محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798071751
جهان پهلوان تختي در آينه ادبيات
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: جهان پهلوان تختي در آينه ادبيات
يكي از شاخصهاي برجسته فرهنگ و تمدن هر سرزميني، حضور ورزش در متن آن جامعه و نگرش پويا و باورمند نسبت به آن است.
در سرزمين پهناور ايران از دير باز به ورزش، و منش و روحيه پهلواني ارج بسيار گذاشته شده، و در منابع تاريخي از ايرانيان به عنوان مردماني ياد شده است كه نه تنها در پرورش جسم خويش، و كسب مهارت و توانمنديهاي افزونتر كوشا بودهاند، بلكه در تربيت فرزندان و نسلهاي آينده نيز سعي وافري داشتهاند. در آثار سخنوران و مشاهير فرهنگ اين ديار همواره كاهلي و تنآسايي مذمت شده و سختكوشي و ورزش مورد ستايش قرار گرفته است.
از جمله ويژگيهاي بسيار ارزنده و تحسين برانگيز در تاريخ ورزش ايران، ترويج خصلتهاي جوانمردي و نوعدوستي بوده است كه موجب شده تا ورزش ايران همواره همانند پرندهاي با دو بال و اوج بگيرد و لذا در همه دورانها ورزشكاران حاميان مردم در دشواريها و از مبارزان و مجاهدان عليه زور و ستمگري بودهاند.
در شاهنامه حكيم فرزانه توس، پهلوانان، اشخاص زورمند و اخلاقگرا هستند كه در هنگامههاي سخت به ميدان آمده و به كمك تودههاي مردم، و نجات زاد و بوم خويش برميخيزند.
در واقع فرهنگ حاكم بر تاريخ ورزش ايران، فرهنگي اخلاقگرا، مردمدار، شعورمند و تابع مهر و آيين است، و به همين سبب پهلوانان ايراني همواره مرداني مورد احترام و وثوق مردم، و تكيهگاه جامعه در توفانها و بحرانها بودهاند.
به گواه تاريخ از دل جامعه ورزش ايران در هر عصري چهرههايي برخاستهاند كه به لحاظ نيرومندي و نيز خصايص انساني مورد توجه اجتماع قرار گرفته و مصدر انجام امور ارزشمندي بودهاند، تا جايي كه برخي از اين رادمردان، ناخواسته به اسطورههايي در نزد مردم مبدل شدهاند و آنچه كه بيشتر موجب چنين عاملي شده است خضوع و خشوع، فروتني، دستگيري از نيازمندان، حمايت از فرودستان، ادب، بينيازي به دنيا و عدم چشمداشت به مقام و منصب، غلبه بر خشم و شهوت، دينداري و پارسايي و... بوده است.
در ورزش كهن ايران، پورياي ولي، اسطورهاي جاودان و هماره ستايش شده است، به آن جهت كه وي در عين توانگري و قدرتمندي در ميادين مبارزه، در ميدان غلبه بر نفس و هواهاي گذراي دنيوي نيز فاتح بود كه در فرهنگ ورزش ايران غلبه بر نفس اوج پهلواني است:
مردي نبود فتاده را پاي زدن
گر بر سر نفس خود اميري، مردي
در تاريخ ورزش معاصر ايران روانشاد غلامرضا تختي از چهرههايي است كه علاوه بر ورزش، در ديگر زمينهها نيز به فعاليت پرداخت و نه تنها در عرصه ورزش بلكه در بين تمامي اقشار جامعه ايران و نيز ديگر ورزشكاران و علاقمندان به ورزش جهان احترام و محبوبيت فوقالعادهاي پيدا كرد.
تختي علاوه بر افتخارآفريني در عرصه ورزش كشتي، انساني متين و مودب و با اخلاق، شخصيتي دردمند و در پي امداد به محرومان جامعه، و فردي ديندار و با روحيه انقلابي بود و مجموعه تمامي اين خصوصيتها كه كمتر در انساني جمع ميشود، از او چهره مقبول و محبوب و اسطورهاي ساخت، كه پس از سالها هنوز مورد تكريم است.
اسطورهاي به نام تختي:
روانشاد غلامرضا تختي در روز پنجم شهريورماه سال 1309 در محله تهران ديده به جهان گشود، چنان كه خود نوشته است:
(جهان پهلوان تختي - ص7)
تختي با تلاش و جديت فراوان و عليرغم فقر مادي شديدي كه خانوادهاش با آن دست به گريبان بود، توانست در ورزش كشتي رشد كرده و به مراتب بالايي دست پيدا كند.تختي داراي شخصيتي مذهبي بود، نماز خواندن را از كودكي آموخته بود و براي شرعيات اهميت خاصي قايل بود. به امام هشتم - حضرت عليبنموسيالرضا(ع) - علاقه ويژهاي داشت و اكثرا به تنهايي و يا به اتفاق برخي ازدوستان نزديك، قبل از عزيمت به مسابقههاي مهم خارجي، به پايبوسي امام رضا(ع) مشرف ميشد.
(جهان پهلوان تختي - ص 10)
تختي در مصاحبهاي كه در آن روزگار با يكي از مجلات ورزشي داشته با ايمان و صراحت از اعتقادات مذهبي خود چنين سخن گفته است:
(كيهان ورزشي - شماره 57 مورخ شنبه 22/10/1335)
در عرصه ورزش كشتي تختي در شمار پرافتخارترين ورزشكاران اين رشته در سطح ملي و جهان است و وي را در شمار نوادر اين ورزش ميشناسند، اما آنچه كه از تختي اسطورهاي شگفت آفريده است ادب، تواضع، نوعدوستي و خصوصيات پهلواني اوست كه ريشه در باورهاي فرهنگ ملي و آموزههاي ديني دارد.
در شرايط اختناق تختي مبارزه خود را با فساد و چپاولگري رژيم پهلوي آغاز كرد و بيپروا به مخالفت با سياستهاي دستگاه حاكم برخاست. وي با بسياري از مبارزان و مجاهدان مشهور آن روزگار مانند آيتالله سيدمحمود طالقاني ملاقات و ارتباط داشت.
(جهان پهلوان تختي - ص 6)
بيگمان اين ملاقاتها و مبارزات از چشم ساواك پنهان نبود و چنان كه از اسناد به جا مانده از آن دوران استفاده ميشود، نگراني رژيم را برانگيخته بود. در نتيجه روز به روز فشارها و محدوديتهاي افزونتري براي تختي در نظر گرفته شد، تا جايي كه عليرغم آوازه فرامرزي و محبوبيت فراوان تختي از حضور او در سالنهاي تمرين و مسابقات جلوگيري ميكردند و تضييقات فراواني برايش به وجود ميآوردند. حتي حقوق پهلواني و قهرماني جهاني وي و ساير مزايايش را نيز قطع كردند.
(جهان پهلوان تختي - ص 56)
عليرغم تمامي مشكلاتي كه براي او به وجود آوردند، مردم او را با مهر و اشتياق فرياد ميزدند و بيسابقهترين ابراز احساسات را نثارش ميكردند، تا جايي كه همين موضوع سبب خشم شاهپور غلامرضا - برادر شاه، كه رياست كميته ملي المپيك را داشت - شد و كينه شديدي از تختي به دل گرفت، بهگونهاي كه در مراسم جشن كوهنوردان كه در تالار فرهنگ برگزار شده بود، به نشانه اعتراض به حضور تختي، قهر كرده و سالن را ترك كرد.
(جهان پهلوان تختي - ص 48)
شخصيت تختي براي رژيم وقت نگراني بزرگي به شمار ميآمد و از گسترش نفوذ و محبوبيت او كه روز به روز بيشتر ميشد، هراس و اضطراب فراواني در سران حكومت پديد آمده بود.
تختي در نتيجه سفر به كشورهاي پيشرفته جهان و درك پيشرفتهاي آنان در مقايسه با محروميتها و عقبماندگي كشورش بسيار اندوهگين بود و علت اين فاصله اسفانگيز را در بيلياقتي و خيانت پيشگي رژيم وابسته و مستبد ميدانست. نفرت تختي از دستگاه حاكمه به گونهاي بود كه در سالهاي آخر زندگي، مبارزات حزبي را بيفايده ميدانست و خواستار اقدامات عملي در جهت سرنگوني رژيم بود و اين نكته را بدون پردهپوشي نه تنها با دوستان نزديك، بلكه بطور آشكار نيز بيان ميكرد.
(حماسه جهان پهلوان تختي - ص 265)
هنوز چهارماه از تولد فرزند تختي نگذشته بود كه در روز 18 ديماه 1346 خبر هولناكي منتشر شد. در خبر آمده بود:
(روزنامه اطلاعات - شماره 12480 - ص 1)
اما اكثر مردم ميگفتند: جمله فاعل نداشت اما كشندهي گويي در ذهن همگان بود: دستگاه؛ و مقصود حكومت بود. انتشار وصيتنامه تختي و كوششهاي ديگر نتوانست اين اتهام را از ذهن مردم پاك كند، و خون اين كشته بر گردن حكومت ماند.
(ميراث پهلوي - ص 77)
مردم در تشخيص خويش اشتباه نميكنند، آنان در مراسم باشكوه تشييع پيكر تختي به قبرستان - كه عكسهاي آن موجود است - برايش كلمه را به كار بردهاند. اين كلمه شايد امروز عادي به نظر برسد اما آن روز...
(تختي مرد هميشه جاويد - ص 243)
بيترديد رژيم پهلوي با طراحي سناريو پيچيده و مكرآلودي تختي را از 2 جهت نشانه گرفت كه عبارت بود از: 1- ترور فيزيكي 2- ترور شخصيتي.
در اين روش كارگزاران دستگاه جهنمي ساواك كوشيدند تا با خودكشي جلوه دادن شهادت مردي كه محكمترين اعتقادات مذهبي را داشت، شخصيت وي را در نزد جامعهاي كه او را به جان دوست ميداشت خرد كنند. از سوي ديگر مرگ چنين قهرماني كه سه دوره پهلوان ايران شده بود و در كمال صحت و سلامتي و سمبل تندرستي بود، از هيچ طريق و بهانهگيري غير از خودكشي امكانپذير نبود، و مشاهدات و بررسي مستندات بعدها اين واقعيت را به اثبات رساند كه جهان پهلوان قرباني توطئهاي كثيف و ناجوانمردانه، و شايسته شهادتي مظلومانه شده است.
به گفته بزرگان زندگاني هر انساني به طور حقيقي با فاصلهاي كه پس از مرگش آغاز ميشود سنجيده ميشود، به اين اعتبار ميتوان نتيجه گرفت كه با گذشت زمان عظمت شخصيت تختي به نحو چشمگيري آشكار شده، و مردم قدردان و حقشناس ايران تلاشها، مبارزات، و تمامي ارزشهاي تختي را بازشناخته و پاس داشتهاند.
ورزش و اهميت رويكرد هنر و ادبيات
يكي از نكات بسيار مهم و شايان توجه در تاريخ جهان آن است كه عليرغم اينكه در طول تاريخ حيات بشر اشخاص بزرگي قدم به عرصه وجود نهادهاند و مصدر انجام كارهاي بزرگي شدهاند، اما تمامي اين اشخاص اين اقبال را نداشتهاند كه مورد رويكرد اهل هنر و ادبيات واقع شوند و گام در قلمرو وسيع و سحرانگيز هنر و ادبيات بگذارند.
به عبارت ديگر ميتوان گفت كه يكي از مشخصههاي شخصيتهاي سترگ استقبال اهل قلم و هنر از آنان است و هر چقدر اين استقبال، استمرار يابد و بر آثار خلق شده در اين زمينه افزوده شود، ميتوان نتيجه گرفت كه آن شخصيت تا چه ميزان داراي عظمت و محبوبيت بوده است. زيرا چه بسا كساني كه در طي دورهاي مورد توجه تني چند از هنرمندان، ادبا و سخنسرايان قرار گرفته، ليكن با گذشت زمان بتدريج اين استقبال رنگ باخته و به فراموشي سپرده شده است.
در سرزميني كهنسال چون ايران كه مهد ظهور شاعران بلندآوازهاي است كه وارثان خرد و روشنايي و ستايشگران جوانمردي و فضيلت و انسانيت بوده و هستند، راهجستن به خلوتهاي شاعرانه و مورد تمجيد و تحسين قرا رگرفتن، امري چندان سهل و ناچيز نيست، خصوصا آنكه شخصيتي از شمار ورزشكاران چنان قد برافرازد كه قامتش در بين هزاران قامت ديگر آشكارا به چشم آيد.
در ورزش ايران در عصر حاضر عليرغم ظهور قهرمانان بسيار در رشتههاي گوناگون هيچكدام به اندازه غلامرضا تختي به چنين مرتبهاي صعودنكرد كه گام در عالم ادبيات نهاده و با رويكرد شعرا و نويسندگان عصر حاضر روبرو گردد و اين مهم مرتبه اندكي نيست.
تختي و شعر
غلامرضا تختي را ميتوان محبوبترين ورزشكاري در تاريخ ورزش ايران دانست كه نگاه شاعران عصر خويش و نيز پس از آن را به خويش جلب كرد. و بار ديگر پلي شد تا شعر و ورزش در اين سرزمين به يكديگر نزديك شوند.درخصوص تكريم شخصيت تختي در آيينه زلال شعر معاصر با كثرت آثاري روبرو هستيم كه سرشار از عاطفه و احساس، و اندوهي عميق و جانكاه است.
نكته جالب توجه در اين باره اين است كه تاكنون هيچ شخصيت ورزشي تا به اين پايه مورد علاقه و احترام شاعران نبوده، و از ديگر سو اكثر شاعراني كه درباره تختي مرثيه سرودهاند از شاعران معتقد و دينباور بودهاند.
اشعاري كه تاكنون درباره غلامرضا تختي سروده شده است به چند دسته تقسيم ميشود:
1- اشعاري كه به طور خودجوش سروده شد و در زمان حيات تختي توسط مردم زمزمه ميشده.
2- اشعاري در قالبهاي كلاسيك به صورت سوگ سروده.
3- اشعاري در قالبهاي نو كه آميزهاي از مرثيه و حماسه است.
4- اشعاري با مضامين اجتماعي و ملهم از شخصيت تختي.
از مجموعه خاطرات و يادداشتهايي كه درباره تختي چاپ و منتشر شده
است، ميتوان دريافت كه تختي خود شعر نميسروده، اما با شعر و شاعران بيگانه نبوده است و به لحاظ ارتباطي كه با مجامع فرهنگي و اهل قلم داشت، خصوصا با شاعراني كه آثار روشنگرانهاي داشتند آشنا و در ارتباط بوده است.
از جمله شاعراني كه تختي با وي آشنا بوده و وي را در رفع مشكلاتش ياري رسانيده است كارو دردريان سراينده مجموعههاي و است.
(حماسه جهان پهلوان تختي - ص 320)
همچنين باقر عاليخاني در يادداشتي كه متاثر از درگذشت تختي در آن روزگار نوشته و در مجله به چاپ رسيده است، خاطرهاي نقل ميكند از حضور تختي در دفتر مهندس توفيق و نقل اين نكته كه در لحظات آخر، هنگام رفتن به ياد شعر معروف اثر احمد شاملو افتاده و در گوشه روزنامه بامداد مينويسد:
بركت از كومه رفت.>
تختي با ديدن شعر با كنجكاوي ميپرسد:
- چي نوشتي؟ رستم چي؟
پاسخ ميشنود كه اين نوشته بخشي از يكي از شعرهاي شاملو است و تختي در حاليكه ميخندد خطاب به توفيق ميگويد:
- مگه ميشه رستم از شاهنامه بيرون برود، آنوقت چه ميماند؟
و پس از لحظهاي تفكر ميگويد
- راستي آدمو به فكر مياندازه، جدا اگر رستم تو شاهنامه نباشه بركت شاهنامه هم از بين ميره...
تختي دوباره زيرچشمي نگاهي به نوشته مياندازد و آهسته شعر را ميخواند، آنگاه سرش را بالا ميآورد و تند و محكم ميگويد:
- نه، نميشه!
(حماسه جهان پهلوان تختي - 340)
از سوي ديگر نبايد فراموش كرد كه ورزش باستاني ايران كه از آن به عنوان ورزش پهلواني و زورخانهاي ياد ميشود، ورزشي است آميخته باشعر و ادبيات غني پارسي، و هنگامي كه ورزشكاران در گود زورخانه به ورزش مشغول هستند، با نواي ، اشعار دلپذيري از شاعران نامدار ادب پارسي را در مدح و منقبت خاندان پاك وحي(ع) ونيز ترويج ادب و اخلاق و جوانمردي به آواز بلند و مردانه ميخواند و يقينا تختي گوش و جانش با روح پيام انسانساز ادبيات پارسي كه يكي از مقدسترين جلوههاي ادبيات جهان است و ملهم از آيات شريف قرآنكريم، احاديث نبوي و روايات اهل بيت عليهمالسلام، مانوس و آشنا بوده است.
ورزش باستاني ايران را از اين نظر ميتوان يكي از فرهنگيترين ورزشهاي جهان دانست، زيرا دين و اخلاق با اين ورزش آميخته و عجين است و اگر از گود چنين زورخانههايي ورزشكاراني چون تختي برخيزند، جاي تعجب چنداني نيست.
در اين مجال به نمونههايي از آثار شاعران معاصر درباره تختي اكتفا ميكنيم با اين توضيح كه شمار سرودهها درباره تختي بسيار فزونتر است.
سياوش كسرايي:
جهان پهلوانا، صفاي تو باد
دل مهرورزان سراي تو باد
بماناد نيرو، به جان و تنت
رساباد صافي سخن گفتنت...
(حماسه جهانپهلوان تختي - ص 310)
نعمت ميرزاده (م. آزرم):
... از اين پس راويان قصههاي پهلواني - اين بهين تاريخهاي زندهي هرقوم - نقالان./ تو را در قصههاي خود براي نسلهاي بعد/ ميگويند/ تو اندرسينههاي گرم خواهي زيست/ تو با انبوه پاك مردمان خوب قلب شهر، خواهي ماند..
(تختي مرد هميشه جاويد - ص 138)
دكتر رضا براهني:
... و مثل آب رها كرد بازوانش را/ كه برسواحل تابان شانههاي بلند/ حمايلي زافقهاي روشنايي بود...
(تختي مرد هميشه جاويد - ص 142)
دكتر قاسمرسا:
خوشا آنانكه با عزت به گيتي
بساط خويش برچيدند و رفتند
ز كالاهاي اين آشفتهبازار
محبت را پسنديدند و رفتند...
(تختي مرد هميشه جاويد - ص 145)
محمدجواد محبت:
اين نام آشناي جوانمردي/ اين چهره ستوده ايران است/ سكوي قهرماني ورزشگاه/ هرچندگاه يكبار/ با رستم زمانه...
(جهانپهلوان تختي - ص 77)
مهدي سهيلي:
... در اقليم بزرگي، پهلوان نامداري بود/ دلير شيرگير ما/ به ميدان نبرد پهلوانان تكسواري بود/ به فرمان سلحشوري به هر كشور سفرها كرد/ دلش ماننددريا بود/ نهنگ بحرپيما بود...
(حماسه جهانپهلوان تختي - ص 323)
كارو دردريان:
... بازكن سينهات را، اي خاك همه نقره!/ باز كن سينهات را، اي خاك همه طلا!/ اينك برسينه تو، يك مدال ابدي.../ اينك برسينه تو، آفتابي به نام تختي!
(حماسه جهان پهلوان تختي - ص 322)
دكتر سيدعلي موسوي گرمارودي:
... او كاوه بود/ رستم دستان گرد بود/ او نام آب و خاك وطن را به زور خويش در ماوراي خاك وطن زنده كرده بود/ اما درون خاك وطن نام زندهاش/ تا زير خاك رفت/ ليكن چه پاك رفت/ او خودكشي نكرد/ او خودكشي نكرد كه اين رنج تلخ را / هم در زمان زندگي خويش برده بود...
(حماسه جهان پهلوان تختي - ص 327)
احمد الوند:
خبر تلخ است/ سنگين است/ خبر سنگينتر از تلخي است؛/ تختي رفت...
(جهانپهلوان تختي - ص 78)
دكتر حبيب چيني:
... از او مردمي مايهاي تازه يافت/ و رستم پس از قرنها زنده شد/ و مردانگي جان گرفت/ صفا بود و مردمي/ و نيرو و نامآوري/ دريغا كه نيست...
(حماسه جهان پهلوان تختي - ص 314)
جمعه|ا|11|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]
-
گوناگون
پربازدیدترینها