تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسا روزه‏دارى كه از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏دارى كه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798082012




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آموزش گروهي <شماره 10> - مباني هنرهاي تجسمي -


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: آموزش گروهي <شماره 10> - مباني هنرهاي تجسمي memol_515 28 تير 1387, 22:45خوب از اونجايي كه خيلي ها، من جمله خود من، رشته اصليشون گرافيك يا طراحي يا به كل، هنر نبوده، لازم دونستيم كه يه آموزش مقدماتي "مباني هنرهاي تجسمي" براي همه اين دوستان بذاريم. از لحاظ زماني، فكر ميكنم اين تاپيك بايد زودتر از ساير تاپيك هاي آموزشي ايجاد ميشد، كه حالا به دلايلي فرصت نشده بود. حالا كه فرصت شده از تمام دوستاني كه رشته تحصيلي شون هنر بوده، يا مطالعاتي در اين زمينه دارن، درخواست ميكنيم كه توي اين تاپيك با ما همكاري كنن تا سرانجام كار، يه تاپيك پربار باشه. شيوه كار هم، به اين صورته كه ابتدا من مقدمه اي از مباني هنرهاي تجسمي رو خدمتتون عرض ميكنم و بعد وارد مسائل ريزتر ميشيم. سرفصل ها همون سرفصلهاي اصلي كتاب مباني ئه! اصل مباحث مطرح شده از كتاب "مباني هنرهاي تجسمي" فني حرفه اي هست، اما خوب، هركس اطلاعات بيشتري داره، ميتونه به طور تخصصي هر مبحثي رو ادامه بده. ما به شدت استقبال ميكنيم. ديگه همين ديگه، قربونت برم:دي فقط اينكه لطفن مثل باقيه تاپيك ها رعايت اسپم و اينا رو بكنيد . ممنون ميشم زياد اميدوارم مبحث مفيد فايده باشه. شروع ميكنيم: memol_515 28 تير 1387, 22:55مقدمه: مباني هنرهاي تجسمي درواقع قواعد درك زبان بصري براي ايجاد اثر در هنرهاي تجسمي‌اند. همانطور كه دانستن دستور زبان و قواعد ساختار صحيح جملا به درك بهتر از زبان نوشتاري و تفهيم بهتر مطالب كمك مي‌كند، دانستن قواعد و زبان ارتباط با آثار بصري نيز به قدرت ابداع و ادراك در هنرهاي تجسمي كمك مي‌كنند. عموماً هنرهاي تجسمي آن دسته از هنراند كه "تجسم" و "شكل پذيري" دارند و مستقيماً توسط حس بصري درك مي‌شوند. از اين جهت به آنها هنرهاي بصري (Visual Art) هم مي‌گويند. تا قبل از سده نوزدهم، هنرهاي تجسمي به طور خاص به نقاشي، طراحي، پيكره‌سازي، معماري، گرافيك، هنرهاي تزئيني و برخي از آثار صنايع دستي گفته مي‌شود. اما پس از ابداع عكاسي، سينما، و توسعه هنر گرافيك و تصويرسازي، به دليل رابطه مستقيم اين هنرها با قوه بصري و ادراك آنها توسط قوه بينايي، به همه آنها هنر بصري مي‌گويند. امروزه نيز به دليل وسعت نوآوري‌ها و و پيشرفت تكنولوژي و تنوع شيوه‌هاي گوناگون ارائه اثر، در انواع هنر، مرزهاي سنتي رشته‌هاي متعدد هنر تجسمي دگرگون شده؛ تا جايي كه ديگر برخي از آنها از يكديگر قابل تفكيك نيستند. هر اثر تجسمي، از عناصر بصري مشخصي تشكيل شده است؛ كه اين عناصر در درون اثر، روابط زنده و فعالي با يكديگر دارند و ديگر به هيچ وجه عناصري مفرو و جداي از هم تلقي نمي‌شوند. به كارگيري عناصر بصري و چگونگي ارتباط ميان آنها، بستگي به روش و تجربه هنرمند در انتقال پيام اثر دارد. به بيان ديگر، اثر هنري، حاصل تجارب هنري، و شناخت او از مباني بصري، ومواد و ابزارهاي كار هنري است. هنرمند به طور اجتناب ناپذيري درك زيبايي شناختي، كيفيت روانشناختي، موقعيت اجتماعي، و در مجموع "ارتباط خود را با جهان" در اثرش منعكس مي‌سازد. در نتيجه، در يك اثر هنري، اين جنبه‌ها از يكديگر قابل تفكيك نيستند و مجموع آنها به منزله يك كل، قالب و محتواي اثر هنري را تشكيل مي‌دهد. پس هنگام بررسي يك اثر هنري تنها به تجزيه و تحليل عناصر بصري و كيفيت ارتباط ميان آنها نبايد بسنده كرد. بلكه درك يك اثر تجسمي و ايجاد ارتباط با آن، بستگي به داشتن شناخت كافي از هنرمند و درك كليت آن اثر دارد. عناصر بصري در يك اثر تجسمي عبارتند از: نقطه، خط، سطح، حجم، شكل (Form)، بافت، رنگ و تيرگي-روشني. كيفيات بصري نيز عبارتند از روابطي كه در روند سازمان دادن و نظم بخشيدن به عناصر بصري مطرح مي‌شوند. اين روابط عمدتاً عبرت‌اند از: تعادل، تناسب، هماهنگي و ريتم. كه از اهميت بسياري برخوردارند. زيرا بوسيله آنهاست كه يك اثر هنري مي‌تواند از وحدت و يكپارچگي كه مهمترين اصل سامان بخشيدن به اثر است، برخوردار شود. روند سامان بخشيدن به يك اثر تجسمي را مي‌توان با واژه تركيب (Composition) مشخص كرد. در تركيب بندي است كه وحدت اثر به عنوان يك كل داراي انسجام دروني، تحقق مي‌يابد. در نتيجه دست‌اندركاران هنر تجسمي با تكيه بر اصول و مباني هنرهاي تجسمي و تجربه عملي تمرين‌هاي آن مي‌توانند شناخت و مهارت خود را در درك و ابداع آثار هنر تجسمي گسترش داده و خلاقيت هنري خود را به نحو موثرتري به كار گيرند. سوالي، مطلبي چيزي بود در خدمتيم. Cute design 30 تير 1387, 02:12سلام ممولی خوبی؟! خب، به درد خورد... امیدوارم دیگر دوستان نیز استفاده کنن... بابای/رضا hyazdi 30 تير 1387, 10:55سلام مرسی . واقعا جاش خالی بود . فقط یه پیشنهاد دارم . حتما هرجا که لازمه نمونه کار واسه فهم بهتر گذاشته بشه تا راحت تر بشه فهمید که منظور نویسنده چی بوده و حرفش کجا به کار می یاد . بازم مرسی . memol_515 01 مرداد 1387, 22:55خوب ببخشيد يكم دير شد. خوشحالم كه مفيد واقع شده. يواش يواش ديگه يكم ريزتر ميشيم. تا ديگه خيلي ريز شيم:دي امشب درباره 3 تا مبحث ديگه اينجا مطلب ميذارم. خوشحال ميشم اگه اطلاعات بيشتري داريد اينجا بذاريد. سوالي هم بود كه ما هستيم، هر چند مطالب واضحه. ادامه ميديم: مباني هنرهاي تجسمي: ايجاد آثار هنرهاي تجسمي، نياز به يك شناخت اوليه از مباني هنرهاي تجسمي دارد.به همين دليل اين مباني را مي‌توان به الفبا و قواعد درك زبان و ابداع، در هنرهاي تجسمي و بصري تعبير كرد. انسان در ابتدايي‌ترين علائم نوشتاري از تصاوير براي ايجاد ارتباط استفاده مي‌كرده.مثلا مصريان از نوشته هاي تصويري (خط هيروگليف) براي بيان مقاصد خود بهره مي‌برند. ديدن: اهميت "ديدن" به اين دليل است كه ما معمولا تصاوير اشياء را نزديكترين و درست ترين نشانه براي درك خصوصيت آنها مي‌دانيم. بطوريكه با ديدن تصاوير يك شي مي‌توانيم بفهميم كه ويژگي‌ها و امكانات آن چيست. در حاليكه با شنيدن نام اشياء و يا حتي توصيفي كه از آنها مي‌شود نمي‌توان آن طور كه بايد به خصوصيات آنها پي برد. همانطور كه تصاوير روي ديوارهاي غارها و روي ظروف و اشيايي كه از روزگاران دور به جاي مانده است، هنوز بعد از گذشت چندين هزار سال، اطلاعات با ارزشي را به ما منتقل مي‌كند. اما خطوط، نوشته‌ها و ساير علايم باقي‌مانده از دوره قديم هرگز با چنين صراحتي با ما ارتباط برقرار نمي‌كنند و اطلاعات دوره خود را به ما متقل نمي‌كنند. بلكه فقط متخصصين خاصي مي‌توانند آنها را بخوانند. هركدام از ما تصوراتي داريم كه تا وقتي به شكل بصري تجسم پيدا نكرده‌اند ديگران از پي بردن به آنها عاجز خواهند بود. در حاليكه با تجسم بخشيدن به آنها ارتباط ذهني ما با مخاطبان شكل ملموسي پيدا مي‌كند. تصاوير ذهني مي‌توانند به شكل گزارش، توصيف روايي، شعر، و بصري يا تجسمي ارائه شوند. آنچه هم اكنون در قالب هنرهاي تجسمي جا مي‌گيرد عبارت است از: عكاسي، گرافيك، نقاشي، طراحي و مجسمه سازي. معماري و طراحي صنعتي نيز اگرچه به طور سنتي جزو گرايش‌هاي هنر تجسمي‌اند، اما به دليل كاربرد خاص آنها و ارتباط با صنايع علوم، بصورت مستقل و كاربردي، يا در ارتباط با صنايع از آنها ياد مي‌شود. بطور كلي مي‌توان گفت همه هنرهايي كه به صورت بصري ارائه يا ديده مي‌شوند و با تصوير سر و كار دارند، اصول و مباني مشتركي دارند كه "مباني هنرهاي تجسمي" يا "مباني هنرهاي بصري" ناميده مي‌شوند. پس در هنرهاي تجسمي، الفباي تجسم ياتصوير كردن و همچنين درك آثار هنرهاي تجسمي را خواهيم آموخت. (درباره اين مبحث باز هم صحبت ميكنيم.) عناصر و كيفيات نيروهاي بصري: عناصر و كيفيات نيروهاي بصري به دو بخش كلي تقسيم مي‌شود: *بخشي كه با آنها به طور فيزيكي و ملموس سر وكار داريم و همان عناصر بصري محسوب مي‌شوند! (مثل نقطه، خط، سطح، رنگ، شكل، بافت، اندازه، تيرگي-روشني). *بخش ديگر كيفيات خاص بصري هستند كه بيشتر حاصل تجربه و ممارست هنرمند در به‌كاربردن عناصر بصري مي‌باشند. (از قبيل تعادل، تناسب، هماهنگي و كنتراست) كه به نيروهاي بصري يك اثر تجسمي استحكام مي‌بخشد. برميگردم زودي:دي memol_515 02 مرداد 1387, 00:22ديدن: از ميان توانايي‌هاي مختلف انسان، حس بينايي انسان را قادر مي‌سازد تا جهان پيرامونش را ببيند و با آن ارتباط برقرار كند. شرط ديدن اشياء و پديده‌ها توسط چشمها وجود نور است و بودن وجود نور انسان قادر ب ديدن نيست. در نتيجه، عمل ديدن، ارتباطي است كه انسان در شرايط مساعد نوري از طريق عضو بينايي با جهان ارتباط برقرار مي‌كند. براي ديدن، غير از چشم و نور مساعد عوامل ديگري نيز موثر و لازم هستند كه عبارتند از: * وجود چيزهايي كه نور پس از برخورد با آنها به چشم منعكس مي‌شود * انتقال علائم و پيامهاي بصري از طريق چشم به مغز توسط اعصاب بينايي. (پيامهاي بصري شامل اطلاعاتي درباره خصوصيات ظاهري اشياء از قبيل نوع رنگ، ميزان تيرگي-روشني، اندازه و جنسيت آنهاست) در يك معناي كلي عمل ديدن واكنشي طبيعي و خود بخود است كه عضو بينايي در مقابل انعكاس نور از خود نشان مي‌دهد و انسان به طور طبيعي رنگ، شكل، جهت، بافت، بعد و حركت چيزها را بوسيله پيامهاي بصري دريافت مي‌كند. اما در هنر و نزد هنرمندان ديدن مي‌تواند چيزي فراتر از يك عكس‌العمل طبيعي تعبير شود.در نگاه هنرمند جهان به صورتي عميق‌تر ديده و ادراك مي‌شود. او علاوه بر ديدن اشياء به روابط و تناسبات آنها با يكديگر به دقت توجه مي‌كنند. همين توجه و نگاه موشكافانه به جهان و پديده‌ها به نحوي در آثار او جلوه‌گر مي‌شود كه گويي هيچ‌كس ديگر قبلاً آن را نديده است. memol_515 02 مرداد 1387, 00:23كادر در هنرهاي بصري: كادر يا قاب تصوير، محدوده فضا يا سطحي است كه اثر تجسمي و تصويري در آن ساخته مي‌شود. منظور از كادر در هنرهايي كه بروي سطح بوجود مي‌آيند، همان محدوده‌ايست كه هنرمند براي ارائه و اجراي اثر خود برمي‌گزيند. اين اثر ممكن است يك عكس، يك اعلان، يك نقاشي، يك نقش برجسته و يا حتي اندازه پرده‌اي باشد كه فيلم روي آن نمايش داده مي‌شود. كادر مي‌تواند اندازه‌ها و شكلهاي گوناگوني داشته باشد.مثلانواع چهارگوش با انواع وتناسبات گوناگون مختلف به صورت مربع و مستطيل‌هاي متنوع عمودي و افقي. لوزي، ذوزنقه. همچنين شكل‌هاي ديگر هندسي مثل دايره، بيضي، مثلث، چند ضلعي‌ يا حتي تلفيقي از اين اشكال بصورت منظم يا غيرمنظم ممكن است به عنوان كادر درنظر گرفته شود. هنرمندان معمولا تركيب عناصر و نيروهاي بصري خود را بر اساس كادر و فضاي بصري كه در اختيار دارند سازماندهي مي‌كنند. محدوده و فضاي اثر هنري به هر شكل كه انتخاب شود در تأثيرگذاري بر نيروهاي بصري و تركيب آنها با يكديگر موثر است. درواقع هنرمند با انتخاب بخشي از فضا و جدا ساختن از ساير بخشها و فضاي پيرامون توسط كادري مشخص، دو عمل انجام مي‌دهد: * اول اينكه محدوده ارتباطي كادر را با محدوده داخلي اثر برقرار مي‌كند و انرژي بصري را كه از درون به بيرون گرايش دارد، محصور مي‌سازد. * دوم اينكه انرژي بصري بيرون از كادر را كه مي‌خواهند به درون آن نفوذ كنند به كنترل در خواهد آورد. انرژي‌هاي بصري كه از درون كادر سرچشمه مي‌گيرند و نيروهاي مشابهي كه از بيرون به آن وارد مي‌شوند، ساختار اصلي اثر و سازمان‌دهي عناصر بصري را در كادر تحت تأثير قرار مي‌دهند. مي‌توان گفت با توجه به شكل كادر است كه هنرمند عناصر بصري را در اثر خود سازمان‌دهي مي‌كند و روابط آنها را با يكديگر در تركيبي مناسب براي نمايش موضوعي خاص شكل مي‌دهد. فضاي دروني يك كادر زماني معنا پيدا مي‌كند كه يك عنصر بصري در درون كادر انرژي بصري را فعال كند. اين عنصر مي‌تواند يك نقطه ساده يا عنصر بصري ديگر باشد و نسبت به اينكه به چه شكلي و در كجاي كادر قرار دارد تأثيرات مختلفي بوجود خواهد آورد. Hamid_ahmadi 02 مرداد 1387, 11:18سلام به دوستان بحث خیلی جالبی رو شروع کردید و تشکر از memol_515 بابت مطالب خوبشون من مدتی رو توی این زمینه تحقیق و فعالیت کردم که فکر میکنم حاصل اون حداقل برای خدم بسیار مفید بود . اما با اجازه دوستان میخوام مطالب رو در اینجا هم عنوان کنم امید وارم که برای شما هم مفید باشه بحث رو با یه مقدمه کوتاه و شاید تکمیل کننده مقدمه دوستمون شروع میکنم در آینده هم سعی میکنم به امید خدا بقیه مطالب رو به مرور قرار بدم هنر های تجسمی عالی ترین تجلیات زبان بصری شمرده می شود که با آن میتوان فراتر از زمان سیر کرد و آینده و افقهای دور را تجسم و تصویر نمود . این زبان به علاقمند نوعی توانایی میدهد که تمام پدیده های بصری را اعم از طبیعی یا مصنوعی بهتر و کاملتر ببیند و آثار هنری را دقیق تر بفهمد و پیامهای آن را ادراک نماید. دنیایی که ما آن را نظاره می کنیم از دو عنصر مهم بصری تشکیل شده است . این دو عنصر عبارتند از شکل ( فرم) و رنگ که هر دو از خواص موجودات هستند که با خصوصیات مادی و نمود ظاهری اشیا ارتباط دارند و همواره به هم وابسته اند . اما آنچه که مربوط به شکل می باشد بزودی قابل تشخیص و اندازه گیری است و دارای قواعد و ضوابط ثابت و مشخص می باشد. خلق هر اثر هنری بازتاب احساسات و ادراکات انسان هنرمند از محیط پیرامون اودر زمینه های مورد علاقه اش می باشد هر موضوعی را که انسان بررسی میکند خوا بسیار کوچک باشد مانند اجزا اتم و یا بزرگ باشد چون افلاک و کهکشانها هر کدام جنبه های مختلف حواس و شناخت او را بیان میکند آثاری را که هنرمند با الهام از طبیعت و ذهنیاتش بوجود می آورد مظهر فرهنگ و تمدن و پدیده ها حاکم بر زندگی اوست . همانگونه که هر یک از علوم زبان و الفبای خاص خود را دارد و با اصول و ضوابط ویژه ای تدوین و تعریف میشود و با معیار های خاص خود سنجیده و ارزیابی میگردد ، دانش هنر نیز از این قاعده مستثنی نیست . با این تفاوت که در عرصه هنر هیچ قاعده و قانونی مطلق ، قطعی و غیر قابل تغییر نمی باشد زیرا که هنر مستقیما با جریانات روحی و فکری انسان در ارتباط است که آن هم همواره دستخوش تغییر و تحول است. هگل معتقد است هنر اندیشه است که می خواهد بر ماده سرکش چیره گردد یا اینکه هنر امر محسوس را روحانی و امر روحانی را محسوس جلوه می دهد. هربرت رید میگوید : ساده ترین و معمولی ترین تعریف هنر این است که بگوییم هنر کوششی است برای آفرینش صور لذت بخش، این صور حس زیبایی مارا ارضا میکنند و حس زیبایی وقتی راضی می شود که ما نوعی وحدت یا هماهنگی حاصل از روابط در مدرکات حسی خود دریافت کرده باشیم. مرحوم دکتر علی شریعتی می گوید : دین دری است به طرف عالم دیگری که باید باشد و هنر پنجره ایست روبه آن دنیا همچنین ... هنر تجلی غریزه آفریدگاری است و تجلی روح انسان که از کمبود عالم مینالد و نمایشگر آفرینشهای اوست تا آنرا تکمیل نماید و اضافه میکند که : هنر قلم صنع فرزندان آدم است که از بهشت به زمین افکنده شد- میکوشد تا زمین زشت و افسرده را بگونه بهشتی که جایگاه شایسته او بوده و هستآرایش کند. از نظر شریعتی هنر یک مقوله دینی است و یک حقیقت متعالی و مقدس است که نجات بخش بشریت میباشد و همچنین یک رسالت فوق مادی و متعالی و صد در صد انسانی دارد. بدین جهت است که هنر را یک سرگرمی نمیداند و به عنوان یک وسیله که اوقات فراغت را پر کند و لذت های مادی ایجاد کند ، آنرا نمی شناسد . زیرا که این سپردن پست ترین شغل به مقدس ترین موجود است . در تمام پدیده های طبیعی و موجودات عالم زیبایی های ظاهری و پنهانی وجود دارد که هر کسی به اندازه قدرت و توانایی خویشتن و میزان حساسیت و استعداد خود آن را مشاهده میکند و از آنها بهرمند میگردد. اما انسان توانایی آن را دارد تا با کسب اطلاعات خاص و ایجاد حساسیت های لازم با بهرمندی از استعدادهای نهفته و پنهان در وجود خود قدرت و توانایی بیشتری را برای درک و فهم زیبایی های طبیعی بدست آورد. الفبای هنرهای تجسمی درک و فهم پیامهای تصویری را کم و بیش برای عموم میسر خواهد نمود زیرا که در واقع الفبا و زبان هنر های تجسمی زبان مشترکی است که در همه جا میتواند بیان کننده کلیه جلوه های بصری اعم از طبیعی یا مصنوعی باشد. به کمک این زبان هر کسی قادر خواهد بود تا بهتر و دقیق تر نمونه های طبیعی را مشاهده نماید . در رابطه با آموزش دانش هنرهای تجسمی و آثار تصویری بصورت علمی و سیستماتیک کوشش های مهمی انجام شده و روشها و فرمولهای متنوعی ارائه گردیده است . اما به علت ابعاد متنوع و بی انتهای جلوه های بصری رسیدن به نقطه پایانی امری غیر ممکن است زیرا که با توجه به همین خصوصیت بی پایانی آن است که کثرت شکلها و تنوع آثار هنری بوجو آمده است . فراگیری دانش بصری و مبانی هنرهای تجسمی به طریق سنتی و کلاسیک آن در جای خود مفید و ضروری است . هیچ هنرمندی نمیتواند توانایی لازم را بدست آورد مگر آن که مقدمتا آنچه را که پیش از او انجام شده است تجربه نموده رسوم و قواعد و سنت های حرفه خود را فراگرفته باشد. هر اثر هنری حتی در مرحله نازلش نمایشگر حالات عاطفی ، اندیشه و اعتقادات طراح می باشد . طراح سعی میکند با تجربیات فنی و مهارتهایی که آموخته است با استفاده از عناصر بصری انتخابی فضای اطراف خود را در قالب یک ترکیب تجسمی تفسیر و تعبیر کند . البته هرچه ترکیب اوبا اصول و مقررات هنری مطابقت داشته باشد اثرش گویا تر و موثر تر خواهد بود. بزودی در این مورد بیشتر خواهم نوشت موفق باشید Hamid_ahmadi 05 مرداد 1387, 08:22عناصر اولیه بصری عناصر اولیه بصری عبارتند از نقطه ، خط ، سطح ، حجم ، بافت ، نور و رنگ که در هر گونه جلوه بصری اعم از طبیعی یا مصنوعی دیده میشود. در مرحله اول باید عناصر پایه بازشناسی شوند . باز شناسی عناصر هم از نمونه های موجود در طبیعت مجزا و تجزیه میشوند و هم در آثار مصنوعی هنری و غیر هنری یافت میگردند بعد از مرحله بازشناسی عناصر مرحله ایجاد جلوه های جدید است که باید در ترکیب های تازه ارائه گردد . ترکیبها می تواند از طبیعت الهام گرفته شوند یا کاملا آزاد و آبستره باشند. کیفیات بصری : عناصر اولیه بصری نمی توانند واقعیت بصری و جلوه تجسمی یابند مگر آنکه با توجه به یکی از موارد کیفیات بصری در قالب یک ترکیب معرفی گردند . تر کیب بندی عناصر هنر های تجسمی با توجه به کیفیات بصری و خصوصیات مختلف ایجاد میشوند. مواردی از کیفیات بصری و تضاد آنها : تاکید --------- خنثی بی طرف نامتقارن ---------------- متقارن شفاف ----------------- کدر عمق --------------- سطح با قاعده --------------- بی قاعده و... هر کدام از کیفیات بصری عامل شکل گیری یک ترکیب انتزاعی یا باز نمایی دنیای طبیعی است که بوسیله عناصر اولیه بصری بوجود می آید هر یک از عناصر اولیه دارای معنی و مفهومی است ، چنانچه نقطه کوچکترین واحد بصری و تجسمی است که بلافاصله بعد از آنکه واقعیت عینی پیدا می کند مفهوم فضا را اعلام میکند . یا عنصر خط که در ابتدایی ترین و ساده ترین حالتش نمایشگر حرکت و تداوم آن در فضا ، مهمترین عامل طراحی می باشد . عناصر بصری از جمله نقطه و خط و سطح و حجم و بافت مربوط به شکل و فرم می باشد که قابل اندازه گیری و محاسبه هستند اما پدیده نور و رنگ در عین حال که وابسته به شکل و فرم می باشند بعلت آنکه تحت تاثیر شرایط رنگی مرتبا دستخوش تغییر و تحول است اندازه گیری آن نیز از نظر بصری بسهولت غیر ممکن و گاه بعید می باشد . امیدوارم مطالب مفید و قابل استفاده باشه بزودی با مطالب جدید بر میگردم موفق باشید Hamid_ahmadi 05 مرداد 1387, 08:24سلام به دوستان کاش میشد هر قسمت از این مبحث رو به یک یا چند نفر از دوستان واگذار کنیم ، تا روی اون بحث تحقیق کنند و بعد از ارائه ، مطالب همدیگه رو تکمیل کنیم و سوالاتی که پیش میاد بپرسیم با این کار به معنای کارگاه نزدیکتر میشیم و کار هم گروهی پیش میره با توجه به این که تابستون هست شاید وقت آزاد بیشتری هم داشته باشیم و در نهایت آینده این بحث درخشان تر خواهد شد اگه این جوری بخوایم پیش بریم باید اسم بحث رو بگذاریم مجموعه مقالات مبانی هنرهای تجسمی این فقط یه پیشنهاد بود و بیش از این هم کاری از دستم بر نمیاد موفق باشید memol_515 06 مرداد 1387, 20:55حميد جان، من خيلي ممنونم از همكاريت. خيلي داري لطف ميكني. راجع به نظري كه دادي، ببين، من همون وقتي كه اين تاپيكو زدم، توي توضيحاتش عرض كردم، كه مباحث پايه رو خودم اينجا عرض ميكنم. يعني خودم طبق سرفصل جلو ميرم. اما دست بچه ها رو باز گذاشتم، كه درباره هر چيزي يا هر مبحثي، هرچقدر ميخوان، توضيح بدن. اينكه الان بخوايم هر قسمتي رو به شخصي واگذار كنيم، خوب 2 تا مشكل داره: يكي اينكه نميشه كسي رو مجبور به اين كار كرد و اين يه كار آزاده ! و اگر كسي دوست داشته باشه، ميتونه بدون واگذاري مسئوليتي بهش، خودش اين كار رو دنبال كنه ... دوم اينكه، ممكنه هركسي كه توي اين مبحث شركت ميكنه توي خيلي از موارد سر رشته داشته باشه، فكر نميكنم لزومي داشته باشه صرفا مسئول يك بخش بودن، كار مناسبي باشه. در هر صورت اگر كسي پيدا بشه كه بيشتر كمك كنه، من به شخصه خيلي ازش سپاسگذارم. چون من خودم تابستوني وقتم خيلي پر تر از ماههاي ديگه است. ميبينيد كه چه دير به دير هم update ميكنم اينجا رو ! بازم ممنونم ازت. منتظر مقالات بهتر بعديت هم هستيم. موفق باشيد. memol_515 06 مرداد 1387, 21:31خوب، همونطور كه توي مباحث پيش گفتيم، عناصر بصري عبارت بودند از : نقطه، خط، سطح، حجم. كه به ترتيب، همشون رو توضيح ميديم. از �




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4431]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن