واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نگاهي به فيلمنامه «وكيل هادساكر» نویسنده:راجر ابرت مترجم : ميثاء محمدي چهار ستاره يا بي ستاره ! دو موجود كوچولو روي شانه هاي من نشسته اند و هركدام در گوشم يك چيزي مي گويند. يكي از آنها يك چنگك به دست دارد و ديگري دو بال ظريف و زيبا در پشتش. آنها هستند كه تحليل و بررسي وكيل هادساكر را به گوش من مي خوانند. فرشته : اين بهترين فيلمي بود كه امسال ديدم و از ديدن آن لذت بردم. كارگرداني و نوع طراحي نفس گير است، خلق دوباره كمدي لودگي دهه 1930 در چنين آسمان خراش هاي سر به فلك كشيده و اتاق هاي عظيم مديران، زمين بازي است براي جاه طلبي هاي مديران فاسد، بچه هاي بلند پرواز، استعدادهاي خفته و بانوي گزارشگري كه زباني به تيزي ناخن هايش دارد. اهريمن : اما مشكل فيلم اين است كه تمام اينها ظاهري بوده و فيلم فاقد مفهوم عميق است. حتي تلاش ناچيزي صورت نگرفته تا نشان دهد كه فيلم خيلي قوي داستان خودش را دارد. همه چيز يك ريتم است. به نظر مي رسد كه اجراها عمداً به سوي طنز سوق داده شده اند. فرشته : اما اين بازي ها درست به همين منظور بودند. ستاره فيلم تيم رابينز به عنوان يك كارمند پستخانه راه نفوذ به محل رياست تشكيلات بزرگ هادساكر را مي يابد. پل نيومن به عنوان مقام پيشکسوت هادساكر پشت صحنه قراردارد. او مقدمات نزول رابينز را فراهم مي كند، چرا كه او معتقد است كه اين بچه به طور نااميد كننده اي بي كفايت است و باعث خواهد شد كه ارزش سهام افت كند. كه اين اتفاق آرزوي نيومن است. جنيفر جيسون لي دختري سرسخت و بي پرده است. گزارشگري كه روي ميز شما مي نشيند، سيگار آتش مي زندو دستور مي دهد. اهريمن: كه چي؟ كسي هست كه به اين قبيل چيزها در فيلم اهميت بدهد؟ و آيا جنبه هاي لودگي داستان جايگاه ثابتي دارد؟ كمدي لودگي نيازمند يك بي قاعدگي صرف و روح آشفتگي است كه اين وصله ناجوري در ميان توليدات موشكافانه برادران كوئن در اين فيلم و ديگر فيلم هايشان (بزرگ كردن آريزونا، گذرگاه ميلر، بارتون فينك) است. به نظر مي رسد برداران كوئن علاقه زيادي به فيلم هاي قديمي دارند و گويا فيلم هايي كه حتي پيش از تولد آنها ساخته شده اند، شكل دهنده مبناي فكري آنهاست. فرشته : نمي دانم چه چيزي مرابه ديدن دوباره فيلم جلب مي كند. مفهوم بزرگي در وكيل هادساكر وجود دارد. اين معنا در بخش ابتدايي فيلم قرار گرفته، يعني زماني كه مدير شركت از بالاي آسمان خراش مي پرد و دوربين با سرعتي زيادي همراه او پايين مي آيد. اين صحنه شباهت بسيار زيادي به سقوط آزاد در نيم دوجين از استان هاي وحشتناك دارد...اما شما مي دانيد كه منظورم از اين صحنه چيست. صحنه بسيار روح بخشي بود. اهريمن : اما به چه منظوري پا را فراتر از سبك آن دوره خاص گذاشته است؟ اين نقصي است ميان ديدگاه فيلم و سبك طراحي خاص آن دوره. همه چيز به طور آشكاري متعلق به دهه1930 است، اما ادعا مي شود كه ماجراها در دهه 1950 اتفاق مي افتد. فرشته : چه كسي به چنين مواردي اهميت مي دهد؟ انتخاب دهه 1950 اين امكان را براي برادران كوئن فراهم مي كند كه طنزهاي بسياري داشته باشند به همراه شخصيت احمق رابينز؛ همان كسي كه هولاهوپ را اختراع كرد و ميليون ها دلار به جيب هادساكر ريخت. در عوض هولاهوپ توجيهي بود براي نمايش دادن تصاوير موفقيت سازنده حلقه در سرتاسر آمريكا؛ يك ابزار فيلم سازي كه كوئن ها به يك نوعي اين توانايي را دارند كه دريك زمان از آن استفاده يا سوء استفاده كنند. اهريمن : اما يك كم شور بود، آيا خلق هولاهوپ يك شگفتي بود؟ پوستر فيلم كوئن ها، رابينز را نشان مي دهد كه هولاهوپ بزرگي را نگه داشته است وشما مي دانيد كه راز اين تصوير چيست. اين راهكار معمول آنهاست. بديهي است به اين فكر مي كنند داستان آنها بي بروبر گرد بي اهميت است؛ البته به غير از جلو هاي بصري آن. آيا چيزي در وجود تمام اين چيزها نمرده است؟ نوعي نااميدي در فضاي فيلم موج نمي زند؟ اين احساس كه فيلم بيشتر از آن كه هنري باشد استدلالي است و بيشتر از آن كه به مبناي آن خلاقيت باشد، داستاني حساب كتاب شده است؟ بينندگان بيشتر از اين كه به تحسين نشانه هاي تصويري بپردازند، حس دلسوزي دارند؟ فرشته : اين پرگويي ها از قديم در باره برادران كوئن وجود داشته كه هميشه فيلم هاي آنها فاقد احساس است و تنها ساختاري تكنيكي دارد. چه تعداد از فيلم هاي امروزه داراي روح و احساس هستند؟ تعداد كمي. اغلب فيلم ها حول محور فرمولي قديمي مي چرخند. يك دليل خوب براي تماشاي اين فيلم، لذت بصري است كه از ديدن فيلم مي بريم، حتي اگر مغز را به چالش نكشد. وكيل هادساكر فيلمي در خور احترام است. اهريمن: البته در صورتي كه شما انتظار بيشتري از يك فيلم نداشته باشيد. اين بحث همچنان ادامه داشت. اما قبل از اين كه دود بشوند و به هوا بروند، فرشته به من پيشنهاد كرد تا فيلم وكيل هادساكر را به عنوان چهار ستاره معرفي كنم و اهريمن در گوشم گفت كه برادران كوئن با استعداد هستند، اما بايد تكاني به خود بدهند تا فراتر از مهارت هاي تكنيكي بروند، و خيلي خبيثانه به من پيشنهاد كرد كه به آنها صفر بدهم. من نيز نصيحت هاي آنها را سنجيدم و در موضع متعادل جاي گرفتم. منبع : شيكاگو سان تايمز منبع:فیلم نگار،شماره81 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 438]