تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798103221




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پیمان شنگن در یکقدمی نابودی


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: کارشناسان بر این باورند که، بحران های امنیتی ایجاد شده به اندازه ای جدی است که دیگر نمی توان از استراتژی “حفظ پیمان شنگن” سخن به میان آورد.کنترل مرزها در اروپا موضوعی ضروری است. این روزها بارها در رسانه های اروپایی و خصوصا رسانه های فرانسوی این عبارت را می توان مشاهده کرد. عبارتی که نشان از بحران امنیتی جاری در اروپا و ناتوانی قاره سبز در حفظ پیمان شنگن است. به نظر می رسد بحران های امنیتی ایجاد شده به اندازه ای جدی است که دیگر نمی توان از استراتژی “حفظ پیمان شنگن” سخن به میان آورد. از سوی دیگر، سران کشورهای اروپایی خود نیز به خوبی می دانند که نقض پیمان شنگن به معنای از دست رفتن یکی از اصلی ترین نمادهای اتحاد و وحدت اروپاست. طی سال های گذشته، بارها موضوع اعمال کنترل بر مرزهای اروپا از سوی کشورهای مختلفی مانند دانمارک مطرح شد، اما هیچگاه جنبه ای فراگیر و عملی پیدا نکرد. متعاقب وقوع حملات تروریستی اخیر در پاریس، موضوع اعمال کنترل بر مرزها به صورتی جدی و صریح از سوی سیاستمداران اروپایی مطرح شده است. اگرچه فرانسه مرزهای خود را پس از حادثه تروریستی اخیر بست، اما هنوز سخنی از نقض پیمان شنگن به صورتی دائمی و اعمال کنترل نامحدود بر مرزهای اروپا به میان نیامده است. با این حال به نظر می رسد این بار موضوع نسبت به قبل متفاوت است. گذار از پیمان شنگن در جهت حفظ امنیت اروپا موضوعی است که به زودی روی میز سران اروپایی قرار خواهد گرفت. در این میان سران اروپایی دو گزینه بیشتر پیش روی خود نخواهند داشت: گزینه نخست حفظ پیمان شنگن و گزینه دوم نقض آن است. به عبارت بهتر، راهکار سومی در این خصوص متصور نخواهد بود. در این میان، با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق تروریست هایی که در اروپا به سر می برند تابعیت همان کشورها را دارند، رفت و آمد آزادانه اتباع اروپایی در داخل کشورهای مختلف دیگر امکانپذیر نخواهد بود. تا قبل از وقوع حوادث تروریستی اخیر در فرانسه، صرفا از اعمال کنترل موقت بر روی مرزها سخن به میان می آمد. به عنوان مثال، کشور سوئد تصمیم گرفت به مدت ۱۰ تا ۲۰ روز مرزهای خود را برای رفت و آمد مهاجران جنگ زده مورد بازرسی قرار دهد. این بازرسی صرفا برای مهاجرین اعمال می شد و دیگر اتباع اروپایی را در بر نمی گرفت. اما امروز سخن از بازرسی نامحدود از مرزها به میان می آید. این بار نه سخن از بازرسی موقت زمانی و نه سخن از بازرسی محدود تابعیتی است، بلکه سخن از یک بازرسی نامحدود همه جانبه به میان می آید که ناقض پیمان شنگن است.