واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بحثي درباره انتخاب بازيگر در سينماي ايران؛شناختي روانشناسانه از حرفه - حسين محبي
اهميت مقوله در سينماي ايران آنطور كه بايد مورد توجه و اهميت قرار نگرفته است. شايد تصور بر آن باشد كه گماردن بازيگر روي يك نقش موضوعي مهم و امري تخصصي نيست تا جاييكه اين مسووليت در جشنوارهها نيز مورد ارزيابي قرار نميگيرد. در اين مجال سعي داريم تا برخي زواياي پنهان اين حرفه حائز اهميت را روشن كنيم.
قطعا اولين گام در مقوله انتخاب بازيگر، تحليل علمي و كارشناسانه فيلمنامه است. هر كاراكتر، داراي شناسنامهاي است كه همچون يك پازل در جايجاي متن پراكنده بوده كه بايد در يكجا جمعآوري و تكميل گردد. جداي از شناسنامه ظاهري كه شامل نام، حرفه، سن، وضعيت ظاهري، قد، وزن، رنگ چشم، رنگ پوست، رنگ و ميزان مو و... ميشود، برخي ويژگيهاي رفتاري و رواني شخصيت نيز جزو اين شناسنامه محسوب ميگردند. براي مثال، وقتي كاراكتري ارتباط زيادي با ساير شخصيتهاي فيلمنامه دارد، علت آن را اجتماعي بودن وي بهحساب ميآوريم؛ زيرا ديدهايم كه وقت زيادي را به صحبت كردن با ديگران ميگذراند. چنين شخصيتي را با داشتن صفاتي چون اجتماعي بودن، تكانشي بودن، فعاليت، سرزندگي و تحريكپذيري ميتوان تحت عنوان شخصيت برونگرا معرفي كرد. شخصيت درونگرا، برخلاف خصوصيت بالا، فردي است آرام، در خود فرورفته، خوددار و تاملي كه به احساسات آني اعتماد نميكند و زندگي با نظم و قاعده را بر زندگي بر مبناي شانس و خطر ترجيح ميدهد. رابطه اين دو بعد اصلي شخصيت با طبايع چهارگانه صفراوي، سوداوي، دموي و بلغمي كه بهوسيله پزشك يوناني بقراط و گالن معرفي شده، ويژگيهاي شخصيتي بيشتري را از كاراكتر معرفي ميسازد. البته آيسنك (روانشناس صاحبنظريه صفات) ضمن تاكيد بر دو بعد اوليه، بعد سومي را به آنها افزود و آن را نام نهاد. مطالعات وي نشان داد كه آنها افرادي منزوي، بياحساس و بيتوجه به ديگرانند و با آداب و رسوم مورد قبول جامعه در تضادند.
شناخت افراد درونگرا و برونگرا و بعد سوم آن يعني روانپريشي خويي در ميان شخصيتهاي فيلمنامه، بر اساس تفاوت عملكردهاي زيستي - عصبي آنها مشخص ميگردد. بهطور مثال درونگرايان در مقايسه با برونگرايان آسانتر تحت تاثير رويدادها واقع شده و منعيات اجتماعي را سادهتر فرا ميگيرند. در نتيجه درونگرايان خوددارترند و از بروز احساسات خود بيشتر جلوگيري ميكنند. بهطور كلي بهنظر آيسنك، عوامل زيستي، سهمي حدود دو سوم را در تعيين شخصيت يك فرد برعهده دارند. اين راه ميانبري براي شناخت عمده شخصيتهاي فيلمنامه است تا به كمك آن بتوان افراد داستان را طبقهبندي نمود. گاه اطلاعرساني غيركلامي در فيلمنامه، رفتار اجتماعي شخصيت را عيان ميسازد كه اين امر نگاه موشكافانهاي به متن را طلب ميكند. پيامهاي غيركلامي نقش ميتواند شامل حالات چهره، نگاه، ژستها و ساير حركات بدني، حالت بدن (طرز ايستادن، نشستن و...) لباس و ساير جنبههاي ظاهري، آواگري غيركلامي، بو و... باشد. اين علائم ممكن است بسيار جزئي و پيشپا افتاده و ناخودآگاه تلقي شوند، در حاليكه هر چه جزئيتر باشند شناخت بهتري از كاراكتر ميتوان يافت. مجموعه اين تحليلها حكايت از آن دارد كه مسوول انتخاب بازيگر بايد نگاهي كلنگر در حيطه روانشناسي و فراروانشناسي شخصيت داشته باشد. گاه بهعلت ضعف فيلمنامه، دادههاي بسيار اندكي از نقش براساس روانشناسي شخصيت موجود است. در اينگونه موارد علوم فراروانشناسي نظير ( Astrologyتاثير ستارگان بر شخصيت اشخاص)، ( Numerologyتاثير اصوات و اعداد بر شخصيت افراد)، ( Auraشناخت شخصيتها بر اساس هاله نورانيشان) و... ميتوانند در جهت تكميل ابعاد مختلف شخصيت به ياري ما بيايند كه پرداخت به آنها فرصتي ديگر را طلب مينمايد.
بدين ترتيب پس از مطالعه متن و تحليل شخصيتها؛ براساس روشهاي فوق، شناسنامههايي در دست خواهيم داشت كه بايد بر اساس آنها بازيگراني كه بيشترين نقطه اشتراك را با شناسنامهها دارند انتخاب نمود و اين كار را ابتدا با شخصيتهاي محوري فيلمنامه شروع ميكنيم؛ چراكه ساير شخصيتها جداي شناسنامه فردي خود، داراي روابط و مناسباتي با شخصيتهاي اول داستان دارند. بهطور مثال بايد شباهتهاي ظاهري اعضاي يك خانواده را نيز بهطور نسبي در نظر گرفت. مرحله دوم كار انتخاب بازيگر، شناختي صحيح و جامع از بازيگران است. بهعبارتي، بانك اطلاعات جامعي از بازيگران شامل خصوصيات ظاهري، ويژگيهاي فردي و ادراكات فراحسي از ايشان مورد نياز است تا براساس تطبيق آن با شناسنامه شخصيتهاي فيلمنامه، نزديكترين و شبيهترين بازيگر بر طبق اولويتبندي انتخاب و معرفي گردد. بدين ترتيب كمترين ريسك در مورد انتخاب بازيگر خواهد شد. گاه بازيگر تا حدود 70 درصد خود نقش است كه در اينصورت بايد به اندازه 30 درصد هم بازي كند تا كاملا با شخصيت يكي شود. هر چه موقعيت فيزيكي و رفتاري بازيگر به نقش نزديكتر باشد كار راحتتر ميشود. اين امر در سينماي امروز ايران بهخوبي مشهود است؛ چراكه زمان پيشتوليد فيلمها به حداقل رسيده است. گاه بازيگر امروز قرارداد بسته و فردا جلوي دوربين ميرود. پس انتخاب نزديكترين بازيگر به نقش از لحاظ دروني و بروني اين اختلاف را به حداقل ميرساند و بازيگر خيلي در تنگناي تبديل خود به نقش - گاه به مفهوم استحاله - قرار نميگيرد و آرامش بيشتري در كار دارد.
اين روش را براي نخستين بار )Psychological casting نام نهادهام تا طبق آن انتخابي صحيح مبتني بر علوم كلنگر صورت گيرد. بدين تعبير كه هر بازيگري علاوه بر سجل ظاهرياش، صاحب شناسنامهاي فراحسي نيز هست. اين شناسنامه نامحسوس آشنايي و شناخت بيشتري را از بازيگر ارائه ميدهد كه ميتواند ما را به دريافتهاي كاملتري از او برساند. انتخاب صحيح بازيگر منجر به گل كردن هنرپيشه در آن نقش و در نتيجه درخشش و موفقيت گروهي اثرشده و موجبات فروش هر چه مطلوبتر فيلم را فراهم ميسازد. بازيگر دوران كلاسيك سينماي آمريكا، معتقد بود: نمونه چنين انتخابي را در آثار سينماي ايران به كرات ديدهايم كه يك بازيگر بهعلت انتخاب نابجا در اثر كارگرداني بزرگ نتوانسته خوش بدرخشد. يك علت آن زماني است كه از بازيگر انتظار برود نقش قبلياش را بهدليل موفقيت آن مرتبا تكرار نمايد. در حاليكه هر نقشي داراي روح خاصي به خودش است. حتي اگر هر دو نقش مشابه يكديگر بوده و نويسنده هر دو قصه يكي باشند؛ دو قصه متفاوت و در نتيجه دو موقعيت مختلف را سر راه شخصيت قرار داده كه هر كدام ظرايف مربوط به خودش را دارد و بايد نگرشي مستقل از فيلم قبلي به آن داشت. نگرشي كلنگر به شخصيت حقيقي بازيگر ميتواند استعدادهاي نهان او را عيان سازد. بهطور مثال اغلب بازيگران جدي تمايل به طنزآفريني داشتهاند، اما معمولا تهيهكنندهها اين ريسك را نكرده و حاضر به شكستن قالبهاي شناختهشده بازيگر نميشوند. يكي از اين بازيگران بود. او در اينباره گفته:
اصولا سرشت انسان، گرايش او بين خير و شر و بينهايتها است، بنابراين هيچ انساني، شخصيتي تكبعدي ندارد. اين درست است كه همواره يكي از ابعاد شخصيت آدمي از ديگر ابعاد شخصيتي وي برجستهتر است، اما پرداخت به يك بعد از شخصيت، بيتوجه به ابعاد ديگر، نميتواند نمايش كاملي از شخص را ارائه دهد. همه ما در شرايط مختلف، خصوصيات گوناگوني را از خود بروز ميدهيم. لذا لازم است تا ساير خصوصيات روحي و معنوي نقش نيز مورد توجه و تحليل قرار گرفته و آنها را كاملا شناخت. متاسفانه در برخي فيلمنامهها، افرادي وجود دارند كه كاملا مثبت و يا كاملا منفي هستند كه اين امر ميتواند بازيگر را بهسوي غلو در رفتار سوق دهد.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 587]