تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آنگاه كه روزه مى‏گيرى بايد چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه‏دار باشند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804030745




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انگار هیچ کس دست ندارد


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: متاسفیم بابت نوشتن این گزارش. می شد هیچ وقت نوبت نوشتن ما نباشد. می شد دهانمان همان روزهای اول فاجعه بسته شود. اصلاً می شد امروز خوشحال باشیم از ننوشتن مان یا لااقل گونه ای دیگر نوشتن مان. از چه حرف می زنیم؟ مصطفی کرمی. به جا نیاوردید؟ حق دارید، خیلی ها او را به جا نمی آورند، خیلی ها. پس از «مصطفی کرمی» می نویسیم؛ فیلمبرداری که حین کار دچار برق گرفتگی شد و دست و پایش را از دست داد.حالا بیست و چند روز بعد است. از اولین روزهای حادثه خبری کوتاه، چند عکس خبری را به خاطر می آوریم. بعد چند خبر خوشحال کننده که قرار است کمک هایی برای «مصطفی کرمی» برسد. اینجا اما اهمیت خبر به تولید است. پیگیری خبر؟ «مصطفی کرمی» سه هفته است که روی تختی در بیمارستان مهر افتاده و هنوز کمکی نرسیده است، گرچه خیلی ها قول داده اند، فقط قول داده اند. «همه فقط شعار می دهند. همه می آیند اینجا و با من عکس یادگاری می گیرند. هیچ کس کمک نمی کند. همه شعار می دهند.»این حرف های مصطفی است که میان هذیان مورفین و درد دست و پای قطع شده به زبان می آید؛ «تصویربردار سفرهای استانی رئیس جمهور بودم. من در ۱۲ سفر دنبال او می دویدم و تصویربرداری می کردم. بابا درد دارم، چرا هیچ کس کمک نمی کند؟ برای رئیس جمهور نامه نوشتم اما حتی جواب نامه ام را نداد.»می گویند باید روحیه بیمار را حفظ کرد. همراهان همین کار را می کنند. از کسانی می گویند که قول کمک داده اند. حتی از رئیس جمهور می گویند که شاید هنوز نامه را نخوانده باشد و حتماً همین روزها جواب می دهد. گرچه رئیس جمهور همین چند روز پیش در مراسمی برای تشکر از همراهانش در سفرهای استانی شرکت کرد و آنجا جای مصطفی چقدر خالی بود، «من هنوز طلبم را از دفتر ریاست جمهوری نگرفته ام. هنوز دستمزدم را بابت تصویربرداری در سفرهای استانی نگرفته ام...»حالا بیست و چند روز بعد است. دیگر مورفین هم علاج درد نیست. همراه مصطفی می گوید بدنش به مورفین عادت کرده و دیگر آرام نمی شود. میان درد زخم ها و درد نداشتن دست و پا، خیلی ها می آیند و می روند. حرف های همراه مصطفی را بخوانید؛ «حوزه هنری خودش را کنار کشیده است. بعضی ارگان ها مثل خانه سینما، انجمن سینمای جوان و برخی اشخاص کمک هایی کرده اند اما فقط هزینه بیمارستان حدود ۱۰۰ میلیون تومان می شود. وزارت بهداشت هم در تلویزیون اعلام کرد که کمک می کند. از طرف آنها تماس گرفتند و گفتند چون در بیمارستان خصوصی بستری است فقط یکی، دو میلیون کمک می کنیم. بقیه کمک ها هم در حد حرف بوده و هنوز مبلغی دریافت نکرده ایم.»چند لحظه سکوت برای مصطفی به مفهوم فرو رفتن در هذیان مورفین است.«احساس می کنم دست دارم ولی ندارم. چشم هایم را که می بندم دست دارم. انگار انگشتانم را تکان می دهم. فکر می کنم دست هایم را باز و بسته می کنم ولی من دیگر دست ندارم. این همه از علم پزشکی حرف می زنند، پس چرا درد من خوب نمی شود؟ پزشک ها می آیند و می گویند اصلاً به درد فکر نکن. فکر کن کنار دریا دراز کشیده ای و هیچ دردی نداری. مگر می شود به درد فکر نکنم. آنها حرف خودشان را می زنند اما درد هنوز هم هست. درد، درد بیچارگی، درد بدبختی، همه چیز هنوز سرجایش است. خیلی خسته شدم. همه کلافه شدن، خودم هم از دست خودم کلافه شدم. ای خدا، چه گناهی کردم من؟حالا بیست و چند روز بعد است. همراه مصطفی اشک هایش را پاک می کند. مصطفی می گوید؛ «خشک نمی شود، خودت را خسته نکن.» بعضی ها می گوید مشکل از ناشناس بودن مصطفی کرمی است. اگر چهره ای شناخته شده بود، حالا این همه درد نمی کشید. اگر مصطفی مشهور بود، حالا ازدحام جمعیت خیابان زرتشت را کانون خبر می کرد. همه برای کمک پشت در وقت می گرفتند و... چه کنیم، مصطفی کرمی، بعد تبلیغاتی ندارد،یکی از همراهان مصطفی می گوید؛ «خیلی ها فکر می کنند درد ما فقط پرداخت هزینه بیمارستان است. البته ما برای پرداخت این ۱۰۰ میلیون هم مشکل داریم اما مساله چیز دیگری است؛ مصطفی با دست و پای قطع شده دیگر قادر به کار کردن نیست. نمی شود که او را کنار خیابان بگذاریم. هزینه دست و پای مصنوعی، حداقل چیزی در همین حدود هزینه بیمارستان می شود. او برای بازگشت به زندگی هم مشکل دارد.«مصطفی کرمی» چهره سرشناسی نیست و این هم دردی است. شاید خیلی ها حتی هنوز ندانند که فاجعه ای برایش رخ داده است. روایت روزهای گذشته تا امروز را از زبان «هادی آفریده» بخوانید. او مستند سازی است که از روز اول کنار مصطفی بوده است؛ «طبق آمار وزارت ارشاد، سه هزار مستند ساز در ایران فعالیت می کنند. از این تعداد شاید فقط ۵۰ نفر بیمه باشند. من پیش از این فاجعه با مصطفی آشنایی نداشتم اما از روز اول تصویربرداری از او را آغاز کردم که شاید کمکی باشد. مصطفی در گروهی کار می کرد که مشغول به تهیه فیلم کوتاه به تهیه کنندگی حوزه هنری بودند. سوژه فیلم کابل دزدی بود. آنها گرگان را برای محل فیلمبرداری انتخاب کردند. اداره برق قول همکاری داده بود و گروه هم با ذهنیت امن بودن محل کار بالای دکل رفت.فیلم هایی که به وسیله تلفن همراه گرفته شده اند، حضور ماموران اداره برق بالای دکل و اطمینان دادن آنها به گروه را نشان می دهند. به این ترتیب سهل انگاری اداره برق در وقوع این فاجعه مشهود است. گرچه رفتار حوزه هنری هم قابل درک نیست. آنها تهیه کننده این فیلم بودند اما سکوت عجیبی را در پیش گرفته اند. بیست روز پس از این فاجعه، آقای بنیانیان سکوت را شکست و گفت؛ ما فقط ۲ میلیون کمک می کنیم. این هم وظیفه ما نیست، تنها به خاطر حس انسان دوستی کمک می کنیم. امیدوارم حوزه هنری برای این سکوت بی معنی پاسخ قانع کننده ای داشته باشد.حالا بیست و چند روز بعد است. انگار هیچ کس برای کمک کردن دست ندارد. ما اما امیدواریم. امیدوار به پس گرفتن حرف هایمان، امیدوار به فراتر رفتن وعده ها از حد حرف و حتی امیدوار به ننوشتنمان از مصطفی یا به گونه ای دیگر نوشتن مان. لااقل ما امیدواریم به چشم های مسوولان که روی این مطلب می چرخند و لحظه ای پس از نقطه پایان. کاش این مطلب جوابیه داشته باشد و ما ناچار شویم همه حرف هایمان را پس بگیریم. گرچه اینجا دیگر اتاق مصطفی نیست که دروغ مصلحتی مجاز باشد برای حفظ روحیه بیمار، پس این شماره حساب را به خاطر بسپارید؛ ۲۱۰۳۸۴۴۴۸ بانک تجارت، شعبه مهر، کد ۳۱۸ (کمک های مردمی برای مصطفی کرمی). شهرام فرهنگی گزارش: روزنامه شرق آفتاب




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 502]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن