تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس كارى او را اندوهگين و به خود مشغول كند و او با اخلاص براى خدا بسم اللّه‏ ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798173186




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ابوالفضل را کشتم تا مثل من قربانی تجاوز نشود! +عکس


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: ابوالفضل را کشتم تا مثل من قربانی تجاوز نشود! +عکس
«ابوالفضل را به بهانه دیدن کبوتر به خانه کشاندم. فکر می‌کردم از خانه بیرون برود و مردی که مرا در کودکی آزار داده او را هم مورد آزار قرار می‌دهد. به همین خاطر پسر بچه را کشتم.»
آفتاب‌‌نیوز : این بخشی از اعترافات عامل قتل پسر 11 ساله در جنوب تهران است. علی پسر 24 ساله‌ای است که 17 شهریور امسال پسر 11 ساله همسایه‌شان را به بهانه نشان دادن کبوترهایش در خیابان رباط کریم تهران به خانه کشاند. وی این کودک را با ضربه‌های مرگبار به قتل رساند و جسد او را با انداختن داخل چمدانی در 60 کیلومتری جاده قم ـ تهران رها کرد. متهم برای تحقیقات به دادسرا منتقل شد و در بازجویی‌ها به تشریح قتل پرداخت. پسر جوان که چهره‌ای آرام دارد، در گفت‌وگو با جام جم از انگیزه‌اش برای قتل گفت. مقتول را می‌شناختی؟ پدرش حوالی خانه‌مان موتورسازی داشت. زمانی که به مغازه پدرش می‌آمد یا در پارک همان حوالی بازی می‌کرد، او را می‌دیدم. اما بدم می‌آمد او در آنجا بازی کند. چرا؟ چون او مرا به یاد گذشته تلخ خودم در آن پارک می‌ انداخت. من همسن او بودم که آن کابوس تلخ سر زندگی و کودکی‌ام آمد و آینده‌ام را تباه کرد. مگر چه اتفاقی برایت افتاده بود؟ من زمانی که 11 ساله بودم و برای بازی با دوستانم به همان پارک رفته بودم، یک مرد به بهانه نشان دادن کبوتر مرا از آن پارک به سمت خانه‌اش برد. در خانه را بست و مرا داخل اتاق تاریکی انداخت و مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد هم تهدیدم کرد از این ماجرا برای کسی حرف نزنم. همین باعث شد در این سال‌ها همیشه کابوس ببینم و بترسم. چرا از این ماجرا به خانواده ات حرفی نزدی؟ خانواده سنتی دارم، اگر به آنها ماجرا را می‌گفتم حتما آنها به جای گوش دادن به حرف‌هایم، مرا تنبیه می‌کردند و معلوم نبود چه اتفاق دیگری سرم می‌آمد. آن مرد را دوباره دیدی؟ نه دیگر ندیدم. چرا وقتی بزرگ‌تر شدی از آن مرد شکایت نکردی؟ من نام و نشانی از آن مرد نداشتم. اگر شکایت می‌کردم بعد از این همه سال معلوم نبود کسی حرف‌هایم را جدی بگیرد یا نه. قصد داشتی از آن مرد انتقام بگیری؟ همه وجودم پر از نفرت و انتقام از آن مرد بود. حتی گاهی خواب می‌دیدم او را کشته و از او انتقام گرفته‌ام. اما در واقعیت آن مرد وجود نداشت تا از وی انتقام بگیرم. مقتول را چطور با خود بردی؟ به بهانه این‌که کبوترهایم را ببیند با من همراه شد. حتی کبوترها را به او نشان هم دادم. پس چرا نگذاشتی او به خانه‌اش بازگردد؟ آن روز کابوس سال‌های دور زندگی سراغم آمد. احساس می‌کردم اگر او از این خانه بیرون برود، آن مرد که به من آسیب زده بود بیرون در منتظرش است تا به او آسیب برساند. از ترس این‌که او مورد آزار و اذیت کسی قرار نگیرد، با ضربه‌های چاقو او را کشتم و جسدش را در جاده رها کردم. عذاب وجدان داشتی؟ از همان لحظه‌ای که پسر کوچولو را کشتم، عذاب وجدانم شروع شد. صدای گریه و التماس‌هایش هنوز در گوشم است. چرا تسلیم نشدی؟ خیلی ترسیده بودم و نمی‌دانستم چه کنم. حتی تصمیم گرفتم خودم را بکشم، اما جرات این کار را هم نداشتم. ای کاش من هم مرده بودم تا این همه عذاب نمی‌کشیدم. در آن چند روز که از جنایت گذشته بود از خواب و خوراک افتاده بودم. همه به رفتارم مشکوک شده بوند که چرا از خانه بیرون نمی‌روم و فقط کنج خانه می‌نشینم. هر شب کابوس جنایت را می‌دیدم. خانواده‌ات از ماجرا خبر داشتند؟ بله. برادرم می‌دانست. جسد را با او بردم. دلم برای مادرم تنگ شده است. من زندگی خودم و آنها را خراب کردم. چه مجازاتی در انتظارت است؟ حتما مرا اعدام می‌کنند. من اشتباه کردم و جان پسری بی‌گناه را گرفتم.








۰۱ مهر ۱۳۹۶ - ۰۷:۲۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن