واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جنگ تحميلي و نفت (4) نویسنده : دكتر محمدباقر حشمت زاده توازن نفت و جنگ در اين سال همزمان با پيش آمدن چشمانداز كاهش بيشتر قيمت و افزايش عرضه از سوي عربستان به عنوان قدرت اول اپك، در ايران نيز زمزمه عمليات سرنوشت ساز و نهايي و شكستن بنبست موجود مطرح شد. همچنين عراق نيز از بمباران هوايي تهران سودي نبرد و پس از سه هفته از ادامه بمبارانها با حضور ميليوني مردم در راهپيمايي روز قدس همان سال، بمباران را متوقف كرد. عراق، در پي اين بنبست و به فاصله دو ماه بعد، مجددا به خيال خودش دست به ابتكار عمل زد و در نيمه مرداد سال 64 و درست چند روز بعد از انتخاب مجدد آيتالله خامنهاي به عنوان رياست جمهوري، با استفاده از امكانات جديدي كه كسب كرده بود، پايانه نفتي خارك را كه عمده صادرات نفت ايران از آنجا صورت ميگرفت بطور موثر مورد حمله و انهدام قرار داد. در پي هر حمله، جنگ رواني شديدي داير بر از كار افتادن كامل اسكلههاي خارك و از دست رفتن توان صادراتي و توقف درآمدهاي نفتي در رسانههاي خارجي راه ميافتاد. اما با وجود تمركز و استمرار آتش هوايي بر اين جزيره كوچك و حياتي، با تلاش همه جانبه كاركنان صنعت نفت و با تمهيدات گوناگون، جريان صدور نفت ادامه مييافت. پدافند عامل و غير عامل،استفاده از گويهاي شناور و لولههاي خرطومي براي بارگيري نفت و سرانجام عمليات شاتل كه به وسيله آن، نفت توسط نفتكشهاي متعلق به ايران از خارك بارگيري شده براي تحويل به خريداران خارجي به مناطق امنتري چون جزاير سيري و لاوان منتقل ميشد، از جمله اين اقدامات بود. در همين سال ما شاهد آغاز گسترده جنگ نفتكشها و تداوم آن تا روزهاي آخر جنگ براي خنثي كردن عمليات نفتي اخير ايران و ايجاد فشار مالي و اقتصادي از طريق كاهش يا توقف صادرات و فروش نفت بوديم تا در كنار اهرمهاي سياسي و نظامي، به اين وسيله نيز ايران را هرچه بيشتر به سازش و تسليم بكشانند. عمليات والفجر 8 و فتح فاو سرانجام، عملياتي كه همه آن را انتظار ميكشيدند، آغاز شد و در روز 22 بهمن سال 1346 مصادق با جشنهاي پيروزي انقلاب اعلام شد كه رزمندگان اسلام در عملياتي شگفتانگيز، عرض هزار متري و خروشان اروند رود را در نزديكي دهانه پر تلاطم خليج فارس طي كرده و بندر نفتي فاو را به تصرف درآوردهاند. حالا ديگر صداي مبادله آتش توپخانه ايران و عراق به خوبي در شيخنشين نفتي كويت شنيده ميشد و نيروهاي ايران در نزديك مرزهاي مشترك عراق با كويت و عربستان كه دو حامي عمده عراق بودند مستقر شدند. عراق، با اين عمل از چند كيلومتر ساحلي كه در خليج فارس داشت و همچنين آبراه اروند بكلي محروم ميشد. انجام اين عمليات عظيم و غرورآفرين ميتوانست براي ايران در بردارنده دو هدف و انگيزه باشد. ممكن بود اين عمليات به لحاظ حساسيتش بتواند همه نيروهاي عمده و زبده عراق را به سوي خود كشيده و ستون فقرات ارتش عراق را خرد كند و يك پيروزي نظامي قاطع براي ايران به بار آورد كه در سايه آن بتواند خواستههاي بحق خود را در برابر تجاوز عراق تحقق بخشد. همچنين ممكن بود اين عمليات با پيروزي حاصل از آن و تصرف يك نقطه استراتژيك مهم با آن ويژگيهايي كه در بالا ذكر شد، برگ برنده مهمي در دست ايران باشد تا بتوان در سايه آن در شرايط سياسي مناسبي، كه در صفحات قبل به آن اشاره شد، از عراق و حاميانش بر سر ميز مذاكرات و در چارچوب سازمانهاي بينالمللي و منطقهاي امتيازات اساسي و عمده گرفت كه كمترين آن درخواست حذف صدام و اخذ غرامت ايران باشد. پس اين عمليات از هر نظر ميتوانست دستاوردهاي زيادي براي ايران داشته باشد و عراق و بخصوص حاميانش در منطقه اين معنا را به خوبي درك كرده بودند و خطر را بسيار بزرگ و نزديك ميديدند. لذا براي كاهش آسيبپذيري خودشان، تمهيدات فراوان و گوناگوني اعم از سياسي، اقتصادي و نظامي را انجام دادند و صفوف خود را هرچه فشردهتر ساختند. اقدام عربستان در زمينه نفت پس از فتح فاو افزايش عرضه عربستان و برخي ديگر از همراهانش به دنبال فتح فاو ميتوانست يكي از فوريترين و مهمترين اين ضد حملهها باشد. با اوضاعي كه از اواخر سال 63 و ابتداي سال 64 بر بازار نفت حاكم شده بود، كه مختصرا در صفحات قبل به آن اشاره شد، اين اقدام جناح محافظهكار اپك بويژه عربستان، تير خلاصي را به سوي قيمت لرزان وضعيت نفت رها كرد و طي يكي دو ماه قيمت نفت در بازار آزاد به يكباره به زير ده دلار سقوط كرد و بعدا گفته شد حتي در برخي اوقات تا بشكهاي شش و هفت دلار نيز معامله شده بود. اين عمل عربستان كه با پوشش "استراتژي سهم بازار " توجيه شد تا يكي دو سال كه كم و بيش قيمت را در سطوح پائين نگه داشت، دهها ميليارد دلار پولي را كه بايد عايد اعضاي اپك و ايران ميشد، در كيسه كشورهاي ثروتمند صنعتي غرب ذخيره كرد. طبعا اين فشار براي ايران كه درگير جنگي طولاني بود آسيبهايي دو چندان به همراه داشت كه ميتوانست بر تحقق هدف هاي به حق اين كشور براي تنبيه متجاوز، آثار سوئي برجاي گذارد. چه از روي قرائن خبري و اطلاعاتي و چه مبتني بر قرائن تحليلي و علي كلي تقريبا اين اجماع نظر وجود دارد كه انگيزه عربستان از افزايش عرضه و قيمت شكني، عمدتا سياسي و به منظور هدايت جنگ عراق و ايران در راستاي موردنظرش بود. اين كشور كه گفته ميشد قبل از عمليات فاو و حضور نيروهاي ايراني در جوار مرزهايش آماده بود تا امكانات خود را براي حل مشكل جنگ از طريق سياسي بكار گيرد و حتي چراغ سبز براي حذف صدام و تامين غرامت ايران را هم داده است، حال كه ايران مجددا به اهرم نظامي متوسل شده، او نيز با شكستن قيمت نفت ضمن پاسخگويي به اقدام نظامي ايران، قصد داشت با محروم كردن ايران از درآمد نفت در مدتي طولاني اين كشور را از توسل به اهرم نظامي (به لحاظ عدم پشتوانههاي مالي و ارزي) نااميد گرداند. البته ميتوان استدلال كرد كه كاهش قيمت موجب كاهش درآمد عربستان و عراق و ديگر حاميانش نيز ميشد اما بايد در نظر داشت كه عربستان و كويت به پشتوانه عظيم ارزي متكي بودند كه ميتوانستند براي چند سال خود و عراق را تامين كنند. بنابراين اين كشورها با تقبل زيان مالي ناشي از سقوط قيمت به عنوان ضرر كمتر ميخواستند جلوي خطر و ضرر بزرگتري را، كه سقوط و اضمحلالشان بود، بگيرند. ضربه نفتي عربستان ميتوانست هشداري به عراق و آمريكا نيز باشد. زيرا عراق نيز هرچه بيشتر براي تداوم جنگ به دلارهاي نفتي عربستان وابسته ميشد و طبعا ناچار بود حرفشنوي بيشتري از حكام سعودي داشته باشد. آمريكا و كاهش قيمت نفت كاهش قيمت نفت اگرچه بخشي از كسري موازنه تجاري آميركا را جبران ميكرد و مورد استقبال آن كشور قرار ميگرفت اما ادامه آن در ميان مدت و دراز مدت زيانهاي اساسي براي اقتصاد آن كشور در پي داشت. نفت ارزان خاورميانه باعث ميشد كه توليد داخلي آمريكا، كه با هزينه بالايي صورت ميگرفت، به شدت آسيب ببيند و ضرر، كاهش و توقف توليد را در پي داشته باشد، درحالي كه كمپانيهاي نفتي مربوط همواره جزو گروههايي ذينفوذ در ساختار سياسي آمريكا بودند و طبعا با اعمال فشار بر دستگاه سياسي خواهان قيمت بيشتر و بهتر براي نفت ميشدند، اين باعث ميشد تا دولت آمريكا براي تحقق اين خواسته به عربستان متوسل شود و در مقابل، عربستان توقع داشت تا آن كشور براي توقف و حل جنگ، كه براي عربستان به صورت خطري جدي درآمده بود، نقش فعالتري را، راسا يا از طريق سازمانهاي بينالمللي به عهده بگيرد. همانطور كه گفته شد، تبليغات آمريكا و غرب، القايي چون "جنگ فراموش شده " براي اين جنگ عنوان كرده بودند و از حفظ جنگ در حالت استا نه تنها خطري احساس نميكردند بلكه منافع فراواني نيز داشتند. 1365 سال 1365 با چنين زمينههايي آغاز شد و عراق براي جلوگيري از پيشروي و تثبيت ايران در فاو تا چندين ماه پاتكهاي بسياري انجام داد. ديپلماسي نفت: نتيجه كاهش قيمت نفت براي ايران در آن سال،سقوط درآمد نفت از سالي بيش از 16 تا 17 ميليارد دلار به كمتر از هفت ميليارد دلار بود. فعاليتهاي اپك و هماهنگي سياسي حاشيه آن در آن سال تماما متوجه تثبيت و افزايش قيمت نفت بود. عربستان متقابلا با اين عمل خود كه بسياري از بازيگران مربوط در جنگ را در تحت فشار قرار داده بود، با فشارهاي زيادي روبرو شد و بخصوص ايران حملات تبليغاتي شديدي عليه اين اقدام انجام داد. اين نكته در اينجا قابل ذكر است كه در همان زمان كه مقدمات سقوط قيمت نفت از ماهها قبل فراهم شده بود و سپس عمليات فتح فاو انجام شده و عربستان متقابلا تك اقتصادي و سياسي خود را آغاز كرد، طي ترميمي كه در كابينه ايران انجام شد وزير نفت وقت، مهندس غرضي، به وزارت مخابرات منصوب شد و جاي خود را به آقازاده داد. اين تغيير شايد در تسريع و تشديد اقدامات عربستان كه به هرحال از قبل تدارك شده بود و بايد انجام ميشد،بيتاثير نبود، زيرا تا وزير جديد در چنين وزارتخانه حساسي مستقر شود و ابتكار عمل را به دست گيرد و مديران مورد نظر خود را نصب و سوابق اپك را لمس نمايد، مدتها طول ميكشيد، بايد در نظر گرفت هنوز چند روزي از نصب وزير جديد نگذشته بود كه اجلاس اپك برگزار شد و موضوع مورد بررسي آنها مساله مازاد عرضه و كاهش قيمت نفت بود. فهد براي كاهش فشارهاي ناشي از اقدامات خود، سرانجام زكي يماني وزير نفت 22 ساله خود را بركنار،و هشام ناظر را بجاي او منصوب كرد و گناه اين اقدام را به گونههاي مختلف متوجه شخص او دانست و از قيمت حداقل 18 دلار براي نفت دفاع كرد. اين اقدامات زمينههاي نزديكي مجدد ايران و عربستان را فراهم ميكرد. مطرح شدن مجدد زمينههاي سياسي: در همين زمان از گوشه و كنار اين گونه شنيده ميشد كه كانال هايي براي حل سياسي قضيه جنگ برقرار شده است. در آبانماه و در سالگرد تسخير لانه جاسوسي آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس مجلس وقت طي سخناني مساله سفر مك فارلين را مطرح كرد كه نشان فعاليت شديد و نزديك آمريكا براي تاثيرگذاري بر مساله جنگ ايران و عراق بود. انجام عمليات كربلاي 4 و 5 كه در جبهه شملچه و خرمشهر و به مقصد فتح بصره در دي و بهمن ماه سال 65 صورت گرفت و تلفات بسيار شديدي به نفرات، تجهيزات و استحكامات عراق وارد كرد، نقطه پاياني بر اين جو بود و حكايت از آن داشت كه ايران براي تحقق هدفهاي بحق خود اهرم نظامي را مقدم ميدارد. عكسالعمل عراق، تشديد جنگ نفتكشها و توسعه بمباران هوايي شهرها و مناطق مسكوني و هدفهاي صنعتي بود. سال 1366 توجه ايران به جبهه شمال غرب عمليات كربلاي پنج عليرغ بكارگيري حد اعلاي توان نظامي رزمندگان اسلام و آتش شديد و متمركز توپخانه و زرهي بي سابقه ايران فقط به چند كيلومتر پيشروي در عمق استحكامات بسيار بسيار وسيع و مستحكم عراق منجر شد و نقطه استراتژيك قابل توجهي چون استقرار در آن سوي اروند يا فتح و محاصره بصره را در بر نداشت. به همين دليل بود كه در سال 66 براي تحقق استراتژي "جنگ جنگ تا پيروزي " عمليات نظامي ايران به سوي جبهههاي كوهستاني غرب و شمال غرب كشور متوجه گرديد تا از نيروها و كردهاي معارض عراقي استفاده شود. به موازات اين مسائل، طي اجلاس اپك در سال 1366 سرانجام قيمت رسمي اپك كه از سال 1362 به ميزان 29 دلار تعيين شده بود، به 18 دلار كاهش داده شد كه از قيمتهاي واقعي بازار آزاد در آن زمان چندين دلار بالاتر بود. لذا اقدامات اصلي اعضا اين بود كه با سهميه بندي و تعيين سقف مناسب توليد براي اعضاء به قيمت مورد نظر دست پيدا كنند. در اين سال در پي تشديد جنگ نفتكشها و عكس العمل ايران داير بر اينكه اگر قرار است خليج فارس براي ايران نا امن باشد، پس بايد براي همه نا امن باشد و با استفاده از قايقهاي تندرو، رزمندگان اسلام، نفتكشها و كشتيهايي را كه به مقصد كويت و عربستان در حركت بودند هدف قرار ميداند. و در همين زمان، كويت از ناوگان آمريكا براي حفاظت از رفت و آمد نفتكشهايش درخواست كمك كرد. افزايش فشارهاي همه جانبه عليه ايران به اين ترتيب در سال 1366 كه اخبار و قرائن از فعال شدن شديد بازيگران و كشورهاي حامي عراق براي اعمال فشار و محدوديت بر ايران حكايت ميكرد، از گوشه و كنار جهان و از زبان مقاماتي چون گورباچف شنيده ميشد كه اين جنگ راه حل نظامي ندارد و نبايد برندهاي داشته باشد. همچنين ناوگان آمريكا و متحدانش به بهانه حفظ امنيت رفت و آمد نفتكشها، به آوردن يكي از بزرگترين ناوگان كشتيهاي جنگي پس از جنگ دوم و جنگ ويتنام دست زده و عملا خليج فارس و تنگه هرمز را اشغال كرده بودند. شوراي امنيت سازمان ملل مجددا به طور فعال به ميدان آمد و قطعنامه 598 در تيرماه همان سال تصويب شد و از اين به بعد به عنوان يك اهرم فشار سياسي شديد در همه محافل سياسي جهان عليه ايران بكار گرفته شد. لحن قطعنامه و مفاد آن به نسبت قطعنامههاي ديگر مربوط به جنگ ايران و عراق تا حدودي از ملحوظ داشتن خواستههاي ايران حكايت ميكرد و دستگاه ديپلماسي ايران نيز برخلاف قطعنامههاي قبلي بلافاصله آن را رد نكرد و پذيرش آن را به شروطي موكول كرد. كشتار مكه و جذب كامل عربستان در مرداد سال 1366 در مراسم راهپيمايي برائت در مكه، حجاج ايراني مورد حمله و كشتار قرار گرفتند. اين فاجعه به قطع رابطه ايران با عربستان سعودي منجر گرديد. در ايجاد اين واقعه اسفبار، انگيزهها و عوامل متعددي دخيل بود كه ميتواند جداگانه موضوع پژوهشي مفصل در مسائل سياست خارجي باشد اما صرف نظر از اينها، آثار و پيامد اين ضايعه خونبار، در ارتباط با موضوع اين مقاله، به روابط ايران و عربستان از لحاظ سياسي و اقتصادي و نقش مهمي كه در جنگ تحميلي داشت، برميگردد. عربستان با ترسي كه از انقلاب اسلامي برايش ايجاد شده بود، روز بروز بيشتر به سمت عراق و آمريكا ميرفت و اين باعث ميشد كه اولا بطور موثري از ثروت عظيم نفت خود بخش زيادي از هزينههاي جنگي عراق را بپردازد، ثانيا به عنوان بزرگترين قدرت اپك چه از لحاظ ذخاير و چه از لحاظ ظرفيت توليد از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي در تمام طول جنگ بويژه پس از فتح فاو با اقدامات و تصميمات خود مانند فروش نفت ارزان و افزايش عرضه، درآمدهاي نفتي ايران را كه بزرگترين پشوانه مادي جنگ بود، به شدت كاهش دهد. بنابراين واقعه مكه كه بوسيله آمريكا و غرب سازمان داده شد، باعث قطع كامل روابط دو كشور شد و لذا زمينهاي كه براي كار سياسي و ديپلماسي براي بهرهبرداري از اين رابطه در راستاي هدفهاي دفاع مقدس وجود داشت از بين رفت و عربستان الزاما به صورت يك متحد تام و تمام براي عراق و آمريكا در مقابل ايران درآمد. ادامه دارد .......منبع:http://www.farsnews.net/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]