واضح آرشیو وب فارسی:فارس: آشنايي با هنر مينياتور
خبرگزاري فارس: مينياتوردر لغت به معني كوچكتر نشان دادن است. اين كلمه در اصل يك لغت خارجي است و نيمه ي اول قرن حاضر در زبان فارسي امروز مصطلح گرديد كه در معناي واقعي، به مينياتورهاي ايراني يا كشورهاي ديگر منحصر نمي شود...
مينياتوردر لغت به معني كوچكتر نشان دادن است. اين كلمه در اصل يك لغت خارجي است و نيمه ي اول قرن حاضر در زبان فارسي امروز مصطلح گرديد كه در معناي واقعي، به مينياتورهاي ايراني يا كشورهاي ديگر منحصر نمي شود؛ بلكه هر شيئ هنري ظريف و ريز كه به هر سبك و شيوه اي ساخته شده باشد، مينياتور ناميده مي شود.
در حال حاضر در ايران به نقاشي هاي ايراني، چه قديم وچه جديد، كه از سبك و روش اروپايي پيروي نكرده و داراي خصوصيات نقاشي سنتي باشد، مينياتور گفته مي شود و اين موضوع به صورت يك غلط مصطلح پذيرفته شده است.
در نقاشي هاي مينياتور، تصاوير، شباهتي با عالم واقعي ندارند. حجم و سايه روشن هم به كار نمي رود و قوانين مناظر و مرايا رعايت نمي شود. مناظر نزديك، در قسمت پايين نقاشي و مناظر دور در قسمت بالاي آن به تصوير در آمده است. تمام چهره ها به صورت "سه ربع " ديده مي شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ي چشم مقابل است. البته گاهي هم چهره ها به صورت نيم رخ و به ندرت از پشت سر، تصوير شده است. هنرمند به كشيدن پيكرهاي انساني تاكيد چنداني ندارد، بلكه علاقه ي او بيش از هر چيز به كشيدن لباس هاي فاخر بر تن شخصيت هاي تصويري خود است و گاهي براي نشان دادن شكل خاص پوشاك، دست و پا را مي پوشاند، حتي گاه قامت را بلند تر نشان مي دهد تا بهره گيري از امتياز قباي بلند، مُيسر شود.
با بررسي نقاشي هاي بدست آمده از ادوار مختلف، مي بينيم كه در ابتدا، تفاوت زيادي بين جامه ي مرد و زن ديده نمي شود. تا اين كه در زمان شاه عباس صفوي قباهاي بلند و گشاد، جاي خود را به نيم تنه هاي كوتاه چين دار مي دهد. اين قباها كه بلندي آنها تا بالاي زانو مي رسيد، غالباً با پوست، لبه دوزي مي شد و روي آن كمربند مي بستند. در اين ايام، شالي به لباس زنها اضافه شد كه روي شانه مي انداختند و گوشه ي آن را مانند روسري روي سر مي كشيدند.
در دوره هاي مختلف، مهمترين تغييرات در شكل كلاهها و دستارها پديد آمد. در عهد مغولها، از كلاههاي ناقوسي شكل فلزي استفاده مي شد و در زمان تيموريان شكل كلاهها اندكي تغيير يافت. با روي كار آمدن سلسله ي صفويه، قزلباش (كلاه) به صورت ميله اي بلند درآمد كه دستار به دور آن پيچيده مي شد. در زمان شاه عباس شكل اين كلاه نيز تغيير يافت و كلاه جديدي جاي آن را گرفت. اين كلاه جديد از جلو و پشت، نوك تيز بود و حاشيه ي آن با پوست لبه دوزي مي شد. به طور كلي مي توان گفت كه كلاه معمولي و دستار در همه ي دوره هاي نقاشي (مينياتور) مورد استفاده قرار گرفته است. در بعضي از ادوار، جلوي دستارها را با شاخه هاي گل و يا پرهاي رنگي تزئين مي كردند و پارچه هايي كه دستارها از آن ساخته مي شد، خود نيز از تزئينات زيبايي برخوردار بود.
در مينياتور چهره ي افراد بيشتر در سنين جواني ترسيم شده است كه اين چهره ها به آدمكهاي بدون جنسيت شباهت دارند. اما در چهره هاي پير اين گونه بي جنسيتي وجود ندارد. در اغلب تصاوير آفتاب بهاري مي درخشد. درختان ميوه، غالباً مملو شكوفه و برگ است؛ اما گاهي هم با درختاني عاري از برگ روبرو مي شويم. اسبها نيز غالباً از پهلو ديده مي شوند و به ندرت مي توان اسبي را از روبرو و يا پشت مشاهده كرد.
هنرمندان در كنار نقاشي مينياتور، طراحي به شيوه ي قلمگيري را نيز انجام مي دادند و براي آن ارزش خاصي قائل بودند. اين طرح ها را مجموعه اي از خطوط منحني كوتاه و بلند، در نهايت ظرافت و زيبائي تشكيل مي دهند كه گاهي با استفاده از يك يا دو رنگ، همراه با رنگ طلائي، اثر به پايان مي رسيد.
با نگاهي به اين طرحها مي بينيم كه عنصر خط و حالت هاي مختلف آن، بر رنگ ترجيح دارد. قديمي ترين اين طرح ها كه با قوانين نقاشي هاي مينياتور منطبق است، به دوران مغول و تيموريان مي رسد.
در طراحي اين هنرمندان، خطوط، گويي مي خواهند حركت كنند، ظاهراً در جهت معيني مي روند، چيزي را نشان مي دهند، خم مي شوند، بر مي خيزند و يا گرد هم مي آيند و در همه حال چشم در تعقيب آنهاست و نمي توانند از حركت بازايستد. اين خطوط گاهي به صورت مارپيچ در فضاي بالا، ابر را القاء مي كنند و گاه به صورت منحني هاي كوتاه و بلند مطرح مي شوند.
اين حركت نه تنها در طراحي، بلكه در ديگر آثار هنري ما نيز به چشم مي خورد. در اشعار عُرفاي بزرگ نيز اين حركت ديده مي شود . در اشعار مولوي در قصه ي طوطي و بازرگان، طوطي ، روح در قفس جسم زندانيست و در فراق هندوستان به سر مي برد و يا در قصه ي ني، ني از نيستان دور شده است و از درد هجران مي نالد و مي خواهد به اصل خويشتن برگردد. يا در اشعار حافظ، جان را زنداني جسم مي شمارد و آرزويش پرواز از قالب تن است و...
در نقوش كاشيكاريها هم شاهد اين حركت هستيم، در بيشتر آنها حركت نقوش به سوي يك نقطه است و گاهي هم اين موضوع در پيچش اسليمي ها بيان شده است. بر اين اساس ، در تمام آثار هنرمندان اهل نظر اين حركت وجود دارد كه هر كدام به زبان خويش بيان كرده اند و هنرمند طراح هم براي آرامش دروني و راز و نياز، اين خطوط را بر روي كاغذ آورده است.
در زمان كمال الدين بهزاد و شاگردانش ، به اين شيوه توجه بيشتري شد و اين توجه تا زمان صفويان ادامه داشت. اما هنرمندان دوره ي صفوي به طراحي قلم گيري رغبت بسيار نشان دادند. در ابتدا محمدي مصور بيش از هر هنرمند ديگري به اين شيوه پرداخت. هنرمندان كارگاه شاه عباس نيز بيشتر كارهايشان به طراحي هاي تك ورقي اختصاص پيدا كرد. تا اينكه سبك "طراحي با قلم " به وسيله ي رضا عباسي – مهمترين نقاش مكتب اصفهان- به اوج كمال خود رسيد و تا اواخر قرن يازده هجري به وسيله ي شاگردان رضا عباسي اشاعه يافت.
موضوع اين طرحها، معمولاًشكار و شكارچيان، حيوانات مختلف،پرندگان،اژدها،سيمرغ و اژدها،فرشتگان، ديوان ،دراويش،چوپانان همراه با گوسفندان خود،استاد و شاگرد،جوانان در حالتهاي مختلف نشسته و ايستاده،زندگي روستايي و كشاورزي واتفاقات مهم تاريخي است و گاهي براي تزئينحاشيه ي اشعار و نوشته هاي كتب خطي نيز استفاده شده است.
روشهاي مختلف طراحي مينياتور:
شيوه هاي نقاشي در ايران بسيار متنوع است. هر يك از استادان معروف ، تغييراتي در روش و شيوه هايي كه قبل از خود متداول بوده، وارد نموده اند. اين روشها را در طراحي مي توان بطور كلي به سه دسته تقسيم كرد :
طراحي رنگي :
در اين طرحها ، در بعضي از قسمتها رنگ بكار رفته است. در اين شيوه، از رنگ طلائي حتماً استفاده شده است. زمينه ي طرح به حال خود باقي مي ماند قسمتهاي مختصري كه رنگي است، از رنگهاي جسمي و روحي همراه با هم استفاده شده. ولي اكثر كار با خطوط قلم مو طراحي شده است. طرحهاي رنگي بيشتر در دوره ي صفوي، در آثار رضا عباسي متداول گرديد.
طراحي بدون رنگ:
اينگونه طرحها بطوري كه از نام آن مشخص است فقط با قلم مو و رنگ سياه روي زمينه هاي روشن كار مي شود. اين روش در تمام دوران مينياتور ايران وجود داشته است. گاهي هم به جاي رنگ مشكي از رنگهاي تيره مثل رنگ قهوه اي، قرمز و آبي استفاده شده است.
طراحي سفيد قلم:
طرحهايي كه با قلم مو و رنگ سفيد، روي كاغذ يا صفحه ي تيره رنگ كار شده باشد، طراحي سفيد قلم ناميده مي شود. در ابتدا اين روش، بيشتر براي تزئين و طراحي روي جلد هاي روغني كه اكثراً سطح آنها مشكي بود، استفاده مي شد. علاوه بر رنگ سفيد، گاهي هم مختصر رنگ طلائي و يا رنگهاي روشن ديگر، در اينگونه طراحي ها استفاده مي شود.
........................................................................................................
انتهاي پيام/
پنجشنبه|ا|8|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]