واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پارکهاي علم و فنآوري بر خلاف پارکهاي شهر، خلوت بودند. طبقهي بالاي نمايشگاه هم شلوغ نبود... پارکهاي علم و فن آوري بر خلاف پارکهاي شهر، خلوت بودند.سميه شکري پور- ون هاي نمايشگاه در همان بدو ورود انرژيمان را مضاعف کرد. دانش آموزان زيادي خارج و داخل نمايشگاه ديده مي شدند. تلالو چراغ ها و سقف زيباي مصلي چشم هر بيننده را خيره مي کرد. نکته جالب، حضور پيرزني بود که با کنجکاوي تمام به غرفه ها و اختراعات نگاه مي کرد و احتمالا مانند خيلي ها حتي با همه ي توضيحات کتبي و شفاهي از آنها سر در نمي آورد. اولين تجمع دانش آموزي مرا به آنسو کشيد. يک تپه ي شني با يک درختچه ي کوچک بر روي آن براي فهم بهتر ديده مي شد. يک شرکت با استفاده از تکنولوژي نانو جهت تثبيت شنهاي روان و استقرار گياه، ماده اي مرکب ازآب و پليمرهاي گياهي ساخته بودند که هم با محيط زيست سازگار بود، هم نسبت به مالچ( پس مانده هاي نفتي ) هزينه ي کمتري داشت و قابليت رشد گياه را نيز داشت. وزير کشور کانادا خودش به شخصه براي همکاري با آنان اقدام کرده بود. بعضي غرفه ها شلوغ بود که پس از 2بار طي کردن راهرو باز هم نوبت به توضيح براي ما نرسيد و بعضي ها حتي خودشان هم در غرفه هايشان نبودند.در جشنواره ملي نوآوري و شکوفايي که به نوعي نمايشگاه بزرگ اختراعات و نوآوري هاي ايران نام داشت، حضور پررنگ شرکت هاي علمي و تجاري بر حضور مخترعين مي چربيد. خيلي از مخترعين هم، برگزيدگان سال هاي قبل بودند که جذابيت کمتري براي عموم داشتند. 2 نفر از 3 نفر برگزيده ي جشنواره ي دهم خوارزمي در يک غرفه بودند." ناهيد سليماني" و کيارش عدل". دستهاي چوبي رباط نوازنده عدل خنده را بر لبهايم نشاند و تصويرسازي کتاب سليماني تحسينم را برانگيخت. آن طرف تر عکس بسيار بزرگي ديدم که رييس جمهور نمادي را با عنوان اولين نخبه ي کار و توليد با دستان خود بر کتف او انداخته بود. اين مخترع 33 ساله از 242 اختراع ثبت شده اش همه را به جز 22 تا به فروش رسانده بود. وقتي از او پرسيدم چرا اختراعات خود را در ايران نمي فروشيد، دعوت نامه اي از امريکا در رزومه اي که درست کرده بود نشانم داد و گفت: متاسفانه در ايران از اختراع به طرز شايسته اي استقبال نمي شود . او ليسانس مکانيک داشت و سه دکتراي پژوهشي ويک دکتراي افتخاري و يک ستون بلند از مقامها در پايين عکسش حوصله ي مرا براي خواندن بيشتر کرد. به غرفه ي انجمن تحقيقات طب سنتي وابسته به دانشگاه علوم پزشکي که رسيدم، از مسوول غرفه اطلاعات زيادي شنيدم که سرعت بالاي صحبت هايش و گرماي داخل سالن عرق بر پيشاني اش نشانده بود. البته خيلي ها خودشان را باد مي زدند و من نمي دانم چرا از طريق سيستم گرمايشي دماي هوا را کمي تعديل نمي کردند؟ روي چند ميز وسايل پذيرايي مهيا بود. همه با خوردن يک ليوان چاي خستگي را فراري مي دادند اما به ما که رسيد، آسمون تپيد! ليوانها تمام شده بود... به راهرو برگزيدگان بخش جشنواره دانش آموزي خوارزمي که رسيدم، پسري کم سن و سال را ديدم که بزرگي اختراعش با آن طبع شوخش، برايم جالب بود. او که جوان ترين مخترع امسال بود، گفت: در ايران به ايده اهميت نمي دهند، مسئولان از غرفه هاي دانش آموزي استقبال نکردند و در کل با يک لوح از ما تقدير کردند. پارک هاي علم و فن آوري بر خلاف پارک هاي شهر، خلوت بودند. طبقه ي بالاي نمايشگاه هم شلوغ نبود. اگر حرکات با مزه و جالب بخش رباتيک هم نبود، بچه مدرسه اي ها زودتر جيم مي شدند و خود را براي هواي خوب و خوراکي هاي بسته بندي شده، اذيت نمي کردند. اسم دو مخترع جوان که کنار هم ايستاده بودند، به نظرم آشنا آمد. نه اينکه فاميليشان با من يکي باشد! قبلا اسمشان را در اينترنت ديده بودم. برايم از کارشان گفتند و يک درد دل مفصل هم کردند، انگار که فاميليشان با من يکي بود!يکي از آنها گفت : ما2 سال شبانه روز با عشق و علاقه بر روي طرحمان کار کرديم به اين اميد که براي ادامه ي تحقيقات و ايده ي اختراعاتي که پس از کسب مقام، هر لحظه بيشتردر ذهنمان شکل مي گرفت، فرصت کافي داشته باشيم و ديگر نگران کنکور نباشيم اما الان که ما را در هيچ کدام از دانشگاههاي دولتي تهران راه نمي دهند، مي خواهيم فعلا دست نگه داريم. او گفت در دام آموزشي اين سيستم گرفتار شديم. از در که بيرون آمديم به سمت تلفن هاي عمومي رفتيم. چند دختر و پسر دانش آموز که خرابي تلفن ها سوژه ي گپ زدنشان شده بود، خيال رفتن نداشتند اما ما رفتيم تا به همان ون هاي خوب نمايشگاه برسيم. از ايده هاي ناب تا روياي پريدن و جهاني شدن؛ همه در مصلي تهران در عصر تکنولوژي و اطلاعات هر کجا که سرت را برمي گرداني يک دستگاه و اختراع به ثبت رسيده است بنابراين آنهايي که اين روزها دست به ابتکار و نوآوري مي زنند و مدال ها و تقدير نامه هاي جشنواره هايي مثل خوارزمي را درو مي کنند مطمئنا راهي بس دشوار را طي کرده اند . اين نواوري ها براي مردم هم جالب است و تمام آنهايي که به اختراعات علاقه دارند و يا ندارند هنگام برگزاري اين نمايشگاهها و جشنواره هايي راه مي افتند که ببينند ماجرا از چه قرار است و چه چيز جديدي بوجود آمده؟ پيش تر عادت کرده بوديم که مصلي تهران را با انبوهي از کتاب ببينيم اما امسال درست در سي امين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي مصلي تهران ميزبان مبتکراني است که فکرهاي نابي دارند و دلهاي پر... گرما ، مسابقات رباتيک و نوشابه گياهي در سبد غذاگرماي بيش از حد شبستان همان ابتداي ورود حسابي حال آدم را مي گيرد بايد بي توجه بود. اينجا آنقدر فکر و ايده ناب براي کشف است که گرما و سرما زود تر از هر چيز ديگر از ياد ادم مي رود. البته بماند که براي بعضي ها هم اينجور جشنواره ها فقط فرصتي اند که خانه بيرون زده گپي بزنند و چيزي نوش جان کنند... اگر قرار بود تمام غرفه ها را يکي به يکي مي ايستاديم و از مبتکران که غريب به اتفاقشان جوان بود و فعال مي پرسيم که اقا خانم چه کار نويي داشتيد؟ شايد سه روز که هيچ سي روز هم بيشتر طول مي کشيد . اما همين بس که آنقدر اختراع و نوآوري جشنواره زياد بود که آدم هر قدم که برمي داشت کلي غرور و حس ناسيوناليستي در وجودش شعله مي کشيد و با خود مي گفت: دست مريزاد... دقيقا در وسط مصلي تهران چند فضاي جالب براي مسابقه ربات ها در نظر گرفته شده بود. اين قسمت ماجرا کلي طرفدار داشت و مي شد با اطمينان گفت نصف بازديدکنندگان براي ديدن رقابت ربات ها در زمينه کمک رساني و مسابقه فوتبال گرد هم آمده بودند. چهره هاي کنجکاو و نوجواناني که براي ديدن اين مسابقات مجبور بودند روي نوک پايشان بايستند و گردنشان را بالا بگيرد بيش از هر چيز جلب توجه مي کرد. صفحه نمايشگرهاي بزرگي براي پخش اين رقابت ها طراحي شده بود که ملت راحت تر اين مسابقات را تماشا کنند اما خوب تماشاي زنده يک مزه ديگر دارد... سبد غذايي بسياري از ايرانيان از گياهان دارويي خالي است اين را دکتر رادمهر که نوشابه اي گياهي را به جشنواره آورده بود مي گويد. او مي افزايد: در نوشابه گاز دار اسيد فسفوريک وجود دارد که پوکي استخوان مي آورد ما اين اسيد فسفريک خارج کرديم همچنين نگهدارنده هاي شيميايي از اين نوشابه حذف شده است. زنجبيل، رزماري، هل، دارچين علف ليمو ترکيب اين نوشابه است که باعث فرح بخشي اش مي شود. اين نوشابه آنقدر خوش طعم و مطبوع هست که به سادگي وارد سبد مصرفي خانواده مي شود و مي تواند سطح رژيم غذايي را چندين پله افزايش دهد. وي در خصوص تجاري شدن اين نوشابه مي گويد: مقبوليت اين طرح بقدري بود که يک کارخانه بزرگ به محض ارائه طرح اسپانسر آن شد و از ارديبهشت سال آينده خط توليدش آغاز مي شود و اين نشان مي دهد نوشابه در ميان مردم حتما جايگاه پيدا مي کند. نوشابه هاي گياهي زياد است اما در اکثر موارد اکثر موارد طعم زننده دارند و غير قابل تحمل اند و به عنوان دارو مصرف مي شوند ارزش کار ما اين است که يک غذا ارائه داديم نه يک دارو. طرحم را خارجي ها مثل آب خوردن مي خرند يک نفر آن اطراف داشت به همراهش مي گفت، بي جهت نبوده که پيامبر گفته اند: "اگر علم در ثريا باشد مردماني از سرزمين فارس به آن دست مي يابند". اين جا مصداق بارز اين حديث است. لازم نيست براي بوجود آوردن يک چيز جديد بدنبال کارهاي پيچيده بود بعضي طرح ها در عين سادگي اختراعات جالبي بودند. در يکي از غرفه ها يکي از مبتکرين که يک ماکت هواپيما ساخته بود در همان حال که درباره طرحش توضيح مي داد کلي گله مي کرد راجع به اينکه بودجه کمي براي خلاقيت ها در نظر گرفته مي شود و مجبورند خرج ساختن و آماده کردن طرح را از جيب خودشان بدهند. و اين مسئله به آنها فشار زيادي وارد مي کند درصورتي که اگر به طرح ها بها بدهند صرفه جويي بسياري را براي کشور به دنبال دارد. کاپيتان "روزبه نخستين" مخترعي است که تا به حال بيش از 50 اختراع داشته است وي در خصوص فروش طرحش مي گويد: اگر بخواهم همين دستگاه را به کشورهاي همسايه بفروشم مثل آب خوردن از من مي خرند ولي هرگز اين کار را نمي کنم چون دوست دارم براي مملکت خودم باشد نه اينکه فکر کنيد شعار مي دهم نه. جاي مسئولان خالي است... بهترين مخترع سال 2007 از فدراسيون جهاني مخترعين IFIA مي افزايد: اگر هم حمايتي مي شود سازماندهي شده نيست و احساس پراکندگي مي کنم. از من گذشت بنويسد اي بنياد ملي نخبگان به جوانان بيشتر بها بدهيد. من وقتي جوانان مخترع اين جشنواره را مي بينم واقعا لذت مي برم و باعث سرفرازي است در صورتي که کمتر به آنها توجه مي شود. البته در برخي مراکز دولتي مسئوليني هستند که واقعا پشتکار مثال زدني دارند و دلسوز اين مملکت هستند در اين مواقع مشکل کمتر است اما وقتي که مسئولان تمايلي به حمايت از طرح ها نداشته باشند مشکل آغاز مي شود. مصلي پر بود از طرح، ايده ، خلاقيت و هر چيزي که بشود بوسيله آن طرحي نو را زد . البته در کنار همه اين واژه هاي خوش نگ و لعاب مي شود واژه هايي مثل نااميدي، ياس، عدم حمايت و... را هم آورد واژه هايي که بدجوري روي دل بسيار ي از مبتکران سنگيني مي کند. اگر يک روز در اخبار شنيديد طرح هاي جوانان نخبه ايراني در بزرگترين کارخانه هاي جهان، طرح ها و. اختراعاتشان را به توليد انبوه مي رسانند اصلا تعجب نکنيد چون پرنده اي که به فکر پرواز است بالاخره پرواز مي کند حال به کمک هم آشيانه هايش يا... نمي دانم چرا بسياري از نخبگان و مخترعان جشنواره روي اين مسئله زوم مي کنند که "جاي مسئولان مملکت در اين جشنواره خالي است" کاپيتان روزبه مي گويد: سالهاي پيش حضور مسئولان بيشتر بود اما امسال کمتر اند. مثلا از وزارت نفت، نيروي دريايي، وزارت راه و ترابري و ... کسي را نديديم. براي بعضي ها خودباوري تنها يک شعار است نه کمتر و نه بيشتر. اما براي عده اي ديگر خودباوري يعني پويش و رويش و نشان دادن آنچه از توانت بر مي آيد. اين خودباوري وقتي زير زبان مزه اش ماندگارتر مي شود که جمع اش کني با جواني و طراوت و در آخر ضرب شود با حمايت در غير اين صورت زير جذر نااميدي مي رود و از شعار هم کمتر مي شود. تمام آنهايي که در اين جشنواره شرکت کرده اند آمده بودند تا توانايي هاي خود را به اثبات برسانند از کاپيتان که غصه اش اين بود که جوانان را دريابيد تا جوانان تيم هاي رباتيک و دانشگاههاي صنعتي که سوداي تجاري شدن طرح هايشان را در سر مي پروراندند .امثال کساني که ما با آنها صحبت کرديم اينجا زيادند. موقع خروج از نمايشگاه فقط چند جمله در ذهنم مي آيد:سال شکوفايي ونوآوري، باور نوآوران، حسرت فرصت هاي از دست رفته ، عدم تمايل مسئولان و نخبه اي که به فکر پرواز است...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]