واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خوبی کردن سخت است. واقعیتی است که در بسیاری از انسانها و بلکه اغلب آنها وجود دارد: جهت شفافیت مطلب به مقدمه ذیل توجه کنید: "انسان در بدو تولد حیوان بالفعل و انسان بالقوه است، یعنی بُعد حیوانی انسان که متضمن حفظ و اراده حیات او است، به صورت بالفعل موجود است. تمامی غرایزی که با هدف حفظ و بقای حیات در انسان وجود دارند از قبیل خوردن، خوابیدن، میل جنسی (و هوس گرایی و دنیاطلبی) همگی از بُعد حیوانی او سرچشمه میگیرند. بر خلاف بُعد حیوانی که در بدو تولد به صورت بالفعل موجود است، بُعد انسانی او در این هنگام به صورت بالقوه است، یعنی به مثابه بذرهایی است که در درون او پاشیده شده و در صورت پرورش صحیح به صورت آن چه که ارزشهای والای انسانی یا فطرت انسانی نامیده میشود، درخواهد آمد. هم چنان که اگر این بذرها در درون انسان در زیر خروارها غفلت و فراموشی دفن گردد یا به دست خود انسان ضایع شود، وی از مرز حیوانیت تجاوز نکرده و احیاناً به مراحلی پستتر از حیوانات تنزل مینماید".(1) به دیگر بیان: نیکی گرایی و فضیلتطلبی که از ابعاد فطرت انسانی است و به صورت بذرهایی در درون آدمی نهفته میباشد، نیازمند تربیت صحیح و محیط پرورشی مساعد است. اگر همان گونه که دانههای گندم استعداد رشد و نمو دارد، داخل گونی و در انبار بماند یا در زمین شوره زار و هوای نامساعد افشانده شود، به خوشه و مزرعه گندم تبدیل نمیشود، ابعاد فطرت آدمی (مثل نیکی گرایی که منشأ خوبی کردن است) تا در فضای تربیتی سالم و محیط پرورشی مناسب قرار نمیگیرد و از غفلت و فراموشی بیرون نیاید، به مقام انسانیت نمیرسد. در این صورت اگر چه به ظاهر انسان است اما در درون یک موجود مسخ شده و منقلب از حقیقت خود و ماهیت انسانی خویش است. از این رو تمایلی به کمالات انسانی از جمله گرایش به خوبی نخواهد داشت. البته باید توجه داشت که اگر چه نیروهای غریزی در انسانها بالفعل و گرایش به نیکیها و ارزشهای انسانی به صورت فطری در انسان قرار دارد، اما خداوند برای تأیید و تقویت نیروهای فطری و شکوفایی استعدادهای عالی انسانیت و ارزشها و فضایل اخلاقی، عقل را به صورت رسول باطنی در انسان قرار داده و پیامبران و رسولان ظاهری را نیز فرستاده است. از این جهت انسانها دچار کمبود و نقصان نیستند. رابطه معرفت و گرایش به نیکی ها همان گونه که غفلت و توجه بیش از حد به غرایز و تمایلات حیوانی و کم بها دادن به جنبههای انسانی و فطرت خدا جو و کمال طلب انسان، او را از رسیدن به مقام انسانیت محروم میکند، در نتیجه یا گرایش به سوی خوبیها نخواهد داشت و یا با سختی و بی میلی کارهای خوب را انجام میدهد، شکوفایی و ظهور هماهنگ ابعاد فطرتِ کمال جو و گرایشهای عالی انسانی نیز، انجام دادن مطلق کارهای خوب را شیرین و لذّت بخش خواهد کرد. میزان سهولت و شیرینی انجام کارهای خوب (اگر چه سنگین و ذاتاً سخت باشد) به میزان "عشق و علاقه" فرد بستگی دارد. کمیّت عشق و علاقه نیز به میزان شکوفایی فطرت و بروز استعدادهای بالقوه و گرایشهای عالی و خداجوی انسان وابسته است. چنان که میزان شکوفایی فطرت به میزان معرفت و آگاهی است. هر چه معرفت و شناخت بیشتر باشد، جنبه قُدسی و معنوی و خشوع و تسلیم پذیری در برابر فرمان خدا بیشتر است: "إنّما یخشی اللَّه مِن عباده العلماء".(2) چون کارهای خوب را فرمان محبوبش (خدا) میداند و انجام آن را وسیله نزدیکی و تقرب به معشوق میشناسد، عشق به انجامش در وی پدیدار میگردد. "صفات و ملکات فاضله اخلاقی از طریق تکرار اعمال مناسب با آنها در درون انسان به وجود میآیند. طبیعی است تا عملی در سایه تکرار به صورت صفت ثابت و مَلَکه در نیامده، انجامش مشکل و غالباً همراه با زحمت و مشقّت است".(3) باید کارهای خوب را آن قدر تکرار کرد تا به صورت کرامت اخلاقی و ملکه درونی در آید. پی نوشتها: 1. اخلاق اسلامی(درس مشترک کلیه رشتهها) سال اوّل مراکز تربیت معلم، کد 1020، ص 15. 2. فاطر (35) آیه 28. 3. اخلاق اسلامی، درس مشترک کلیه رشتهها، سال اوّل مراکز تربیت معلم، کد 1020، ص 206. ارسال به دوست | نسخه چاپ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]