تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه دیدید که بنده ای گناهان مردمان را جستجو می کند و گناهان خویش را فراموش کرده...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806912754




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مقايسه ي داستان كولودي و سريال كارتوني «پينوكيو»


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مقايسه ي داستان كولودي و سريال كارتوني «پينوكيو»
مقايسه ي داستان كولودي و سريال كارتوني «پينوكيو»   نويسنده: اميرعباس زارعي   روايت‌هاي متفاوت از داستان پينوكيو مسلماً آن چه خاطره‌ساز داستان پينوكيو براي من و هم‌نسلانم بوده، سريالي كارتوني است كه در دهه ي 1360 از تلويزيون ايران پخش مي‌شد؛ خاطراتي‌كه اغلب با اندوه و اضطراب و افسردگي همراه بود و گاه‌وبي‌گاه شادي هايي تاحدي آن ها را تعديل مي‌كرد. البته رابطه ي داستان پينوكيو با ادبيات كودك مسأله ي جداگانه‌اي است كه در يكي از مقاله‌هاي همين پرونده، خانم پروفسور ربكا وست بررسي كرده است. قصد اين نوشته، بررسي تفاوت روايت اين انيميشن ژاپني - آلماني، با روايت كولودي است و البته همچنان‌كه در مطالب ديگري در همين پرونده آمده، دوبله ي كارتون با وجود هنرمندانه بودنش به علت در دسترس نبودن متن ديالوگ‌ها و ناآشنايي دوبلورها با زبان اصلي كارتون، ربطي به اصل ندارد. البته در زمان صداگذاري اين كارتون، مسلماً ترجمه ي صادق چوبك از اين داستان در دسترس بوده اما با وجود اين، حتي اختلاف‌هايي با اين ترجمه هم مشاهده مي‌شود. مثلاً رستوران «خرچنگ قرمز»، رستوران «عقرب قرمز» گفته مي‌شود و خطاهايي از اين‌قبيل. اما اين‌گونه اختلاف‌ها اگر چه ممكن است از دقت كار بكاهد، اما البته به اصل آن صدمه‌اي نمي‌زند. شروع سريال به نحو غيرمنتظره‌اي با اصل داستان متفاوت است و فضاي سرد و سنگين آن را تا حد زيادي از بين برده است. داستان كولودي با صحنه‌هاي كارگاه درودگريِ استاد آنتونيو (آقاي آلبالو) شروع مي‌شود و به شرح ماجراي تكه‌چوب سخن‌گو و آقاي آلبالو مي‌پردازد. بعد ژپتو كه از پيشه و پيشينه‌اش چيزي نمي‌دانيم به كارگاه آنتونيو مي‌آيد؛ پيرمرد بي‌كاره ي بي‌چاره‌اي كه سرِ پيري به اين فكر افتاده كه يك عروسك خيمه‌شب‌بازي بسازد و با آن دور دنيا سفر كند و نمايش دهد و زندگي‌اش را از اين راه بگذراند. آنتونيو با خوشحالي از شر چوب سخن‌گو رها مي‌شود و آن را به ژپتو مي‌دهد، ژپتو به خانه مي‌آيد؛ زير پله ي محقري كه به سختي مي‌توان آن را خانه ناميد، با اسباب‌ و اثاثيه‌اي شكسته و بي‌فايده و اجاق و ديگي خيالي كه روي ديوار نقاشي شده است. در كارتون با يك كلبه ي كوچك و زيباي روستايي مواجه مي‌شويم كه متعلق به ژپتو و خانواده‌اش (روكوي داركوب و جوليتاي گربه) است؛ چيزي‌كه در سرتاسر داستان كولودي جز شايد در آخر ماجرا ناياب است: خانه و خانواده. ژپتو پيرمردي است كه گرچه فقير به نظر مي‌رسد اما فقرش آن‌قدر سياه نيست. او پيرمردي است نجار كه وسايل خانه مي‌سازد يا تعمير مي‌كند و گاه عروسك‌هايي هم درست مي‌كند. اجاق و ديگي واقعي در خانه‌اش هست و اسباب و لوازمي هرچند محقر، اما سالم و قابل‌استفاده دارد. ژپتو تكه‌چوبي به ظاهر معمولي را برمي‌دارد و شروع به تراشيدن عروسك جديدش مي‌كند. عروسكي كه حس حسادت گربه ي او (بچه ي قبلي‌اش) را برمي‌انگيزد. عروسك كه تمام مي‌شود با نخ او را حركت مي‌دهد اما بعد مي‌فهمد كه او عروسكي معمولي نيست بلكه عروسكي زنده است. پينوكيو شروع به جست‌وخيز و بازي مي‌كند و به نظر مي‌رسد كه فقط بچه‌اي بازيگوش و شيطان است و اثري از بي‌ادبي و گستاخي در او نمي‌بينيم. حتي مي‌بينيم كه تنبل و بيكاره هم نيست و با قلب مهرباني كه دارد مدام مي‌خواهد به ديگران كمك كند، گرچه كمك كردنش مثل كارهاي خيلي از بچه‌ها دردسرساز مي‌شود. اما پينوكيوي كولودي از همان‌لحظه‌اي كه ژپتو برايش چشم مي‌گذارد، نگاه خيره‌اش ژپتو را آزار مي‌دهد و وقتي برايش دهان مي‌گذارد به ژپتو دهن‌كجي مي‌كند. وقتي برايش دست مي‌گذارد كلاه‌گيس ژپتو را برمي‌دارد و وقتي پا مي‌گذارد لگد محكمي به دماغ ژپتو مي‌كوبد و از خانه فرار مي‌كند. ژپتو يادش رفته برايش گوش بگذارد (صحبت كردن با او بي‌فايده است). او آشكارا عروسك بي‌ادبي است كه باعث مي‌شود ژپتو به زندان بيفتد. بعد براي نخستين‌بار با جيرجيرك سخن‌گو (نماينده ي وجدان يا به قول فرويد فراخود) مواجه مي‌شود كه او را به نيك و بد كارهايش آگاه مي‌كند. پينوكيو به عنوان يك كودك از نيك و بد آدم‌بزرگ‌ها سر درنمي‌آورد. او كودك تنبل و بيكاره‌اي است كه فقط مي‌خواهد بازي كند و هيچ كار جدي‌اي صورت نمي‌دهد. او با كشتن جيرجيرك، نخستين قتل داستان و نخستين گناه بزرگش را مرتكب مي‌شود. بعد گرسنه مي‌شود و مي‌خواهد غذا بخورد كه مي‌فهمد ديگ روي ديوار توهم است. تخم‌مرغي پيدا مي‌كند و تا مي‌خواهد آن را بپزد و بخورد پرنده‌اي از آن بيرون مي‌آيد و پرواز مي‌كند. بعد درِ خانه ي مردم مي‌رود و غذا گدايي مي‌كند. به جاي غذا، در آن سرما، آب رويش مي‌ريزند. به خانه مي‌آيد، پايش را روي بخاري مي‌گذارد و مي‌خوابد. پايش مي‌سوزد و وقتي بيدار مي‌شود مي‌بيند پا ندارد و خيال مي‌كند گربه‌اي كه گوشه ي اتاق خوابيده پايش را خورده است. اما در سريال از جيرجيرك سخن‌گو خبري نيست و جاي او را جينا، جوجه اردكي كه به شكلي تقريباً مشابه ماجراي روايت كولودي وارد داستان شده گرفته؛ موجودي كه بيشتر به نظر مي‌رسد يك همزاد باشد تا وجدان سرزنش‌گر. موجود كوچكي كه يكي از تفاوت‌هاي عمده ي پينوكيوي ژاپني با پينوكيوي ايتاليايي است. اين يكي، هميشه دوست و مراقب و گاه سرزنش‌گري همراه دارد و هيچ‌وقت تنها نيست. آن يكي هميشه تنها به نظر مي‌رسد و هيچ يار و همراهي (به جز كمك‌هاي گه‌گاهي پري مو آبي به شكل‌هاي مختلف) ندارد. جوليتاي گربه هم گويا از روي همان گربه‌اي كه در روايت كولودي در گوشه ي اتاق بوده پر و بال گرفته و روكوي داركوب هم كاملاً به كارتون تعلق دارد و در ماجراي كولودي فقط زماني سر و كله ي داركوب‌ها پيدا مي‌شود كه به دستور پري مو آبي مي‌خواهند دماغ دراز شده ي پينوكيو را كوتاه كنند. همين‌جا لازم است بحث دماغ مطرح شود: در داستان كولودي از همان آغاز كه ژپتو براي پينوكيو دماغ مي‌گذارد، دماغ شروع به دراز شدن مي‌كند و ژپتو هر قدر آن را كوتاه مي‌كند، دوباره دراز مي شود و گويا فقط هنگامي‌كه آن را رها مي‌كند و به عضو ديگري مي‌پردازد از رشد باز مي‌ماند. اشاره‌اي آشكارا فاليك كه تمايلات جنسي اوليه ي كودك را باز مي‌نماياند. در جاي‌جاي داستان هم گاه و بي‌گاه و با دليل و بي‌دليل دماغ او بزرگ مي‌شود كه البته بدترين حالتش زماني است كه به پري آبي‌مو (در آن جا كه مظهر مادر است) دروغ مي‌گويد و دماغش آن‌قدر دراز مي‌شود كه ديگر توانايي تكان خوردن هم ندارد. اما در كارتون، دماغ پينوكيو فقط هنگام دروغ گفتن دراز مي‌شود و دلالت‌هاي جنسي پيچيده ي آن حذف شده است. روباه و گربه‌نره كه در اصل داستان فقط در چند فصل اوليه ظاهر مي‌شوند و سر پينوكيو را كلاه مي‌گذارند و يك‌بار هم در اواخر داستان سر و كله‌شان پيدا مي‌شود، در كارتون تقريباً همه‌جا حضور دارند و مسبب بسياري از گرفتاري‌هاي پينوكيو هستند و حتي يك بار او را به صاحب تماشاخانه‌اي مي‌فروشند كه كاملاً مغاير با اصل داستان است. در اين جا وضع ژپتو آن‌قدرها بد نيست كه با كاغذ و خمير، لباس‌هاي مسخره‌اي براي پينوكيو درست كند كه مايه ي تمسخر بچه‌ها شود و نيز براي خريد كتاب و دفتر پينوكيو مجبور شود كت كهنه‌اش را بفروشد و خودش در سرماي زمستان مدام بلرزد. در اين جا پينوكيو در نمايش خيمه‌شب‌بازي محبوب مردم و به ستاره‌اي بدل مي‌شود، اما در آن جا نمايش خيمه‌شب‌بازي را مختل مي‌كند و نزديك است به عنوان هيزمي براي كباب صاحب تماشاخانه در آتش بسوزد. داستان كولودي كه گويا زير پوشش قصه ي كودكان، قصد مطرح كردن مسائل سياسي را هم داشته، پر از اشاره‌ها و كنايه‌هاي سياسي است؛ اشاره‌هايي كه در كارتون اساساً حذف يا دست‌كم تعديل شده‌اند. در داستان كولودي، «شهر هرت» يا «شهر هردمبيل» جايي است كه اگر سكه‌هايت را بكاري يك شبه چندين‌برابر مي‌شود؛ كنايه‌اي به جامعه‌اي كه در آن مي‌توان يك‌شبه، از راه هاي مشكوك و بدون‌زحمت پول زيادي به جيب زد. در اين شهر، سگ‌ها (نگهبانان وفادار جامعه) از گرسنگي ناتوان شده‌اند، پشم گوسفندان را چيده‌اند و آن ها دارند از سرما مي‌لرزند (عامه ي مردم را استثمار مي‌كنند)، پر و بال جوجه‌ها و پروانه‌ها و طاوس‌ها (هنرمندان) را كنده‌اند و مسافران درشكه‌ها، روباهان و كلاغان و لاشخورها (نيرنگ‌بازان و مردار خواران) هستند. شهري كه قاضي‌اش ميموني (كسي‌كه از مسير عدالت دور و از حالت انساني خارج شده) است كه عينكش شيشه ندارد (بصيرتش را از دست داده) و در نهايت اين كه در اين شهر، بي‌گناه را به جاي گناه‌كار به زندان مي‌اندازند و به وقت آزادي، گناه‌كاران را آزاد مي‌كنند و بي‌گناهان را در زندان نگه مي‌دارند. اما در كارتون، نامي از شهر مورد نظر نمي‌شنويم و نيز خود شهر هرت، مزرعه‌اي است كه هيچ‌يك از نشاني‌هاي ياد شده را ندارد و دادگاهي كه مشاهده مي‌كنيم بسيار مبهم و نامعلوم است. در جاي ديگر داستان مي‌بينيم كه سگ پاسبان كه حالا مرده با راسوها هم‌دست بوده و هر شب يك مرغ از آن ها پاداش مي‌گرفته، اما در كارتون، سگ گرچه پير اما وفادار و درست‌كار است و به كمك پينوكيو راسوها را گير مي‌اندازد. در كارتون، شهري به نام «شهر احمق‌ها» يا در جايي «شهر تنبل‌ها» نشان داده مي‌شود كه در داستان كولودي وجود ندارد. در داستان، ژپتو پس از بيرون آمدن از شكم نهنگ، بيمار مي‌شود و پينوكيو سخت كار مي‌كند تا برايش شير بخرد و او را درمان كند و پس از زحمات بي‌دريغ پينوكيو، ژپتو خوب مي‌شود. پينوكيو در اين‌ميان دوستش رومئو (فيتيله) را كه خر شده بود و در مزرعه‌اي كار مي‌كرد مي بيند. رومئو زير بار سنگين كار، جان مي‌دهد و مجموع اين رنج‌ها و مشقت‌ها به انسان شدن پينوكيو منتهي مي‌شود. اما در كارتون اين ماجراها وجود ندارد و انسان شدن پينوكيو خيلي راحت‌تر رخ مي‌دهد. از مجموع اين مواردي‌كه ذكر شد مي‌توان نتيجه گرفت كه سريال تلويزيوني براي اين كه ذهن كودكان را درگير مسائلي كه گنجايشش را ندارند نكند، شرايط سياه اجتماعي از قبيل: فقر، فساد، بي‌رحمي و اختلاف طبقاتي را تا حد زيادي پنهان كرده، شرايط فسادآلود سياسي مثل زد و بندها، رشوه‌خواري، بي‌عدالتي و غيره را بسيار كم‌رنگ نشان داده و بيشتر مسائل اخلاقي را پررنگ كرده است و مردن و كشته شدن به عنوان حادثه‌اي تلخ در سريال هيچ جايي ندارد. گرفتاري‌ها و دردسرهاي پينوكيو كه در داستان اصلي اغلب تا سرحد مرگ پيش مي‌رود و واقعاً اضطراب‌آور است، به اين حد جدي نيست و حتي گاهي حالت بازيگوشي پيدا مي‌كند. با همه ي اين تفاوت‌ها كارتون در داشتن صحنه‌هاي بسيار متفاوت و گوناگون و تا حدي ناهمگون، شبيه به قصه ي كولودي است، گرچه تفاوت اين صحنه‌ها نيز بسيار اساسي است. شخصيت پينوكيو، مانند بچه‌اي پرجنب‌وجوش، كلافه‌كننده اما دوست‌داشتني است، چرا كه هميشه ساده‌دل و مهربان است. برعكس داستان هيچ‌گاه گدايي نمي‌كند و معمولاً مزد كارهايي را مي‌گيرد كه براي ديگران انجام مي‌دهد. اهميت يافتن روباه مكار و گربه‌نره با اين كه كارتون را بامزه كرده اما در جاهايي زايد و متكلف به نظر مي‌رسد. روي هم‌رفته، به نظر مي‌رسد كارتون يكي از اصلي‌ترين مسائل موردنظر قصه ي كولودي يعني مسأله ي «اصل لذت» در مقابل «اصل واقعيت» را كه مسأله ي هر كودكي نيز هست، با موفقيت پرورانده و شايد اگر برخي صحنه‌ها و ماجراها را جرح و تعديل مي‌كرد خاطره ي بهتري از خود در ذهن كودكان آن دوران به جاي مي‌گذاشت. منبع: ماهنامه ي سينمايي فيلم، شماره ي 402. /ج  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1310]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن