واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دروغگوها تنها ميمانند
آيا رفتار ما با عزيزانمان به نحوي بوده كه هنگام بروز خطايي از سوي آنها، جرئت داشته باشند ما را در جريان اشتباهشان قرار دهند؟ در كمال تأسف بايد گفت...
نویسنده : مينا محمددوست
رفتارهاي ما اكتسابي هستند. بدين معني كه به واسطه تعاملي كه با افراد در محيط داريم و همچنين نحوه تربيت، اين رفتارها به شكل غالبي از شخصيت ما در ميآيند. يكي از اين ويژگيهاي ناخوشايند دروغگويي است. دروغگويي به نوعي سخن يا در مواردي رفتاري است كه مطابق با حقيقت نيست. شخصي كه به اين عمل اقدام ميكند، بنا به دلايل مختلف حقيقت را گاهي كتمان يا گاهي متفاوت از آنچه در روند معمول است، جلوه ميدهد. شايد بتوان گفت اولين پيامد ناخوشايند چنين رفتاري گريبانگير خود شخص خواهد شد.
خود را با صفاتمان معرفي ميكنيم
صفات، ويژگيهايي هستند كه با نمادهاي رفتاري ظاهر شده و در كنار عواملي چون نوع پوشش، طرز صحبت كردن و. . . معرفي ميشوند. در واقع چنانچه بخواهيم خود را به ديگران معرفي كنيم، كلمات بخشي از فرايندي هستند كه از آنها براي شناساندن خود به ديگران استفاده ميكنيم. بخش ديگر از عواملي كه ما را به ديگران ميشناسانند، ويژگيهايي هستند كه در خلال رفتار ما نمايان ميشوند.
در يك طبقهبندي كلي ميتوان اين ويژگيهاي را به دو دسته خوب و بد تقسيمبندي كرد. شايد ويژگيهايي نيز وجود داشته باشد كه در شرايط مختلف ماهيت متفاوتي به خود ميگيرند كه البته تعدادشان زياد نيست. مانند صفت قاطع بودن. صد البته اين ويژگي جزو صفات خوب است اما در مواردي داشتن انعطاف به پيشبرد اهداف كمك شاياني خواهد كرد.
پس صفات به شكل خاص فقط مربوط به خود شخص نميشوند. شايد بتوان صفات را به سرما و گرماي هوا تشبيه كرد. به اين دليل كه به همان صورت كه گرما و سرما تأثيرات متفاوتي را در پيرامون ما اعم از محيط جاندار و بيجان ايجاد ميكند، صفات ما نيز از اين قاعده مستثني نيست. يعني ما به واسطه حالات روحي و ويژگيهاي شخصيتي خود تأثيرات متفاوتي بر افراد اطراف و همچنين خودمان ميگذاريم.
با اين اوصاف اهميت صفات براي ما بيشتر آشكار ميشود. زيرا همان طور كه ذكر شد اين صفات، از طرفي به خودمان و از طرفي ديگر به محيط اطرافمان مربوط ميشود. ويژگيهاي خوب ما را درگير حالات خوب ميكند. حال خوب بستر زايش اتفاقهاي خوب است. يكي از صفات بارز پيامبر اكرم(ص) و امامان ما و تمامي پيامبران ما، خلق خوب و صفات پسنديده انساني بوده است. داستانهاي فراواني از خوشخلقي اين بزرگواران و به تبع آن ايجاد تغييرات مثبت در افراد مختلف براي ما نقل شده است. به طور مثال يكي از ويژگيهاي شاخص پيامبر اكرم اسلام(ص) امين بودن ايشان بود كه به دليل امانتداري و راستگويي اين مرد خدا بوده است. حال بپردازيم به صفات نادرست. رفتارهاي نادرست و صفتهاي ناپسند، مجموعهاي از عادات هستند كه علاوه بر شخص، اجتماعي كه فرد در آن زندگي ميكند را نيز به شيوهاي نامطلوب درگير ميكند.
دروغ، ترديد و تنهايي
عدم صداقت از جمله صفاتي است كه ترديد به همراه دارد. شخصي كه گرفتار دروغگويي است، در وهله اول با ديده ترديد به روابط مينگرد و اين زياد جاي تعجب ندارد. زيرا اين خصلت آميخته با شخصيت خود او است و متأسفانه اين نگرش محتوايي است كه انديشه وي را در بر گرفته. حال آن كه زير بناي اكثر روابط (به جز مواردي كه عقل به احتياط حكم ميكند)، مخصوصاً روابط خانوادگي بر مبناي اعتماد استوار است و ترديد زمينهاي را فراهم ميكند كه شخص نتواند از رابطهاي كه در آن قرار دارد لذت ببرد. همين روند در روابط شخص مقابل هم آشكار ميشود.
همگي ما داستان چوپان دروغگو را شنيدهايم. همين طور داستان جالب پينوكيو را با تغيير غير معمول بيني او، هنگام دروغگويي. در واقع اين داستانها به نوعي حكم آيينهاي را دارد كه مقابل اين رفتار قرار گرفته و چهره واقعي اين خصلت را نمايان ميكند. آنچه در اين آيينه هنگام بروز اين رفتار مشاهده ميشود چيزي نيست جز عدم زيبايي، عدم هماهنگي! از طرفي غير قابل اعتماد بودن صدمههاي فراواني از سوي اطرافيان به خود شخص دروغگو وارد ميكند و چنانچه اين رفتار ادامه داشته باشد فرد به نوعي درگير تنهايي خواهد شد. چوپان دروغگو به هنگام حمله واقعي گرگ، تنها ماند.
ريشههاي دروغگويي را بخشكانيم
دروغگويي محدود به صرفاً گفتن دروغ نميشود. پيامدهاي اين ويژگي به شكل آرام و بيصدا به سمت رفتارهاي توأم با فساد كشيده ميشود. حال با اين معضل چه بايد كرد؟ سؤال اين است كه دروغگويي از كجا و به چه علت در وجود ما شكل ميگيرد؟ پديد آمدن اين خصلت دلايل متعددي دارد. اولين جايي كه كودك در آن رشد و پرورش جسمي و روحي دارد خانواده است.
ژان پياژه، روانشناس مشهور فرانسوي معتقد است وقتي خردسالي اسباب شكستني را در دسترس خود مييابد، آنها را ميشكند. پس مادر اسباب شكستني را از محل دسترس كودك دور نگه ميدارد. در مورد دروغ نيز وضع بر همين منوال است.
در درون كانون گرم خانواده بهتر است سعي كنيم اسباب اين خصلت را از محل روان فرزندانمان دور نگه داريم. معمولاً از سن پنج يا شش سالگي به بعد، كودك به لحاظ ذهني، توانايي تشخيص سخن راست را از دروغ دارد. اگر از اين دوره به بعد محيط مناسب براي پرورش اين خصلت باشد، قطعاً اين ويژگي نمايان خواهد شد. پس مراقب باشيم. اول اينكه خود دروغ نگوييم و با گفتن دروغ سمبل بد آموزي نباشيم. از فرزندانمان به اندازه تواناييها و متناسب با سنشان توقع داشته باشيم. وقتي كودك از عهده كاري كه به وي سپرده شده برآيد حس ارزشمندي را تجربه خواهد كرد. حس ارزشمندي مغاير با حس حقارت است. تجربه حس حقارت ميتواند كودك را به سمت دروغگويي سوق دهد. يكي ديگر از عواملي كه فرد را به طرف دروغگويي ميكشاند ترس است. كمي فكر كنيم! با كودكان و اطرافيان خود تا چه حد محترمانه برخورد ميكنيم؟
آيا رفتار ما با عزيزانمان به نحوي بوده كه هنگام بروز خطايي از سوي آنها، جرئت داشته باشند ما را در جريان اشتباهشان قرار دهند؟ در كمال تأسف بايد گفت ريشه بسياري از دروغ گفتنها، در ترس از تنبيه شدن است. با اين ترس فرد حقيقت را پوشانده و دروغ را جايگزين كرده و تحويل ما ميدهد. در مورد ترس هم والدين و هم مسئولان آموزشي بايد رفتار مناسب داشته باشند. به گونهاي كه اگر اشتباهي از جانب كودك رخ داد، شهامت پذيرفتن اشتباه و گفتن حقيقت را داشته باشد.
يكي ديگر از دلايل اين ويژگي جلب توجه است. گاهي كودكان كمتر مورد توجه والدين قرار ميگيرند. به اين ترتيب با گفتن مطالب دروغ سعي در برانگيختن تعجب و جلب نظر ديگران دارند. در عين حال دروغگويي پيامدهاي ناگواري را نيز به همراه دارد. به طور مثال باعث خدشه دار شدن اعتبار فرد در جنبههاي مختلف زندگي ميشود. باعث به دردسر افتادن خود شخص يا اطرافيان وي ميشود. صميمیت را كمرنگ كرده و زمينه را براي شكلگيري كدورت مهيا ميكند. تا جايي كه امام محمد باقر(ع) در اين باره ميفرمايند: دروغ خانه ايمان را ويران ميكند. حال كه با برخي از مهمترين دلايل دروغگويي آشنا شديم بهتر است از همان ابتدا ريشههاي دروغگويي را در خانواده بخشكانيم تا فرزندانمان از دلايل دروغگو شدن مصون بمانند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]