واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بررسي سيرهنگاري پيامبر اسلام(ص) در غرب
گروه خبرنگاران افتخاري / احسن ميرزايي: پس از قرون وسطي ترجمه قرآن و سيرهنگاري پيامبر(ص) مورد توجه قرار گرفت. نخستين اثر جامع و علمي در شرح حال و زندگي پيامبر اكرم(ص)، كتابي است به آلماني از «گوستاو وايل» با عنوان «محمد، پيامبر(خدا)؛ سيره و مذهب او»
سيره و تاريخ زندگاني هر يك از پيامبران بزرگ چنان با روح و آموزههاي اساسي دينشان عجين شده است كه شناخت دقيق هر يك از آنها بدون ديگري ناممكن و يا دستكم ناقص است. اين نكته علاوه بر اديان بزرگ ابراهيمي چون يهوديت، مسيحيت و اسلام، در پارهاي از اديان شرقي چون بوديسم، به نحو ضعيفتري صادق است، اما آنچه در اين مقال مهم است، سيره نگاري پيامبر اكرم در فرهنگ اسلامي و بررسي مشكلات و محدوديتهاي آن از چشم غربيان است.
بررسيهاي علمي و آكادميك در باب سيره پيامبر اكرم(ص) در غرب از اواسط قرن نوزدهم آغاز شد. بيش از اين، البته كتابها و رديههاي عليه دين اسلام و شخصيت پيامبر اكرم(ص) در قرون وسطي تهيه و منتشر شده بود. معروفترين آنها مجموعه «طليطله» يا «تولدو» است كه حاوي ترجمه لاتيني ناقصي از قرآن كريم و چند رساله در حديث و سيره از جمله مسائل عبدالله بن سلام بود.
مجموعه طليطله به گفته «دلورني» به همت و دستور «پيتر مقدس» (1092 ـ 1156)، راهب دير كلوني در فارنسه فراهم آمد و او خود نيز چند متن احتجاجي(ع) در اين مجموعه گنجانيد. نمونههاي ديگر از اين گونه كتابها آثار يوحناي دمشقي (قرن هفتم و هشتم)، پطرس آلفونسي (متولد حدود 1062) ـ يهودي اسپانيايي كه به مسيحيت گرويده بود ـ ويليام تربپولي (قرن سيزدهم)، نيكلاس كوزائي (1401 ـ 1464) و نيز مقدمات و حواشي بيشتر ترجمههاي قرآن است كه از ابتدا به قصد ابطال و سخيف كردن دين اسلام نوشته شدهاند و گاه مؤلفان آنها كوشيدهاند برتري شخصيتي و ديني حضرت عيسي(ع) بر پيامبر اكرم(ص) را در آثار خود اثبات كنند.
اطلاعات صحيح راجع به سيره پيامبر(ص) در قدم نخست از منابع اصيل اسلامي أخذ ميشد، اما ناقلاني غير مسلمان كه مدتها در حاكميت مسلمانان زندگي كرده بودند، آنرا در اروپا منتشر ميكردند. اينان هيچگاه نگران دقت در نقل مطالب نبودند، بلكه به عكس ميكوشيدند تصويري منفي از پيامبر اسلام(ص) ارائه دهند. همين اطلاعات مغلوط و مجمول به دست دانشجويان و پژوهشگران غربي در قرون وسطي رسيده است كه هيچگونه تسلطي بر منابع اصيل اسلامي نداشته و از سوي ديگر غالبا در صدد جدل و ابطال حقانيت دين اسلام بودهاند.
بدينسان مهمترين نقاط و فرازهاي زندگي پيامبر اسلام(ص) را دو دسته در اروپاي قرون وسطي پراكنده ساختند: از يكسو بيزانسيهايي كه از طريق شامان اسلام را ميشناختند و از سوي ديگر، مسيحيان اسپانيا كه در تحت حكومت اسلامي زندگي كرده و به نام «مستمربون» شناخته ميشدند، در اين ميان اما، بيترديد مهمترين منبع اطلاعاتي مسيحيان اروپا به زبان اسپانيويي بود، اگر از چند مورد استثنايي صرفنظر كنيم، مجموعه تمام سيرهايي كه از زندگي پيامبر اسلام در قرون وسطي نوشته شدهاند، همگي داراي غرض و گرايش واحدي بودند: ايشان ميخواستند اثبات كنند كه حضرت محمد(ص) بنا به شهادت زندگي و اعمال و اقوالش نميتوانسته است پيامبري راستين باشد. بنابراين كتاب وي مجموعهاي از اعمال و تراوشات ذهني انساني است و اسلام در خوشبينانهترين قضاوت، جعل ناقصي از دين مسيحيت است!
پس از قرون وسطي آهنگ توجه به دين اسلام، ترجمه قرآن و سيرهنگاري پيامبر(ص) در ميان غربيان بيشتر شد و همچنان كه اشاره شد بررسيهاي علمي و آكادميك در باب سيره پيامبر اكرم(ص) در غرب از اواسط قرن نوزدهم آغاز شد. نخستين اثر جامع و علمي در شرح حال و زندگي پيامبر اكرم(ص)، كتابي است به آلماني از «گوستاو وايل» با عنوان محمد، پيامبر(خدا): سيره و مذهب او. مؤلف اين كتاب علاوه بر استفاده از آيات قرآن كريم، در تدوين سيره نبوي به منابع اسلامي متأخر از قرن ششم هجري رجوع كرده است.
ديگر آثار مربوط به اين دوره عبارتند از سيره و تعاليم محمد بر مبناي عمده منابعي كه تاكنون مغفول مانده است، در سه جلد، نوشته «آلويس اشپرنگر» در سالهاي 1861 ـ 1865؛ گفتاري در تاريخ اسلامي، نوشته «راينهارت دوزي» در سال 1879 و حيات محمد(ص) در چهار جلد، تأليف «ويليام موير» در سال 1861. تا آن زمان، منابع اوليه اسلامي در سيره نگاري هنوز در دسترس غربيان نبود، اما در دهههاي پاياني قرن نوزدهم و نيمه اول قرن بيستم برخي نسخ مخطوط از منابع قديم سيره و تاريخ اسلامي كشف و با ويرايش و تصحيح غربيان منتشر شدند.
بنابراين در طول قرن بيستم چهار منبع اصلي از ميان تواريخ و سيرهنگارهاي اسلامي در دسترس پژوهشگران غربي قرار گرفت. اين منابع عبارتند از: «مغازي واقدي»، «سيره ابنهشام»، «طبقات ابنسعد» و «تاريخ طبري». در طول قرن بيستم، مراجع اصلي غربيان در شناخت سيره نبوي علاوه بر قرآن كريم و برخي از صحاح سته، اين چهار كتاب بوده است.
نخستين محققان غربي در باب سيره نبوي، چندان نگران اين مسأله نبودند كه كهنترين منابع اسلامي در اين حوزه، دستكم دو تا سه قرن پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) تدوين شداند، چرا كه تمامي اين كتب حاوي روايات و سلسله اساتيدي بود كه به ادعان مؤلفان آن كتب، به زمانهاي بسيار متقدم ميرسيد و غالبا به فردي شاهد ماجرا از صدر اسلام منتهي ميشد. سيرهنويسان غربي، البته نيك آگاه بودند كه در ميان اين روايات گاه تناقض، آثار و نشانههاي جعل، اغراق و انواع تعصبات و غرضورزيهاي فرقهاي و مذهبي وجود دارد، ليكن بر اين اعتقاد بودند كه يك ذهن نقاد و تيزبين سرانجام ميتواند دريابد كه در تكتك حوادث صدر اسلام واقعا چه روي داده است.
در سال 1890 «ايگناز گلدزيهر» با انتشار جلد دوم كتاب «مطالعات اسلامي» نخستين شوك را بر اين ديدگاه خوشبينانه وارد ساخت. وي در اصل ميخواست اين نكته را مطرح كند كه اغلب متون حديثي، اعتقادات، باورها و منظومه فكري دورههاي متأخر از صدر اسلام را بازگويي ميكنند، چرا كه در اين فضا و در دورههاي متأخر ساخته و تدوين شدهاند، لذا اين متون را نبايد منبع و مرجع تاريخي در تدوين سيره پيامبر(ص) و تاريخ صدر اسلام دانست.
برخي از مورخان و سيرهنويسان غربي در اوائل قرن بيستم روشن شكاكانه گلدزيهر را برگفته و در پژوهشهاي خود راجع به زندگي پيامبر اكرم(ص) به كار بستند از منظر اين مستشرقان، چارچوب شكلي سيره و ترتيب تقويمي آن برآمده از روايات اسلامي است و چنانچه اين چارچوب و تقويم تاريخي را كنار بگذاريم، اشارات تاريخي به سيره پيامبر كه در قرآن آمده است، چندان اطلاعي به مورخ و سيرهنگار غربي نميدهد. اين شكاكيت تمامعيار و افراطي راه البته تنها معدودي از محققان سيره و قرآن و حديث در غرب پذيرفتند.
از سوي ديگر، ترديدهاي گلدزيهر در منابع روايي و تاريخي اسلام با واكنشاي از جبهه مقابل مواجه شد. نخست «نبيه ابوت» در كتاب ـمطالعاتي در پاپيروسهاي عربي»، جلد اول: متون تاريخي، جلد دوم: تفاسير قرآني و روايات و سپس «فواد سزگين» در كتاب «تاريخ ادبيات عرب، جلد اول: علوم قرآني، حديث تاريخ، فقه، كلام و تصوف تا 430 قمري» ديدگاه گلدزيهر را مردود ساختند. ابوت بر سنت مداوم اعراب در كتابت شعر، تاريخ و حديث، حتي از دوره جاهليت تأكيد ميكند و فؤاد سزگين با تاريخگذاري برخي متون روايي و تفسيري پيش از قرن دوم و سوم همچون «نسخالقرآن» زهري و «تفسير ابنعباس» قدمت منابع كهن اسامي را اثبات ميكرد.*
منبع: مرتضي كرمينيا، سيره نگاري پيامبر اسلام(ص) در غرب، گلستان قرآن، مهر 1380، شماره 84.
شنبه 25 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]