واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: - با دست پس زدن، با پا پيش كشيدن
حميد رستمى Hamid Rostamiايران ورزشى- طبق عادت مالوف اميرخان قلعه نويى اين بار هم پس از قهرمانى در جام حذفى ساز جدايى كوك كرد تا ناپرهيزى نكرده و عادت قديم از سر نينداخته باشد. انگار همين يك ماه پيش نبود كه هر چند روى نيمكت كرمانى ها نشسته بود تمام هوش و حواسش در تهران و باشگاه استقلال بود تا با رفتن كريمى به جاى او جلوس كرده و براى چندمين بار حكومت آبى را به دست گيرد.هيچكس فراموش نمى كند ۳-۴ فصل پيش را كه همواره تماشاگران آماده شنيدن چنين حرف هايى از جناب ژنرال بودند تا بيش از پيش به اين امر مهم واقف شوند كه آش استقلال چندان هم دهان سوز نيست و آنگاه كه در پايان فصل سوم به هواى رسيدن به نيمكت تيم ملى آبى ها را در راه آسيا تنها گذاشت و به اردوى تيم ملى رفت براى آنكه براى روز مبادا پل بازگشتى داشته باشد يار غارش صمد مرفاوى را به جاى خود نشاند تا به وقت تنگ شدن قافيه تيم ملى سر خود گرفته و در باشگاه آبى پناه گيرد اما دست سرنوشت در قضيه ارسال نكردن ليست اسامى بازيكنان به كنفدراسيون فوتبال آسيا چنان بازيى را آغازيد كه توفان حاصل از آن هم قلعه نويى را با خود برد و هم مقداد نجف نژاد و هيات مديره باشگاه را تا بعدها به عنوان يكى از مضحك ترين اتفاقات ورزش دنيا نقل محافل و مجالس شود.اما از آنجايى كه هر عاشقى دورانى دارد سرعت دوران ماه عسل جناب ژنرال با مسؤولان تربيت بدنى تمام شد و او هر روز در فراق باشگاهش دلتنگى ها كرد و زمين و زمان و امكاناتش را به كار گمارد تا دوباره سرمربى رانده شده از تيم ملى دست كم به مقام سابق دست يازد اما حيف كه حاجى فتح ا… زاده به مصدر بازگشته در ميان تمام كانديداهاى سرمربيگرى فقط روى اسم او حساسيت داشت تا جايى كه تمام تلاش هاى يكى از اعضاى بلندپايه هيات مديره استقلال براى پايين آوردن ديوار بى اعتمادى بين مديرعامل جديد و سرمربى سابق به جايى نرسيد و به رسم دوستى اين ناصر حجازى بود كه حكم گرفت و اميرخان به زودى در جايگاه يك اپوزيسيون فعال جاى گرفت تا در آشكار و نهان بزرگترين منتقد مجموعه آبى تهران باشد.قضايا به اينجا ختم نشد. روزگار وصل به حجازى هم وفا نكرد و ناصرخان خيلى زود در جست وجوى اصل خويش به كرمان و قلعه نويى تازه سرمربى شده رسيد تا مؤتلفى توانمند در مقابل كريمى داشته باشد و از آنجايى كه چنين كارهاى غيرممكنى در فوتبال ايران خيلى راحت رنگ واقعيت به خود مى گيرد در نتيجه دست دوستى حجازى و قلعه نويى به هم گره خورد و در پايان بازى مس كرمان و استقلال تهران و پس از پيروزى كرمانى ها از آستين اميرخان درآمد و در مقابل دوربين هاى تلويزيونى آن حركت را انجام داد و انتهاى شادى خود از پيروزى بر استقلال را به هواداران استقلال نشان داد و درست پس از آن بازى بود كه على فتح ا… زاده خويى كه مدتى است مى خواهد پيشوند دكتر را به خود سنجاق كند و به خاطر آن چند هفته يكبار سرى به باكو و محلات خوش آب و هوايش مى زند عنوان كرد: «امير با اين كار خود را تا آخر عمر از نيمكت استقلال محروم كرد!»ولى از آنجايى كه در فوتبال ايران فرهنگ لغتى منحصر به فرد مورد استعمال قرار مى گيرد «آخر عمر معنى دو ماه بعد و منفى و مثبت بودن فصل هم چندان تفاوت ماهوى ندارد به همين خاطر با قربانى كردن چندين گوسفند زبان بسته و ده كيلو شيرينى فرد اعلا مى توان تمام كينه ها و كدورت ها را به باد فراموشى سپرد و به سبك سريال خانوادگى محبوب اوايل دهه شصت - سريال آيينه - زندگى شيرين شود و فقط يك ناصرخان هميشه معترض باقى بماند كه خب براى هر كارى منتقد هم لازم است و بگذاريد اعتراضش را بكند! اين گونه است كه وقتى جناب قلعه نويى رو به دوربين قيافه حق به جانب گرفته براى چندمين بار از دهان سوز نبودن آش استقلال داد سخن مى راند و از پيشنهادات ريز و درشت داخلى و خارجى حرف مى زند آدم به خودش هم بد و بيراه مى گويد!يقينا فصل آينده هم امير قلعه نويى سرمربى استقلال خواهد بود. در اين هيچ شكى نيست. چرا كه به اين راحتى به دست نيامده است كه به اين سهولت از دست رود. فقط اين وسط با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن و سركار گذاشتن هواداران به جا مى ماند كه البته در فوتبالى كه يك بازيكن درجه ۳ تيم سقوط كرده اش با ۳ تيم قرارداد مى بندد و با شش تيم مذاكره مى كند و با تيم دهمى به توافق مى رسد چيز چندان عجيبى نيست!
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 417]