایشان بلافاصله پزشکان معالج را به یاری طلبید، ولی معالجات مؤثر واقع نشد و آن پیکر نحیف و رنجدیده، آرام و مطمئن به نحوی که موجب تعجب همگان گردید، به دیار باقی و جاودانی شتافت. نگاه نگران و پرسش گر اطرافیان به دهان پزشک دوخته شده بود و نفس ها در سینه ها زندانی بود تا او لب باز کند؛ امّا او به لب ها را فروبست و با نگاه خویش گفت: دفتر تمام گشت و به آخر رسید عمر!! و بنا به وصیت خویش در راهرو کتابخانه ای که خود تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد. فرزند ارشد ایشان می گوید: «پدرم گویی مدت ها پیش، از مرگ خویش خبر داشت؛ چرا که از یک هفته و بلکه 24 ساعت قبل از رحلت بارها راجع به مرگ خویش سخن گفت و هرگاه ما درصدد کاری که مربوط به ایشان بود بر می آمدیم، می فرمود: «من به زودی از میان شما می روم و یکی دو روز بیشتر مهمان شما نیستم».منبع: ماهنامه ی نامه ی جامعه 42، نشریه ی فاطمه الزهرا(علیها السلام)، سال چهارم، اسفند 1386، ص 21/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]