واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گذري بر انديشه موعود در آيين يهود نويسنده:خدامرلد سلیمیانمنبع:درسنامه مهدویت-ص23تاص26 يهوديان ـ كه خود را پيروان حضرت موسي(عليه السلام) مي دانند ـ منتظر موعودند. در آثار ديني يهود و سِفرهاي تورات و ديگر كتابهاي انبياي آنان، همواره به موعود اشاره شده است.از آنجايي که يهوديان، به حضرت مسيح(عليه السلام) ايمان نياوردند، بالطبع موعود آنان هنوز ظهور نكرده است. اگر در آثار مقدس يهودي تأمل شود، چهره سه موعود، در آنها ترسيم ميگردد:1. حضرت مسيح(عليه السلام) ،2. حضرت محمد(صلي الله عليه و آله وسلم) ،3. حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) .با اين حساب، انتظار، در يهوديّت كيفيتي ويژه مييابد و چون اين قوم، نه به حضرت مسيح(عليه السلام) و نه به حضرت محمد(صلي الله عليه و آله وسلم) ، نگرويدند، بايد در برابر مسأله موعود و انتظار، بسيار حساس و نگران باشند و از اين همه اشاره ها و بشارت هاي موجود در كتاب هايشان، به سادگي و غفلت نگذرند. آنان بايد از ديگران منتظرتر باشند و بيشتر به انتظار و آمادگي براي ظهور فكر كنند. البته تکاپوي آشکار يهوديان، در دوران حاضر و فعاليت هاي آنها در بازسازي هيکل سليمان و آماده ساختن بيت المقدس براي آمدن منجي، ميتواند دليلي بر اين مدعا باشد؛ هر چند اين ديدگاه داراي انحرافي آشکار است!! اينك نام چند كتاب از كتاب هاي يهوديت و عهد عتيق ـ كه در آنها سخناني درباره موعود آمده است ـ همراه با بخش هاي مورد نظر ذكر ميشود:11. كتاب دانيال پيامبر«در آن وقت سرور بزرگ ميكائيلي ـ كه از جانب پسران قومت قائم است ـ خواهد ايستاد و زمان تنگنايي كه از بودن طوايف تا به اين زمان نبوده است، واقع خواهد شد و در آن زمان قوم تو ـ هر كسي كه در كتاب مكتوب شده است ـ نجات خواهد يافت و از خوابندگان در خاك، زمين بسياري بيدار خواهند شد. بعضي جهت حيات ابدي و بعضي از براي شرمساري و حقارت ابدي ...».22. كتاب حگي«خداوند لشكرها چنين ميفرمايد: هنوز وقت قليلي است كه من آسمانها و زمين و بحر و خشكي را به هيجان ميآورم؛ بلكه تمامي طوايف را به هيجان ميآورم و مرغوب تمامي طوايف خواهد آمد و خداوند لشكرها ميفرمايد: اين خانه را مملو از جلال خواهم كرد...».33. كتاب صفنياه پيامبر«خداوند در اندرون آن عادل است، بي انصافي نمي کند. هر صبح بي نقصان حكم خود را به روشنايي بر ميآورد؛ اما عاصي انفعال را نمي داند. طوايف را منقطع نمودم، برجهاي ايشان ويرانند. كوچه هاي ايشان را خراب كردم، به حدي كه عبور كننده نيست و شهرهاي ايشان بدون آدمي و ساكني ويرانند و گفتم كه شايد از من ترسيده، تأديب را قبول کني تا آنكه مسكن ايشان منقطع نشود. اما هر قدر كه ايشان را عقوبت کردم، ايشان سحر خيزي نموده، تمامي اعمال خويشتن را فاسد گردانيدند...».44. كتاب اِشَعْياي پيامبر«و نهالي از تنه يشي بر آمده، شاخه از ريشه هايش قد خواهد كشيد و روح خدا ـ كه روح حكمت و فطانت و روح مشورت و جبروت و روح علم و خشيت از خداوند است ـ بر آن خواهد آرميد و او را در خشيت خداوند تيز هوش گردانيده، موافق منظور نظرش حكم و مطابق مسموع گوش هايش تنبيه نخواهد فرمود؛ بلكه ذليلان را به عدالت حكم و براي مسكينان زمين به راستي تنبيه خواهد نمود و زمين را به عصاي دهانش زده به روح لب هايش شرير را خواهد كشت...».55. كتاب زبور داود(عليه السلام) در اين كتاب نيز مطالبي ذكر شده است؛ چنان كه قرآن كريم، به نقل از زبور از غلبه صالحان سخن گفته است:وَلقَدْ كَتَبْنا فِى الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذّكْرِ أنّ الارضَ يرِثُها عِبادِىََ الصّالِحُونَ؛6 «و در حقيقت، در زبور پس از ذکر [تورات] نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد».با مراجعه به زبور، مي توان به رغم تحريفهاي صورت گرفته، اين بشارت را چنين يافت:«زيرا كه شريران منقطع ميشوند؛ اما متوكلان به خداوند وارث زمين خواهند شد؛ اما متواضعان وارث زمين شده از كثرت سلامتي متلذذ خواهند شد...».7پس از حضرت موسي(عليه السلام)، حضرت عيسي(عليه السلام) آمد و دين موسي(عليه السلام) را نسخ كرد. اكنون دين يهود، دين منسوخ و شريعت باطله است. پس از حضرت عيسي(عليه السلام)، حضرت محمد(صلي الله عليه و آله وسلم)، مبعوث شده و دين مسيح را نسخ كرد. اكنون دين مسيح، دين منسوخ و شريعت باطل است.8 از زمان طلوع اسلام تا كنون و تا قيامت، تنها دين به حق در روي زمين ـ كه مبتني بر وحي و پيامبري است ـ دين مقدس اسلام است و كتاب خدا، در ميان خلق همواره، قرآن است. بر اين اساس «موعود» همان مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و بشارتها و اشارت هايي كه از پيامبران و ديگر بزرگان رسيده است، در حق او صادق است و به ظهور او اشاره دارد.پي نوشت ها:1 . نقل هاي كتاب مقدس، مستقيم از كتاب مزبور و بدون هيچ كم و كاستي نقل شده است.2 . كتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همداني، كتاب دانيال، ص 1567، فصل دوازدهم، بندهاي 1ـ3.3 . همان، كتاب حگي، ص1632، فصل دوم ، بند هاي 6 ـ 8 .4 . همان، كتاب صفنياي نبي، ص1629، فصل سوم، بندهاي 5 ـ 8.5 . همان، كتاب اشعياء نبي، ص1220، فصل يازده، بند 1ـ10 .6 . انبياء(21)، آيه106.7 . كتاب مقدس، مزامير داود، مزمور سي و هفتم، بندهاي 9ـ 37.8 . اين تعبير ـ چنان كه پيداست ـ به اين معنا نيست كه شريعت موساي كليم(عليه السلام)، يا شريعت عيساي مسيح(عليه السلام)، در زمان خود نيز باطل بوده است. اين دو دين، هر يك در عهد خود و در دور زماني خاص خود و نيز به دور از تحريف ها و تصرف ها، دين آسماني و بر حق بوده است.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 476]