واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هديه اي براي همه بسوي آرمانشهر(28)
محبت؛ حلقه ارتباط خالق و مخلوق؛محبت، كيمياي خودسازي و سازندگي است، عشق به خداوند متعال همه زشتيهاي اخلاقي را يك جا درمان ميكند، و همه صفات نيكو را يك جا به عاشق هديه ميدهد. كيمياي عشق، چنان عاشق را جذب معشوق ميكند كه هرگونه پيوند او را با هر كس و هر چيز جز خدا قطع مينمايد. ديدگاه قرآن«قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله و يغفر لكم ذنوبكم; بگو اگر دوست داريد خدا را ، از من پيروي كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را برايتان ببخشايد» (آل عمران/31) ديدگاه اهل بيت (عليهم السلام)امام صادق عليه السلام:ايمان انسان به خدا ناب و خالص نباشد مگر آنکه خداوند را از خودش و پدر و مادر و فرزند و زن و مالش و از همه مردم بيشتر دوست بدارد. امام صادق عليه السلام: «الحب افضل من الخوف: محبت (خدا) برتر از ترس (از خدا) است.»امام حسين عليه السلام:تويي که اغيار را از دل دوستانت بيرون کردي تا جز تو را دوست ندارند... آن که تو را گم کرد چه يافت؟! و آن که تو را يافت چه از دست داد؟! آن که ديگري را به جاي تو گرفت، زبان کرد و باخت. نگاه بزرگانحکايت اولدر اخبار است که موسي عليه السلام در جواني، چوپاني ميکرد. روزي گوسفندي از او گريخت و موسي در پي او بسيار دويد در پي او تا به شب در جستجو و آن رمه غايب شده از چشم او تا اينکه گوسفند از خستگي و درماندگي، جايي ايستاد و موسي به او دست يافت. چون به گوسفند رسيد، گرد از وي افشاند و بر سر و روي گوسفند دست ميکشيد و او را مينواخت؛ چنان که مادري، طفل خردش را. در آن حال که گوسفند را نوازش ميکرد، ميگفت: گيرم که بر من رحم نداشتي، بر خود چرا ستم کردي و اين همه راه را در صحرا دويدي تا بدين جا رسيدي؟ همان دم خداوند به فرشتگان خود گفت: موسي، سزاوار نبوت است و جامهي رسالت بر تن او بايد کرد که چنين با خلق من مهربان است و خود را براي راحت مردم، به رنج مياندازد. حکايت دومپيامبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم به قدري به اصحاب خود علاقه داشتند که اگر سه روز يکي از آنها را نمي ديدند، از حال وي جويا مي شدند، اگر در مسافرت بود، در حقش دعا مي کردند و اگر در خانه اش بود، به ديدارش مي رفتند و اگر اطلاع مي دادند که مريض است، به عيادتش تشريف مي بردند. حکايت سومخداوند فرمود: بنده من با هيچ وسيلهاي دوست داشتنيتر از (انجام) واجباب، محبوب من نميشود. او با مستحبات وسيله جلب محبت مرا فراهم ميآورد، چندان که محبوب من ميشود و چون دوستش بدارم گوش شنواي او ميشوم و چشم بيناي او و زبان گوياي او و دست نيرومند او و پاي رهيوي او. هر گاه مرا بخواند، پاسخش دهم و هرگاه از من (چيزي) بخواهد عطايش کنم. انواع محبت و مهرورزيمحبت بر دو گونه است: محبت صادق و محبت کاذب.محبت صادق آن است که انسان کمال را درست تشخيص بدهد و البته وقتي به کمال آگاهي پيدا ميکند، به آن دل ميبندد، مانند: محبت به خداوند. متقابلا کمال هم جاذبه دارد و محب را به سمت خود جذب ميکند و در حقيقت محبت صادق، دوجانبه است؛محبت کاذب، آن است که انسان، نقص را کمال بپندارد و بر اساس چنين پندار باطلي به آن کمال موهوم علاقمند گردد؛ مانند محبت غير خدا! در مناجات محبين منسوب به امام زينالعابدين عليه السلام آمده است:« الهي من ذا الذي ذاق حلاوه محبتك فرام منك بدلاً و من ذا الذي انس بقربك فابتغي عنك حولاً؛خداي من! كيست كه شيريني محبت را چشيد و يار ديگري برگزيد؟ و كيست كه به قرب و نزديكي تو انس گرفت و جدايي تو را طلبيد؟!»عشق جذاب است و چون درجان نشست هم در دل را ز غير دوست بست
در يک تقسيم بندي کلي مي توان محبت را در چهار دسته قرار داد:1- محبت در گفتار وبيان: آنجا که گفتار درشت به منزل? شمشير ونرم آن بمثاب? شيراست. بيان محبت آميز جذاب قلوب است و غذاي روح. اما محبت را در دل نگه داشتن کافي نيست، بايد بتوان آن را درقالب کلماتي نظير « دوستت دارم »، « عزيز جان من »، «چقدر برايم اهميت داري » و ... ابراز نمود. 2- محبت در ديدن وشنيدن: يعني خوبي هاو نقاط مثبت راديدن وازخطاهاوعيب هاي بندگان خداچشم پوشيدن؛ زيرا کمال مطلق از آن خداست و بشر جايز الخطاست . 3- محبت در تفکر: يعني نيک انديشي و مثبت نگري و پاک نمودن فکر وقلب ازغبار هرآنچه ديده وشنيده، براي کشف حقيقت و چون حقيقت يکي است، لذا همه به وحدت مي رسند. 4- محبت در عمل و رفتار: كه به صورت اطاعت از اوامر الهي، همکاري وهمدلي، احترام، درک شرايط يکديگر، ترجيح منافع ديگران بجاي نفع شخصي و... متجلي مي گردد. حال به ذکر چند نمون? کوچک عملي از محبت در زندگي روزمره مي پردازيم تا با توجه بيشتر به آنها و هزاران نمون? ديگر، چراغ محبت را بيش از پيش در ميان خود مشتعل ساخته و از گرما ونورانيت آن بيشتر بهره بريم . ـ محبت در تقديم شاخه گلي است به پدر ، مادر، همسر، معلم و... ـ محبت دعا براي سلامتي والدين وحسن خاتمه، گذشت از خواسته ها و حتي نگاهي پرمهر بدانهاست . ـ محبت در کاس? آشي است که براي پيرزن همسايه مي بري . ـ محبت در کمک به عبور ناتوان از عرض خيابان است . ـ محبت گرفتن سبد سنگين خريد از دست يک خسته است . ـ محبت در راهنمايي يک گم کرده راه است . ـ محبت در ليوان چاي داغي است که در يک صبح سرد زمستاني به رفتگر محله تقديم مي نمايي . ـ محبت دست نوازش بر سر يتيمان کشيدن، روي بنده را زمين نيانداختن و دستگيري از درماندگان است . و نهايتاً محبت هديه اي است که همه بدان نيازمندند. بيائيد محبت را به يکديگر هديه نمائيم . ادامه دارد ... منبع:طباطبايي، سيد محمد هادي، کتابچه شهر قرآني، شماره 27، با اندکي تصرف، سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 764]