واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تصوير هفت آسمان در قرآن و «تمام نهج البلاغه» (1) نويسنده : حجه اللاسلام والمسلمين دکتر سيد علي رضا حجازي(1) چکيده کاوش وبحث در آفرينش آسمان و زمين وتعداد وشکل ورنگ و تأثير پذيري آنها از يکديگر با علم به دشواري آن از ديرباز تاکنون ادامه داشته است.در زمان ما - گر چه پيشرفتهاي چشمگير درعلوم و افزايش توانايي استفاده از فنون وابزارهاي جديد صرفاً به رازگشايي و پرده برداري از برخي حجاب هاي تودرتوي اين پديده هاي شگفت کمک کرده است - نبايد اين يافته هاي جديد علمي وفرضيه هاي غير قطعي تجربي را بر آيات قرآن و روايات معصومان تحميل کرد.دراين مقاله بر آنيم پس از طرح مسئله وبا استفاده از آيات و رويات پاسخي براي اين پرسشها بيابيم: درباره هفت آسمان چه ديدگاه هايي هست؟ آيا واژه سماء وسماوات در قرآن به يک معناست ؟ مراد از آسمان هاي هفت گانه در قرآن ودر کلام امير مؤمنان ، حضرت علي (ع)، چيست؟ آسمانهاي هفت گانه د رکتاب تمام نهج البلاغه ( 2) چگونه نامگذاري شده اند؟ آسمانهاي هفت گانه درکلام حضرت امير از چه رنگي است؟ مفهوم آسمانهاي هفت گانه ( که از قرآن وروايات استنباط شده) چگونه بر نظريه بعد چهارم منطبق مي شود؟ درپايان، با استفاده از مفاد آيات وروايات خواهيم گفت که آسمان جهان ما - که يکي از آسمانهاي هفت گانه است - عبارت است از همه ثوابت وسيارات. همه آنچه تاکنون ديده شده ومي بينيم همان آسمان اول است وشش آسمان ديگر عوالمي غير از اين کرات آسماني اند. آسمانهاي هفت گانه همه مخلوقات جسماني اند، اگر چه از موادي لطيف باشند، زيرا وجودي مجرد از ماده وصورت مکان ندارد. هر يک از آسمانهاي هفت گانه ملکوت دارد، و به موازات هفت آسمان، هفت ملکوت آسمان وجود دارد. رابطه ملکوت آسمانها با آسمانها مثل رابطه ظاهر وباطن است.فرود آمدن فرشتگان از آسمان وبالا رفتنشان در آن، فرود آمدن روزي از آسمان و باز شدن درهاي آسمان به روي کافران و ....، که در آيات وروايات آمده، همه مربوط به ملکوت آسمانها ست، نه آسمانهاي جسماني. مفهوم آسمانهاي هفت گانه د رقرآن (به ويژه با عنايت به تبيين وتفسير اهل بيت (عليهم السلام) از قرآن وبا استفاده از نظريه بعد چهارم و تطبيق آن بر تصور وجود وزندگي آدمي د رفضايي چهار بعدي ) ممکن است بيانگر ابعاد بالاتر در جهان هستي باشد. به نظر مي رسد اين نظريه با استمداد از دستاوردهاي جديد علمي وکاوشهاي دقيق دانشمندان نجوم وديگر صاحب نظران از ديگر نظريات پذيرفتني تر باشد. پس هرگز نبايد مضمون آيات وروايات را فقط با يافته هاي ناقص و فهم قاصر خويش تفسير کنيم که مبادا اگر با برداشتهاي ما همسو نبود، آنها را رد يا در حقيقت آن ترديد کنيم . بشري که در مقايسه با همه جهاني که تاکنون شناخته شده به مراتب کوچک تر از دانه اي شن وذره بسيار بسيار کوچکي دربياباني پهناور است چگونه مي تواند ادعا کند که تمام هفت آسمان و زمين را ديده وآنها را در نور ديده ؟! واژه هاي کليدي هفت آسمان ، قرآن، تمام نهج البلاغه، امير مؤمنان (ع) ، روزي، ملکوت، بعد چهارم. مقدمه کاوش در آفرينش آسمان و زمين از گذشته هاي دور دغدغه فکري بشر بوده است.آدمي، از زماني که خود را شناخت، مي خواست بداند از کجا آمده، براي چه آمده، به کجا مي رود، واکنون درکجاي عالم است؟ پس از بعثت رسول رحمت (ص) ونزول وحي و دعوت قرآن به بازنگري و دقت انسان به پديده هاي جهان (به ويژه زمين و آسمان)، مسلمانان بيش از ديگران درباره راز و رمز آفرينش به جستجو برآمدند واين، درحقيقت، تحريض و تشويق قرآن به نگريستن دقيق وپرسيدن از کيفيت و علت است: افلم ينظروا الي السماء فوقهم کيف بنيناها وزيناها وما لها من فروج؛ ق، آيه 6؛(آيا به آسمان فراز خود نمي نگرند که ما چگونه اساس آن را بنا نهاديم وبه زيور ستارگان آراسته ايم)؟ يا در ايات 17 و 18 سوره ي غاشيه: افلا ينظرون الي الابل کيف خلفت* والي اسماء کيف رفعت (آيا به شتر نمي نگرند که چگونه آفريده شده است؟ آيا به آسمان نمي نگرند که چگونه برافراشته شده). اين بيان از امير مؤمنان علي (ع) نقل است که رحمت خداوند را براي کسي آرزو مي کند که خودشناس باشد وبداند جايگاهش کجاست: رحم الله امرء علم من اين، في اين، والي اين (صدرالدين شيرازي، 1981، ج9،ص 355). اين مفهوم در ادب فارسي، چنين بازتاب يافته است: از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا مي روم آخر؟ ننمايي وطنم پيش از آغاز بحث اصلي، بايد به چهار مطلب توجه داشت: 1. بحث در باره آفرينش آسمان و زمين وتعداد وشکل و رنگ آنها وتأثير پذيري شان از يکديگر از ديرباز دشوار بوده است وپيشرفت هاي چشمگير درعلوم و افزايش استفاده از فنون و ابزارهاي جديد صرفاً به گشودن بعضي رازهاي تو درتو و پرده برداري از برخي حجابها کمک کرده است(آلالوسي، بي تا، ج1، ص199). 2. فرضيه هاي عاري از يقين دانش تجربي صرفاً احتمال است، به بيان مفسر بزرگ قرآن، آيت الله جوادي آملي، «...نه مي توان مضمون دليل غير يقيني منقول را بر رهاورد مسلم علم تجربي تحميل کرد ونه مي توان فرضيه غير يقيني دانش تجربي را بر ظاهر قرآن وروايت تحميل کرد» (جوادي آملي، 1381، ج2، ص627). هرگز نبايد يافته هاي جديد علمي و فرضيه هاي غير قطعي تجربي را بر آيات و روايات تحميل کرد. بنابراين «دليل غير قطعي منقول [نيز] جز احتمال، پيام ديگري ندارد ونمي توان آن را فتواي قطعي دين تلقي کرد: (همان، ص626). 3. بديهي است آنچه در پايان تمام اين پژوهشها مبناي اعتقاد وعمل قرار مي گيرد. پيام هماهنگ حقايق قرآني با معارف روايي و براهين عقلي است. اين هماهنگي محصول جدايي ناپذيري ثقل اکبر(قرآن) وثقل اصغر (اهل بيت) است که درحديث شريف ثقلين آمده است. 4. درمکتب ومحضر امير مؤمنان ، آشناترين انسانها به راههاي زمين و آسمان، زانوي ادب مي زنيم تا از ثقل اصغر (اهل بيت) مدد جوييم و ويژگيها، نامها، ورنگهاي هفت آسمان را از بيان او بشنويم که در طول تاريخ بشر يگانه کسي بود که فرمود: ايها الناس سلوني قبل از تفقدوني، فلانا بطرق السماء اعلم مني بطرق الارض (اي مردم! از من بپرسيد پيش از آنکه مرا نيابيد که من راههاي آسمان را بهتر از راههاي زمين مي دانم؛ شهيدي، 1378،خطبه 189، ص 206). پس از طرح مسئله، به اين پرسشها وپاسخ آنها مي پردازيم: ديدگاهها درباره ي هفت آسمان چيست؟ آيا واژه ي سماء وسماوات در قرآن کريم به يک معناست؟ مراد از آسمانهاي هفت گانه در قرآن مجيد چيست؟ مراد از آسمانهاي هفت گانه درکلام امير مؤمنان و روايات ديگر امامان (عليهم السلام) چيست؟ نامگذاري آسمانهاي هفت گانه درتمام نهج البلاغه چگونه است؟ آسمانهاي هفت گانه درکلام امير از چه رنگي است؟ 1. ديدگاهها درباره ي هفت آسمان ديدگاههاي گوناگوني از ديرباز درباره ي هفت آسمان بيان شده که به مهم ترين ومشهورترين آنها مي پردازيم. 1. 1 هفت طبقه ي جايگاه کرات آسماني هفت گانه براساس اولين وکهن ترين ديدگاه، غرض از آسمانهاي هفت گانه هفت طبقه اي است که کرات آسماني هفت گانه، يعني ماه، عطارد، زهره، خورشيد، مريخ، مشتري، وزحل، به ترتيب در آنها قرار دارند. علماي اسلامي تا چند قرن اخير به اين ديدگاه گرايش داشتند. ابن سينا (428- 370ق)، خواجه نصير (672- 597ق)، فخر رازي(606- 544 ق)، ومجلسي (م 1111ق) براين نظر بوده اند(رضايي اصفهاني، 1381، ص 127و 159). برخي از معاصران نيز ، مانند تشنر (1368، ص3-2) ومغنيه (1981، ذيل الطلاق، ص 12) ، براين نظرند. 1. 2 نظريه ي کپرنيک دومين ديدگاه، که شماري از معاصران با تأثيري از نظريه کپرنيک وکشف سيارات جديد در منظومه شمسي به آن گرايش يافته اند، اين است که خورشيد از شمار هفت آسمان خارج است. دراين ميان، برخي مانند شهرستاني و طالقاني سيارات قبل از زمين، يعني عطارد وزهره، را از جمله هفت آسمان به حساب آورده اند (طالقاني، 1366- 1354، ذيل الطلاق، ص 12 ورضايي اصفهاني ، همان ، ص 130)، اما برخي مانند بهبودي ( بي تا، ص 13) ورضايي اصفهاني (همان، ص 131) آن دو را نيز از شمار هفت آسمان خارج کرده وفقط سيارات بعد از زمين را مصداق هفت آسمان به شمار آورده اند. 1. 3 طبقات جو زمين ديدگاه سوم، که باز درميان بعضي از معاصران پيدا شده ، اين است که مراد از آسمانهاي هفت گانه طبقات جو زمين است که به نظر برخي عبارت اند از: هموسفر، يونوسفر، نيتروژن مولکولي، اکسيژن اتمي، هليم اتمي، وخلا (رضايي اصفهاني، همان ، ص 130)، اما ناگفته نماند که هفت طبقه ياد شده با واقعيات جو زمين مطابقت ندارد، زيرا براي جو زمين بيش از پنج طبقه ي متمايز شناخته نشده که عبارت اند از: تروپوسفر (محل ابرها، رعد وبرق، برف، تگرک و باران)، استراتوسفر (محل بادهاي تند)، اوزونوسفر (محل اوزون)، يونوسفر(محل خلا)، واگزوسفر(بيرون جو). قرشي براي حل اين مشکل برآن است که يا دانشمندان دو طبقه ي ديگر را هنوز کشف نکرده اند يا قرآن قصد خاصي از هفت گانه شمردن اين طبقات پنج گانه داشته است که از نظر ما پوشيده است (1366، ذيل البقره، ص 29). 1. 4 آسمان اول: همين آسمان مشهود، و شش آسمان ناشناخته چهارمين ديدگاه، مشهورترين در دوره ي معاصر اين است که آسمان اول همين آسمان مشهود ماست وشش آسمان ديگر تاکنون براي بشر شناخته نيست (طباطبائي، 1361، ذيل فصلت، ص 12؛ مکارم شيرازي و همکاران 1366 - 1353، ذيل بقره، ص 29؛ ومغنيه، همان، ذيل الطلاق، ص 12). طرفداران ديدگاه اول بر آن اند که مراد از سماوات يا سبع سماوات چيزي جز همان سماء معهود وآشناي بشر عادي نيست. مفهوم سماوات يا سبع سماوات و همچنين زمينهاي هفت گانه از تمدن بين النهرين ريشه گرفته است. مردم اين منطقه با رصدهاي پيوسته خود برفراز برج نمرود وديگر برجهاي آن منطقه توانسته بودند هفت جرم آسماني ماه، عطارد، زهره، خورشيد، مريخ، مشتري ، وزحل را در آسمان شناسايي کنند واز نحوه کسوف آنها تميز بدهند که کدام بر فراز ديگري جريان دارد (ابن کثير، بي تا، ص 1 و 33). آنان خطهايي را مشابه مدارهاي آن هفت جرم آسماني روي زمين فرض کرده وبه اين ترتيب اقاليم سبعه يا ارضون سبعه را مشخص کرده بودند. نکونام درمقاله خود به شواهد قرآني چندي بر بازتاب انديشه ي بابلي در واژگان نجومي قرآن اشاره کرده است: درقرآن بسياري از واژگان وتعابير نجومي به چشم مي خورند که به لحاظ لفظ يا معنا، يا هر دو، ريشه در تمدن بابلي دارند. مهم ترين آنها «سماء»، «فلک» ، «شمس» ، «لات» ، «منات» و «عزي» است که متناسب با موضوع اين مقال واژه ي «سماء» بررسي مي شود... (1387، ص125به بعد). پينوشتها: 1- استاديار وعضو هيئت علمي دانشگاه قم واستاد جامعه المصطفي العالميه[email protected] 2- تمام نهج البلاغه که به قلم سيد صادق موسوي فر تدوين يافته، مجموعا در 4667 صفحه وزيري درهشت جلد به همت موسسه اعلمي دربيروت منتشر شده است.دراين کتاب، که ترجمه فارسي آن را صاحب اين قلم در هشت جلد درموسسه اعلمي بيروت انجام داده است. مجموعه خطبه ها، نامه ها، وصيت نامه ها ، فرمانهاي حضرت علي (ع) از نظر سندي، تاريخي، و روايي بررسي شده است. درصفحات آغازين کتاب، فهرست مهم ترين مصادر کتاب (حدود 770 منبع روايي) معرفي شده و سپس خطبه هاي حضرت علي (ع) آمده است. در پاورقي نيز،کتاب خاص خطبه ها و نسخه بدلهاي عبارات قيد شده در ادامه، اسناد ديگر خطبه ها معرفي شده است. نگارنده براي تهيه از منابع متعدد و کهن روايي و حتي نسخه هاي خطي قديمي استفاده کرده، که اين دو چندان بر غناي اين کتاب افزوده است. همچنين براي آشنايي و آسان يابي خوانندگان ، فهرستهاي مفصلي را از آيات قرآن، روايات، امثال، وراويان نهج البلاغه آورده است. بررسي سندي وتاريخي خطبه ها، نامه ها، وکلمات منسوب به حضرت علي(ع)، وذکر آثار جامع تري از گفته ها ونوشته هاي آن حضرت يکي از تفاوتهاي اين کتاب با نهج البلاغه است. منبع:نشريه النهج شماره 27و 28 ادامه دارد... /ج
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 651]