محبوبترینها
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798350391
سقراط
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فيلسوفان پيش سقراطى توجه خود را به طبيعت و نيروهاى طبيعى معطوف كرده بودند كه به نوعى مى توان گفت برنامه كارى آنان گذر از دنياى اسطوره به عقل بود. ولى برخلاف آنها بيشتر توجه سقراط به مسئله انسان و جايگاه انسان در جامعه بود. او بر خلاف سوفسطاييان معتقد بود كه تشخيص درست و نادرست بر عهده عقل آدمى است نه بر عهده جامعه و... سقراط (حدود سالهای 399 ـ 470 ق . م)، پدر علم فلسفه، با نحوه تدریس سوفسطائیان مخالفت کرد. سوفسطائیان، به شاگردان خود میآموختند که چگونه در مباحثات، به سوالات مختلف جوابهای زیرکانهای بدهند. سقراط شاگردانش را تشویق میکرد تا در دنیای اطراف خود، جستجو کرده و مطابق با ندای وجدان خود زندگی کنند، حتی اگر این کار، آنها را در جهت مخالف با حکام کشور قرار دهد. مباحثات سقراط هیچ اثر مکتوبی از خود بر جای نگذاشت، اما تعدادی از مباحثات وی با ساکنین آتن توسط شاگرد معروفش افلاطون (۳۴۷ ـ ۴۲۷ ق.م)و نیز کسنفون (۳۵۷-۴۲۵ ق.م) بطور مکتوب ثبت شدهاند. سقراط در حدود سال ۴۷۰ سال ق.م در آلوِپِکا متولد گردید. آغاز زندگی او مصادف بود با دوران شکوفایی عظمت و افتخار آتن که در همان زمان امپراتوری دریایی خود را بنا نهاده بود. در دوران جوانی، قدرت بدنی شگفت انگیز سقراط، همگان را به تعجب واداشت. قدرت تحمل او بسیار بالا بود، به طوری که در زمستان سخت، پا برهنه با یک جامهٔ معمولی راه میرفت. هنگامی که بیست و چند ساله بود،افکارش متوجه مفهوم انسانیت شد. در آن زمان بیشتر تلاشهای فلاسفه و متفکران، درباره جهان و چیستی آن بود و این که از چه موادی تشکیل شده و ماده آصلی آن چیست. اما او اعلام کرد که باید جهان شناسی را کنار گذاشت وبه انسان بازگشت. او بیان میکرد که پیامهای مخصوصی از سروش غیبی دریافت میکند. در کتابهای تاریخی آمدهاست که روزی یکی از دوستان سقراط از سروش غیبی پرسید که آیا خردمند تر از سقراط وجود دارد؟ سرش غیبی پاسخ داد: نه. این واقعه سقراط را بر انگیخت تا ببیند که چه چیزی موجب شده تا او خردمند ترین انسان باشد؛ در حالی که خود را عالم و دانشمند نمیداند. سرانجام به این نتیجه رسید که: او خردمند ترین انسان است،زیرا به جهل خود علم دارد و ادعای عالم بودن ندارد. از این پس، وی این رسالت را در وجود خود احساس کرد که در جست و جوی حقیقت ثابت و یقینی، یعنی حکمت راستین باشد و به همگان نشان دهد که علم حقیقی یعنی: «علم به این که نمیدانم.» او در جنگ های پلوپونز شرکت کرد و شجاعتی که در آن جنگها از خود نشان داد،از وی شخصیتی برجسته و ممتاز ساخت. در ادامهٔ زندگی ، سقراط به رسالتی که بر دوش گرفته بود، پرداخت. در آن دوران سوفسطائیان نفوذ زیادی بین جوانان آتنی داشتند و به آنها سفسطه و فن جدل آموزش میدادند وادعایشان این بود که حقیقتی وجود ندارد. آنها خود را دانشمند ترین و عالمترین مردمان میخواندند. سقراط بنا بر نتیجهای که در زندگی بدان رسیده بود، با آنها که ادعای علم و دانش داشتند، به مقابله پرداخت. روش عملی سقراط برای مبارزه با چنین اشخاصی این بود که با یکی از آنها وارد گفت و گو میشد و میکوشید تا از او افکارش را درباره موضوعی خاص، مثلاً شجاعت بیرون بکشد. آن شخص در ابتدا فکر میکرد که حقیقت شجاعت را میشناسد و به آن آگاه است. سقراط گفتگو را به شیوه پرسش و پاسخی شروع میکرد و در آغاز خود را با آن چه شخص مقابلش میگفت، همراه نشان میداد. ممکن بود این گفتگو به طول بینجامد، اما سر انجام بحث را به جایی میرساند که شخص مقابل به نادانی خود پی میبرد؛ یعنی به این نتیجه میرسید که حقیقتا هیچ چیزی را درباره شجاعت نمیداند و به این صورت، سقراط به او میفهماند که اعتراف به نادانی، بزرگترین دانش است. این روش، روش دیالکتیکی نام گرفت. وی اولین کسی بود که این شیوه را در بحثهای فلسفی به کار برد و به همین دلیل، روش دیالکتیک را به نام او، دیالکتیک سقراطی میخوانند. سقراط در آتن میگشت و با افراد مختلف به این روش بحث و گفتگو مینمود. او شاگردانی هم داشت که اکثر آنها جوانان آتنی بودند. یکی از شاگردان وی که بعدها در شمار بزرگترین فلاسفه جهان قرار گرفت، افلاطون بود. سقراط بسیاری از بزرگان آتن را که ادعای علم و دانش داشتند، به همین نحو محکوم ساخت واین برای آنان خوشایند نبود. عاقبت این فشارها همراه با تحولات سیاسی که پیش آمد، سقراط را در سال ۳۹۹ ق.م به محکمه کشاند. در محکمه سقراط متهم شد که: ۱) خدایانی را که آتنیان میپرستند، عبادت نمیکند، بلکه اعمال دینی جدید و نا آشنا آوردهاست. ۲) به علاوه جوانان شهر آتن را با افکار خود فاسد میکند. به دلیل همین اتهامها، برای او تقاضای مرگ شده بود. سقراط با خونسردی و متانت به تمام اتهامها پاسخ گفت و آنها را به سوی خود متهم کنندگان بازگرداند. سقراط اعلام کرد که از مرگ هیچ باکی ندارد ، اما مرگ وی لکه ننگینی بر چهره آتن بر جای خواهد گذاشت و آیندگان، در این مورد، آتنیان را محکوم خواهند کرد. با تمام این احوال و دفاعیات مستحکم وی، هیئت منصفهٔ دادگاه که تحت تأثیر جو سیاسی آشفتهٔ آن ایام بود، حکم به مرگ سقراط داد. درچند روزی که تا اجرای حکم باقی مانده و سقراط زندانی بود ، دوستان وی تلاش زیادی کرده و همه چیز را برای فرار او مهیا ساختند، ولی سقراط با بیان اینکه چنین اقدامی مخالف اصول و ارزشهای اوست، پیشنهادشان را رد کرد. در روز موعود در حالی که خانواده و دوستان و شاگردانش گرد وی جمع شده و بی تابی میکردند، آنها را به آرامش فراخواند و پس از اینکه وصیتهایش را کرد، جام زهر را به آرامی سرکشید و پس از دقایقی جان سپرد . شايد بتوان گفت بارزترين موضوعى كه هنگام مطالعه سقراط به آن برمى خوريم هنر گفت و شنود سقراط باشد. او خود در اين باره مى گويد: من نيز مانند مادرم هنر مامايى دارم. مامايى من مامايى حقيقت و دانش است او دايما تاكيد مىكرد كه خود چيزى نمى داند بلكه مانند مامايان عمل مى كند يعنى با گفتگويى هدفمند نقاط ضعف و قوت افكار عقايد افراد را به آنها نشان مى دهد و از اين طريق به زاده شدن حقيقت و دانش در آنها كمك مى كند. سقراط هنگام بحث با افراد مختلف به شرايط افراد و موقعيت اجتماعى آنان توجه اى نمى كرد. گاهى نيز پرسشهاى او از افراد متشخصى كه با اوبحث مى كردند موجب مى شد كه تزلزل پايه هاى فكرى وتضاد در عقايد آن شخص روشن گردد. كه اين موضوع موجب مسخره شدن اينگونه افراد در ملا عام ونتيجتا خشمگين شدن آنها مى شد. روش سقراط بدين گونه بود كه ابتدا در بحث اظهار تجاهل مى كرد وسپس براى رفع جهل خود از شخص مقابل سوالاتى مى پرسيد سپس شخص را با پرسيدن سوالاتى به نقطه اى خاص هدايت مىكرد و تناقض در افكار و عقايد شخص مقابل را برايش روشن مىساخت. در اين پروسه تعريف كردن موضوعات براى سقراط از اهمييت خاصى برخوردار بود. چون به اعتقاد او ابتدا بايد دانست كه منظور از مفاهيمى مانند عدالت , فضيلت ,شجاعت و پرهيزگارى چيست , سپس مىتوان در مورد اين مفاهيم صحبت كرد. او براى رسيدن به تعريفى صحيح از يك مفهوم از شيوه اى استقرايى استفاده مى كرد بدين معنا كه ابتدا مثالها و شواهدى را در باره موضوع مورد نظرش پيدا مى كرد و از اين جزييات بدست آمده براى رسيدن به كليات مطلب استفاده مى كرد.او پس از فهميدن قاعده كلى آن را براى موارد خاص تطبيق و تعميم مى داد . مثلا او هنگام گفتگو نظر طرف مقابلش را در باره عدالت جويا مى شد ,مخاطب هم براى رسيدن به تعريف مثالهايى را ارايه مىكرد سپس سقراط با نشان دادن روابط و مشتركات مثالها شخص را به تعريفى از مفهوم مورد نظر( مثلا عدالت) مىرساند. بعد از اين مرحله سقراط موارد مخالف و متضاد با تعريف را يادآورى مىكرد بدين ترتيب فرد مورد نظر دايما مجبور مىشد كه تعريف خود را تغيير دهد تا به تعريف صحيحى برسد در اين ديالوگها شخص به اشتباهات و ناتوانيهاى خود پى مىبرد. على رغم اينكه روش فلسفى سقراط براى ما مشخص و معلوم است ولى افكار و عقايد او در مورد بسيارى از مسايل مهم فلسفى براى ما روشن نيست. زيرا هيچگاه در مورد مسئله اظهار اطمينانى قطعى نمىكرد و افكار خود را نمى نوشت. همين موضوع باعث شده است كه تمام دانسته هاى ما در باره سقراط از مطالبى است كه شاگردانش مانند افلاطون در باره او ذكر كرده اند. در بسيارى از متون افلاطون نمىتوان تشخيص داد كه مطلب افكار سقراط است يا عقايد افلاطون است كه آنها را از زبان سقراط بيان كرده است. همانطور كه قبلا ديديم فيلسوفان پيش سقراطى توجه خود را به طبيعت و نيروهاى طبيعى معطوف كرده بودند كه به نوعى مى توان گفت برنامه كارى آنان گذر از دنياى اسطوره به عقل بود. ولى برخلاف آنها بيشتر توجه سقراط به مسئله انسان و جايگاه انسان در جامعه بود. سيسرون فيلسوف رومى چند صد سال بعد از مرگ او در اين باره مى گويد: سقراط فلسفه را از آسمان به زمين آورد فلسفه را به خانه ها وشهرها برد و فلسفه را واداشت به زندگى و به اخلاقيات و خير و شر بپردازد. سقراط بر خلاف سوفسطائیان كه به درك درست و مطلقى از حقيقت اعتقاد نداشتند قصد داشت كه فلسفه خود را بر پايه اى محكم بنا كند . به گمان او اين پايه عقل انسان بود.او ادعا مىكرد كه ندايى الهى در وجودش قرار دارد كه او را هدايت مىكند و همين ندا و وجدان است كه به او مى گويد چه چيز نادرست و چه درست است. جامعه آن زمان يونان كه سقراط در آن زندگى مى كرد جامعه اى بود كه سوفسطاييان تاثير اساطير واديان را در زندگى مردم به شدت كم كرده بودند از اين رو سقراط در زمينه اخلاق سعى داشت تعريف كامل و جهانشمولى ارايه دهد تا جايگزينى مناسب براى اساطير و اديان باشد . اوبر خلاف سوفسطاييان معتقد بود كه تشخيص درست و نادرست بر عهده عقل آدمى است نه بر عهده جامعه و سير تحولات آن. او براى نيكوكارى و درستكارى مبنايى عقلى جستجو مىكرد ومعتقد بود كه هركس درست و غلط را از لحاظ عقلى تشخيص دهد به كار نادرست دست نمىزند و تمام شرهايى كه از افراد مختلف مىبينيم در اثر نادانى آنهاست. در روزگارى كه سقراط در آن زندگى مى كرد دموكراسى آتن رو به ابتذال نهاده بود بدين ترتيب كه در بسيارى از نهادهاى مهم كشور اعضاى آنها به ترتيب حروف الفبا انتخاب مى شد به طوريكه گاهى در ميان آنها كشاورز و بازارى ساده ديده مى شد و يا سران لشگر به سرعت عوض مى شدند. سقراط عقيده داشت كه همانگونه كه كفاش و نجار به مهارت در رشته و فن خود نياز دارند حاكم نيز بايد تخصص لازم را براى حكومت داشته باشد به عبارت ديگر داراى فضيلت سياسى براى حكومت باشد. سقراط مدام دموكراسى يونان را به سخره مىگرفت و دائما دم از صلاحيت و شايستگى براى حكومت مى زد . كه البته در آن زمان بزرگترين مدعى اين صلاحيت اشراف وثرومتمندان بودند كه اعتقاد داشتند اين شايستگى براى حكومت از نژاد و تبارشان حاصل مىشود ولى سقراط معتقد بود كه اين شايستگى و فضيلت با آموزش و تربيت پديد مىآيد و ناشى از روح انسانى است. البته بايد توجه داشت كه در آن زمان اين آموزشها و نوع تربيت بيشتر مخصوص طبقه اشراف بود نه همگان مردم. در شرايطى كه جنگ و خطر توطئه و قيام اقليت ثروتمند جامعه دمكرات يونان را تهديد مى كرد سقراط جوانان متمايل به آريستوكراسى را به دور خود جمع مى كرد ودر باره فضيلت سياسى با آنها صحبت مى كرد. همين امر باعث شد كه حكومت تصميم به اعدام سقراط بگيرد. در دادگاهى كه براى محاكمه سقراط تشكيل شد سقراط به دفاع از خود برخواست كه متن دفاعيه او در Apology افلاطون موجود است. نظر سقراط در باب هنر سقراط در خصوص زیبایی اشاره میکند که وقتی چیزی زیباست، یگانه علت آن زیبایی آن است که از " خود زیبایی" چیزی در آن نهفته است. به عبارتی دیگر، او برای زیبایی یک منشاء الوهی قائل است، به این معنا که زیبایی را برآمده از یک عرصه یا مکانی میداند. او معتقد است که: ۱. زیبایی الوهی است. ۲. ماهیت واحد و یگانه زیبایی، همچون یک کلّ متشکل از اجزاء و عناصر متعدد است. این ماهیت یگانه و واحد در درون خود حالتی متکثر و تجزیه شونده دارد. اگر زیبایی را تنها و واحد فرض کنیم، این زیبایی به یک شیء تعلق میگیرد اما ما بسیاری پدیدههای زیبا داریم که از جنبههای متفاوت زیبا هستند و این نیست جز خود زیبایی که در بسیاری پدیدهها حلول میکند. همانطور که در معرفت اسلامی فتبارک الله احسن الخالقین داریم. معنای سقراطی این گزینه به نسبی گرایی ارجاع داده میشود. ۳. در مباحثهای که با سیمیاس و کبس دارد ( در رساله فیدون که افلاطون آن را از زبان فیدون نقل کرده است.) به یکی از تعاریف زیبایی که عبارت است از لذت بصری و شنیداری پرداخته است. مانند تصاویر و چهرههای زیبایی که میبینیم و این لذت از زیبایی است. اساس حسگرایی و تجربه گرایی سقراط در این جا مطرح میشود که اساس زیبایی را در لذت تجربی و حسی تعریف میکند. اما خود لذت در شنیدن و دیدن خلاصه نمیشود، پس زیبایی را میتوان حاصل از سایر افعال نیز دانست. به عبارت دیگر لذت معنوی، لذت تجربی ، لذت حسی و غیره. ۴. زیبایی از دید سقراط امری ماهوی و ذاتی است، که به صورت عنصر لاینفک و یا یتجزای پدیدهها در آمده است، همینطور سقراط آن را عارضی میداند. او میگوید : زیبایی همچون تابشی از منشا الوهی است پس عارضی است. در هر پدیده یا شیء، یک ماده مستعد ( طبیعت، ماهیت و یا جنم) وجود دارد. به تعبیری زمینه و بستر مستعد و پذیرای گرفتن کیفیت زیبایی وجود دارد. تا این بستر در شیء وجود نداشته باشد، هیچ شیء زیبایی نخواهیم داشت. اما وجود این پرتو نیز ضروری است. که البته، ماده مستعد همان خود زیبایی است. نوشیدن شوکران عقاید سقراط که در تضاد با عقاید نیروهای مذهبی و سیاسی آتن بود، باعث شد که وی را محاکمه کنند. او متهم به فاسد کردن جوانان و خیانت به عقاید دینی شد. سقراط به مرگ محکوم شد، اما وی با نوشیدن جام شوکران (نوعی سم)، خود را کشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]
صفحات پیشنهادی
راز موفقیت از زبان سقراط
مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفقیت چیست؟ سقراط به او گفت: "فردا به كنار نهر آب بیا تا راز موفقیت را به تو بگویم." صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به كنار رود ...
مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفقیت چیست؟ سقراط به او گفت: "فردا به كنار نهر آب بیا تا راز موفقیت را به تو بگویم." صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به كنار رود ...
آخرين آرزوي سقراط
پیش از آنكه سقراط را محاكمه كنند از وی پرسیدند: بزرگترین آرزویی كه در دل داری چیست؟ پاسخ داد:بزرگترین آرزوی من این است كه به بالاترین مقام آتن صعود كنم و با ...
پیش از آنكه سقراط را محاكمه كنند از وی پرسیدند: بزرگترین آرزویی كه در دل داری چیست؟ پاسخ داد:بزرگترین آرزوی من این است كه به بالاترین مقام آتن صعود كنم و با ...
بالاترين آرزوهاي سقراط
آفتاب نیوز: پيش از آنكه سقراط را محاكمه كنند، از وي پرسيدند: بزرگترين آرزويي كه در دل داري چيست؟ پاسخ داد: بزرگترين آرزوي من اين است كه به بالاترين مكان ...
آفتاب نیوز: پيش از آنكه سقراط را محاكمه كنند، از وي پرسيدند: بزرگترين آرزويي كه در دل داري چيست؟ پاسخ داد: بزرگترين آرزوي من اين است كه به بالاترين مكان ...
سخنانی از سقراط
سخنانی از سقراط. ... سخنانی از سقراط. آنجا که حقیقت نباشد همه چیز پست و زشت و مبتذل است... حقیقت آنجا که حقیقت نباشد همه چیز پست و زشت و مبتذل است. ...
سخنانی از سقراط. ... سخنانی از سقراط. آنجا که حقیقت نباشد همه چیز پست و زشت و مبتذل است... حقیقت آنجا که حقیقت نباشد همه چیز پست و زشت و مبتذل است. ...
افلاطون
ولي برخورد با سقراط مسير زندگي افلاطون را تغيير داد و با تعليمات او فيلسوف ... او عاشق بي قرار فلسفه شد و مي گفت: «من خدا را سپاسگزارم که در زمان سقراط به ...
ولي برخورد با سقراط مسير زندگي افلاطون را تغيير داد و با تعليمات او فيلسوف ... او عاشق بي قرار فلسفه شد و مي گفت: «من خدا را سپاسگزارم که در زمان سقراط به ...
غار برای فیلسوفان
در این داستان سقراط فیلسوف بزرگ آتنی با شاگرد جوانی صحبت میکند و به سبک خودش، ... سقراط: خب حالا با یک مثال میخواهم به تو نشان بدهم که ذهن های ما تا چه حد ...
در این داستان سقراط فیلسوف بزرگ آتنی با شاگرد جوانی صحبت میکند و به سبک خودش، ... سقراط: خب حالا با یک مثال میخواهم به تو نشان بدهم که ذهن های ما تا چه حد ...
فیلسوفان منفورند یا جاهلاناند که از فیلسوفان نفرت دارند
من سقراط را به عنوان مثال ذکر کردم. سقراط را آتنیان کشتند. ... من میتوانستم سخن سقراط را به زبان تلختر و زمختتر از زبان پرسش بگویم؛ اما مقام، مقام بحث بود. ...
من سقراط را به عنوان مثال ذکر کردم. سقراط را آتنیان کشتند. ... من میتوانستم سخن سقراط را به زبان تلختر و زمختتر از زبان پرسش بگویم؛ اما مقام، مقام بحث بود. ...
آریستیپوس
آریستیپوس (Aristippus 435-356 BC) یکی از شاگردان سقراط که کمتر هنگام مطالعه ... شاید دلیل این امر احساس ننگی باشد که دیگر شاگردان سقراط و فیلسوفان نسلهای ...
آریستیپوس (Aristippus 435-356 BC) یکی از شاگردان سقراط که کمتر هنگام مطالعه ... شاید دلیل این امر احساس ننگی باشد که دیگر شاگردان سقراط و فیلسوفان نسلهای ...
فلسفه دان بزرگ فوتبال یا ستاره سینما
او شرح دهد كه سقراط هم دوست داشت به همین شیوه صحبت كند. كانتونا می گوید: " سقراط كاری می كرد تا مردم از خودشان بپرسند سوال كنند. او دوست داشت" خود استنطاقی ...
او شرح دهد كه سقراط هم دوست داشت به همین شیوه صحبت كند. كانتونا می گوید: " سقراط كاری می كرد تا مردم از خودشان بپرسند سوال كنند. او دوست داشت" خود استنطاقی ...
کلیاتی درباره «ملکه علوم» به زبان ساده
این کتاب مشتمل بر هشت فصل «فیلسوفان پیش از سقراط، از سقراط تا فلوطین، فلسفه در قرون وسطی، فلسفه جدید، فلسفه معاصر، فلسفه اشراق، عرفان و حکمت متعالیه» است. ...
این کتاب مشتمل بر هشت فصل «فیلسوفان پیش از سقراط، از سقراط تا فلوطین، فلسفه در قرون وسطی، فلسفه جدید، فلسفه معاصر، فلسفه اشراق، عرفان و حکمت متعالیه» است. ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها