واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: زن در ادبيات داستاني دفاع مقدس
مادر حتي در ابتدا از رفتن ناصربه جبهه چندان خرسند نيست. او در روزهاي آغازجنگ وقتي كه دو فرزندش ناصر و حسين ميخواهند براي مقابله با عراقيها به دوستان همرزمشان بپيوندند ميگويد:«آخه پس اين همه سرباز وآژانو ميخوان چه كار؟ خب اونا ميرن ديگه!»
مادر ناصر در شهادت اولين فرزندش كه دختر خانواده است چنان بيتابي ميكند كه همه را به گريه واميدارد. اما پس ازچندي درآن هنگام كه فرزند دومش حسين شهيد ميشود، در پاسخ ناصركه از مادر ميخواهد بيقراري نكند ميگويد: «ديشب كه گفتم: ننه فداي يه لحظه عمرامام. حسينمو در راه امام حسين(ع) دادم. ديگه هيچ نگران من نباش.»(نخلهاي بي سر، ص151)
اوج اين سيرتكاملي درآنجا آشكار ميشود كه فرزند سوم يعني ناصركه اين همه مادرنگران او بود، شهيد ميشود. مادر منتظر تلفن ناصر است. دو سه روز از قراري كه ناصر براي تلفن كردن گذاشته، گذشته است. ناگهان تلفن زنگ ميزند و مادرگوشي را برميدارد. خبر آزادي خرمشهر را به مادر ناصر ميدهد تا زمينه فراهم شود براي خبري كه فكر ميكند براي مادرناصرتحمل ناپذيراست.اما، مادرناصربا شنيدن خبرآزادي خرمشهر پاسخ ميدهد:«ديگه حالا... اگه ناصرهم... شهيد بشه... غمي ندارم.»جوابي كه صالح دربرابرآن، غافلگير ميشود و با شگفتي سوال مي كند: «چي؟»
مادر اين بار استوار و با صلابت ميگويد:
ميگم حالا ديگه اگر ناصر هم شهيد بشه، غمي ندارم.»صالح با شنيدن اين سخن، نميداند چه بگويد. تنها حرفي كه درپاسخ مادرناصربرزبان صالح جاري ميشود اين است كه:«پس... پس ناصرهم شهيد شد.»(نخلهاي بيسر، ص215)
و اين نيست مگر، سيروسلوك عارفانهاي كه زنان درطول دفاع مقدس در كنار همسران و فرزندانشان براي رسيدن به حق ميپيمودند و پس از شهادت فرزند و همسر، آنها هم وظيفة زينب گونة خود را ادا ميكردند.نمونة ديگراين سيرتكاملي را در «كوكب خانم» مادرسه شهيد در داستان «هفده به علاوة سه» ميبينيم: درداستان «هفده به علاوة سه» كشمكش دروني پيرزني كه سه فرزندش درانقلاب شهيد شدهاند، بسيار زيبا شكل گرفته و موجب شده است شخصيتي واقعي جلوه كند. از يك سو پي به مقام والاي شهادت برده و از سوي ديگر خارخار اين انديشه زبان او را به فرياد وا ميدارد كه «آخه ايخدا! چرا سهم من اين قدر زياد بود؟ و بخش بسيارمهم ديگري كه جاي آن درادبيات داستاني دفاع مقدس تا حدودي خالي است، نپرداختن به آسيب پذيري زنان درجنگ است.
آسيبپذيري زنان در جنگ
شايد هيچ كدام ازآسيبهاي جنگ به اندازة آسيبي كه دامنگير زنان ميشود و از آن به ديگرگروهها و شاخههاي جامعه سرايت ميكند، نباشد. «زنان به عنوان گروهي كه حافظ ميراث فرهنگي وناقل هنجارها و ارزشهاي انساني به شمار ميآيند وتعادل وثبات جامعه و نظام فرهنگپذيري و آموزشي با نام آنان رقم ميخورد، بيشترين آسيب را ازوقوع بحرانهاي اجتماعي چون جنگ پذيرا ميشوند.
منابع:
1ـ قرآن كريم.
2ـ بهبهاني، سيمين. جاي پا، چاپ سوم، تهران، زوار، 1362.
3ـ تسليمي، علي. گزارههايي درادبيات معاصر ايران (داستان)، چاپ اول، تهران، اختران، 1383
4- جنگ خاطره(ميزگردبررسي ادبيات خاطرهنويسي رزمندگان جنگ ايران وعراق و رزمندگان فرانسوي جنگ جهاني اول)، چاپ اول، تهران، سوره مهر، 1381.
5ـ حداد، حسين. داستان معاصروداستان نويسان معاصر، چاپ اول، تهران، مدرسه، 1378.
6ـ شجاعي، سيدمهدي. سانتاماريا(داستانهاي كوتاه)، چاپ دوم، تهران، كتاب، نيسان، 1380.
7ـ شفيعي كدكني، محمدرضا. هزاره دوم آهوي كوهي، چاپ سوم، تهران، سخن، 1382.
8ـ فراست، قاسمعلي.گلاب خانم، چاپ سوم، تهران، قدياني، 1376.
9ـ فراست، قاسمعلي. نخلهاي بي سر، چاپ اول، تهران، اميركبير، 1367.
10ـ كاكايي، عبدالجبار. بررسي تطبيق موضوعات پايداري (درشعرايران وجهان)، چاپ اول، تهران، پاليزان، 1380.
11ـ مرتوس، جولي اي.زن، جنگ وبحران، ترجمة نجله خندق، چاپ اول، تهران، قصه، 83.
12- نظامي، ليلي ومجنون، تصحيح برات زنجاني، چاپ اول، تهران، دانشگاه تهران، 1369.
13ـ نظامي، مخزن الاسرار، تصحيح وتحشيه حسن وحيد دستگردي، چاپ دوم، تهران، علمي، 1363.
منبع: كتاب نامه پايداري ـ مجموعه مقالات اولين كنگره ادبيات پايداري ـ كرمان ـ 1384
چهارشنبه|ا|24|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]