تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):نشانه هاى مؤمن پنج چيز است: ... و بلند گفتن بسم اللّه  الرحمن الرحيم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820278118




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آیا بعضی از روزها نحس و شوم است


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: نحوست روز و یا مقداری از زمان به این معنااست‏که در آن زمان بغیر از شر و بدی حادثه‏ای رخ ندهد، و اعمال آدمی و یا حداقل نوع مخصوصی‏از اعمال برای صاحب‏عمل برکت و نتیجه خوبی نداشته باشد، و سعادت روز درست ‏بر خلاف این است.... تفسیر آیات 18-21 سوره قمر کذبت عاد فکیف کان عذابی و نذر انا ارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی یوم نحس مستمرتنزع الناس کانهم اعجاز نخل منقعرفکیف کان عذابی و نذر ترجمه آیات : قوم عاد هم(پیامبر خود را)تکذیب کرد(اکنون بنگرید)که عذاب و انذار من(در باره آنان)چگونه بود؟ ما بادی سخت طوفانی‏در روزی نحس مستمری بر آنان گسیل داشتیم. بادی که مردم را مانند نخلی که از ریشه در آید از زمین برکند. ببین که عذاب و انذار من چگونه بود؟ ما به هیچ وجه نمی‏توانیم بر سعادت روزی از روزها،و یا زمانی از ازمنه و یانحوست آن اقامه برهان کنیم، چون طبیعت زمان از نظر مقدار، طبیعتی است که اجزا و ابعاضش مثل هم هستند، و خلاصه یک چیزند،پس از نظر خود زمان فرقی میان این روز و آن‏روز نیست، تا یکی را سعد و دیگری را نحس بدانیم، و اما عوامل و عللی‏که در حدوث‏حوادث مؤثرند، و نیز در به ثمر رساندن اعمال تاثیر دارند، از حیطه علم و اطلاع ما بیرونند، مانمی‏توانیم‏تکه تکه زمان را با عواملی که در آن زمان دست در کارند بسنجیم، تا بفهمیم آن‏عوامل در این تکه از زمان چه عملکردی دارند،و آیا عملکرد آنها طوری است که این قسمت‏از زمان را سعد می‏کند یا نحس،و به همین جهت است که تجربه هم بقدر کافی نمی‏تواندراه‏گشا باشد، چون تجربه وقتی مفید است که ما زمان را جدای از عوامل در دست داشته‏باشیم، و با هر عاملی‏هم سنجیده باشیم، تا بدانیم فلان اثر، اثر فلان عامل است، و ما زمان‏جدای از عوامل نداریم، و عوامل هم برای ما معلوم نیست. و به عین همین علت است که راهی به انکار سعادت و نحوست هم نداریم، ونمی‏توانیم بر نبودن چنین چیزی اقامه برهان کنیم، همانطور که نمی‏توانستیم بر اثبات آن اقامه‏برهان کنیم، هر چند که وجود چنین چیزی بعید است، ولی بعید بودن، غیر از محال بودن‏است، این از نظر عقل. و اما از نظر شرع در کتاب خدای تعالی نامی از نحوست ایام آمده، در همین سوره آیه‏19 فرموده: "انا ارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی یوم نحس مستمر"و جایی دیگر فرموده: "فارسلناعلیهم ریحا صرصرا فی ایام نحسات" (1) . و هر چند از سیاق داستان قوم عاد که این دو آیه مربوط بدانست استفاده می‏شود که‏نحوست و شئامت مربوط به خود آن زمانی است که در آن زمان باد به عنوان عذاب بر قوم عادوزید، و آن زمان هفت‏شب و هشت روز پشت‏سر هم بوده، که عذاب به طور مستمر بر آنان‏نازل می‏شده اما بر نمی‏آید که این تاثیر و دخالت زمان به نحوی بوده که با گردش هفته‏هادوباره آن زمان نحس برگردد.این معنا به خوبی از آیات استفاده می‏شود، و گرنه همه زمانهانحس می‏بود، بدون اینکه دائر مدار ماهها و یا سالها باشد. در مقابل زمان نحس نامی هم از زمان سعد در قرآن آمده و فرموده: "و الکتاب المبین‏انا انزلناه فی لیلة مبارکة" (2) و مراد از آن شب، شب قدر است، که در وصف آن فرموده: "لیلة (1)ما هم برای هلاکت ایشان(قوم عاد)بادی سخت را در روزهای نحس و شوم فرستادیم.سوره‏فصلت، آیه 16. (2)سوگند به کتاب مبین که ما آن را در شبی مبارک نازل کردیم.سوره دخان، آیه 2 و 3. بیان اینکه منظور از سعادت و نحوست بعضی ایام در روایات، وقوع حوادث خاصی در آن روزها است نه سعادت و نحوست ذاتی و تکوینی‏القدر خیر من الف شهر" (1) ، و این پر واضح است که مبارک بودن آن شب و سعادتش از این‏جهت بوده که آن شب به نوعی مقارن بوده با اموری بزرگ و مهم از سنخ افاضات باطنی والهی، و تاثیرهای معنوی، از قبیل حتمی کردن قضاء و نزول ملائکه و روح و سلام بودن آن‏شب، همچنان که در باره این امور فرموده: "فیها یفرق کل امر حکیم" (2) و نیز فرموده: "تنزل‏الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر سلام هی حتی مطلع الفجر" (3) . و برگشت معنای مبارک بودن آن شب و سعادتش به این است که عبادت در آن شب‏دارای فضیلت است، و ثواب عبادت در آن شب قابل قیاس با عبادت در سایر شبها نیست، ودر آن شب عنایت الهی به بندگانی که متوجه ساحت عزت و کبریایی شده‏اند نزدیک است. این بود آن مقدار از معنای سعادت و نحوست که در قرآن آمده بود، و اما در سنت، روایات بسیار زیادی در باره سعد و نحس ایام هفته و سعد و نحس ایام‏ماههای عربی و نیز از ماههای فارسی و از ماههای رومی رسیده، که در نهایت کثرت‏است، و در جوامع حدیث نقل شده، و در کتاب بحار الانوار احادیث زیادی از آنها نقل شده، وبیشتر این احادیث ضعیفند، چون یا مرسل و بدون سندند، و یا اینکه قسمتی از سند را ندارند، هر چند که بعضی از آنها سندی معتبر دارد البته به این معنا که خالی از اعتبار نیست (4) . و اما روایاتی که ایام نحس را می‏شمارد، و از آن جمله چهارشنبه هر هفته، و چهارشنبه آخر ماه، و هفت روز از هر ماه عربی، و دو روز از هر ماه رومی، و امثال آن را نام‏می‏برد، در بسیاری از آنها و مخصوصا روایاتی که نحوست ایام هفته و ایام ماههای عربی رانام می‏برد، علت این نحوست هم آمده، و آن عبارت است از اینکه در این روزهای نحس‏حوادث ناگواری به طور مکرر اتفاق افتاده، آن هم ناگوار از نظر مذاق دینی، از قبیل رحلت‏رسول خدا(ص)و شهادت سید الشهداء(ع)و انداختن ابراهیم(ع)در آتش، و نزول عذاب بر فلان امت، و خلق شدن آتش و امثال اینها. و این ناگفته پیداست که نحس شمردن چنین ایامی استحکام بخشیدن به روحیه (1)شب قدر بهتر است از هزار ماه.سوره قدر، آیه 3. (2)در آن شب هر امری محکم و پیچیده باز می‏شود.سوره دخان، آیه 4. (3)ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان هر امری سالم را تا طلوع فجر نازل می‏کنند. سوره قدر، آیه 4 و 5. (4)بحار الانوار، ج 56، ط جدید، ص 18 - 31، باب 15(باب ما روی فی سعادة ایام الاسبوع ونحوستها) تقوی است، وقتی افرادی فقط به خاطر اینکه در این ایام بت‏شکنان تاریخ، ابراهیم و حسین(ع)گرفتار دست بت‏های زمان خود شده‏اند، دست بکاری نمی‏زنند، و از اهداف‏و لذتهای خویش چشم می‏پوشند، چنین افرادی روحیه دینیشان قوی می‏گردد، بر عکس، اگر مردم هیچ حرمتی برای چنین ایامی قائل نباشند و اعتنا و اهتمامی به آن نورزند، وهمچنان افسار گسیخته سرگرم کوشش در برآوردن خواسته‏های نفسانی خود باشند، بدون توجه‏به اینکه امروز چه روزی است و دیروز چه روزی بود، و بدون اینکه اصلا روز برایشان مطرح‏باشد، چنین مردمی از حق رویگردان خواهند بود، و به آسانی می‏توانند حرمت دین را هتک‏کنند و اولیای دین را از هدایت‏خود نومید و در نتیجه ناراحت‏سازند.بنا بر این، برگشت‏نحوست این ایام به جهاتی از شقاوتهای معنوی است، که از علل و اسباب اعتباری منشامی‏گیرد، که به نوعی از ارتباط، مرتبط به این ایام است، و بی‏اعتنایی به آن علل و اسباب‏باعث نوعی شقاوت دینی می‏شود. و نیز در عده‏ای از این روایات آمده که برای دفع نحوست این ایام باید به خدا پناه‏برد.یا روزه گرفت‏یا دعا کرد، یا مقداری قرآن خواند، و یا صدقه‏ای داد، و یا کاری دیگر ازاین قبیل کرد. مانند روایت ابن الشیخ که در کتاب مجالس به سند خود از سهل بن یعقوب ملقب به‏ابی نواس، از امام عسکری(ع)نقل کرده که در ضمن حدیثی گفته است: من به‏آنحضرت عرضه داشتم: ای سید من در بیشتر این ایام به خاطر آن نحوستها که دارند، و برای‏دفع وحشتی که انسان از این روزها دارد، و این نحوست و وحشت نمی‏گذارد انسان به مقاصدخود برسد، چه کند؟لطفا مرا به چیزی که رفع این نگرانی کند دلالت بفرما، برای اینکه‏گاهی حاجتی ضروری پیش می‏آید، که باید فورا در رفع آن اقدام کرد، و وحشت از نحوست، دست و پا گیر آدم است، چه باید کرد؟به من فرمود: ای سهل!شیعیان ما همان ولایتی که از ما در دل دارند حرز و حصنشان‏است، آنها اگر در لجه دریاهای بی‏کران و یا وسط بیابانهای بی سر و ته و یا در بین درندگان وگرگان و دشمنان جنی و انسی قرار گیرند از خطر آنها ایمنند، به خاطر اینکه ولایت ما را دردل دارند، پس بر تو باد که به خدای عز و جل اعتماد کنی و ولایت‏خود را نسبت به امامان‏طاهرینت‏خالص گردانی، آن وقت هر جا که خواستی برو، و هر چه خواستی بکن، (تا آخر حدیث) (1) . (1)بحار الانوار، ج 56، ط جدید، باب 15، ح 7. و سپس در آخر او را دستور می‏دهد به خواندن مقداری از قرآن و دعا، تا به این وسیله‏نحوست و شومی را از خود دفع نموده، به دنبال هر هدفی می‏خواهد برود. و در خصال به سند خود از محمد بن ریاح فلاح روایت آورده که گفت: من امام‏ابو ابراهیم موسی بن جعفر(ع)را دیدم که روز جمعه حجامت می‏کرد، عرضه‏داشتم: فدایت‏شوم، چرا روز جمعه حجامت می‏کنید؟فرمود: من آیة الکرسی خوانده‏ام، توهم هر وقت‏خونت هیجان یافت چه شب باشد و چه روز آیة الکرسی بخوان و حجامت کن (1) . باز در خصال به سند خود از محمد بن احمد دقاق روایت کرده که گفت: نامه‏ای به‏امام ابو الحسن دوم(ع)نوشتم، و از مسافرت در روز چهارشنبه آخر ماه پرسیدم، درپاسخم نوشتند: کسی که در چهارشنبه آخر ماه علی رغم اهل طیره(و خرافه‏پرستان)مسافرت‏کند، از هر آفتی ایمن خواهد بود، و از هر گزندی محفوظ مانده، خدا حاجتش را هم برمی‏آورد. همین شخص نوبتی دیگر نامه به آن جناب نوشته از حجامت در چهارشنبه آخر ماه‏پرسید، و امام(ع)در پاسخش نوشته است: هر کس علی رغم اهل طیره(که به نفوس‏معتقدند و می‏گویند: النفوس کالنصوص)حجامت کند، خداوند از هر آفتی عافیتش داده، ازهر گزندی حفظش می‏کند، و محل حجامتش کبود هم نمی‏شود (2) (این جمله اشاره است به ردپاره‏ای از روایات که در آنها آمده: هر کس در روز چهارشنبه آخر ماه و یا هر چهارشنبه‏حجامت کند محل حجامتش کبود می‏شود و خلاصه عفونت پیدا می‏کند و در بعضی دیگرآمده که ترس آن هست که محل حجامتش عفونت پیدا کند). و در معنای این حدیث روایتی است که در تحف العقول آمده، که حسین بن مسعودگفت: روزی خواستم به حضور ابی الحسن امام هادی(ع)شرفیاب شوم، در آن روزهم انگشتم به سنگ خورد، و هم سواره‏ای به سرعت از من گذشت، و به شانه‏ام زد و شانه‏ام‏صدمه دید، و هم اینکه وقتی می‏خواستم وارد شوم از بس شلوغ بود لباسم را پاره کردند، با خودگفتم: خدا مرا از شرت حفظ کند چه روز شومی هستی، و چون شرفیاب شدم حضرت فرمود: ای حسن این چه پنداری است؟تو که همواره دور و بر ما هستی نباید گناهت را گردن کسی‏که بیگناه است بگذاری. (1)خصال، ج 2، ص 390، ح 83، و امالی طوسی، ج 1، ص 283، ط نجف اشرف. (2)خصال، ج 2، ص 386، ح 72. رواج عقیده به سعادت و نحوست ایام در بین اهل سنت و حمل روایات وارده از طرق شیعه در این باره بر تقیه امام با این گفتار خود عقل مرا بیدار کرد، و فهمیدم که خطا رفته‏ام، عرضه داشتم: ای مولای من، از خدا برایم طلب مغفرت کن، فرمود: ای حسن روزها چه گناهی دارند که‏شما هر وقت به کیفر اعمالتان می‏رسید آن ناراحتی را به گردن روز گذشته، آن روز را روزی‏شوم می‏خوانید؟عرضه داشتم: من به نوبه خود از این گناه و خطا برای ابد استغفار می‏کنم، وهمین توبه من است‏یا بن رسول الله. فرمود: این تنها کافی نیست که شما از تفال به ایام دست بردارید و سودی به حالتان‏ندارد، چون خدا شما را از این جهت عقاب می‏کند که ایام را به جرمی مذمت کنید که‏مرتکب نشده‏اند، ای حسن تا حالا متوجه این معنا نشده‏ای که این خدای تعالی است که‏ثواب و عقاب در دست او است، و اوست که ثواب و عقاب بعضی از کارها را فوری و درهمین دنیا داده، و ثواب و عقاب بعضی دیگر را در آخرت می‏دهد؟عرضه داشتم: بله ای‏مولای من، فرمود: هیچ وقت تندروی نکنید، و برای ایام هیچ دخالتی در حکم خدای تعالی‏قائل مشوید، عرضه داشتم: چشم ای مولای من (1) . و از روایات قبلی هم - که نظایری دارد - استفاده می‏شود که ملاک در نحوست ایام‏نحس صرفا تفال زدن خود مردم است، چون تفال و تطیر اثری نفسانی دارد، که بیانش می‏آید، ان شاء الله.و این روایات در مقام نجات دادن مردم از شر تفال(و نفوس)است، می‏خواهدبفرماید اگر قوت قلبت به این حد هست که اعتنایی به نحوست ایام نکنی که چه بهتر، و اگرچنین قوت قلبی نداری دست به دامن خدا شو، و قرآنی بخوان و دعایی بکن. بعضی از علما آن روایاتی را که نحوست بعضی از ایام را مسلم گرفته حمل بر تقیه‏کرده‏اند، و خیلی هم بعید نیست، برای اینکه تفال به زمانها و مکانها و اوضاع و احوال، و شوم‏دانستن آنها از خصایص عامه است، که خرافاتی بسیار نزد عوام از امت‏ها و طوایف مختلف‏آنان یافت می‏شود، و از قدیم الایام تا به امروز این خرافات در بین مردمان مختلف رایج بوده، و حتی در بین خواص از اهل سنت در صدر اول اسلام روایاتی بوده که آنها را به رسول خدا(ص)نسبت می‏دادند، در حالی که احدی جرات نکرده آنها را رد کند، همچنان که در کتاب مسلسلات به سند خود از فضل بن ربیع روایت کرده که گفت: روزی‏با مولایم مامون بودم، خواستیم به سفری برویم، چون روز چهارشنبه بود مامون گفت امروز سفرکردن مکروه است، زیرا من از پدرم رشید شنیدم می‏گفت: از مهدی شنیدم که می‏گفت، از (1)تحف العقول، ص 357، ط بیروت. منصور شنیدم می‏گفت، از پدرم محمد بن علی شنیدم می‏گفت، من از پدرم علی شنیدم‏می‏گفت، من از پدرم عبد الله بن عباس شنیدم می‏گفت، از رسول خدا(ص)شنیدم می‏فرمود: آخرین چهارشنبه هر ماه روز نحسی است مستمر (1) . و اما روایاتی که دلالت دارد بر سعادت ایامی از هفته و یا غیر هفته، توجیه آنها نیزنظیر اولین توجیهی است که قبلا در اخبار داله بر نحوست ایام بدان اشاره کردیم، برای اینکه‏در این گونه روایات سعادت آن ایام و مبارک بودنش را چنین تعلیل کرده که چون در فلان‏روز حوادثی متبرک رخ داده، حوادثی که از نظر دین بسیار مهم و عظیم است، مانند ولادت‏رسول خدا(ص)و بعثتش، همچنان که روایت‏شده که خود آن جناب‏دعا کرد و عرضه داشت: بار الها روز شنبه و پنجشنبه را از همان صبح برای امتم مبارک‏گردان (2) . و نیز روایت‏شده که خدای تعالی آهن را در روز سه‏شنبه برای داوود نرم کرد (3) . و اینکه رسول خدا(ص)روز جمعه به سفر می‏رفت (4) . و اینکه کلمه"احد - یکشنبه"یکی از اسمای خدای تعالی است (5) . پس از آنچه گذشت هر چند طولانی شد این معنا روشن گردید که اخباری که در باره‏نحوست و سعادت ایام وارد شده بیش از این دلالت ندارد که این سعادت و نحوست به خاطرحوادثی دینی است، که بر حسب ذوق دینی و یا بر حسب تاثیر نفوس یا در فلان روز ایجادحسن کرده، و یا باعث قبح و زشتی آن شده، و اما اینکه خود آن روز و یا آن قطعه از زمان‏متصف به میمنت و یا شئامت‏شود، و تکوینا خواص دیگری داشته باشد، که سایر زمانها آن‏خواص را نداشته باشد، و خلاصه علل و اسباب طبیعی و تکوینی آن قطعه از زمان را غیر از سایرزمانها کرده باشد از آن روایات بر نمی‏آید، و هر روایتی که بر خلاف آنچه گفتیم ظهور داشته‏باشد، باید یا حمل بر تقیه کرد و یا به کلی طرح نمود. (1)و بحار، ج 56، ص 46، ح 18. (2)خصال، ج 2، ص 394، ح 98. (3)خصال، ج 2، ص 386، ح 69. (4)بحار الانوار، ج 56، ص 34، ح 12. (5)خصال، ج 2، ص 383، ح 61. منبع~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ المیزان جلد نوزدهم صفحه 106 استاد علامه طباطبایی (رض) http://tebb.blogfa.com/cat-41.aspx




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 476]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن