تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن به ميل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق ميل و رغبت خود را به خانواده ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798307470




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اي فرشته زندگي، اسوه مهر و وفا مادرم! روزت مبارك


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: اي فرشته زندگي، اسوه مهر و وفا مادرم! روزت مبارك
جام جم آنلاين: مادر! فردا روز تو است. خجسته زادروز فاطمه زهرا(س)، بزرگ بانوي اسلام. روزت مبارك. مادر! اعتراف مي كنم از تو گفتن و براي تو نوشتن ، قلمي توانا و هنري بي همتا مي‌خواهد كه شرمگينانه، من فاقد آنم. اي گوهر هستي! تو بزرگتر و پرشكوهتر از آني كه قلم شكسته ا‌ي چون من، ياراي صعود به‌بارگاه آسماني‌ات را داشته باشد و فخر خاكساري درگاهت،رفيعتر از آن است كه بتوانم از لذت اغوايش دل بكنم.


آه چه‌كنم كه بضاعت بيان حق شناشي سزاوارنه‌ات را ندارم.انديشه قاصرم و قلم الكنم ناتوانتر ازآن است كه بتواند فرشته ا‌ي چون تورا بستايد يا به اداي تكليف، جرعه ‌اي از درياي حق والاي مقامت را برگيرد.

چه‌كنم كه توشه‌اي بيش ازاين در چنته ندارم.پس سخاوتمندانه همين دلواژه‌هاي سترون و نارسم را بپذير و هماي سعادت ستايشت را بر شانه‌هاي لرزانم بنشان.

بزرگوارانه مباهات پذيرش تبريك و تحسينم را از من دريغ مدار و ظل مرحمتت را از سر بي‌سايه‌بانم برنگير.
من امروز، فاخرانه، مي‌خواهم از مقامي سخن بگويم كه زيباترين و دلاراترين مفاهيم قاموس تمام ابناي بشر از ازل تا ابد،ملهم از روح اهورايي و جايگاه فرشته گونه‌ي اوست.

مدار روح انگيزترين گلواژه‌ها در زيباترين نوشته‌ها، شعرها، قصه‌ها، سرودها، سخنوريها و همه هنرهاي عالم بر محور خورشيد فروزان او مي‌چرخد. ستاره‌هاي عالي‌ترين كهكشان مفاهيم انساني، از تلالوي شمس وجود او چشمك مي‌زند.

اي اسوه مهر و وفا!

براستي چگونه مي‌توان از عالم و آدم سخن گفت، اما از سمبل همه زيبايهايش يعني فرشته‌اي چون تو، جفاكارانه،روي برتافت.چگونه مي‌توان طبع لطيف انسان و سجاياي عالي‌ او را بازشناخت،اما دل در گروي تو نداد.چگونه مي‌توان پاكترين و باشكوهترين خصايل انساني را واگويه كرد اما تابش چشم نواز مهپاره رخسار تو را از پس آن نديد.

اصلا" چگونه بدون الهه هستي بخش وجودتو بايد دل باخت، رسم عاشقي آموخت، دلداري پيشه كرد،رسم پاكبازي و مهرورزي فراگرفت ، رفيق توفيق شد،گوهر حيا ‌را باور كرد،ارج شرف و قناعت و وفاداري رااندازه گرفت، زنگار جسم و روح را شست و راز روح پرنياني آدمي در شاخسار دلاويز گلستان خلقت را فهميد؟!

با اين همه احسان و جايگاه والامرتبه‌اي كه داري، انصافا" ظلمي هم كه بر تو رفته است، مرز ندارد.
نيك مي‌دانم‌اما بگذار بپرسم در اين همه جوروجفاي بيكرانه‌اي كه از روز ازل تاكنون درحق ابناي بشر شده و هنوز هم مي‌شود،سهم تو چقدر بوده است.براستي جلادان،سفاكان و ديكتاتورهاي تاريخ بشر چقدر ازميان‌همجنسان تو برخاسته‌اند؟

پاسخ اين سئوال به‌روشني آفتاب است و نيازي به‌ذكر مصيبت من ندارد پس بگذار بگذرم اما مگذار نگويم كه حتي بسياري از كژيهاي همجنسان تو نيز از گدازه سيري ناپذير مشتهيات اهريمني ناكسان جنس مقابل ريشه مي‌گيرد، هر چند عقوبت كوچكترين خبط همجنسانت اغلب كوبش دهل پيراهن عثماني‌شان دربوق رسوايي ابدي و تاوان بزرگترين جنايت طرف مقابل،شايد يك دنيا حرف براي نگفتن يا يك شهر دهليز براي نهفتن باشد.

آه دلبرم،بگذار از اين حرفها بگذرم و خود را و تو را بيش ازاين ميازارم.

مادرم، سلطان قلبم،اي بركت افزاي زندگيم!

تنها نه بخاطر بهشتي كه زير پاي توست ، نه بخاطر نسلي كه زاده توست، نه بخاطر لالايي‌هاي دلنوازت، نه بخاطر خونواره چشمان خسته‌ات، نه بخاطر رنجواره بلاكشي‌ات،نه بخاطر سرشت مهرآگيني‌ات، نه بخاطر سرسبزي قلب پاكبازت،نه بخاطر زيبايي نازكي خيالت يا تردي روح دلنوازت،نه بخاطر پاكي احساس دلارايت، نه بخاطر طراوت آسمان چشمان ابريت و نه بخاطر...حقشناسانه تو را مي‌ستايم.

به خاطر شور بالغ خدارنگي‌ات، بخاطر شاهكار شعور شرف مداريت ، بخاطر گوهر دردانه حيا ‌و نجابتت،بخاطر كولاك گرم جوش گذشت و ايثارت ، بخاطر راز فاخر و حس زيباي مادري ات، بخاطرترك برداشتن بلور نگاه نگرانت،بخاطر آتشفشان پرگداز سوختن‌وساختنت،بخاطر غرق‌شدن بلم‌جواني وآسايشت دردرياي توفانزده بي‌قراريهاي من و بخاطر همه آنچه كه به من دادي يا ندادي و بخاطر خودم كه سخت به تو دلبسته‌ام، ديوانه‌وار دوستت دارم و مغرورانه بر تو مي‌بالم و خاضعانه منتت را مي‌كشم.

آه ‌اي مامن لحظات جانكاه تنهايي و بي‌كسي‌ام !

مي‌خواهم بداني كه بهار آرزوهايم ، تنها به كرم ميزباني كريم تو گل‌افشان مي‌شود،خزان روياهايم تنها به جفاي غفلت از تو فرا مي‌رسد.تلاطم روز و شبم، از صدقه‌ي سر تو قرار پيدا مي‌كند،رزق و روزيم از بركت اذكار و ادعيه خلوت تو رونق مي‌گيرد .

بيا مرا به پهندشت سبزفام رامشگاهت ببر و در دامن پر مهرت، سرم بر زانوي خسته‌ات بگذار و با دستان پر چروك و لرزانت ، موهايم را نوازش كن و به جاي لالايي‌هاي روح نوازت، اسرار بندگي و عبوديت سينه‌چاكانه، را كه همواره به آن باليده‌اي، در گوشم وابخوان و فانوس نگاه تارم در صراط رحمت رحيميه حضرت دوست شو.

بيا ذره ذره خلاء تمناي تك تك سلولهايم را به شراب عقيق ناب طهورت مصفا كن و غبارستان وجودم را با خوشاب دلستان سبز و پاكنهادت بشوي. بيا به جاده عمرم بنگر تا در هرگام رفته‌ام، اثري از رد مهرم به خودت را بيابي تا شايد رحمي كني و مرا اجير ، نه چه مي‌گويم ، ذبيح ابدي خودسازي .

كاش مي‌توانستم با خون خود قطره قطره قطره بگريم تا سرسپردگي‌ام به خود را باور كني.كاش مي‌توانستم در شط خون خود وضو بگيرم و براي پاسداشت شاهكار خلقت تو به درگاه باري، نماز شكر به جاي آورم و سبزي عمرم را فداي يك تار موي سپيدت كنم. كاش مي‌توانستم برايت بميرم تا تو بماني.كاش خونبهاي بقاي ابدي تو آغاز پايان جان پشيزانه من بود. كاش بندابند وجودم فداي يك تار گيسوي نقره‌اي ات مي‌شد، كاش نقبي به نقاب آتشفشان سينه‌ام مي‌زدي و به قلبم كه از خون دل توست،مي‌رسيدي و در واقعيت كوچك من، حقيقت بزرگي خود را مي‌ديدي.

كاش مي‌توانستم به بهاي غروب هميشگي نگاهم،درآن دو خورشيد سياه افول كرده در روي ماهت،سويي دگرباره مي‌تاباندم. كاش مي‌توانستم‌تمام عمرم را يكجا بدهم تا حتي يك نفس بيشتر بكشي. كاش عمود كمرم مي‌شكست تا عصاي كج شمشاد قامت خميده‌ات باشم.كاش پيشمرگت شوم. فدايت گردم. الهي بميرم تا تو بماني. كاش هزاري نباشم تا حتي يك لحظه گلخند حياتبخش غنچه‌خزان رنگ لبانت نخشكد.كاش همه هست و نيستم را درچشم برهم زدني مي‌دادم تا تو از دستم راضي باشي و كريمانه ، مرا از ذكر دعاي خيرت محروم نسازي.

آه مادرم ، سرورم ، تاج سرم، سلطان بيتاي وجود خاكسارم!

بيا بهت عشق بي‌پايانم را كه از شعشعه بت رويت آكنده است، در مردمك نگاه بيتابم بنگر و بر بزرگي و تلالوي جاه و جلالت ببال.بيا با سخاوت دعاي خيرت به ساحل فلاح روانه‌ام ساز، چون بي‌تو هيچم، بي‌بركت خشنودي تو سزاوار لهيب سوزان دوزخم، پس اگر هستم يا اميد به فرداي روشن دارم ، فقط چشم طمعم به سفره كرم توست.

مادرم، مهرانه‌ام ، جانانه‌ام ، نازدانه‌ام!

در روز مباركت،روي ماهت را مي‌بوسم و بااميد به كرم آفرينشگرت،بيتابانه، چشم به راه آمدن سالي ديگر و روزي ديگر هماميز به عطر نفس مسيحايي توام.

محمدرضا شكراللهي

ايرنا
 سه شنبه 4 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن