واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: مليحه هم تاييد مي كند من نمونه ام
اسدالله امراييانتشارات مرواريد از اكبر اكسير مجموعه شعر تازه يي منتشر كرده است به اسم «پسته لال سكوت دندان شكن است». زبان شعرهاي اكسير ساده است و طنز آنها پررنگ تر. راستش آذري ها و گيلاني ها و مازندراني ها و به تعبيري خطه شمال از غرب گرفته تا شرقش هم در تاريخ اين ملك خيلي اثر گذاشته اند و هم در ادبياتش. شاعرانش اكثراً به طنز گرايش دارند. يكي زنده ياد عمران صلاحي بچه جواديه است. هيچ وقت دلم نمي آيد به فعل ماضي از او ياد كنم. يكي هم اكبر اكسير. باوركنيد من نمونه ام/ دوست و دشمن اقرار مي كنند من نمونه ام/ مليحه هم تاييد مي كند من نمونه ام/ اول باور نمي كردم من نمونه ام/ حالا باور مي كنم من نمونه ام/ لطفاً قبل از ساعت هشت مرا به آزمايشگاه تحويل دهيد. مجموعه شعر«به وقت البرز» سروده مهرنوش قربانعلي است كه نشر آهنگ ديگر منتشر كرده. زبان قربانعلي در اين شعرها زبان پخته و شسته رفته يي است. معمار او را به كناري كشيد و آهسته زير گوشش گفت؛ «سلماني و آقاي سرناچي و جامه دار سم داشتن.» / مشدي حبيب پرسيد؛ «سم داشتن؟» / معمار هيجان زده گفت؛ «چطور تا حالا نديدي؟» / مشدي حبيب با يك دست شانه معمار را گرفت و با دست ديگر پاچه شلوار خود را بالاتر زد تا بهتر ديده شود؛ «سم كه چيزي نيست، منم دارم معمار،»/ نثر نثر شاخص محمد محمدعلي است با تكيه كلام هاي خاص خودش. مثل «اينكه چيزي نيست.» كتاب از ما بهتران از آثار خوب محمدعلي است كه آخرين بار در قطع جيبي كه نه يك جورهايي كوچك تر از قطع معمول جيبي از آنهايي كه توي جيب جا مي گيرد در انتشارات كاروان منتشر شده. محمدعلي بعد از بازنشستگي بيشتر درخشيد به هر دو معني. هم كتاب بازنشستگي و هم بازنشستگي خودش. راستي بازنشستگي را خوانده ايد؟ «تويي كه سرزمينت اينجا نيست» مجموعه هشت داستان كوتاه از محمد آصف سلطان زاده است كه نشر آگه چاپ و منتشر كرده است. سلطان زاده نخستين كتاب خود را به نام «در گريز گم مي شويم» در ايران منتشر كرد و سال ها همين جا بود با تغييراتي كه در كشورش افغانستان پيش آمد هم بازنگشت و پس از مدتي به اروپا رفت. اما هنوز آثارش را در ايران منتشر مي كند. سلطان زاده در ايران از شهرت و محبوبيت خاصي برخوردار است. او از كشف هاي زنده ياد هوشنگ گلشيري است. تازه ترين مجموعه شعر محمود معتقدي با عنوان «پاره هاي عاشقي» است. كه با اقتراحي از حافظ آغاز مي شود. جايي كه تو بنشيني بس فتنه كه برخيزد. معتقدي مدتي است كه شعرهاي خود را پاره مي كند. دفعه پيش مثل پاره هاي بامدادي بود. حالا خود پاره ها است. به احتمال قوي بايد منتظر پاره هاي ديگر هم باشيم در دكان پاره دوز شاعر. معتقدي با فناوري نوين هم بيگانه نيست. از همه رسانه ها بهره مي برد. عشق پربسامدترين واژه شعرهاي اوست. پاره هاي عاشقي را نشر ثالث منتشر كرده. فصل روياهاي گمشده، دستي ميان پنجره و باران، عشق همچنان مي تازد، از آثار اوست. صبحت به خير/ محبوب عصرهاي بي قراري و باران/ كاري بكن. طرح جلد زيباي كتاب هم كار عاشقي ديگر است. اردشير رستمي. يكي از مجله هايي كه به آن علاقه دارم، گرانتاست. يك آگهي دارد به اين مضمون كه گرانتا را بيشتر از همه مجله ها مي دزدند. خوب يك كم ارزان كنيد ندزدند. چهارده پوند است. اما ربطش مي دهم به حكايت حضرت ميرفتاح و «قلندران پيژامه پوش».قلندران پيژامه پوش كه با نبات داغ بيگانه نيستند ،شخصيت هاي پشت پرده اند. قيافه شان مهم نيست. پيژامه شان مهم است. به جاي كراوات هم بند شلوار مي بندند. بلكه براي ملاحظه مهمان كت هم پوشيدند. مهمان هم كه نيامد ضرر نكرده اند. اتوي شلوارشان خراب نمي شود. اين حكايت غريب هم مثل كرگدن هاي بالدار از شرق درآمد. بعد كه شرق عالمگير شد و غروب كرد، از افق سرزد. حالا البته چون قرار نيست از شخصيت هاي فرهنگي در آگهي ها استفاده كنيم قلندران را زير مبل مي گذاريم. كسي هم آمد قايمش مي كنيم. حالا چرا زير مبل چون تاقچه نداريم. اسباب كشي هم كرده ايم. كتابخانه نداريم. دلمان براي كتابخانه قبلي شده يك ذره. نوستالژي. بي انصاف ها تا حالا هفت تا از خودم كار گرفته اند. كارگرفته اند اسم محترمانه همان عمل انگليسي هاي فوق الذكر است. پنج تا خريده بودم دوتا هم هديه گرفتم. دوتا بخر پنج تا ببر نيست. بالا غيرتاً پول اين آگهي بازرگاني را از سيدعلي ميرفتاح بگيريد. نشر افق به 3200 تومان منتشر كرده است. مي شود چند پوند؟
پنجشنبه 20 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]