نقش پیمان شنگن پس از حوادث اخیر فرانسه از هر زمان دیگری محتمل تر به نظر می رسد. این موضوع در داخل اروپا موافقان و مخالفانی دارد. کشورهای اروپای شرقی که به پیمان شنگن پیوسته اند یا اتباعی که بنا بر کار خود ملزم به رفت و آمد دائمی در کشورهای عضو این پیمان هستند، از این مساله ناراضی خواهند بود. با این حال کسانی که از ابعاد امنیتی به ماجرا نگاه می کنند، نسبت به این موضوع رضایت دارند. جریان های راست افراطی در اروپا از جمله گروه هایی هستند که از ابتدا با نمادهای وحدت اروپای واحد دچار مشکل بوده اند. این قاعده در خصوص جریان راست افراطی فرانسه به رهبری مارین لوپن نیز صادق است.رهبر حزب راست گرای جبهه ملی فرانسه صراحتا عنوان کرده است که این کشور باید این فرصت را داشته باشد که مرزهای خود را به طور کامل کنترل کند. مارین لوپن معتقد است فرانسه بدون توجه به اتحادیه اروپا باید در نهایت بتواند مرزهای خود را همانند سابق کنترل کند. لوپن در عین اینکه رویکرد اولاند در اعلام وضع فوق العاده در فرانسه را مورد تقدیر قرار داده، اما این اقدام را برای جلوگیری از حملات بعدی کافی نمی داند. او معتقد به اعمال کنترل بر مرزهای فرانسه و نقض علنی پیمان شنگن است. از سوی دیگر، به نظر می رسد افکار عمومی اروپا این روزها بیش از پیش خود را برای انقضای پیمان شنگن آماده ساخته است. در اینجا سوالات دیگری مطرح می شود که حتی مقامات اروپایی و طرفداران پایان یافتن پیمان شنگن نیز پاسخ آن را به خوبی نمی دانند! به عنوان مثال مشخص نیست در صورت نقض پیمان شنگن و ملغی شدن آن (حتی به صورت موقت) رفت و آمد اتباع داخل کشورهای اروپایی در سراسر این منطقه بر اساس چه مکانیسمی صورت خواهد گرفت. مکانیسم جایگزینی که در این خصوص به صورت موقت یا دائم تعریف خواهد شد از اهمیت زیادی برخوردار خواهد بود و مکانیسمی که به نظر می رسد به موجب نوع نگاه مقامات ارشد اروپایی و اختلافاتی که میان آنها وجود دارد هنوز طراحی نشده است. آیا داعش در فرانسه نفوذی دارد؟ به دنبال بحث شبکه سازی داعش در فرانسه این پرسش مطرح است که چگونه این گروه تروریستی توانسته به دور از چشم نهادهای امنیتی فرانسه دست به این اقدام تروریستی بزند. محمد قادری در خبرگزاری مهر نوشت، این روزها رسانه های فرانسوی با استناد به حملات تروریستی اخیر در پاریس، وارد تحلیل حوزه های امنیتی در کشورشان شده اند. با این حال در این خصوص سوالات و ابهامات مهمی وجود دارد که نه توسط رسانه های فرانسوی درست مطرح شده و نه توسط مقامات امنیتی این کشور به درستی پاسخ داده شده است. به عبارت بهتر، در این خصوص نه فرآیند «طراحی سوال» با دقت و انسجام صورت گرفته و نه فرآیند «اجابت سوال»!در واقع؛ این رسانه ها همچنان مشغول توصیف و صورت بندی بحران هستند و دستگاه های امنیتی فرانسه نیز مشغول مدیریت شرایط پسابحران، لذا این تقسیم کار روتین، منجر به آشفتگی افکار عمومی فرانسه و بی پاسخ ماندن دغدغه هایی شده است که روز به روز بر حجم و شدت آنها افزوده می شود. در این میان اما؛ برخی رسانه ها نیز ضمن طرح کلیت سوال یا نقل قول از چند مقام ناشناس امنیتی، سعی دارند این دغدغه ها را به صورتی سطحی پاسخ دهند، که البته دستوری بودن آن کاملا هویداست. به عنوان مثال فرانس پرس به نقل از کارشناسان مسائل امنیتی نوشته است: «داعش با برعهده گرفتن مسئولیت حملات بی سابقه پاریس، نشان داد شبکه پیچیده ای از افراطیون را در خارج از مناطق تحت اشغال خود ایجاد کرده است که قادرند حملات پرقدرتی را انجام دهند.» سئوال اصلی اما اینجاست که شبکه سازی داعش در فرانسه کی، کجا و چگونه صورت گرفته است؟ با فرض اینکه این شبکه سازی در داخل فرانسه یا اتحادیه اروپا صورت گرفته است، چرا دستگاه های امنیتی فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی قادر به رصد آن نشده اند؟ آیا «شبکه سازی» می تواند یک روزه یا چند روزه صورت گیرد؟ آیا شبکه سازی های ضد امنیتی افراد خاص و خبره نمی خواهد؟ آیا افراد آماتور اساسا می توانند چنین شبکه سازی را صورت دهند؟اگر این چنین نیست، چرا افرادی که مظنون به چنین کاری بوده یا به صورت بالقوه قادر به شبکه سازی یا قرار گرفتن در شبکه بوده اند به صورت مستقیم مورد رصد و کنترل دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی فرانسه قرار نگرفته اند؟ و… آنچه مسلم است اینکه چنین شبکه سازی قوی امنیتی فرآیندی بسیار پیچیده است و آنچه در جریان حوادث پاریس شاهد آن بودیم، از نوع پیچیده و عمیق آن محسوب می شد. این شبکه سازی تابع و متبوع یک سلسله عواملی است که مولد و موجد خطوط اصلی شبکه هستند. در این میان، عوامل بمب گذار یا گروگانگیر آخرین و فرعی ترین اجزای شبکه و عوامل اجرایی آن محسوب می شوند. بر این اساس؛ در اینکه داعش در کشوری مانند فرانسه دست به شبکه سازی زده باشد، تقریبا شک و شبهه ای وجود ندارد اما در اینکه چرا این شبکه از سوی دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی در فرانسه مورد رصد و کنترل قرار نگرفته است سوالات و ابهامات بسیار زیادی وجود دارد که ماجرا کمی بودار و پیچیده می کند.شاید دو فرضیه ای که در حل این معمای چند لایه می توانند به ما کمک کنند، «نفوذ داعش به ساختار اطلاعاتی ـ امنیتی فرانسه» یا «ایجاد چتر امنیتی بخش مهمی از دستگاه های امنیتی فرانسه بر روی داعش» باشد. در این تحلیل، اگر نفوذ داعش به دستگاه های اطلاعاتی ـ امنیتی فرانسه را موضوعی بعید بدانیم، برافراشته شدن چتر امنیتی بخشی از دستگاه امنیتی فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی بر روی تکفیری ها موضوعی نیست که بتوان به سادگی آن را کتمان یا انکار کرد. در واقع؛ آنچه در پاریس رخ داد را می توان محصول یک برنامه ریزی میان مدت پس از وقوع حادثه سال گذشته ـ حمله به نشریه هتاک شارلی ابدو ـ دانست. بدیهی است که در این واقعه «احتمالات» و «تصادفات» محلی از اعراب ندارند و در ماورای تنظیم، اجرا و حتی مدیریت پسا عملیات، نوعی رفتار آگاهانه و عامدانه قابل مشاهده است. به عبارت بهتر، نقشه عملیات های اخیر در پاریس را نمی توان یک بازی ساده با اجزایی مشخص دانست.در هرصورت به نظر می رسد که دولت فرانسه در قابل این حادثه تروریستی باید پیش از دیگر متهمین به سوالات متعددی پاسخ دهد. سوالاتی که طرح برخی از آنها به هیچ عنوان برای دستگاه حاکمه و مقامات امنیتی و اطلاعاتی فرانسه خوشایند نیست. بدیهی است که هر اندازه زمان بگذرد این سوالات و دغدغه ها بیشتر از سوی افکار عمومی فرانسه و خصوصا خانواده های قربانیان حوادث تروریستی اخیر مطرح می شود تا جایی که این واقعیت در ذهن عموم نهادینه شود که بالاخره چاقو دسته خودش را هم برید! از طرفی،با رخ دادن حملات تروریستی اخیر در شهر پاریس، اکنون به ندرت می توانید یک کاربر اهل کشورهای غربی در شبکه های اجتماعی را پیدا کنید که به نشانه ادای احترام در صفحه متعلق به خود پستی یا تصویری اعم از پرچم فرانسه یا علامت صلحی که وسطش برج ایفل است، نگذاشته باشد اما همان طور که روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد، در جستجو در همین شبکه های اجتماعی شواهد چندانی از واکنش به حادثه تروریستی مشابهی که یک روز قبل از اتفاقات فرانسه جان بیش از ۴۰ نفر را در جنوب بیروت، پایتخت لبنان گرفت، به چشم نمی خورد.پایگاه اینترنتی “یاهو نیوز″ در گزارشی در خصوص بی توجهی رسانه های غربی و کاربران غربی در شبکه های اجتماعی به بمب گذاری های تروریستی در پایتخت لبنان همزمان با توجه مفرط آنها به حملات رخ داده در پایتخت فرانسه نوشت:به مجرد آن که اخبار مربوط به حملات بیروت در فضای مجازی گسترش پیدا کردند، پاسخ داده شده به آن بیشتر اعلام خشم بود تا اعلام حمایت و رسانه ها و مردم متهم به چشم پوشی کردن از مساله لبنان شدند. برخی اصحاب رسانه در غرب نسبت به این اتهامات واکنش نشان دادند. “مارتین بلام”، یکی از خبرنگاران غربی در پایگاه “مدیوم” از بابت یک پست توییتری که انتشار گسترده یافته و رسانه های غربی را متهم کرده به این که حملات بیروت را پوشش ندادند انتقاد کرد. بلام گفت: با جستجو در بخش اخبار وبسایت گوگل صفحه های فراوانی می یابید که درباره حملات بیروت گزارش دادند. دهها و صدها صفحه. بالغ بر ۱۲۸۵ مطلب که در واقع تاریخ انتشار بسیاری از آنها مربوط به قبل از حملات پاریس است.ماکس فیشر، خبرنگار Voxنیز واکنش مشابهی به همین توییت نشان داد و نوشت که چندین رسانه مطرح و مشهور غربی اعم از واشنگتن پست، آسوشیتدپرس، اکونومیست، سی ان ان و حتی دیلی میل درباره حملات تروریستی بیروت خبر، گزارش و مطلب منتشر کردند. با این حال فیشر به یک مساله خاص اشاره کرد و گفت: این ها مطالبی بودند که مثل بسیاری از مطالب مربوط به بمب گذاری ها و اقدامات خشونت آمیز در خارج از جهان غرب که قبلا منتشر شده بودند، از سوی خوانندگان تا حد زیادی نادیده گرفته شدند. با طرح درخواستی از توییتر برای ارائه اطلاعات منتشر شده درباره حملات تروریستی پاریس، خیلی سریع پاسخی دریافت کردیم که شامل تصویر رنگی مربوط به هشتگ # PrayForParisبود و نشان می داد که این هشتگ با گذشت تنها ۱۰ ساعت از انتشار از یک توییت ساده به ۶٫۷ میلیون توییت رسیده است. علاوه بر آن هشتگ #PortOuverteکه به زبان فرانسه معنی “در باز″ را می دهد و از جانب ساکنان پاریس برای پیشنهاد دادن خانه هایشان به عنوان سرپناه مورد استفاده قرار گرفت در عرض ۱۰ ساعت یک میلیون بار توییت شده است.اما از طرف دیگر ما خواهان آمار مشابهی از توییتر در خصوص نحوه پاسخ ها و واکنش ها به حملات تروریستی بیروت شدیم که نتایج مربوط به آن نه تنها خیلی قابل توجه نبود بلکه حتی به طور مستقیم نیز در دسترس نبود. یک سخنگوی توییتر، پایگاه یاهو نیوز را به سرویس تحلیل محتوای وب موسوم به Topsyارجاع داد و ما نیز در این سرویس دیدیم که کلیدواژه “بیروت” در پست های توییتر از میانگین صفر در روز چهارشنبه با افزایشی ناچیز به ۱۴۲۶۵۸ مورد در روز جمعه رسید.پاملا روتلج، استاد روانشناسی رسانه و مدیر مرکز پژوهش روانشناسی رسانه در دانشگاه “فیلدینگ گِرَجووِیت” در سانتا باربارا گفت: این عدم تناسب در واکنش غربی ها به حملات پاریس و بیروت به ویژه آمریکایی ها بیشتر مساله ای مربوط به درک عامه است تا نادیده گرفتن عمدی. روتلج به یاهونیوز گفت: مردم آمریکا بیشتر از آنکه با بیروت آشنا باشند با پاریس آشنا هستند. ما در آمریکا تصویری از شهر پاریس به عنوان جایی که در آن ارنست همینگوی کتاب می نوشت یا جایی که در آن می توانید هنرهای نقاشی و آشپزی را فرا بگیرید داریم. فرانسوی ها به ما مجسمه آزادی را هدیه دادند و هر یک از ما در ذهنمان درکی از شهر پاریس داریم. وی در ادامه توضیح داد: اکثر آمریکایی ها می توانند به آسانی شهر پاریس را در ذهنشان ترسیم کنند خواه این تصویر را از تجربه سفر شخصی به این شهر به دست آورده باشند و خواه تصویری از آن را در بیشمار فیلمی که در این شهر ساخته شده دیده باشند. اما از طرف دیگر برای آنها درک خاور میانه دشوار تر است. روتلج خاطر نشان می کند: این منطقه از جهان دارای تنوع بسیار زیادی است اما درک ما از این منطقه به دلیل حجم کم اطلاعاتی که از آن داریم محدود است. از طرف دیگر چون که بسیاری از مناطق خاور میانه به ویژه اطراف بیروت برای مدتی طولانی در آشوب بوده اند تصویری که ما از آن در ذهن داریم آکنده از خشونت و درگیری است.این استاد آمریکایی ادامه داد، وقتی ما می شنویم در آنجا خشونت رخ داده از روی عدم آگاهی می گوییم: آیا اینها کسانی نیستند که همیشه با هم می جنگند؟ این نوع کمبود درک درباره اتفاقاتی که در این منطقه رخ می دهد در ما وجود دارد. روتلج همچنین تاکید می کند: نه تنها ظرفیت ما برای همدردی به قابلیت ما در تصور کردن یک مکان یا وضعیت بستگی دارد بلکه همچنین مغز ما درباره خطرناک بودن یک چیز یا وضعیت بر اساس میزان ارتباطی که از نظر ما آن چیز با زندگی خود ما دارد قضاوت می کند. او می گوید: حملات پاریس مشخصا با ما قرابت داشت. قربانیان حملات اخیر کسانی بودند که یا هوادار ورزشی بودند یا به کنسرت یا رستوران رفته بودند. کسانی که در آمفی تئاتر باتاکلان به گروگان گرفته شدند در حال مشاهده کنسرت یک گروه آمریکایی بودند و یکی از کشته شدگان نیز یک دانشجوی آمریکایی اهل ایالت کالیفرنیا بود.روتلج تاکید می کند با وجود آن که یک فرد عادی آمریکایی به لحاظ احساسی تمایل دارد به این که بیشتر به حملات پاریس پاسخ دهد تا بیروت اما امیدوار است که این تراژدی های موازی منجر به تغییر دیدگاه مردم و آگاهی بیشتر آنها شود. آیا تجربه ۱۱ سپتامبر تکرار می شود؟ در پی وقوع عملیات تروریستی در پایتخت فرانسه که با بهت جهانی همراه شده و تلفات زیاد انسانی به همراه داشته است، این سئوال مطرح می شود که چرا داعش به پاریس حمله کرده است؟خبرآنلاین نوشت: برای پاسخ به این سئوال می توان چند گزینه را مطرح کرد:۱- فرانسه در تحولات قهرآمیز و نظامی جهان یکی از بازیگران اصلی است و سهم عمده دارد. ۲- پاریس در ائتلاف های جهانی علیه دیگر مناطق بحران خیز همیشه حضوری فعال دارد . ۳- فرانسه محل گذر بسیاری از نژادها و قومیت ها است که فرصت تحرک اجتماعی بالایی را دارند. ۴- پاریس در حال حاضر بدلیل مشکلات باقیمانده از بحران مالی جهانی همچنان با تدابیر اقتصادی سختگیرانه سبب شده تا برخی شهروندان در شرایط سخت ریاضتی و در کانون های حاشیه شهر زندگی کنند.۵- فرانسه در سال های اخیر با پذیرش مهاجران از دیگر مناطق بویژه سوریه و عراق که احتمال حضور اعضای داعش در میان آنها بسیار زیاد است، پتانسیل بالایی برای هر نوع اقدام تروریستی دارد. در نهایت در سالیان گذشته قوانین سخت و طاقت فرسای مهاجرت و شکل گیری جریان های نژاد پرست و ضد خارجی ها شرایطی را فراهم کرده که زندگی مهاجران را به شدت تحت تاثیر قرار داده و این عاملی است که افراد مهاجر جذب گروههایی همانند داعش و دیگران شوند. حال در چنین فضای رعب آوری پاریس می تواند دو رویکرد از خود بروز دهد که یکی به نفع آن و دیگری به ضررش باشد چرا که حوادث و رویدادهای اجتماعی از آنجا که پیوند عمیقی با بطن جامعه دارد در صورت عدم برخورد بهینه و کارآمد می تواند یک فاجعه جدید را فراهم سازد.اگر چه عملیات تروریستی در هر صورتی محکوم است ولی به یاد داشته باشیم که هیچ اقدامی در جوامع انسانی بدون پیش زمینه صورت نمی گیرد به بیان دیگر عمل و عکس العمل یک فرایند طبیعی در زندگی انسانهاست. برهمین اساس می توان گفت: برخورد دولت فرانسه اگر در قبال این حادثه تروریستی مواجهه ای یکجانبه علیه یک قومیت یا ملیت و حتی افراد معتقد به یک دین باشد بطور حتم یک نقطه هدف تعریف می تواند باعث تمرکز فشارها و در نتیجه عکس العمل طرف مقابل باشد و لذا برخورد گزینشی پاریس با پدیده شوم تروریسم می تواند با عکس العمل طرف مقابل البته با شدت بیشتری همراه باشد چرا که اگر داعش طرف دولت فرانسه در این عملیات باشد در ظاهر از موقعیت بالایی در درون مرزهای فرانسه برخوردار نیست و لذا تلاش می کند هنگام ضربه زدن با تمرکز بیشتری به فرانسه تهاجم کند.ولی در صورت تحمل و داشتن صبر لازم برای کشف عوامل واقعی این عملیات تروریستی دولت فرانسه می تواند مدعی کارآمدی و برخوردار از حمایت دیگر کشورها باشد و به نوعی همراهی نظام بین الملل را به یدک بکشد. سخن آخر اینکه تجربه ۱۱ سپتامبر نشان داد متهم کردن افراد به دلایل پیوستگی قومی، نژادی و حتی دینی نمی تواند توجیه مناسبی برای فشار علیه دیگران باشد بلکه کشورها لازم است در حوادث مهم به هزاران عامل دخیل در یک بحران توجه جدی نمایند تا شاهد تکرار فاجعه آمیز حوادث نباشند. ادامه دارد


یکشنبه ، ۸آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن