محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798233919
خانه «هدایت» را زباله دانی بیمارستان کردند
واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: خانه «هدایت» را زباله دانی بیمارستان کردند
گزارشی از بازمانده خانه تاریخی صادق هدایت. مهناز اسماعیلی در جهان اقتصاد نوشت: «در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند، شکاک و تمسخرآمیز تلقی کنند. زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی فراموشی توسط شراب و خواب مصنوعی به وسیله افیون و مواد مخدره است ولی افسوس که تاثیر این گونه داروها موقت است و پس از مدتی به جای تسکین بر شدت درد میافزایند.» این جملات، جملات آغازین رمان معروف «بوف کور» صادق هدایت است و البته بهترین وصف حال برای زخمهایی است که این روزها بر تن خسته خانه هدایت نشسته است. زخمهایی که در سکوت و انزوا درها و دیوارهای خانه را بدون وصله-پینه میتراشد و فرو میریزد. بی آنکه فریادهای وراث آن به جایی برسد که مگر میتوان درب خانهای را که ثبت ملی شده بست و در بیخبری به حال خود رها کرد یا اینکه قسمتهایی از آن را تخریب و به دلخواه بازسازی کرد؟! برای باخبر شدن از حال و روز «خانه صادق» به سراغ «جهانگیر» هدایت رفتیم، او که بازمانده خاندان هدایت است و خود دستی بر آتش ادبیات دارد سالهاست ریاست بنیاد صادق هدایت و وظیفه حفظ آثار مادی و معنوی «صادق هدایت» را برعهده دارد، درباره خانه صادق هدایت میگوید: این خانه پدری صادق هدایت است، خود او هیچ وقت خانه نداشت و تا پایان عمر در خانه پدری زندگی کرد. این خانه، خانهای است که پدربزرگ صادق هدایت، نیرالملک هدایت ساخت، دو تا خانه بود، یکی جایی بود که الان بیمارستان امیر اعلم هست، یکی هم خانهای است که الان در مجاورت بیمارستان قرار دارد، همان خانه پدری صادق هدایت. برادرزاده صادق هدایت با بیان اینکه این خانه مربوط به دوره قاجار یعنی اواخر سلطنت ناصرالدین شاه است، توضیح میدهد: تمام آن منطقه را اگر در نظر بگیرید، باغ بسیار بزرگی بود، آن زمانها رسم بر این بود که آنجا کسی خانه نداشت، همه باغ داشتند. آنجا دو خانه ساختند برای دو برادر، یکی اعتضادالملک، پدر صادق هدایت و دیگری برای نیرالملک دوم، برادر اعتضادالملک. پدر آنها، وزیر علوم ناصرالدین شاه بود. وی درباره معماری خانه اظهار میکند: معماری، کاملا قجری است و خانه متجاوز از ۱۵۰ سال عمر دارد. آن برادر دیگر، خانهاش را فروخت و از آنجا رفت ولی اعتضادالملک آنجا ماند. تا اینکه در سال ۱۳۲۳ تصمیم گرفت این خانه را بفروشد. فروخت و رفت در مفتح خانهای اجاره کرد، من هم در خانه اول مدتی زندگی کردم و هم در خانه دوم. همزمان هم شروع به ساختن خانهای در خیابان ثریای آن زمان یا سمیه فعلی کرد. هدایت درباره سرنوشت این خانه در آن سالها میافزاید: از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۵۳ خانه خالی و بلاتکلیف ماند. یک حاج آقای بازاری آن را خریداری کرده بود که در اثر عدم رسیدگی خراب شد، گچها و دیوارها ریخت و سقف عیب پیدا کرد. **پیشنهاد تاسیس موزه هدایت به فرح پهلوی وی ادامه میدهد: در سال ۱۳۵۳ عدهای به فرح پهلوی پیشنهاد کردند که این خانه پدری صادق هدایت است و خالی مانده و میتوانیم اینجا را خریداری، تعمیر و تبدیل به موزه صادق هدایت کرد. او هم موافقت کرد. خانه خریداری و تعمیر شد و اسمش را گذاشتند «خانه هدایت». از دفتر فرح پهلوی نامهای به وراث صادق هدایت نوشته شد؛ ازجمله به پدر من، که «شما هر چه از صادق هدایت دارید، بدهید که ما آن را در این خانه به نمایش بگذاریم». پدرم هم من را صدا کرد و گفت چنین نامهای آمده است و من هرچه دارم باید بدهم. پدر من هم که برادر بزرگتر بود، وسایل زیادی از جمله تمام عکسها، نامهها، پوسترها، تمام کارت پستالهای صادق هدایت را در اختیار داشت. او گفت من اینها را به تو میدهم و دیگر مالک اینها نیستم. برادرزاده صادق هدایت دراین باره توضیح میدهد: پیش پدر من رفتند و گفتند وسایل صادق هدایت کجاست؟ پدرم هم گفت من مدتی است همه اینها را به پسر بزرگم دادم. آنها هم آمدند پیش من و گفتند اینها دست شماست؟ گفتم: بله. گفتند: علیاحضرت دستور داده اینها را بدهید. گفتم اینها مال من است و هر کس براموال خود مسلط است و نتیجه این ایستادگی برای حفظ این آثار این بود که آلبوم کارت پستالها، عکسها، نقاشیها چاپ شد، چراکه اگر من هم این آثار را تحویل میدادم یا از بین میرفت یا مثل بقیه وسایل که باقی وراث دادند، در بنیاد پهلوی دچار گرفتاری میشد. او در بیان خاطراتش میگوید: همزمان با آماده شدن خانه، انقلاب شد و همه چیز به هم ریخت. من آشناهایی داشتم که میدانستند وسایل کجاست، مراجعه کردم و وسایل را خواستم. در پاسخ گفتند بررسی میکنیم! خلاصه این لوازم را به من ندادند و همه آنها تحویل موزه رضا عباسی شد که الان هم در انبار این موزه خاک میخورد.
**وقتی خانه هدایت مهدکودک میشود! هدایت با ابراز تاسف از وضعیت پیش آمده برای خانه تصریح میکند: خانه متاسفانه گرفتار مصیبت شد. بیمارستان امیراعلم دید یک خانه تعمیرشدهی حاضر و آماده کنارش هست و کسی هم داخلش نیست، آن را تصرف و تبدیل به مهدکودک کارکنان بیمارستان امیراعلم کرد. اسمش را هم مهدکودک صادقیه گذاشتند که هنوز آثار آن بر در و دیوار خانه پیداست و در حیاط آن هم هنوز سرسره و تاب و … هست. وی با توضیح اینکه بر اثر فشاری که ما آوردیم، مهدکودک را جمع کردند، میگوید: گفتیم شما خجالت نمیکشید؟ در خانهای که بوف کور نوشته شده، شما دارید پوشک بچه عوض میکنید؟ مهدکودک را جمع کردند و آن را تبدیل به کتابخانه بیمارستان کردند و کلاه شرعی این چنینی درست کردند. چرا؟ برای اینکه نمیخواهند خانه را از دست بدهند. متاسفانه این خانه حیاط خلوت بیمارستان و حتی زبالهدانی بیمارستان شد که عکسهایی هم از آن داریم. این خانه به عنوان یکی از آثار ملی شناخته و ثبت شد. یک تابلو هم جلوی در خانه زدند که این خانه جز آثار ملی است. از نظر قانونی شما به دیوار خانهای که جز آثار ملی است یک میخ هم نمیتوانید بکوبید ولی بیمارستان این خانه را هر طور که میخواست تغییر داد، یعنی در ساختمان این خانه دست برد. **بیتوجهی میراث فرهنگی برادرزاده صادق هدایت با اظهار گلهمندی از عملکرد میراث فرهنگی در رابطه با این خانه خاطرنشان میکند: متاسفانه میراث فرهنگی نتوانست وظایف خود را انجام دهد، میراث فرهنگی نباید اجازه میداد که بیمارستان این خانه را بگیرد. تازه وقتی هم که گرفت و به عنوان یک اثر ملی شناخته شد باید از بیمارستان میخواست که فورا آنجا را ترک کند و آن را تحویل میراث فرهنگی بدهد تا درباره ساختمان تصمیمگیری شود. او در این باره میافزاید: تصمیمگیری هم خیلی ساده است. این خانه باید تبدیل به خانه فرهنگ هدایت یا موزه هدایت، یا خانه هدایت و یا به هر حال به یک محل فرهنگی میشد. نه اینکه کتابخانه شود، تازه آن هم کتابخانه صوری و نه واقعی. هدایت ادامه میدهد: ما بیش از ۳۰ سال است که داریم بر سر این خانه میجنگیم. در مرحله اول اینکه نامههای زیادی از سوی خاندان هدایت به میراث فرهنگی نوشته شده که این خانه نباید چنین وضعی داشته باشد. بعد هم دوستداران هدایت علی رغم اینکه میگویند عکسبرداری از خانه قدغن است اما از تمام خرابکاریها عکس گرفتند و چیزی حدود ۳۰۰ عکس از این خانه داریم. **بازدید از خانه هدایت با نامه از دانشگاه علوم پزشکی! وی درباره فرایند پیگیری وضعیت خانه اینگونه توضیح میدهد: ما چند نوبت نامه دادیم به رییس میراث فرهنگی اما رییس میراث فرهنگی هم مدام تغییر میکند. یعنی دوباره روز از نو روزی از نو. نتیجه این است که الان ملاحظه میکنید. خانه به طور غیرقانونی، در اختیار بیمارستان امیراعلم است و حتی اگر کسی بخواهد از این خانه بازدید کند، باید از دانشکده پزشکی به طور کتبی برای بیمارستان نامه بیاورد. **عکاسی ممنوع! برادرزاده صادق هدایت می افزاید: تازه بعد از گذر از این مرحله، یک مامور حراست با آن فرد راهی میکنند که عکس و فیلمی از خانه برندارد. چرا؟ مگر در داخل این خانه چه اتفاقی در حال وقوع است؟ آیا کار سری-امنیتی است؟ چرا هیچکس نباید عکس بگیرد؟ برای اینکه میخواهند آن کارهایی که کردند برملا نشود. مردم نبینند و سر و صدا بلند نشود. البته فشار ما برقرار است اما سازمان میراث فرهنگی قاطعیت لازم را ندارد که در اینگونه موارد یک کار مثبتِ عملی انجام دهد. خانهای که شما خودتان آن را ثبت کردید باید متعلق به همه مردم یعنی ۸۰ میلیون ایرانی باشد. اینها کار را به جایی رساندند که وقتی یک ایرانشناس غربی اطلاع پیدا کرد اینجا خانه صادق هدایت است و خواست از آن بازدید کند، او را هم به دانشکده علوم پزشکی ارجاع دادند. وی با انتقاد از بوروکراسی اداری ایران میگوید: یکی از مشکلات عمده ما، عدم پاسخگویی مسئولین است. من بیش از ۲۰ نامه خطاب به مسئولان سازمان میراث فرهنگی نوشتم، یک نفر به نامه من جواب کتبی نداده است. در یک سیستم اداری وقتی کسی نامه مینویسد، باید به آن پاسخ داده شود؛ البته من یک نفر نیستم، من مسئول تمام کارهای صادق هدایت هستم چه در ایران و چه در خارج از ایران، اما هیچ کس پاسخگو نیست. صحبت تلفنی با مسئولان هم اصولا کار بسیار مشکلی است، یا نیستند یا جواب نمیدهند یا جلسه دارند. وقتی هم جواب میدهند درست مثل این است که مزاحم تلفنی هستید. در حالی که یکی از وظایف این کارمندان تکریم ارباب رجوع است و بابت آن هم حقوق میگیرد ولی همه وظایف خود را در قبال مردم فراموش کردهاند. هدایت دراین باره ادامه میدهد: به این ترتیب الان بیش از ۳۰ سال گذشته و این خانه هنوز بلاتکلیف است. چرا؟ برای اینکه جواب درستی به ما نمیدهد اگر کسی هم جواب دهد یک دفعه میرود در یک فراموشی و سکوت عمیق. اگر هم ما پیگیری کنیم دیگر برای این کار به ما راه نمیدهد. چون میداند که ما میخواهیم پیگیری کنیم، جوابی ندارد که بدهد، بنابراین نباید اجازه دهد ما با او ارتباطی برقرار کنیم. وقتی با این ترفندها رو به رو میشوم خندهام میگیرد چون من سیستم مدیریت را می شناسم، هم قسمت سازنده آن را و هم قسمت مخرب آن را. ما با سیستم مدیریت مخرب طرف هستیم، برای همین هم مشکلات بسیار زیاد است. وی میافزاید: مسئولان سازمان، زورشان به دانشگاه علوم پزشکی تهران و بیمارستان امیراعلم نمیرسد و آنها هم نمیخواهند این خانه را که برای آنها حیاط خلوتی شده، از دست بدهند. این خانه زیرزمینی داشت شامل اتاق خدمه، آشپزخانه، انبار. تمام اینها را خراب کردند و یک سوئیت برای دکتر درست کردند که استراحت کند که در آن همیشه قفل است و هر کسی به آنجا راه ندارد یعنی وقتی من میگویم حیاط خلوت، دقیقا شده حیاط خلوت و با وقت تلف کردن میخواهند من را خسته کنند که دست از پیگیری بردارم. البته من خسته نمیشوم، چون یک احساس مسئولیتی در قبال خانواده خودم و عموی خودم که صادق هدایت است و بعد هم در قبال فرهنگ و تمدن این مملکت دارم که برای آن دست از تلاش نمیکشم.
۱۳۹۶/۰۸/۲۲ ۱۱:۳۸:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
صفحات پیشنهادی
مرگ معمایی پسر معلول آبادانی در رودخانه بهمنشیر
مرگ معمایی پسر معلول آبادانی در رودخانه بهمنشیر روز نو جوان معلول آبادانی در سناریوی مرموز به داخل رودخانه بهمنشیر افتاد و غرق شد ساعت یک ظهر یکشنبه 19 شهریور ماه امسال ماموران کلانتری 18 آبادا در جریان غرق شدن جوان 30 ساله ای در رودخانه بهمنشیر قرار گرفتند و خیلی زود تیمدرباره عدم احداث تصفیه خانه و رانش زباله، مسوولیت به عهده چه کسی به جز شهرداری است!/ به نظر میرسد مدیریت پسمان
گیل نگاه تجمعات اخیر مردم سراوان در اعتراض به شیرابه سراوان بار دیگر معضلات این منطقه را داغ کرده است و در این میان بسیاری از نهادهای مسئول به انتقاد از یکدیگر می پردازند و کم کاری دیگران را عامل اصلی موضوع می دانستند روز گذشته فرماندار رشت با حضور در جمع معترضان اعتراف کرد ماگزارش تصویری همایش میدانی پاکسازی حاشیه رودخانه گوهررود در محدوده پل چمارسرا رشت
گیل نگاه مانی پوراحمد صبح امروز پنجشنبه ۲۳ شهریورماه یکبار دیگر جمعی از دوستداران محیطزیست در رشت تلاش کردند تا بخشهایی از زبالههای انبوه حاشیه رودخانههای رشت را جمعآوری کنند جمعآوری زباله در جریان همایش میدانی پاکسازی حاشیه رودخانه گوهررود در محدوده پل چمارسرا رشت و باآتشسوزی در کارخانه اکریلتاب بهشهر/انتقال یک آتشنشان به بیمارستان
صبح امروز اتفاق افتاد آتشسوزی در کارخانه اکریلتاب بهشهر انتقال یک آتشنشان به بیمارستان مسئول خانه کارگر بهشهر در استان مازندران از وقوع آتشسوزی در کارخانه ریسندگی و بافندگی اکریلتاب بهشهر خبر داد «امیدعلی ناظری» در گفتوگو با ایلنا درباره آتشسوزگزارش تصویری تور عکاسی از مرکز دفن زباله سراوان و کارخانه کود آلی رشت
گیل نگاه امیرصالح غنجی تور عکاسی سازمان مدیریت پسماندهای شهرداری رشت و انجمن عکاسان رشت در محل دفن زباله سراوان و کارخانه کود آلی رشت صبح امروز جمعه ۳شهریور با حضور عکاسان استان برگزار شد این تور در جریان اولین جشنواره عکاسی شهر من شهر پاک در رشت برگزار شد گزارش اولین سری ازندانی کردن و تجاوز به دختر ۱۹ ساله در خانه توسط مرد فریبکار/ عکس متهم
گیل نگاه مرد ۴۸ سالهای که با جازدن خود به عنوان جوان ۲۵ ساله دختر جوانی را ربوده و پس از نگه داشتن چند روزه این دختر در مخفیگاهش وی را مورد اذیت و آزار قرار داده بود توسط پلیس دستگیر شد نوزدهم شهریور ماه به دستور قاضی اصغرزاده رئیس شعبه هشتم دادگاه کیفری یک تهران پروندهای ددولت باید نقش خود را در مورد مرکز دفن زباله سراوان و رودخانه های رشت مشخص کند/ هرگاه که مردم تجمع می کنند یادم
گیل نگاه عضو شورای شهر و رئیس شورای استان گیلان درباره اعتراضات مردم سراوان ابراز داشت از همه دعوت می کنیم که به تعهدات خودشان در قبال مردم سراوان جامه عمل بپوشانند حامد عبداللهی با ابراز این که وضعیت جایگاه دفن زباله سراوان بحرانی شده است در مورد تجمع مردم منطقه در اعتراض به ودستگیری زندانی فراری بیمارستان طالقانی اهواز
دستگیری زندانی فراری بیمارستان طالقانی اهواز دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان خوزستان از دستگیری زندانی فراری خبر داد حسینی دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان خوزستان در گفت وگو با میزان از دستگیری زندانی فراری خبر داد وی گفت این زندانی محکوم به حبس ابد بود که چند روز پیشعوامل شهرداری و شورای سابق رشت در حل مشکلات مردم سراوان کوتاهی کردند/ راه اندازی کارخانه زباله سوز تا دو سال آ
گیل نگاه رئیس شورای اسلامی سراوان با تاکید براینکه علوم پزشکیِ گیلان سلامتِ مردم اطراف محل دفن زباله را به صورت غربال گری کنترل کند گفت شهرداری سابق رشت اگر فقط چند بار سم پاشیِ درست انجام می داد این معضلات برای مردم به وجود نمی آمد به گزارش پرنیان گیل اسماعیل غلام پور بازندانی کردن و تجاوز به دختر ۱۹ ساله در خانه
زندانی کردن و تجاوز به دختر ۱۹ ساله در خانه مرد ۴۸ سالهای که با جازدن خود به عنوان جوان ۲۵ ساله دختر جوانی را ربوده و پس از نگه داشتن چند روزه این دختر در مخفیگاهش وی را مورد اذیت و آزار قرار داده بود توسط پلیس دستگیر شد به گزارش خبرنگار ایلنا نوزدهم شهریور ماه به دستور قاضی-
گوناگون
پربازدیدترینها