واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > باستانی پاریزی، ابراهیم - از اتفاق روزگار است که ٦٠ سال تمام از ترجمهی ذوالقرنین یا کوروش کبیر میگذرد. در سال ١٣٢٩ مرحوم حسن فرامرزی پسر عبدالله فرامرزی در سفارت هند که تازه در آن زمان مستقر شده بود رایزنی میکرد و آقای مسعود برزین هم کارمندشان بود. یک روز آمد به من گفت قرار است ابوکلام آزاد در بازگشت از لندن به هندوستان در شهریور ١٣٣٠ مهمان دکتر مصدق و البته آیتالله کاشانی در تهران باشد. این شخص به من گفت که ابوکلام آزاد تفسیری بر قرآن دارد. فصلی که مربوط به ذوالقرنین بوده را از اردو به عربی ترجمه کرده که در یک مجله به چاپ رسیده است. اگر حالش را دارید آن را ترجمه کنید تا به ابوکلام هدیه دهیم. ما هم شروع به ترجمه کردیم و به مرحوم ابوکلام هدیه داده شد. ابوکلام از راه تحقیق وارد شد و دربارهی عبارت "یسئلونک عن ذیالقرنین" این سوال را مطرح کرد که سوالکننده در اینجا چه کسی بوده است؟ برخی منابع میگویند یهود بودهاند. در تورات، کوروش به صورت اسم کوروش آمده است. ما در کتب تاریخی خودمان آن را به صورت کیروش نوشتیم که درست هم است. تنها تصویری که از کوروش باقی مانده، تصویر برجستهای در پاسارگاد است. بر روی آن تصویر نام کوروش نوشته نشده است ولی نقاشی از دورهی صفویه داریم که این تصویر را کشیده و بالای آن سه خط به خط میخی نوشته شده که من کوروش پادشاه هخامنشی هستم ولی آن نوشته الان وجود ندارد. انعکاس این مسئله در جامعهی روحانیت ایران بسیار مهم است که اسم یک ایرانی آریایی در قرآن آمده باشد. این از نظر جامعهی ما ایرانیها خیلی حرف است. اولین بار یک ایرانی قرآن را ترجمه و در تبریز چاپ کرده که این نکته را در مورد کوروش و ذوالقرنین قبول کرده است. بار دوم مرحوم تابنده گنابادی کتابی تحت عنوان سه داستان اساطیری در قرآن به چاپ رسانده که بر همین مسئله تاکید کرده است. مرحوم علامه طباطبایی هم در کتابشان منعکس کردهاند که با استدلالهایی که ابوکلام آزاد کرده است تا دلیل دیگری بر رد آن پیدا نکنیم آن را قبول میکنم. در مقدمهی کتاب کوروش، روایات ایرانی را نقد کرده ام، ابوریحان بیرونی نام کوروش را در ذیل پادشاهان بابل آورده و مهمتر از همه فارسنامهی ابنبلخی میگوید مادر کوروش یهودی بوده است. همچنین در کتابی خواندم که کوروش خود با یهودیان مقیم بابل مکاتبه میکرد. در آن زمان مرحوم جهانگیر تفضلی گفت که میخواهد ٢٠ هزار نسخه از این کتاب را چاپ و صحافی کند. یک روز آمد و گفت تمام ٢٠ هزار نسخه که چاپ و صحافی شده بود، خمیر شد چون گفتند شما میخواهید قسمت یهود را به اسرائیل برسانید و این موضوع از طرف سازمان امنیت و اطلاعات کشوری یعنی همان ساواک بود. اما خوشبختانه این کتاب منتشر شد و تاکنون ١٣ بار به چاپ رسیده است .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5855]