تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تا ده ميل اطراف قبر حسين بن على عليه‏السلام بركت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798596249




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زندگينامه 4 ديپلمات ربوده شده ايراني


واضح آرشیو وب فارسی:حيات: زندگينامه 4 ديپلمات ربوده شده ايراني


تهران-حيات

احمد متوسليان، سيد محسن موسوي، كاظم اخوان و تقي رستگار مقدم چهار ديپلمات ايراني در ظهر روز 14 تير ماه 1361 در پست ايست بازرسي برباره در نزديكي بيروت به دست نيروهاي وابسته به رژيم صهيونيستي اسير شدند و 9518 روز است كه خبري از آنها در دست نيست. خبرگزاري حيات در اين گزارش به زندگينامه اين چهار اسير دربند نيروهاي صهيونيستي پرداخته است .

احمد متوسليان

تولد و كودكي
در سال 1332 ه.ش در خانواده‌اي مومن و مذهبي در يكي از محلات جنوب شهر تهران به دنيا آمد. دوران تحصيل ابتدايي خود را در دبستان اسلامي «مصطفوي» به پايان برد. ضمن تحصيل، به پدرش كه در بازار به شغل شيريني فروشي اشتغال داشت، كمك مي‌كرد. احمد در همان سال هاي نوجواني با شركت فعال در هيات هاي مذهبي و كلاس هاي قرآن در مساجد جنوب شهر، از ظلم و جنايات رژيم منحوس پهلوي آگاه شد و با سن و سال كمي كه داشت قدم به ميدان مبارزه با طاغوت گذاشت.
پس از پايان دوره ابتدايي، در هنرستان صنعتي، شبانه به تحصيل ادامه داد و در سال 1351 موفق به اخذ ديپلم گرديد. سپس به خدمت سربازي اعزام شد و در شيراز دوره تخصصي تانك را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد.

فعاليت سياسي – مذهبي
او در دوران سربازي، فردي مذهبي و مومن بود و در بحث ها، مخالفت خود را با رژيم ستمشاهي بيان مي‌كرد. پس از اتمام خدمت سربازي، در يك شركت تاسيساتي خصوصي استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرم‌آباد منتقل گرديد و به فعاليت هاي سياسي- تبليغي خود ادامه داد. تا اينكه پس از مدت ها تعقيب و گريز، در سال 1354 توسط اكيپي از كميته مشترك ضدخرابكاري ساواك دستگير و روانه زندان شد و مدت پنج ماه را در زندان مخوف فلك‌الافلاك خرم‌آباد در سلولي انفرادي گذراند.
به روايت همرزمانش، با وجود تحمل شكنجه‌هاي جسمي و روحي فراوان، حسرت شنيدن يك آخ را هم بر دل سياه مزدوران ساواك گذاشت، تا اينكه او را به بند عمومي منتقل كردند و حدود نه ماه را نيز در آنجا گذراند و با بالاگرفتن موج انقلاب اسلامي از زندان آزاد گرديد و به آغوش ملت بازگشت. پس از آزادي، در شروع قيام هاي خونين قم و تبريز در سال 1356، نقش رابط و هماهنگ كننده تظاهرات را در محلات جنوبي تهران عهده‌دار شد و رابطه‌اي تنگاتنگ با حركت هاي مكتبي محافل دانشجويي و روحانيت مبارز تهران داشت.
با شدت يافتن روند نهضت اسلامي و رويارويي مردم با مزدوران طاغوت، بارها تا پاي شهادت پيش رفت و در روزهاي 21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش و ايثار چشمگيري از خود نشان داد.
با پيروزي معجزه آساي انقلاب اسلامي، مسئوليت تشكيل كميته انقلاب اسلامي محل خويش را عهده ‌دار شد. پس از شكل گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به اين ارگان پيوست و دوشادوش ساير همرزمانش با حداقل امكانات موجود به سازماندهي نيروها همت گماشت.

مبارزه با ضدانقلاب در كردستان
پس از شروع قائله كردستان در اسفندماه سال 1357 به همراه 66 تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوكان شد و به دليل ابتكار عمل هوشيارانه و فرماندهي قاطع خود توانست كليه اشرار مسلح را متواري كند و منطقه را از لوث وجود ضدانقلابيون كه در راس آنها دمكرات ها قرار داشتند، پاكسازي نمايد. او پس از تثبيت مواضع نيروهاي انقلاب در بوكان، به شهرهاي سقز و بانه رفت..
در ابتداي ورود به شهر بانه، پس از كمين ناجوانمردانه‌اي كه ضدانقلابيون به نيروهاي ستون ارتش زده بودند، طي يك عمليات دقيق ضدكمين خسارات سنگيني به آنان وارد آورد كه در اين نبرد، چهارصد اسير و دويست كشته از ضدانقلاب برجاي ماند.
پس از آن به همراه گروهي از رزمندگان از جمله معاون خود (شهيد محمد توسلي) براي فتح سنندج راهي اين شهر شد. ستون تحت فرماندهي او از سمت راست شهر، حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شكست و به همراه سرداران رشيدي چون محمد بروجردي و اصغر وصالي، سنندج را آزاد نمود و كمر تجزيه‌طلبان را شكست.
در زمستان سال 1358 به او ماموريت داده شد تا جاده پاوه - كرمانشاه را كه در تصرف ضدانقلاب بود، آزاد كند. عمليات با فرماندهي او و همكاري سپاه پاوه شروع و با موفقيت كامل به انجام رسيد و ايشان به همراه ساير برادران، وارد شهر پاوه شدند. پس از مدتي، با حكم شهيد بروجردي، به فرماندهي سپاه پاوه منصوب گرديد.

آزادسازي شهر مريوان
اوايل خرداد 1359 ماموريت آزادسازي شهرستان مريوان كه در تصرف گروهك هاي محارب بود، به وي محول شد. تسلط ضد انقلاب در مريوان به گونه‌اي بود كه از پادگان اين شهر مي‌توانستند افرادي را كه در سطح شهر تردد مي‌كردند شمارش كنند. به همين دليل، به محض نشستن هليكوپتر در محوطه باند فرود، حاج احمد و همراهانش زير آتش همه‌جانبه دشمن قرار مي گيرند.
حاج احمد پس از ورود به شهر و سازماندهي نيروها، با يورشي سهمگين و برق‌آسا توانست شهر مريوان و مناطق اطراف آن را از لوث وجود گروهك ها پاك نموده و در اين شهر استقرار يابد.
از همين زمان بود كه مسئوليت فرماندهي سپاه مريوان به عهده ايشان گذاشته شد و بلافاصله به اتفاق شهداي بزرگواري چون حاج عباس كريمي، سيد محمدرضا دستواره، رضا چراغي، حسين قجه‌اي، حسين زماني، محسن نوراني و عليرضا ناهيدي و... به پاكسازي مواضع مزدوران استكبار اعم از كومله، دمكرات و رزگاري پرداخت. ترس و وحشتي كه از او بر دل سياه ضدانقلابيون نشسته بود به حدي بود كه به قول يكي از همرزمانش، هر وقت به ضدانقلاب خبر مي‌رسيد كه حاج احمد قصد حمله به آنها را دارد، قواي ضدانقلاب، فرار را بر قرار ترجيح مي‌دادند و مانند روباه از معركه مي‌گريختند.
آزادسازي ارتفاعات دزلي مشرف بر شهر پنجوين عراق كه در حكم سرپل نفوذ عناصر ضدانقلاب به خاك ايران اسلامي بود، را بايد از ديگر دستاوردهاي مهارت رزمي قاطعانه حاج احمد و گروه اندك همرزمانش در كردستان دانست. جالب آنكه بني‌صدر به شدت از هرگونه امدادرساني لجستيكي به نيروهاي سپاه در كردستان (از جمله مريوان) خودداري مي‌كرد و حتي دستور اكيد و مكتوب داده بود تا به سپاه مريوان حتي يك فشنگ هم تحويل داده نشود و بدين گونه حاج احمد در چنين وضع دشواري به نبرد مظلومانه سرگرم بود.
در دي ماه 1360 و در شب 27 رجب، مصادف با بعثت حضرت رسول اكرم(ص) ؛ عمليات سرنوشت ‌ساز محمدرسول‌الله(ص) از دو محور مريوان و پاوه بر روي منطقه خرمال توسط حاج احمد و شهيد همت رهبري شد كه در اين محور، رزمندگان اسلام به مرزهاي بين‌المللي رسيدند. اين عمليات در حقيقت سنگ بناي تاسيس تيپ 27 حضرت رسول(ص) به شمار مي‌رود.

شركت در جبهه جنوب
حاج احمد در سال 1360 پس از بازگشت از مراسم حج، ماموريت يافت تا رزم بي‌امان خود را در جبهه‌هاي جنوب ادامه دهد. او از طرف فرماندهي كل سپاه مامور شد با بكارگيري برادران سپاه مريوان و پاوه تيپ محمدرسول‌الله(ص) – كه بعدها به لشكر تبديل شد – را تشكيل دهد و فرماندهي تيپ مذكور را نيز خود به عهده گيرد. بدين ترتيب به فاصله كوتاهي حاج احمد و برخي سرداران نامي كردستان راهي جبهه‌هاي جنوب شدند تا تدابير نوين دفاعي كشور، نظام فرهنگي يگان هاي رزمي منظم و مكانيزه سپاه در جنوب را سامان بخشيده و آزادسازي مناطق اشغالي خوزستان را سرعت بخشند.
رزمندگان تيپ 27 محمدرسول‌الله(ص) براي ورود به مصاف فتح‌المبين پس از طي يك دوره فشرده آموزشي توسط حاج احمد، خود را آماده كردند و در شب دوم فروردين ماه سال 1360 در محور دشت عباس (چنانه) وارد عرصه پيكار شدند و در اين نبرد پيروزمند نقش اساسي ايفا كردند.
پس از مدتي زمينه اجراي عمليات بيت‌المقدس در دستور كار يگان هاي رزمي قرار گرفت. حاج احمد علاوه بر مسئوليت خطير فرماندهي تيپ، در تمامي ماموريت هاي شناسايي شركت داشت و با نفوذ به قلب مواضع دشمن از نزديك راه‌كارهاي مناسب عمليات را شناسايي مي‌كرد.
در شب دهم ارديبهشت ماه سال 1361 عمليات بيت‌المقدس آغاز شد و رزمندگان تيپ محمد رسول الله به فرماندهي حاج احمد به مواضع دشمن يورش بردند. نقطه آغاز عمليات، منطقه دارخوين به سمت جاده اهواز – خرمشهر بود كه با عبور نيروها از رود متلاطم كارون به سمت دژ مارد جهت‌دهي شده بود. با وجود حجم سنگين آتش كور و بي‌وقفه يگان هاي توپخانه ارتش بعث عراق، رزمندگان اسلام توانستند نيروهاي دشمن را محورهاي عمليات زمين‌گير كنند و كليه پاتك هاي آنها را دفع نمايند.
او به رغم جراحت وخيمي كه از ناحيه پا داشت حاضر به ترك ميدان نبرد نشد و با صلابت و اقتدار تمام از دژهاي مستحكم و ميادين متعدد مين، نيروهايش را عبور داد و در نهايت ساعت 11 صبح روز سوم خردادماه سال 1361 رزم‌آوران تيپ 27 حضرت رسول(ص) با جلوداري سردار حاج احمد متوسليان در كنار ساير يگانهاي سپاه به خاك مطهر خرمشهر قدم نهادند.
ايشان در عصر همان روز طي سخنان كوتاهي خطاب به دريادلان بسيجي در برابر مسجد جامع خرمشهر چنين گفت:
همه عزيزان ما كه تا امروز در خوزستان غوطه‌ور شده و به شهادت رسيده‌اند براي حفظ اسلام عزيز بوده هرچند داغ فراقشان جگر ما را سوزاند، اما خدا را شكر كه بالاخره توانستيم امروز با آزادي خرمشهر قلب اماممان را شاد كنيم.
در پي آزادسازي خرمشهر، حاج احمد در معيت ساير سرداران فتح خرمشهر به محضر فرمانده كل قوا حضرت امام خميني(ره) مشرف شدند. در آن ديدار حضرت امام خميني(ره) اين سرداران دلاور را به گرمي مورد محبت خويش قرار دادند.
حضور در لبنان
هنوز طعم شيرين فتح خرمشهر را در ذائقه‌اش احساس مي‌كرد كه خبر تلخ تهاجم ارتش صهيونيستي به خاك لبنان را شنيد.
او در اواخر خرداد سال 1361 طي ماموريتي به همراه يك هيات عالي‌رتبه ديپلماتيك از مسئولين سياسي – نظامي كشورمان راهي سوريه شد تا راه هاي مساعدت به مردم مظلوم و بي‌دفاع لبنان را بررسي نمايد.

نحوه اسارت
در چهاردهم تير سال 1361، اتومبيل هيات نمايندگي ديپلماتيك كشورمان در هنگام عبور از پست ايست و بازرسي برباره در شمال بيروت،توسط ‌مزدوران حزب فالانژ اتومبيل متوقف و چهار سرنشين خودرو مزبور به رغم مصونيت ديپلماتيك – توسط عمال رژيم تروريستي گروگان گرفته شدند .........

كاظم اخوان

كاظم اخوان در سال 1338در خانواده‌اي مذهبي در يكي از محلات قديمي اطراف حرم در مشهد مقدس متولد شد. به دليل تقارن با ميلاد امام كاظم (ع)، نام كاظم را براي او برگزيدند، پدرش از خادمان بارگاه ملكوتي امام رضا (ع) بود و بعد از سالها انتظار كه همچون پير كنعان در فراق يوسف گمگشته خود چشم به راه بود، پس از 12 سال رنج ومحنت بي خبري از فرزند نقاب در خاك كشيد و با اندوه و حسرت ديدار جوان خود در دل خاك سرد جاي گرفت. مادرش صديقه حائري‌زاده؛ معلم بود.
كاظم تحصيلات ابتدائي و متوسطه را با اخذ دو ديپلم طبيعي و رياضي در زادگاه خود به پايان رسانيد او در طي دوران تحصيل به ورزش نيز اهتمام داشت و در مسابقات كشتي آموزشگاه هاي استان صاحب عنوان شد.
علاوه بر تحصيل و ورزش، هر گاه فرصتي مي‌يافت در كنار پدرش در خدمت به زائران امام هشتم مي‌كوشيد، خاندان اخوان اين افتخار را داشتد كه نسل اندر نسل از خادمان حرم امام رضا(ع) باشند. با آغاز حركت شكوهمند انقلاب اسلامي به صف انقلابيون پيوست و در كليه راهپيمائي‌ها حضور فعال داشت.
وي پس از پيروزي انقلاب همچنان شور و نشاط انقلابي خود را حفظ كرد و در سنگرهاي مختلف به خدمت پرداخت. سال 59گلچين روزگار مادرش را با خود برد و روح وجانش را عميقا" متاءثر ساخت.
با آغاز جنگ تحميلي آرام وقرار نداشت لذا سريع خود را از مشهد به اهواز رسانيد و به ستاد جنگهاي نامنظم پيوست و با حضور در اين گروه كه نقش بسيار ارزنده اي در دفاع از ميهن اسلامي داشت؛ در كنار شهيد چمران در بيش از 70عمليات و نبرد خطر ناك با دوربين عكاسي و فيلمبرداري در گرماگرم نبرد حضور مي‌يابد. او در بيشتر ماموريتهاي جنگي در كنار دكتر چمران بود و ارتباط بسيار صميمي با او داشت و شديداً مورد توجه‌اش قرار گرفت. در نبرد هميشه پيشتاز بود، علاوه بر اسلحه وسائل دوربين عكاسي و فيلم برداري را نيز با خود حمل مي‌كرد، در هريك از خطوط، هنگامي كه ارتباط قطع مي‌شد او بود كه به دليل شهامت و ورزيدگي به سرعت ارتباط را برقرار مي‌كرد در سخت‌ترين شرايط جنگي حتي در شرايطي كه انتظار شكست مي‌رفت او بود كه با قاطعيت و اطمينان ديگران را دلداري مي‌داد، آرامش و متانت او در كارها اطمينان خاطر ايجاد مي‌كرد، در هر فضائي قرار مي‌گرفت شادي را بر آن فضا حاكم مي‌كرد، حتي در اولين برخورد فكر مي‌كردي كه گوئي سالهاست او را مي‌شناسي و مي‌تواني به او تكيه كني و مشتاق ديدار دوباره او بودي.
او يك رزمنده بسيجي هنرمند است كه هنر عكاسي در وي با جنگ متولد مي‌شود و با تشويق و تحسين شهيد چمران و عشق و ايمان به ثبت لحظات ناب ايثار رشد مي‌كند و تبلور مي يابد و تبديل به يكي از پديده هاي عكاسي جنگ مي شود.
دفاع مقدس مجموعه اي از تفكر، انديشه، عمل، استعدادها و مسؤوليت هاست كه هركس بنا بر اين نقش بعدي از آن را پذيرا شده است و برخي در اين پهنه گسترده مسؤوليتي مضاعف دارند. يك عكس و ثبت آن در اذهان گوياتر از صدها كلام و چندين مجلد است اخوان آنچنان در عمق زواياي حركتي جنگ حضور داشت كه براي ثبت حادثه‌اي كه كمتر از يك لحظه و شايد تنها براي يك بار در طول تاريخ اتفاق مي افتد. از هنرش بهره جسته است، بديهي است حضور در عرصه‌هاي نبرد نياز به جسارت، تيزهوشي، مهارت و علاقه دارد. وي در طول يكسال و نيم زندگي مداوم در جبهه ها موفق شد صحنه هايي بديع و استثنايي را به تصوير بكشد تا به بيننده‌اي در سالهاي بعد ارائه دهد تا نسل آينده ببينند و بدانند آنچه را كه سالها پيش اتفاق افتاده واين رسالتي است بزرگ كه يك خبرنگار بايد بدان همت گمارد. او مسؤوليت خود را خوب مي‌شناسد، ثبت تصوير ايثارها و فداكاري‌هاي شيران عرصه پيكار در برابر دشمن زبون، زنده نگه داشتن حماسه‌هاست و مي‌تواند به زندگي ملت در آينده طراوت ببخشد در عين حال كه در صف حسينيان حضور دارد وظيفه زينب گونه خود را به نحو احسن انجام مي‌دهد، بايد خون سرخ رزمندگان را براي هميشه در تاريخ ثبت كند تا نشانه اي باشد از ايمان آنان كه اسماعيل‌وار گردن به حكم الله نهاده و زخم تيغ را به جان خريده و سرخي خون اوست كه بايد روحها را به آتش بكشد و يادگاري ابدي در تاريخ باشد. آري جنگي را كه كاظم عكاسي كرد با همه جنگها متفاوت بود. براستي چقدر در حفظ ارزشهاي دفاع مقدس تلاش كرده ايم و موفق بوده ايم؟
با نگاهي به عكسهاي اخوان مي‌توان دريافت، سري پرشور او را در تهيه عكسها ياري كرده با ايمان و علاقه به مهارت و تخصص رسيده و با جاودانه نمودن وقايع خاص جنگ مضامين،حماسه، جوشش خون رزمندگان، ايثارها، مرگ و اسارت دشمن، ويراني، آوارگي، بحرانها و… در آثارش متجلي شده اند. عكسها بيانگر عشقي سرشار است. نگاه او تنها نگاه يك عكاس نيست و به عنوان يك رزمنده ازمنظري متعالي مشاهده‌گر وقايع بود و همين نگاه به عكسهاي او خيره‌كنندگي خاصي بخشيده است. خاطره‌هاي جانبازي و ايثارگري‌ها و شهامتهاي خود وي نيز همواره زبانزد همرزمانش بود، دوستانش او را رزمنده عكاس مي ناميدند.
يكي ازويژگي‌هاي عكاسي جنگ در مقايسه با فيلم مستند و سينمايي‌جنگي، ثابت بودن آن است كه برخلاف فيلم در حركت نيست به همين دليل واقعيتها و لحظات مختلف نبرد را بهتر به ما منتقل مي كند. در نمايشگاه بزرگ عكس به مناسبت سومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، كه درموزه هنرهاي معاصر برگزار شد و در آن ۷۵ عكاس حرفه اي و آماتور شركت داشتند، بنا به آراي بازديدكنندگان به خاطر صميميت و ويژگيهاي خاص و تأثيرگذار در ثبت صحنه هاي بديع و استثنايي، اخوان مقام اول را كسب كرد. همچنين تعدادي از كارهايش در ويژه نامه منتشر شده توسط ستاد تبليغات جنگ در ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ كه حاصل كار عكاسان حرفه اي جنگ بود چاپ شد و در اين ميان يكي از عكس‌هاي استثنايي گرفته شده توسط او به عنوان طرح روي جلد آن انتخاب شد، اما اينكه چرا در طول بيست سال گذشته حداقل بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس از كارهاي ارزنده اين خبرنگار در بند استفاده نكرده است ذهن علاقه‌مندان آثار و ارزشهاي دوران دفاع مقدس را مكدر مي كند.
اخوان پس از ثبت لحظات تاريخي و حساس فتح خرمشهر درتيرماه ۱۳۶۱ بعد از حمله گسترده زميني، دريايي، هوايي رژيم صهيونيستي به همراه يك هيأت ديپلماتيك داوطلبانه عازم لبنان مي‌شود، عليرغم اينكه برخي از دوستانش باتوجه به محاصره بيروت و شرايط خاص يك كشور اشغال شده به او توصيه مي كنند از چنين سفر خطرناكي صرف نظر كند، اما تاب نمي‌آورد و راهي لبنان مي شود با علم به اينكه مي‌داند ممكن است اين سفر مرگ و اسارت را به در پي داشته باشد.
حضور مداوم در جبهه‌هاي نبرد از يك سو و تحت تعليمات فكري شهيد چمران قرارگرفتن از سوي ديگر عارفي سلحشور از وي ساخته بود، كه از خطرات در راه نهراسد، اين بار مي‌خواست با دوربينش اشغالگران صهيونيست رانشانه برود و با به تصويركشيدن مقاومت مردم فلسطين و لبنان، چهره جنايت پيشگان اسرائيلي نژادپرست را بيش از پيش براي جهانيان رسوا سازد، اما قبل از ورود به بيروت در پست بازرسي نيروهاي فالانژ وابسته به صهيونيستها در ۱۴ تيرماه ۱۳۶۱ در توطئه مشترك صهيونيستها و فالانژها ربوده شد و از آن تاريخ تاكنون اخبار ضد و نقيضي در ارتباط با سرنوشت او و همراهانش مبني بر شهادت و يا اسارت در چنگال اسرائيل در داخل و خارج ازكشور منتشر شده است.

سيد محسن موسوي

بزرگي همه بزرگمردان تاريخ در كودكي متفاوت شان رقم خورده ومحسن نيز از اين قاعده مستثني نبود . پدري روحاني وجو مذهبي خانواده براي او انس با قرآن را در تمام مراحل زندگي به ارمغان آورد.
آغاز دوران مدرسه آغاز فصلي جديد در زندگي و 11 سالگي شروعي نه چندان زود براي فعاليت هاي سياسي اجتماعي وي بود او توانست دوران متوسطه را در سن 15 سالكي با اخذ مدرك ديپلم به پايان رساند وبلافاصله در رشته برق دانشگاه تهران پذيرفته شود
عمده فعاليتهايش را در اين دوران تكثير وپخش مخفيانه اعلاميه ونوارهاي امام و كمك به خانواده زندانيان سياسي و مديريت و سازمان دهي افراد براي مبارزه عليه رژيم تشكيل مي داد كه همه بهانه هايي شد براي دستگيري و شكنجه شدنش توسط ساواك، پرونده ها و سوابق سياسي در ساواك او را از تحصيلات عاليه محروم و در پايان سال اول از دانشگاه اخراج شد. دوران خدمت نيز به واسطه روحيه ظلم ستيزي و انزجار دروني اش نسبت به رژيم ، انتقال ها و ماجراها به دنبال داشت يك بار پلدختر ، يكبار پادگان جي ، بارديگر...
فعاليت هاي سياسي، تحت تعقيب بودن از سوي ساواك واصرار خانواده اورا مجبور مي كند تا در سال 56 به همراه همسر و برادر خود از كشورخارج شود . يك ماه پس از تبعيد امام به پاريس براي كسب تكليف خدمت امام رسيد وپس از پيروزي انقلاب در ارديبهشت 58 به ميهن باگشت.
پس از بازگشت جذب نخست وزيري و در حراست فرودگاه مشغول به كارشد، در همان سال تحت پوشش يك گروه دانشجويي به دعوت شيعيان لبنان ودكتر چمران و بنا به دستور امام عازم لبنان شد و سفر به لبنان آغاز زمزمه هايي از رفتن بود.
16 خرداد ماه 1361 رژيم صهيونيستي دست به حمله گسترده هوائي،‌زميني و دريائي به لبنان زد؛
سيد محسن موسوي هنگام حمله اسرائيل به جنوب لبنان در تهران به سر مي برد، او با قطع مرخصي خود بلافاصله عازم سوريه شد تا هر چه سريعتر خود را به محل كارش در بيروت برساند
ساعت 16:30 بعد از ظهر 13 تير 1361 سيد محسن موسوي به اتفاق احمد متوسليان ، تقي رستگارمقدم و كاظم اخوان با اتومبيل سفارت جمهوري اسلامي ايران عازم بيروت شدند.
تا اينكه ساعت 13:30 روز 14 تيرماه به منطقه " برباره "شمال بيروت محل تمركز نيروهاي فالانژ رسيدند و در پست بازرسي "برباره" توسط نيروهاي فالانژ (عمال رژيم صهيونيستي) ربوده شدند.

تقي رستگار مقدم

محمدتقي رستگار مقدم در سال 1338 در محله امام زاده حمزه قم چشم به جهان گشود، بعد از گذراندن تحصيلات ابتدايي در همان محل، ديپلم خود را در رشته راه و ساختمان از هنرستان فني و حرفه اي قم گرفت و پس از پيروزي انقلاب اسلامي و آغاز درگيري ها در كردستان به عنوان نيروي مردمي عازم كردستان شد،در مريوان و پاوه حضور داشت و احمد متوسليان فرمانده سپاه مريوان وي را از سپاه قم جذب سپاه مريوان كرد، دو سال در مريوان در كنار احمد متوسليان حضور داشت و بعد از برقراري ثبات و امنيت در آن جا به همراه بقيه رزمندگان سپاه مريوان عازم جبهه جنوب كشور با تيپ 27 محمد رسول(ص) در عمليات هاي فتح المبين و بيت المقدس شركت نمود. وي به عنوان مسوول واحد آموزش و تاكتيك لشگر 27 در كنار احمد متوسليان به سوريه اعزام شد و مشاور فني سفارت ايران در بيروت شد.
نحوه اسارت
در چهاردهم تير سال 1361، اتومبيل هيات نمايندگي ديپلماتيك كشورمان در هنگام عبور از پست ايست و بازرسي برباره در شمال بيروت،توسط ‌مزدوران حزب فالانژ اتومبيل متوقف و چهار سرنشين خودرو مزبور به رغم مصونيت ديپلماتيك – توسط عمال رژيم تروريستي گروگان گرفته شدند .........

پايان پيام
 چهارشنبه 12 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات]
[مشاهده در: www.hayat.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 443]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن