تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مؤمن را از سيمايش مى شناسيم و منافق را از نشانه هايش.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798122290




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

واي، باران؛ باران


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: واي، باران؛ باران؛ شيشه پنجره را باران شست. از دل من اما، چه کسي نقش تو را خواهد شست؟ من شکو فائي گلهاي اميدم را در روءياهامي بينم، و ندائي که به من مي گويد: "گر چه شب تاريک است دل قوي دار، سحر نزديک است از گريبان تو صبح صادق، مي گشايد پر و بال. تو گل سرخ (نازنين)مني، تو گل ياسمني تو مثل چشمه نوشين کوهساراني تو مثل قطره باران نو بهاراني،تو روح باراني تو چنان شبنم پاک سحري؟ - نه، از آن پاکتري. تو بهاري؟ نه،-بهاران از توست. از تو مي گيردوام، هر بهار اينهمه زيبايي را. گل به گل،سنگ به سنگ اين دشت يادگاران تواند. رفته اي اينک و هر سبزه و سنگ در تمام در و دشت سوکواران تواند. در دلم آرزوي آمدنت مي ميرد رفته اي اينک،اما آيا باز بر مي گردي؟ چه تمناي محالي دارم خنده ام مي گيرد! در ميان من و تو فاصله ها ست. گاه مي انديشم، -مي تواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري! تو توانائي بخشش داري. دستهاي تو توانائي آن را دارد؛ -که مرا، زندگاني بخشد. وتو چون مصرع شعري زيبا، سطر برجسته اي از زندگي من هستي. من در آئينه رخ خود ديدم، و به تو حق دادم. آه مي بينم،مي بينم تو به اندازه تنهائي من خوشبختي من به اندازه زيبائي تو غمگينم آرزومي کردم، که تو خواننده شعرم باشي. -راستي شعر مرا مي خواني؟- نه،دريغا،هرگز، باورم نيست که خواننده شعرم باشي. - کاشکي شعر مرا مي خواندي!- وقتي تو نيستي، خورشيد تابناک، شايد دگر درخشش خود را، و کهکشان پير گردش خود را از ياد مي برد. و هر گياه، از رويش نباتي خود، بيگانه مي شود. افسوس! آيا چه کسي تو را، از مهربان شدن با من، مايوس مي کند؟ اي مهربان من، من دوست دارمت؛ چون سبزه هاي دشت چون برگ سبز رنگ درختان نارون. اي قامت بلند مقدس،تنديس جاودان، اي مرمرسپيد، اي قامت بلند اي از درخت افرا گردنفرازتر از سرو سربلند بسي پاکبازتر اي آفتاب تابان از نور آفتاب بسي دلنوازتر اي پاک تراز برفهاي قله الوند، تو ،با نوشخند مهر،با واژه محبت، فرسوده جان محتضرم را ز بند درد آزاد مي کني. وبا نوازشت،اين خشکزار خاطره ام را، آباد مي کني. اي مرمر بلند سپيد،اي پاکي مجرد پنهان مهر سکوت را ،زين سنگواره لب سرد ساکتت -بردار اي آفريده من،با واژه هاي ناب در معبد خيالي خود ساختم تو را. اما،اي آفريده من! -نه، اي خود تو آفريده مرا، -اينک، با من چه مي کني؟؟؟؟؟؟!!!!!! اي بلند اندام،سياه جامه به تن،دلبر دلير، آن شير بيا که ديده من به جستجوي تو گر از دري شده نوميد گمان مدار که هرگز -دري دگر زده است در انتظار اميدم،در انتطار اميد طلوع پاک فلق را،چه وقت آيا من به چشم- غو طه ورم در سرشک- خواهم ديد؟؟؟!!! تو اي گريخته از من! حصار خلوت تنهايي مرا بشکن به من بتاب،که سنگ سرد دره ام که کوچکم،که ذره ام مرا ز شرم مهر خويش آب کن مرا به خويش جذب کن،مرا هم آفتاب کن. دوباره با تو نشستن - دوباره آزادي؟ مگر به خواب ببينم، - شبي بدين شادي اگر تو باز نگردي،به طفل ساده خواهر که نام خوب تو را زنام مادر خود بيشتر صدا زده است چگونه با چه زباني به او توانم گفت:"که بر نمي گردي" ونام خوب تو در ذهن کودک معصوم تصوري ست هميشه، هميشه بي تصوير،هميشه بي تعبير دوباره با من باش! پناه خاطره ام اي دو چشم،روشن باش!(فانوس روشن باش) من ندانم که کيم ،من فقط مي دانم که تويي،شاه بيت غزل زندگيم www.parsigold.com پایگاه اینترنتی




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 560]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن