واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: مكتب ها و نظريه هاي فلسفي
فيلسوفان از روزگار يونان نخستين به دو مكتب متفاوت تقسيم شدند و نظريه هاي مخالفشان را پيش بردند. ديدگاهها و نظريه هاي زير از جمله بسياري از اساسي ترين آنهاست :
احساس گرايي [sensationalism]: نظريه اي كه احساسات را اجزاي نهايي و واقعي جهان مي داند.
اراده گرايي [voluntarism]: نظريه اي كه اراده را عاملي تعيين كننده در جهان مي داند.
انسان گرايي [humanism]: هر نظامي كه گرايش ها و ذهن انسان را به منزله فضيلت برتر در عالم بداند.
تجربه گرايي [empiricism]: عقيده اي كه قائل به هيچ شناختي نيست،جز شناختي كه حاصل تجربه باشد.
تعامل گرايي [interactionism]: نظريه اي كه مي گويد رويدادهاي خارجي مي تواند علت رويدادهاي ذهني باشد و بالعكس.
تقدير ازلي[predestination]: عقيده اي كه رويداد هاي زندگي انسان را تعيين شده از قبل مي داند.
جبر گرايي [determinism]: عقيده اي كه عالم و هر چه را در آن است (از جمله زندگي هاي فردي) را تابع طرح ثابت يا از پيش تعيين شده اي مي داند. اين عقيده غالباً براي انكار اختيار به كار رفته است.
جزم انديشي [dogmatism]: اظهار عقيده بدون برهان هايي در پشتيباني از آن.
خدا پرستي[theism]: ايمان به خدا.
خرد گرايي[rationalism]: نظريه اي كه مي گويد فقط خرد،بدون كمك تجربه،مي تواند به واقعيت اساسي عالم نائل شود.
خود بنيادي[egoism]: عقيده اي كه خدمت كردن به مصالح و منافع خود را والا ترين هدف مي داند.
دو گرايي [dualism]: عقيده اي كه جهان را متشكّل از دو عنصر مطلق و جوهراً مستقل مي داند،براي مثال نيك و بد،يا (بالاخص) روح و ماده.
ديگر خواهي[altruism]: اصل زيستن و عمل كردن به خاطر ديگران،نه خود.
ذهني گرايي[idealism] : هر نظامي كه انديشه و تصور را به منزله اساس شناخت يا وجود بداند.
زهد گرايي[asceticism]: عقيده به اينكه بر تافتن از دنياي مادي و روي آوردن به دنياي روحي دروني،برترين نيكي دست يافتني است.
شخص گرايي[personalism]: نظريه اي كه واقعيت نهايي را مركب از تكثّر موجودات روحاني يا اشخاص مستقل از هم مي داند.
شك انديشي[skepticism]: نظريه اي كه مي گويد هيچ چيزي را با قطع و يقيين نمي توان شناخت.
طبيعت گرايي[naturalism] : ديدگاهي كه همه پديده ها را به وسيله مقولات صرفاً طبيعي ( درمقابل فرا طبيعي ) تبيين مي كند.
عمليات گرايي[operationalism]: عقيده اي كه برداشت هاي علمي را ابزارهاي پيش بيني مي داند نه توصيف واقعيت هاي پنهان.
فلسفه اتومي[atomism]: عقيده اي كه سراسر عالم را در نهايت متشكل از واحد هاي تقسيم ناپذير قابل تبديل به يكديگر مي داند.
فلسفه استعلايي[transcendentalism]: اعتقاد به واقعيتي نهايي كه فراتر از تجربه انساني است.
فلسفه تحصّلي[positivism] : نظريه اي كه مي گويد آدمي نمي تواند خارج ازعلم شناختي داشته باشد.
فلسفه وجودي[existentialism] : عقيده اي كه خود انسان و ارزش هاي انساني را توهم، اما اجتناب ناپذير مي داند، و انكار اختيار خود آدمي را، حتي در عالمي جبرگرا، مردود مي شمارد.
قَدَر گرايي[fatalism] : عقيده اي كه مي گويد آنچه قرار است اتفاق بيفتد اتفاق خواهد افتاد و هر اراده اي كه ما بكنيم تاثيري نخواهد داشت.
كثرت گرايي[piualism] : عقيده اي كه به بيش از دو نوع غير قابل تبديل واقعيت قائل است.
لذّت گرايي[hedonism] : عقيده اي كه لذت را بالاترين خوبي مي داند.
مادي گرايي[materialism] : عقيده اي كه فقط به وجود يك ذات – ماده – قائل است و وجود روح را انكار مي كند.
مادي گرايي ديالكتيك[dialectical materialism]: نظريه اي – غالباً منتسب به ماركس – كه واقعيت را منحصراً مادي مي داند و مبتني بر مبارزه اي اقتصادي ميان نيروهاي متقابل است،همراه با ميان پرده هاي گاه به گاه هماهنگي.
مصلحت گرايي[pragmatism]: روشي فلسفي كه پيامد هاي عملي را آزمون حقيقت قرار مي دهد.
نام گرايي[nominalism] : عقيده اي كه مي گويد اصطلاحات كلي در واقع چيزي بيش از واژه نيست.
( مقايسه كنيد با واقع گرايي )
نسبي گرايي[relativism]: طرد كردن مفهوم مطلق و حقايق غير قابل تغيير.
نقد گرايي[criticism] : نظريه اي كه راه شناخت را مابين جزم انديشي و شك انديشي مي داند.
واقع گرايي[realism] : عقيده اي كه براي اصطلاحات كلي وجود واقعي قائل است.
وحدت وجود[pantheism] :عقيده به يكي بودن خدا و عالم.
يك بني[monism] : عقيده به اينكه فقط يك واقعيت نهايي – هر ماهيتي كه داشته باشد – وجود دارد.
شما کدوم یکی از مکتب ها رو قبول دارین؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]