واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: مسير پايانناپذير اعتمادسازي - ابراهيم متقي
آخرين گزارش محمد البرادعي مديركل آژانس بينالمللي اتمي در تاريخ 15 سپتامبر 2008 منتشر گرديد. اين گزارش خطاب به شوراي حكام آژانس بوده و از سوي ديگر، يك نسخه آن در اختيار شوراي امنيت سازمان ملل قرار خواهد گرفت. اين گزارش در 5 بخش اصلي تنظيم شده است. هر يك از بخشهاي اصلي به موضوعات فرعيتري نيز در ارتباط با فعاليتهاي هستهاي ايران اشاره دارد.بخش اول در ارتباط با اقدامات و فعاليتهاي در حال انجام سايتهاي غنيسازي اورانيوم است. در اين ارتباط، در گزارش دورهاي البرادعي تاكيد شده است كه تاسيسات هستهاي ايران به همان شكلي فعاليت دارند كه مسوولان اجرايي آن به آژانس گزارش كردهاند.
بخش دوم گزارش مربوط به فعاليتهاي بازفرآوري هستهاي ايران و همچنين چگونگي نظارت آژانس بر استفاده و ساخت سلولهاي داغ در رآكتور تحقيقاتي تهران است.
بخش سوم گزارش را بايد در ارتباط با بازرسيهاي انجامشده و نمونههاي جمعآوريشده در رآكتور آبسنگين مورد ملاحظه قرار داد. در اين گزارش نيز حداكثر اورانيوم غنيشده را آژانس به ميزان 9/4 درصد گزارش كرده است.
بخش چهارم، موضوعات اجرايي و فعاليتهاي عمومي ايران مورد بررسي قرار گرفته كه موضوعات مربوط به نيروگاه بوشهر، سوختهاي ارسالي روسيه و همچنين طرح اوليه نيروگاه هستهاي ايران در را بر اساس گزارشهاي ايران واقعي دانسته است.
بخش پنجم به موضوعاتي اشاره داشته كه جهتگيري هستهاي ايران را ماهيت دوگانه داده است. در اين بخش آمده است كه در آخرين گزارش دبيركل به شوراي حكام، برخي نگرانيها درباره ابعاد احتمالي برنامه هستهاي ايران در چارچوب موضوعات نظامي وجود دارد. به همين دليل است كه در بخش پنجم به موضوعاتي از جمله شفافسازي در مورد ترديدهاي موجود و همچنين در ارتباط با صلحآميز بودن ماهيت برنامه هستهاي ايران تاكيد شده است.
تمامي جهتگيري آژانس بينالمللي انرژي اتمي در اين چارچوب تنظيم شده است كه اولا فعاليتهاي هستهاي ايران را مورد بررسي دقيق قرار دهد. ثانيا همواره بر اصل شفافسازي تاكيد دارد. به كارگيري چنين اصلي در ماده 18 گزارش البرادعي به مفهوم ابهام در همكايهاي هستهاي ايران تلقي ميشود. اين امر در ماده 25 نيز مورد توجه قرار گرفته است. در اين ارتباط تاكيد شده است كه ايران ميتواند به عنوان يك اصل موضوع شفافسازي را در ارزشيابي آژانس در دستوركار قرار داده و اين امر از طريق فراهم كردن امكان دسترسي آژانس به مدارك، اطلاعات و پرسنل هستهاي ايران انجام گيرد.
از سوي ديگر مديركل آژانس علاوه بر اقدامات فني به قطعنامههاي شوراي امنيت كه ماهيت سياسي دارند نيز اشاره كرده است. اشاره به قطعنامههاي 1737، 1747 و 1803 شوراي امنيت را ميتوان نماد گزارش انتقادي مديركل نسبت به ايران دانست. ماده 24، تصريح ميكند كه فعاليتهاي هستهاي ايران برخلاف تصميمات شوراي امنيت و همچنين در چارچوب فصل هفتم منشور ملل متحد است. در اين ارتباط، تاكيد شده است كه ادامه همكاريهاي ايران با موضوعات مورد بررسي آژانس ميتواند زمينههاي اعتمادسازي بيشتر را فراهم آورد.
در اين گزارش، تمامي تلاش دبيركل و مجموعههاي اجرايي در جهت ادامه بازرسيهاي بيشتر قرار دارد. دبيركل در حالي كه فعاليتهاي خود در ايران را به عنوان موضوع مثبت تلقي ميكند، اما نسبت به فرآيند و مسير فعاليتهاي انجامشده، ترديدهايي را در افكار عمومي بينالمللي به وجود آورده است. به همين دليل است كه بسياري از رسانههاي بينالمللي كه مخالف سياستهاي هستهاي ايران هستند،مبادرت به انتشار بندهاي 18، 20، 21، 24 و 25 گزارش البرادعي كردهاند. در اين موارد، البرادعي مبادرت به طرح ابهاماتي در ارتباط با فعاليتهاي هستهاي ايران كرده است. رسانههاي بينالمللي با برجستهسازي موارد يادشده، تلاش دارند جايگاه ايران در روند همكاريهاي بينالمللي را خدشهدار كرده و از اين طريق، زمينههاي لازم براي گسترش عمليات رواني عليه ايران را به وجود آورند.
انتشار چنين گزارشي اگرچه ميتواند بخشي از ابهامات نهادهاي بينالمللي در ارتباط با ايران را برطرف سازد، اما به كارگيري واژههاي شفافسازي و اعتمادسازي در گزارش به معناي آن است كه ايران مسير طولاني اعتمادسازي را در پيش دارد. برخي از صاحبنظران مسائل بينالمللي بر اين اعتقادند كه به كارگيري اين واژهها به معناي آن است كه آژانس و ساير نهادهاي بينالمللي تلاش دارند را در شرايط صلحآميز پيگيري نمايند. اگرچه طرح اين موضوع غيرقابل انكار است، اما بايد تاكيد داشت كه را نهادهاي فرادست در سياست بينالملل تنظيم ميكنند. در چنين شرايطي به هر ميزان كه اعتمادسازي و شفافسازي ادامه يابد، انتظارات آژانس نيز در فضاي پايانناپذير قرار ميگيرد.
مسوولان ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران بهويژه نمايندگان پرتلاش ايران در آژانس بينالمللي انرژي اتمي، بايد منافع ملي ايران را از طريق طرح موضوعاتي همانند پيگيري نمايند. اگرچه جهتگيري سياستهاي هستهاي ايران در راستاي همكاري با نهادهاي بينالمللي همانند تنظيم شده است، اما هر بازيگري انتظار دارد در صورت توجه به قواعد بازي از نتايج و مطلوبيتهاي آن نيز برخوردار شود.
اگر ايران درصدد باشد موضوع هستهاي خود را از مدار شوراي امنيت سازمان ملل خارج نمايد، در اولين گام لازم است تغييراتي در مفاد گزارش البرادعي ايجاد شود. استناد به فصل هفتم منشور ملل متحد و قطعنامههاي شوراي امنيت به مفهوم ادامه محدوديت بينالمللي عليه ايران است.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
يکشنبه 31 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]