واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تبيين ميدان معنا شناختي «عصمت» درنهج البلاغه (3) نويسندگان: دکتر نصرالله شاملي (1) وعلي بنائيان اصفهاني (2) مقايسه معنا شناختي نهج البلاغه وقرآن با توجه به آيات قرآن و واژه عصمت ومشتقات آن در مي يابيم عصمت درتمام اين آيات همان حفظ شدن از مهلک هاي نفساني و شيطاني وکسب ملکه عصمت براي به دست گرفتن زمام امور کساني است که به اين گونه عصمت دست نيافته اند. مطالعه درتفاسير مختلف اهل سنت و شيعه نشان دهنده اين واقعيت است که عصمت از مقوله مشترک معنوي است ويکي ازمصاديق بارز آن «حفظ خويشتن از خطرهاي درکمين» است. بنابراين، دراينجا مي توان معاني عصمت را از منظر قرآن رسم کرد و با نگاهي گذرا تأثير نهج البلاغه را از کلام قرن به سادگي استنباط کرد: عصمت: منع کردن خود از چيزي ـــ> معني مفهومي 1. عفت... ولقد راودته عن نفسه فاستعصم...(يوسف، آيه 32؛ طباطبائي، 1411 ق، ج19، ص241). 2. نکاح دائم: ....لا تمسکوا بعصم الکوافر....(ممتحنه، آيه 10؛ طبرسي، 1408ق، ج5، ص 274). 3. معناي سرپيچي کردن در واژه استعصم واعتصام (زمخشري، 1407ق، ج4، ص518). 4. تمسک جستن: ... ومن يعتصم بالله فقد هدي الي صراط مستقيم (آل عمران، آيه 101؛ طبري، 1412ق ، ج14، ص71). 5. حفاظت ومراقبت: .... والله يعصمک من الناس...(مائده، آيه 67؛ فخر رازي، بي تا، ج29، ص306 و 307). همان طور که مشاهده مي شود، آنچه در تطور دلالي کلمه عصمت به معني حفظ ومنع ومانند آن خوانديم درقرآن ونهج البلاغه نيز آمده است، اما عصمت دراسلام به معاني ديگري نيز اطلاق شده که درجاهليت وشعر عربي از آن محتوا به کل عاري بود. عصمت در قرآن ونهج البلاغه برعصمت عام براي همه انبيا ومعصومان اطلاق مي شود. عصمت در نهج البلاغه به عصمت عام براي سازندگي در دو جهت حق (فردي) وصبر (جامعه) به کار رفته واين برداشت نيز تحت تأثير آيه قرآن بيان شد (سوره والعصر). تطور دلالي عصمت به شکل اشتراک معنوي ظهور کرد و، بنابراين، احتمال معاني بسياري ديگر از طريق زبان شناسي وکشف لايه هاي بعدي مي رود . پس اينکه ما از ترسيم اشتراکات معنوي عصمت در نهج البلاغه خودداري کرديم به دليل تأثر شديد سخن امام (ع) از قرآن بود. ترسيم ميدان هم معنايي عصمت درميدان هم معنايي عصمت همان عناصري، که پيشتر، دربحث ورع وعفت، تأثيرش را ديديم، دراينجا نيز تأثيرگذار است واين ترسيم ميدان تقريب معني عصمت با همسايگان ميداني خود است: همان طور که ملاحظه مي شود، دراين ميدان تمام واژه ها به نوعي به معناي عصمت نزديک است، ولي اينکه چند درصد معناي مندرج در واژه عصمت بر آنها نيز هم پوشاني دارد بايد از اين طريق درک شود که فقط دراصل بايد واژه هاي هم معنا را با دقت بيشتري بررسي کرد وعامل بافت (سياق) را دراين همپوشاني دخيل دانست. نتيجه واژه عصمت از واژه هاي کليدي قرآن ونهج البلاغه است. اين واژه درطول تاريخ ادبيات عرب تا عصر پيامبر(ص) و دوران امامت وارثان معصوم او تطورات بسياري را از سر گذرانده است. نتايج معنا شناختي عصمت در نهج البلاغه دراين مقاله به ترتيب ذيل بحث شده است: 1. عصمت به معناي منع از هر چيزي به طور عام و منع از گناه به طور خاص است. 2. هم قرآن عصمت دارد وهم پيامبر (ص) وامام (ع)، يعني تا وحي معصوم نباشد وآنچه موجب هدايت انسان است درحد يقين بروز و ظهور نکند، دل بستن فطرت انساني به آن نمي تواند درحد عقيده باشد وتا الگو واسوه اي چون پيامبر (ص) يا امام (ع)، با رفتار واعمالي برگرفته از وحي الهي، درنظر مردم نباشد، دل دادن افراد مؤمن معنايي نخواهد داشت. 3. عصمت با واژه هايي چون عدالت، تقوا، يقين، ميزان، ومانند آن مرتبط است. پس عصمت واژه اي مهم در فرهنگ اسلامي از جمله در نهج البلاغه است. ثانياً اين واژه معنايي مفهومي هم دارد که همان حفظ انسان معصوم از هر گونه خطا و لغزش است و نيز مصاديق فراواني دارد که درمتن نهج البلاغه ودر سخنان امام (ع) بحث وبررسي شد . پس عصمت واژه معنوي مشترکي است وبا واژه هاي ديگري مانند عفت، زهد، خوف، وخشيت ارتباط معنايي دارد. 4. واژه عصمت، چنانکه درنمونه هايي از نهج البلاغه بحث شد، طيفي معنايي است که از يک سو به معناي منع از خطا و گناه ولغزش است وبسياري از افراد جامعه که با سير وسلوک و رياضت پا به دايره آن مي گذارند به تدريج به ملکه عصمت دسترسي پيدا مي کنند؛ ليکن، از سوي ديگر، عصمت معنايي بسيار قوي دارد که به همه افراد مربوط نمي شود وآن عصمت علمي است که به معناي پيراستگي از نسيان وغفلت وخطاي ادراکي است.اين عصمت فقط درپيامبران الهي و امام معصوم (ع) صدق مي کند. پس نبايد عصمت آل رسول (ص) را، که وارث پيامبراند، با ديگر افراد درهر مرحله اي که باشند مقايسه کرد که اين قياسي مع الفارق خواهد بود. 5. عصمت اشخاص با مجاهدات پيگير، رياضت هاي مداوم، وعبوديت خالص همراه و بسيار مسئوليت آور است. معصوم (ع)، هنگام برخورد با افراد خاص، چون طبيبي دوار است که پيوسته درصدد معالجه بيماران است ومي خواهد امراض آنها را درمان کند و افرادي سالم به کاروان درحال حرکت بشري تحويل دهد. پينوشتها: 1- دانشيار گروه زبان وادبيات دانشگاه اصفهان. 2- پژوهشگر وکارشناس ارشد علوم قرآن وحديث دانشگاه اصفهان. منابع ابن منظور، محمد بن مکرم (1408 ق)، لسان العرب، دار احياء التراث العربي، بيروت. ابن ميثم ، ميثم بن علي (1420ق)، شرح نهج البلاغه، دارالثقلين، بيروت. تابط شرا (1993)، ديوان، تقديم طلال حرب، الطبعه الاولي ، الدار العالميه، بيروت. دشتي، محمد (1379)، ترجمه نهج البلاغه، انتشارات مشرقين، قم. راغب اصفهاني، حسين بن محمد (1362ش)، المفردات في غريب القرآن، المکتبه المرتضويه، بي جا. زبيدي، محمدمرتضي (1306 ق)، تاج العروس من جواهر القاموس، منشورات دار مکتبه الحياه ، بيروت. زمخشري، محمود بن عمر (1407ق)، الکشاف عن حقايق التنزيل، دارالکتاب العربي، بيروت. ـــــــ(1358ق)، اساس البلاغه، دار صادر، بيروت. سميح، عاطف الزين (بي تا)، معجم لغات القرآن، دارالکتاب، مصر. طباطبائي، محمد حسين (1411ق)، الميزان في تفسير القرآن، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت. طبرسي، فضل بن حسن (1408ق)، مجمع البيان في تفسير القرآن، دارالمعرفه، بيروت. طبري، محمد بن جرير (1412ق)، تفسير الطبري المسمس بمجامع البيان في تأويل القرآن، دارالکتب العلميه، بيروت. عامري، لبيد بن ربيعه (1414ق)، ديوان، شرح طوسي، دارالکتاب العربي، الطبعه الاولي، بيروت. فخر رازي، محمد بن عمر (بي تا)، التفسير الکتبير، المطبعه البهيه، مصر. قرآن کريم (1380)، ترجمه مهدي الهي قمشه اي ، انتشارات فاطمه الزهرا (س)، قم. ــــــــ(1339)، ترجمه ابوالقاسم پايدار، انتشارات کاشيچي ،بي جا. قرطبي، محمد بن احمد (1405ق)، جامع الاحکام القرآن والمبين لما تضمنه ، تصحيح احمد عبدالعظيم البردوني، دارالاحياء التراث العربي، بيروت. متنبي، احمد بن الحسين (1414ق)، ديوان تأبط شرا، الدار العالميه، بيروت. مشهدي، محمد بن رضا (1366ش)، تفسير کنزالدقايق وبحرالغرائب، تحقيق حسين درگاهي، انتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي ، تهران. نشريه النهج شماره 27و 28 /ج
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]