واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: چرا حضرت مهدي ظهور نميکند؟
به گزارش مرکز خبر حوزه اين استاد برجسته حوزه پاسخ سئوال ذيل را اين گونه مرقوم داشته اند. چرا حضرت مهدي(ع) ظهور نمي كند؟ پاسخ: برنامه حضرت مهدي(ع) با برنامه پيامبران و ساير پيشوايان يك تفاوت كلي دارد و آن اين كه برنامه وي قانونگذاري نيست، بلكه يك برنامه به تمام معني اجرايي در تمام جهان است. به اين معني كه او مأموريت دارد تمام اصول تعاليم اسلام را در جهان پياده كند و اصول عدالت و دادگري و حق و حقيقت را در ميان جامعه بشري بگستراند. روشن است كه پياده شدن چنين برنامه انقلابي جهاني، كه به وسيله آن اصول عدالت و دادگري و حقّ و حقيقت در ميان همه مردم جهان گسترش يابد، به شرايط و مقدّماتي نياز دارد كه تحقق آنها جز با مرور و تكامل همه جانبه اجتماع ممكن نيست; برخي از آن مقدمات عبارتند از: 1. آمادگي روحي در درجه نخست بايد مردم جهان براي اجراي اين اصول، تشنه و آماده گردند و تا زماني كه در مردم جهان تقاضايي نباشد، «عرضه» هر نوع برنامه مادّي و معنوي مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگي اقتصادي حكم فرماست، بلكه مشابه اين نظام در عرضه برنامه هاي معنوي و اصول اخلاقي و مكتب هاي سياسي و انقلابي نيز حاكم مي باشد و تا در اعماق دل مردم ـ براي اين نوع امور ـ تقاضا و درخواستي نباشد، عرضه آن با شكست رو به رو شده و كاري از پيش نخواهد رفت. امام باقر(ع) مي فرمايد:رروزي كه قائم آل محمّد(ص) قيام كند، خدا دست خود را بر سر بندگان مي گذارد، در پرتو آن خردها را جمع مي گرداند و شعور آنان به حد كمال مي رسد».[1] البتّه گذشت زمان و شكست قوانين مادّي و پديد آمدن بن بست هاي جهاني و كشيده شدن بشريّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را به تنگ آورده و آنان را به اين حقيقت واقف خواهد ساخت كه اصول و قوانين مادّي و سازمان هاي به اصطلاح بين المللي، نه تنها نمي توانند مشكلات زندگي را حل كنند و عدالت را در جهان حكم فرما سازند، بلكه همين خستگي و يأس، مردم دنيا را براي پذيرش يك انقلاب بنيادي مهيّا و آماده مي سازد و مي دانيم كه اين موضوع نياز به گذشت زمان دارد تا تجربه هاي تلخ زندگي ثابت كند كه تمام نظامات مادّي و سازمان هاي بشري در اجراي اصول عدالت و احقاق حق و برقراري امنيّت و آرامش، عاجز و ناتوان مي باشند و سرانجام بايد بر اثر يأس و نوميدي، اين تقاضا در مردم گيتي براي تحقّق چنان آرمان الهي پديد آيد و زمينه براي عرضه يك انقلاب جهاني به وسيله يك مرد الهي و آسماني، از هر نظر مساعد گردد.[2] 2. تكامل علوم و فرهنگ هاي انساني از سوي ديگر براي برقرار ساختن يك حكومت جهاني بر اساس عدل و داد، نياز فراوان به پيشرفت علوم و دانش ها و فرهنگ هاي اجتماعي و مردمي است كه آن نيز بدون پيشرفت فكري و گذشت زمان، ممكن و ميسّر نمي گردد. برقراري حكومت جهاني كه در پرتو آن، در سراسر جهان عدل و داد و قانون حكومت كند و همه مردم جهان از كليه مزاياي فردي و اجتماعي اسلامي بهره مند گردند بدون وجود يك فرهنگ پيشرفته در كليّه شؤون بشري امكان پذير نيست و هرگز بدون يك فرهنگ كامل، جامه عمل به خود نمي پوشد. اين نيز احتياج به گذشت زمان دارد. 3. تكامل وسايل ارتباط جمعي از طرفي چنين حكومتي به وجود وسايل كامل ارتباط جمعي نياز دارد تا در پرتو آن بتواند مقرّرات و احكام و اصول انساني را از طرق مختلف در مدّت كوتاهي به مردم جهان اعلام كند. اين امر نيز بدون تكامل صنايع انساني و گذشت زمان محقق نمي شود. 4. پرورش نيروي انساني از همه اينها گذشته ، پيشبرد چنين هدفي و پي ريزي چنان انقلابي، به يك نيروي فعّال و سازنده انساني نياز دارد كه در واقع ارتش انقلاب جهاني را تشكيل مي دهد. تشكيل چنين ارتشي و به وجود آمدن چنين افراد پاكباخته و فداكاري، كه در راه هدف و حقيقت از همه چيز بگذرند، به گذشت زمان نياز دارد. منطق اسلام در آزمون ها اگر در برخي از روايات مي خوانيم كه فلسفه طولاني شدن غيبت امام زمان، همان امتحان و آزمايش مردم است، ممكن است ناظر به همين نكته باشد، زيرا امتحان و آزمايش در منطق اسـلام به معني آزمـون هاي معمولي و كشف امور پنهاني نيست بلكه مقصود از آن پرورش روحيّات پاك و پديد آوردن حداكثر ورزيدگي در افراد مي باشد.[3] مجموع اين جهات چهارگانه[4] نياز به اين دارد كه زمان قابل ملاحظه اي بگذرد و جهان از بسياري جهات پيش برود; و آمادگي روحي و فكري براي پذيرش حكومت جهاني بر اساس حقّ و عدالت در مردم پديد آيد; آنگاه اين برنامه با وسايل و امكانات خاصّي در سطح جهاني وسيله حضرت مهدي ـ عجّل اللّه تعالي فرجه الشريف ـ پياده گردد و اين است گوشه اي از فلسفة غيبت طولاني امام(ع). [1] . كافي:1/25، كتاب العقل، ح21. [2] . يكي از نشانه هاي روشن قيام امام زمان كه احاديث اسلامي همگي بر آن اتّفاق دارند اين است كه سراسر اجتماع بشري را جور و ستم و تعدّي و بيدادگري فرا مي گيرد و ابرهاي يأس و نوميدي زندگي جامعه انساني را تيره مي سازد و در حقيقت فشار ظلم و تعدّي آن چنان بر دوش آنان سنگيني مي كند كه انسان را براي پذيرش انقلاب ديگر، انقلابي عميق و بنيادي به دست توانا و نيرومند يك مرد الهي آماده مي سازد. [3] . تمام آزمونهاي الهي كه درباره پيامبران و اولياي وي انجام مي گيرد براي همين منظور است. اگر خدا ابراهيم را با تكاليف و وظايف سنگيني آزمود، چنان كه مي فرمايد: «وَإِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلماتٍٍ فَأَتَمَّهُنَّ» (سوره بقره، آيه 124) براي همين هدف بوده است تا اين رادمرد الهي به قدري در كوران حوادث قرار گيرد كه در صلابت و استقامت به صورت فولاد آب ديده درآيد. [4] . مجموع اين جهات چهارگانه را مي توان در امور زير خلاصه نمود: 1. تكامل روحي، 2. تكامل فرهنگي، 3. تكامل وسايل ارتباط جمعي، 4. تشكيل يك ارتش انقلاب جهاني از يك جمعيت پاكباخته و فداكار.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]