تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820115354




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حزب جمهوري اسلامي با تمامي احزاب «برادر» بود


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 حزب جمهوري اسلامي با تمامي احزاب «برادر» بود
حزب جمهوري اسلامي با تمامي احزاب «برادر» بود   نويسنده: فخري شکرچيان   اين يک واقعيت تلخ در تاريخ جامعه ي ماست که با وجود گذشت بيش از يکصد سال از شکل گيري احزاب در ايران هنوز فعاليت فعالان سياسي در قالب تشکل ها، سازمان ها و احزاب سياسي نهادينه نشده است. علل اين پديده متعدد است ، از جمله فقدان فرهنگ کار جمعي، عدم شکل گيري احزابي که پا را از حلقه نخبگان فراتر گذاشته و در اقشار مختلف مردم رسوخ کرده باشند، و نيز مهم تر از همه، عدم پذيرش جايگاه و کارکرد احزاب توسط دولت هاي حاکم، با اين همه، و عليرغم همه دشواري هايي که بر سر راه تشکيل و فعاليت احزاب سياسي وجود داشته ،احزابي نيز موفق شده اند به صورتي فراگير گسترش يابند و نقش مهمي در روند سياسي و اجتماعي کشور ايفا کنند.حزب جمهوري اسلامي در زمره چنين احزابي بود. هر چند پيدايش ايده ي تشکيل حزب جمهوري اسلامي دست کم به سال هاي قبل از انقلاب اسلامي باز مي گشت، اعلام موجوديت حزب توسط هيات موسس آن در 29 بهمن سال 1357 اتفاق افتاد. مباحث مربوط به مواضع حزب بيشتر در جلساتي که با شرکت بنيان گذاران حزب تشکيل مي شد، انجام مي گرفت و با تقسيم کاري که صورت گرفته بود، به کار تدوين مواضع پرداخته مي شد. از همين رو، کلاس هاي مواضع تفضيلي حزب به صورت جلسات هفتگي و با شرکت اعضايي که از سراسر کشور مشتاقانه در آن شرکت مي کردند، با درس گفتارهاي آيت الله دکتر بهشتي، آغاز شد. آنچه در اين مقاله مي خوانيد، گزيده اي است از آن دروس که در سال هاي فعاليت حزب جمهوري اسلامي منتشر شده است. آنچه ما جهانش مي ناميم واقعيتي است عيني و مستقل از ذهن انسان و انسان ها بخشي از اين واقعيت عيني گسترده اند که مي توانند بر خود و بر امور ديگر آگاه گردند. در اين مجموعه ي عظيم که جهانش مي ناميم. انسان موجود برجسته و ممتازي است که بايد مورد شناسايي دقيق قرار گيرد. انسان از اين لحاظ که به جز جنبه ي مادي،داراي جنبه ي استثنايي ديگر هم هست ، از ديگر موجودات جهان متمايز مي يابد. آن جنبه ي ديگر همان «برخورداري» از «نفخه ي رباني» و روح خدايي است و اين چيزي سواي جان در همه ي جانداران است. انسان «بي نهايت» است در سوي رشد و کمال از فرشتگان پيشي مي گيرد و به قرب و معرفتي استثنايي مي رسد. در سوي سقوط و انحطاط نيز از پست ترين موجودات، پست تر و گمراه تر مي گردد. انسان با مايه ها و غرايز و استعدادهايي آفريده شده است که مي تواند در هر يک از اين دو مسير بي نهايت، قدم گذارد و تا دورترين نقطه برود. محيط تاريخي و اجتماعي هم «ظرف تکامل» و حرکت انسان است و هم پرداخته ي خود او و مظهري است از همه ي خصلت ها و جاذبه ها و درگيري هاي دروني او. در هر محيط، حرکت حق طلبانه و عدالت خواهانه و تکاملي با جريان هاي طغيان گرا و زورمدار و سلطه طلب رو در روست و در موارد بسيار مي رود که امواج سرکش جريان هاي تاريخي و اجتماعي افراد را در خود فرو برد و در مسير حرکت بحراني خود به راه اندازد. اما با وجود اين ، افراد با همان نيروي عزم و اراده و با همان قدرت سازندگي، مي توانند بر موانع طبيعي فائق آيند و جريان تاريخ را به نسبت کارآيي، عزم و رشد انساني خويش مهار و هدايت کنند اين است راز «مسئوليت اجتماعي» انسان و مفهوم واقعي زندگي که در جهت آرمان هايي تلاش و جهاد کند تا جامعه را از تباهي و سقوط برهاند و به فوز و فلاح برساند. جامعه اسلامي، جامعه اي است که درآن ارزش ها، احکام و قوانين اسلام بر همه روابط اجتماعي حاکم باشد. از اين رو جامعه اي که همه ي افرادش مسلمانند و به وظايف فردي اسلامي خود عمل مي کنند،ولي قوانين حاکم بر روابط اجتماعي آنها به صورت خالص اسلامي نيست، جامعه اسلامي نيز نيست به عکس، جامعه اي که همه افرادش مسلمان نيستند و برخي از آنها يهودي ، زرتشتي يا مسيحي يا مسلمان سست عقيده اند که به همه وظايف فردي خود عمل نمي کنند،ولي ارزش ها و مقدرات حاکم بر روابط اجتماعي آنها يکسره ارزش ها و قوانين و مقررات اسلامي است ،جامعه اي است اسلامي. نقش فقه و فقيه   براي آن که يک جامعه اسلامي روند رشد مناسب و در عين حال خالص اسلامي داشته باشد، فقيهان بايد دو مسئوليت بزرگ و اساسي را بپذيرند: الف: فقاهت و تلاش فقيه براي يافتن پاسخ به سوال هاي تازه که در رشد جامعه پيش مي آيد. فقيه بايد با احاطه بر معارف اسلامي و توانايي بر تجزيه و تحليل مسايل نو بر پايه تعاليم اسلام،همواره پاسخ اصيل اسلامي به سوال هاي تازه را بيابد و مردم را از اين نظر راهنمايي کند. ب: ولايت فقيه و حضور رهبري کننده او در اجراي قوانين اين حضور از دو نظر لازم است: نقش اول   يکي از اين نظر که او پيچيدگي مسايل تازه را بهتر و عميق تر لمس کند و در نتيجه، فقاهت يعني همان مسئوليت اول را بهتر و سودمند تر انجام دهد و نظراتش راهگشاتر و کارسازتر باشد. ديگر اين که طبق تجربه تاريخي، نظرات فقهي خالص و صحيح، معمولاً در جريان عمل دست کاري مي شود و از خطر انحراف مصون نيست و حضور رهبري کننده و جهت دهنده فقيه در جريان عمل از اين خطر مي کاهد و هر جا دست کاري لازم باشد با نظر او صورت مي گيرد و اصالت اسلامي نظام در عم اجتماعي کمتر آسيب مي پذيرد. نقش مردم   در جامعه ي اسلامي، مردم در جريان امور نقش تعيين کننده دارند ولي تفاوت اصلي نقش مردم در اين نظام با نقش آنها در نظام هاي به اصطلاح دموکراتيک اين است که در نظام اسلامي اين نقش از مجاري مورد قبول مکتب اعمال مي شود، مکتبي که خود مردم يا لااقل اکثريت آنها، آزادانه پذيرفته و تصميم گرفته اند آيين و راه و رسم زندگي آنها باشد. نقش و حضور مستمر مردم در صحنه از راه هاي انتخاب مکتب، انتخاب قانون اساسي، انتخاب رهبري ،انتخاب نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ، انتخاب اعضاي شوراهاي ديگر اعمال مي شود . شوراها ،مشورت   مشورت مستمر با مردم و دخالت گسترده آنها در «امر» اداره کشور، کليد واقعي حل مشکل در اين گونه موارد است. وقتي مردم در جريان زندگي اجتماعي خويش قرار گيرند، فرصت آن را مي يابند که از بسياري از ريزه کاري هاي مربوط به امور اجتماعي آگاه گردند و به تشخيص صحيح دست يابند. بدين جهت قرآن، نرمش مسئولان را در برخورد با نظرهاي مشورتي مردم هر چند خام باشد، از ارزش هاي والاي اسلامي مي شمرد که برخاسته از رحمت الهي و مايه نزديکي رهبري با مردم و استواري پيوند ميان آنهاست و کم حوصلگي و انعطاف ناپذيري و برخورد تند با آنها را مايه جدايي آنها مي داند. در يک جريان تاريخي، با وجود آنکه تجربه نشان داد که نظر نخستين پيامبر(ص) و عده اي از مسئولان در مورد انتخاب ميدان نبرد در جنگ احد صحيح تر از نظر مشورتي ديگران بوده که اکثريت داشتند، قرآن به پيامبر(ص) چنين يادآوري مي کند که :«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم في الامر فاذا عزمت فتوکل علي الله، ان الله ، يحب المتوکلين» «براثر رحمت الهي در برابر آنها انعطاف و نرمش نشان دادي و اگر تند و سخت دل بودي از پيرامونت پراکنده مي شوند،حالا هم آنها را ببخش و براي آنان آمرزش بخواه و با آنان در اداره امور مشورت کن، اما وقتي در پي مشورت به تصميمي رسيدي بر خدا توکل کن، که خدا متوکلان را دوست دارد. «سوره آل عمران، آيه 159» بنابراين همه امور مردم مسلمان بايد با استفاده از مشورت و نقش پر برکت شوراها اداره شود؛ از سطح روستا، دهستان، بخش، محله، شهر، استان، کارگاه، کارخانه، مدرسه گرفته تا شوراي عالي استان ها، شوراي عالي اقتصاد، شوراهاي قضايي و مجلس شوراي اسلامي. در جهان بيني اسلام،انسان «شدني است مستمر و «پويشي» است «خودآگاه»،«انتخاب گر» و «خودساز». در نهاد و نهانش کشش ها و خواست ها و انگيزه ها آفريده شده که او را به اين حرکت و پويش خودساز وا مي دارد و او براساس آگاهي هايي که در فطرتش زمينه دارد و در پرتو تجربه و عمل بارور مي شود و با قدرت گزينش آزاد که به او داده شده ،جهت اين پويش سازنده را «آگاهانه» و «آزادانه»برگزيند و در جهتي که خود «انتخاب» و «اختيار» کرده است رشد ميکند، جلو مي رود و ساخته مي شود ويژگي اساسي انسان همين «خودسازي آگاهانه و آزادانه» اوست. ارزش او در همين است که مي تواند آزادانه به راه خير و فضيلت درآيد يا آزادانه به راه زشتي و شر و پستي و ناپاکي فرو رود و اين است آزمون بزرگ که درآن شرکت دارد. آزادي، آري، بي بند و باري نه   آزادي که اين همه در ستايش آن سخن مي رود همين است که گفتم، نه بي بند و باري و ضابطه ناپذيري و خودکامگي مطلق و آنارشيسم و آزاد گذاردن نيروهاي مخرب و مضر و منافي با کرامت انسان و مزاحم حقوق و مصالح خود او و ديگران، اين نوع آزادي ها در مفهوم آزادي مورد قبول اسلام نمي گنجد که آزاد گذاردن يک ديوانه خطرناک که به دلخواه خود عمل کند،متضمن هيچ خيري براي او يا ديگران نيست، بلکه ستمي آشکار بر او و ديگران است. آزادي عقيده   آزادي عقيده امري است طبيعي، که اعتقاد و باور اصولا قابل تحميل نيست. با زور و تهديد و اکراه يا تطميع نمي توان عقيده اي را به ديگري منتقل ساخت يا از او سلب کرد. آزادي بيان و تبليغ   نشر يک طرفه عقايد و افکار ضد اسلامي در جامعه اسلامي ممنوع است و از انتشار کتب ضلال و نشريات گمراه کننده جلوگيري مي شود مگر آنکه با نشرياتي ديگر همراه باشد که به خواننده در تجزيه و تحليل رساني اين گونه عقايد و افکار ضد اسلامي کمک کند. بحث ها و سخنراني ها نيز چنين است. جامعه اسلامي نه چون جامعه هاي در بسته، اردوگاه مارکسيسم است که انسان ها را در پشت ديوارهاي آهنين نگهدارند. و نه چون جامعه هاي ليبرال غربي است که بازار مکاره عرضه بي ضابطه آرا و افکار باشد و در اين زمينه هم براستي«نه شرقي نه غربي است» علاوه بر اين، از نشر مطالب توهين آميز به مقدسات اسلام نيز جلوگيري مي شود زيرا هر جا ايمان هست،عشق و علاقه و حساسيت نيز هست و جريحه دار کردن اين عشق ها و علاقه هاي مقدس آزاد نيست. آزادي احزاب و جمعيت ها   يکي ازحقوق طبيعي هر انسان آن است که بتواند با انسان هاي ديگر که با او همفکر و هم هدفند همکاري نزديک داشته باشد تا با هم به صورت يک گروه سازمان يافته درآيند و با رعايت موازيني که در مورد آزادي بيان و تبليغ گفته شد ، به تبليغ نظرات خود يا فعاليت هاي اجتماعي ديگر پردازد. اين آزادي در زمينه بيان نقطه نظرهاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي با رعايت کامل اصول و احکام اسلام، هيچ گونه محدوديتي ندارد. رابطه حزب جمهوري اسلامي با احزاب و جمعيت هاي ديگر   حزب جمهوري اسلامي با همه ي احزاب و جمعيت هاي اصيل اسلامي در ايران و کشورهاي ديگر رابطه اي برادرانه دارد و براساس تعاليم پاک و فلاح آور قرآن که «و يسارعون في الخيرات» خود را با آنها در يک مسابقه مثبت و سازنده در جوي برادرانه مي يابد و هرگونه رقابت منفي و رشک آميز با آنها را گناه و انحرافي خطرناک از مکتب مي شمارد و خود را موظف مي داند با رسومات اخلاقي نامطلوب که متاسفانه در جامعه ي ما در اين رابطه وجود دارد و در ميان برادران تشکيلاتي هم گه گاه آثار آن ديده شده و همواره در ستيز باشد. احزاب و جمعيت هايي که زير بناي اسلامي ندارند،ولي نه در موضع خصومت با اسلامند، نه انگيزه همکاري با جمهوري اسلامي دارند، از نظر ما جمعيت هاي مجاز و قانوني هستند که حزب نسبت به آنها هيچ خصومتي ندارند و مي کوشد تا با شيوه اي منطقي با رعايت موازين اخلاق اسلامي ، مواضع آنها را نقد کند. نقش ويژه راديو و تلويزيون   راديو و تلويزيون از سريع ترين و گسترده ترين و پراثرترين وسايل ارتباط جمعي براي تبادل پيام هاست و به راستي بزرگ ترين دانشگاه است. جامعه ي انقلابي ما بايد خالص ترين و پاک ترين و پرشورترين و متعهدترين عناصر خود را به اين نهاد اختصاص دهد تا همه ي پيام هاي گوناگون آن، پيام راستين انقلاب باشد. نقش بنياد خانواده   در جامعه اسلامي ،خانواده ،کانون انساني بس والا و پرارجي است که بايد محترم، مقدس و پاک و منزه باشد. در همه ي پيشرفت هاي صنعتي و علمي و اجتماعي، بايد روش هاي ابتکاري انتخاب شود که با حفظ اين کانون پرورش دهنده ي عواطف عالي انساني سازگار باشد و هرگز نبايد اجازه داده شود که اشتغال يا روابط اجتماعي زن و مرد در خارج از خانواده به شکلي در آيد که اين نماد طبيعي و سالم و اصيل انساني ،ضعيف يا متزلزل گردد. همچنين بايد شرايط ازدواج به تمام معني آسان و از هرگونه شائبه ي طبقاتي و سوداگري پاک گردد و دولت در انجام هرگونه اقدام قانوني و حمايت اقتصادي و قضايي در اين زمينه کوشا باشد. از آنجا که زن و مرد، دو عنصر هم ارزش و مکمل يکديگرند و از مواهب زندگي و حقوق اجتماعي و امکان آموزش و تحصيل و خودسازي اسلامي و اجتماعي و تخصصي علمي و فني و فعاليت اجتماعي و اقتصادي سالم برخوردار،هر دو معتقدند که نقش طبيعي خويش را در رابطه با خانه و خانواده و فرزندان فداي خواسته هاي ديگر خويش نکنند و بها دادن و ارج نهادن و شخصيت دادن به بانوان هرگز نبايد به صورت تبديل زن به مرد يا مرد به زن در جامعه در آيد، که اين هم براي استواري خانواده هم براي کل جامعه سخت زيانبار است و هر دو را از مسيري که خدا براي آنها خواسته منحرف مي کند. منبع: ويژه نامه بزرگداشت هفتم تير/ ضميمه روزنامه اصفهان زيبا/ تيرماه 1389  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن