تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زيبايى مرد به شيوايى زبان اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798121641




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

لباس روحانيت پوشيد و شهيد شد


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: لباس روحانيت پوشيد و شهيد شد
ميلاد بدري از شهرستان اميديه خوزستان ششم فروردين 74 به دنيا آمد و 11 آذرماه سال 94 مصادف با روز اربعين امام حسين(ع) در سن 20 سالگي به شهادت رسيد.
نویسنده : شكوفه زماني 


ميلاد بدري از شهرستان اميديه خوزستان ششم فروردين 74 به دنيا آمد و 11 آذرماه سال 94 مصادف با روز اربعين امام حسين(ع) در سن 20 سالگي به شهادت رسيد. ميلاد در راه دفاع از حرم اهل بيت(ع) جام شهادت را نوشيد و اگرچه آرزوهايي كه مادر برايش داشت را ناتمام گذاشت، اما او زندگي كوتاهش را با كلمه‌ زيباي «شهادت» خاتمه داد. تمام دارايي‌هاي غنيه خيزري‌راد مادر شهيد، دو فرزند پسر بود كه يكي از آنها را در مسير حفظ حريم اهل بيت داد. گفت و گوي ما با اين مادر شهيد را پيش رو داريد.
    مرور خاطرات
وقتي با خودم خاطرات ميلاد را از كودكي تا بزرگي او بررسي مي‌كنم مي‌بينم ميلاد بچه خاصي بود. يادم مي‌آيد وقتي بچه بود او را به بازار برده بودم و اصرار مي‌كردم كه يك خوردني برايش بخرم ولي او با همان حالت كودكانه خودش پيشنهادم را رد مي‌كرد.  وقتي از بازار برمي‌گشتيم ميلاد با زبان شيرين كودكانه‌اش پرسيد: از اين راه بازار برنمي‌گرديم؟ به او ‌گفتم براي چي؟ گفت: مي‌خواهم اين خوردني‌ها را نگاه كنم. گفتم عزيزم من كه از اول گفتم هرچي خواستي بگو برايت بخرم. گفت آخه ترسيدم پولمان كم بيايد و نتوانيم چيزهايي را كه لازم داريم بخريم.
  بچه مسجدي
ميلاد از همان سن 10 سالگي رفتن به مسجد را شروع كرد و شاگرد هيئت مسجد صالحين شد. بدون اينكه خانواده از او بخواهد كه برود مسجد، خودش اهل اين برنامه‌ها بود و هرسال دوبار با بچه‌هاي هيئت به زيارت امام رضا (ع) مشرف مي‌شدند. پسرم در مقطع حساس نوجواني خيلي سر به زير بود. كم‌توقع بود و هر جا مي‌رفت از او نمي‌پرسيدم كجا رفتي چون از او مطمئن بودم. هر وقت از بيرون برمي‌گشت، دست من و پدرش را بوسه مي‌زد كه من مي‌گفتم اين چه كاري است؟ مي‌گفت مي‌خواهم ايمانم را افزايش دهم. من هميشه در كارهاي ميلاد مي‌ماندم و به خدا مي‌گفتم او چطور چنين بينش و تفكري دارد و جواب تعجب و پرسش‌هايم را وقتي گرفتم كه ميلاد به شهادت رسيد.
  طلبه رزمنده
ميلاد با آنكه در دبيرستان خودش رشته تجربي را انتخاب كرده بود بعد از ديپلم تغيير عقيده داد و رفت سراغ درس طلبگي و در حوزه علميه سفيران هدايت حضرت ابوالفضل(ع) شهرستان اميديه ادامه تحصيل داد. بعدها كه موضوع دفاع از حرم پيش آمد، براي رفتن به سوريه لحظه‌اي آرام و قرار نداشت. از تابستان سال 94 هم شروع به آماده‌سازي افكار من براي دادن رضايت جهت اعزامش شد و عكس شهداي مدافع حرم را به من نشان مي‌داد و مي‌گفت مادر ببين اينها به خاطر عشق به اهل بيت(ع) رفتند. در واقع با اين كار مي‌خواست قلب من را قوي كند كه براي رفتنش رضايت بدهم.
  سرشار از عشق
ميلاد مربي حلقه‌هاي صالحين بسيج بود و هميشه صحبت‌هايش سرشار از عشق به اهل بيت (ع) بود. يك روز ميلاد آمد پيش من و گفت مادر دارم مي‌روم رزمايش و لباس نظامي بگيرم كه من متوجه شدم رفتنش جدي است و خودش برگشت به من گفت مادر چند جا ثبت نام كرده‌ام اسمم درنيامده است و بايد تو برايم دعا كني كه اين دفعه مقدمات سفرم فراهم شود و خيلي خونش براي رفتن مي‌جوشيد. نهايتاً 22 آبان 94 اعزامش به سوريه از تيپ امام حسن مجتبي (ع) بهبهان فراهم شد. ميلاد ديد كه من با رفتن او خيلي بي‌تابي مي‌كنم، گفت مادر شهادت هم بدون رضايت مادر مورد قبول واقع نمي‌شود و از تو مي‌خواهم براي رفتنم رضايت كامل داشته باشي.
   آخرين كلام، آخرين وداع
من خودم را خاك پاي مادراني مي‌دانم كه سه فرزند خودشان را براي دفاع از مملكت فرستادند. مي‌دانم كه هيچ وقت نمي‌توانم چون ام‌البنين باشم كه چهار فرزند خود را در راه دفاع از اسلام هديه كرد. با اين افكار با خودم كنار آمدم تا توانستم راضي شوم ميلاد به سوريه برود و گفتم مادر برو به سلامت. هرچي خدا خواست همان مي‌شود و اگر قسمت من باشي برمي‌گردي و اگر قسمتت شهادت است مباركت باشد و اين آخرين كلام من و پسرم در لحظه جدا شدن از يكديگر بود و ميلاد با خوشحالي رفت.  18 روز بيشتر از رفتن ميلاد به سوريه نگذشته بود كه روز اربعين حسيني خبر شهادتش پخش شد. ملبس شدنش به لباس روحانيت همراه با شهادتش رقم خورد و حتي روي سنگ قبرش در كنار اسمش حجت‌الاسلام والمسلمين را قيد كرده‌اند.  موقعي كه از ميلاد جدا شدم مي‌دانستم براي هميشه از پيش من رفت و موقعي كه ميلاد در سوريه بود دعا مي‌كردم خدا آبروي من را پيش حضرت زينب(س) حفظ كند تا موقع شنيدن خبر شهادت ميلاد حرف بي‌جا نزنم و همين طور هم شد و وقتي كه پيكر ميلاد آمد، روحيه و صبرم خيلي بالا بود. با اينكه لحظه‌اي از فكر ميلاد نمي‌توانم جدا شوم و نبودش برايم خيلي سخت است ولي خوشحال هستم كه با رضايت خودم توانستم دل ميلاد را شاد كنم.
   چهره نوراني
ميلاد هميشه با برادر كوچك‌ترش رضا پاي كاميوتر مي‌نشستند. چند روز قبل از رفتنش ديدم چراغ اتاق‌شان روشن است. به تصور اينكه خواب‌شان برده رفتم و ديدم ميلاد دارد نماز شب مي‌خواند و آن قدر چهره‌اش نوراني بود كه يك لحظه بدنم يخ شد و حرف نزده در اتاق را بستم. بعضي مردم آنقدر كوته‌فكر هستند كه مي‌گويند بچه‌ات را به خاطر پول فرستادي يا اينكه مي‌گويند مغز فرزندشان را شستشو دادند كه به سوريه رفتند. من از شنيدن اين حرف‌ها خيلي آزرده مي‌شوم. دنيا را هم به پاي من بريزند آيا پسر من برمي‌گردد؟


منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن