واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: دوست ناباب يا باب دوستي
دوستي، از همان «باب» كه آغاز كنيم، شكل مي گيرد، پس اگر دوست ما باب است يا ناباب، بسته به عملكرد خود ماست؛ يعني اين خود ما هستيم كه دوست خود را براساس مولفه هاي درنظر گرفته كه پيشتر در ذهن خود ساخته ايم انتخاب مي كنيم نه اين كه با هر كس دوست شويم. به ديگر عبارت ما در انتخاب دوست به شكل ناخودآگاه يك فهرست بايستگي ها را فراهم مي كنيم و براساس مشتركات آن دوست را انتخاب مي كنيم و مثل كسي مي مانيم كه فهرست خريد تهيه كرده است و براي خريد به بازار مي رود. او مي داند چه مي خواهد لذا اگر چيز ديگري هم به او پيشنهاد شود، نمي پذيرد، ما هم اگرچه كاغذ به دست به دنبال دوست نمي گرديم و يا متر و معيار سنجش كمي به طول و قامت رفتار طرف نمي گيريم اما يك مقياس و معيار دروني داريم كه اعلام نشده به عيارسنجي طرف مي پردازد و پس از دريافت عيار او، ميزان دوستي خود با او را تعيين مي كند. و باز به ديگر عبارت دوست ما در اندازه فهم و سلايق و خواسته هاي ماست لذا آگاهان مي گويند، «بگو دوست تو كيست تا بگويم كيستي؟» يعني در حقيقت دوست تو دربردارنده ملاك هايي است كه دوست داري و خواهان آن هستي، پس اگر ما در ميان اين همه «باب» و دروازه دوستي، پشت يك «ناباب» بست مي نشينيم، نشان مي دهيم كه ما هم از جنس اوييم كه گفته اند، هر كسي به همجنس خود ميل مي كند و كبوتر هم پرواز كبوتر است در آسمان ضرب المثل ما و اين يعني «تو مثل دوست خود هستي». اين را عرض كردم تا سستي استدلال مجرمان را روشن كنم كه تا گير مي افتند آه و فغانشان از دست «رفيق ناباب» به آسمان مي رود و معتادان نيز اعتياد خود را به گردن«رفيق ناباب» مي اندازند تا خود را تبرئه كنند و سارقان هم گويي اين رفيق بوده است كه «دست» او را تا خانه و منافع و اموال ديگران «دراز» كرده است والا او خود آدم خوبي است؛ و حد و اندازه دست خود را مي داند اما به حقيقت سارق و مجرم حتي اگر ديگري را نيابد براي متهم كردن، بازي «من نبودم، دستم بود، تقصير آستينم بود» را راه خواهد انداخت حال آن كه هر كس مسئول رفتار خويش است.اين البته به معناي تاثيرنگذاشتن دوست بر دوست نيست بلكه گروه دوستان و همسالان يكي از مولفه هاي اصلي شكل گيري اشخاص است اما حرف اين است كه ميان افرادي كه بر يك مسئله اي اتفاق مي كنند، ويژگي هاي مشترك وجود دارد و اين اشتراكات كه آن ها را گرد يك محور جمع مي كند. اين مسئله اي است كه در تاثير و تاثر دوستانه مغفول مي افتد تا نقش «رفيق بد و ناباب» در توجيه جرايم پررنگ تر شود. حال آن كه نقش اول را در توليد «جرم»، خود «مجرم» برعهده دارد و رفيق ناباب حداكثر نقش معاونت در جرم را خواهد داشت پس توجيه «رفيق ناباب» بازي با كلمات است كه خود گوينده را هم قانع نمي كند. چه انسان مختار و صاحب عقل است و بايد مديريت رفتار خود را داشته باشد نه اين كه مهار پندار و گفتار و كردار خود را به ديگران وا گذارد. در انتخاب دوست هم ملاك ها و معيارهايي است كه هم بايد خود بدان آراسته باشيم و هم آراسته به آن را به رفاقت برگيريم و در اين انتخاب هم به بهتر گزيني توجه داشته باشيم كه در ادبيات اجتماعي، فرهنگي ايراني مي خوانيم كه: «همنشين تو از تو« به» باشد / تا تو را عقل و دين بيفزايد» چه همنشيني با فرومايگان جز فرومايگي ثمري ندارد و جز فرومايگي پنهاني ذهن آدميان را فاش نمي كند.پس اول خود بايد خوب شد و بعد دوست خوب انتخاب كرد و به راه خوب هم خوب پا گذاشت تا مقصد خوبي نيز پيش رو باشد.
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]