محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798248277
***سخنانی زیبا از بزرگان***
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ۱ - آرزوهایت را یک جا یادداشت کن و یکی یکی از خدا بخواه . خدا یادش نمیره اما تو فراموش میکنی که چیزی که امروز داری آرزوی دیروزت بوده
۲-عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک میرسد اینک بهار . خوش به حال روزگار
۳ -تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و ان نگفتیم که به کار اید چرا که فقط یک سخن در میان نبود.. . . آزادی
۴ -من گدایی دیدم در به در میرفت اواز چکاوک میخواست
۵ - عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست بلکه ناتمام ماندن قشنگ ترین داستان زندگیست
۶ - بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ میزنند و گنجشکها جدی جدی میمیرند
۷ - خوشبختی توپی است که وقتی می غلطد به دنبالش می دویم و وقتی متوقف میشود به ان لگد میزنیم
۸ - کاش فراموش نمی کردیم خورشید را در همان نقطه ای که گم کرده ایم نخواهیم یافت
۹ - فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک سپارند تا اجزای تنم قسمتی از خاک ایران شود
کوروش کبیر
۱۰ - فرقی نمی کند گودال ابی کوچک باشیم یا دریایی بیکران . زلال که باشیم اسمان در ما پیداست
۱۱ - یک نفس یاد خدا یک سبد خاطر اسوده و شاد یک بغل شبنم ارامش صبح یک هزار اینه از جنس دعا همه تقدیم تو باد.
۱۲ - درد من حصار برکه نیست . درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نمی کند
۱۳ - زندگی قصه مرد یخ فروشی است . که از او پرسیدند فروختی . گفت نفروختم ولی تمام شد
۱۴ - گاهی انقدر غرق در ارزوهایت هستی که فراموش میکنی ممکن است ارزوی کسی باشی
۱۵ - لحظات را گذراندیم تا به خوشبختی برسیم اما دریغ خوشبختی همان لحظاتی بود که گذراندیم
۱۶ - زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر میشوند پس هر وقت تو قسمت تاریک زندگی واقع شدی بدان. خدا می خواهد از تو تصویری زیبا بسازد
۱۷ - تو اسمان همیشه از یک ارتفاعی به بعد دیگه هیچ ابری وجود ندارد پس هر وقت اسمان دلت ابری شد . با ابرها نجنگ . فقط اوج بگیر
۱۸-در چشمان کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد
۱۹-سنگی که طاقت ضربات تیشه را ندارد تندیسی زیبا هم نخواهد شد از زخم تیشه خسته نشو که وجودت شایسته تندیس است.
اهورا مزدا
۲۰- وقتی خاطرات آدم زیاد می شه اتاقش پر از عکس می شه ولی همیشه دلش برای اونی
تنگ می شه که نمی تونه عکس شو به دیوار بزنه.
۲۱- به دنیا که می آییم توی گوشمان اذان می گویند ووقتی که می میریم واسمون نماز
می خونند. زندگی چقدر کوتاه .فرصتی از اذان تا نماز
۲۲- رنگین کمان پاداش کسانی است که تا اخرین قطره زیر باران می مانند.
۲۳- از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها میروند تنها آنانی که با خود چتر می برند به کار خود ایمان دارند و موفقیت با آنان است.
انتوان چخف.
۲۴- در شگفتم که سلام آغاز هر دیدار است ولی در نماز پایان است . شاید این بدین معنی است که پایان نماز آغاز دیدار است.
۲۵- در تصویر حکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچ کس عصبانی نیست .هیچ کس سوار بر اسب نیست . هیچ کس را در حال تعظیم نمی بینیم .برده داری مرسوم نبوده .در بین این همه پیکر تراشیده شده حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد۰
۲۶- اگر تمام شب را در اندوه از دست دادن خورشید گریه کنی لذت دیدن ستارگان را از دست خواهی داد.
۲۷- ستیز من تنها با تاریکی است من برای نبرد با تاریکی شمشیر روی تاریکی نمی کشم چراغ می افروزم
زرتشت.
۲۸- وای بر شما ای فقها کلید معرفت را برداشته اید اما نه خود داخل می شوید و نه اجازه می دهید دیگران داخل شوند.
عیسی مسیح (ع)
۲۹-می خواهمت چنانکه شب تشنه خواب را .می جویمت چنانکه لب تشنه آب را حتی اگر نباشی می آفرینمت چنانکه التهاب بیابان سراب را
مرحوم قیصر امین پور
۳۰ -لاک پشتها هم عاشق می شوند .ولی تحمل جدایی برایشان آسانتر است چون عشقشون آرام آرام ترکشون میکنه
۳۱ - هر وقت خداوند ترا به لبه پرتگاه برد به او اعتماد کن که یا تورا از پشت میگیرد و یا پرواز کردن را به تو خواهد اموخت
۳۲ - به اندازه گریه گنجشک دوستت دارم شاید این دوست داشتن کم به نظر برسد اما یک چیز را نمی دانی ..... گنجشکها زمانی که گریه میکنند میمیرند
۳۴ - یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند .طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
۳۵ - یکی میگفت عشق یعنی کوچک کردن دنیا به اندازه یک ادم و بزرگ کردن یک ادم به اندازه دنیا
۳۶ - اگر یادتان بود و باران گرفت دعایی به حال بیابان کنید
۳۷ - میگو ییم باران را دوست داریم ولی میرویم زیر چتر میگو ییم پرنده ها را دوست داریم ولی برایشان قفس می سازیم میگوئیم گلها را دوست داریم ولی انها را از باغچه می چینیم پس وقتی به ادمها میگو ییم دوستتان داریم نباید انتظار داشته باشیم نترسند
۳۸ - میدونی قشنگی راه رفتن زیر باران چیه ؟ اینه که هیچکس نمی تونه اشکاتو ببینه
۳۹ - کسانی که مارا می فهمند چیزی را در وجود ما به اسارت میگیرند
۴۰ - روزی دروغ به حقیقت گفت میل داری به دریا برویم و شنا کنیم حقیقت پذیرفت و هر دو به کنار ساحل رفتند حقیقت لباسهایش را دراورد و دروغ حیله گر لباسهای او را پوشید ورفت . از ان روز حقیقت همیشه عریان است و دروغ در لباس حقیقت با ظاهری اراسته خودنمایی میکند
۴۱ - متمرکز کردن کردن توجه ملت روی یک دشمن و مراقبت لازم برای حفظ این تمرکز هنر من است
ادلف هیتلر
۴۲ - نیلوفر در مرداب میروید تا بیاموزد در سختی ها می توان بهترینها را افرید
۴۳ - برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال .... بنگریم چگونه می افتیم چون برگی زرد یا سیبی سرخ
۴۴ - در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم میکند ابی اسمان را که میبینم و میدانم که نیست و خدارا که نمیبینم ومیدانم که هست
۴۵ - دهقان فداکار پیر شده . چوپان دروغگو عزیز شده . شنگول و منگو ل گرگ شدند . کوکب خانوم حوصله مهمان ندارد . کبری تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه . روباه و کلاغ دستشون توی یک کاسه است . حسنک گوسفنداشو ول کرده و توی یک شرکت ابدارچی شده . ارش کمان گیر معتاد شده . شیرین فرهاد را دک کرده و با دوست پسرش رفته اسکی . رستم و اسفندیار اسبا شو نو فروختن و با موتور میرن کیف قاپی .
۴۶ - برای خرید عشق هر کس هر چه داشت اورد دیوانه هیچ نداشت گریست . گمان کردند چون هیچ ندارد میگرید هیچ کس ندانست قیمت عشق اشک است
۴۷ - همیشه از خود می پرسم . چرا لحظاتی را که با تو نبودم . با تو نبودم ؟
۴۸ - صبح شد پنجره ها خندیدند . شاخه ها رقصیدند . همه جا بوی شگفتن جاریست
۴۹ - من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست ... بر درش برگ گلی می اویزم روی ان با قلم سبز بهار می نویسم خانه دوستی ما اینجاست تا که سهراب نپرسد دیگر خانه دوست کجاست
۵۰ - من که میترسم از هجرت دوست .... کاش می دانستیم روزگاری که به هم نزدیکیم چه بهایی دارد .کاش می دانستیم که سفر یعنی چه و چرا مرغ مهاجر وقت پرواز بخود می لرزد
۵۱ - تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره ای از باغچه همسایه سیب را دزدیدم... باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید . غضب الود بمن کرد نگاه . سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم. ومن اندیشه کنان غرق این پندارم ... که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت .
حمید مصدق
۵۲ - برای شکار خورشید پرواز کافی نیست.باید لباسی از عشق پوشید.
۵۳ - هر که در این سرا در آید . آبش دهید و نانش دهید و از ایمانش نپرسید .
شیخ ابوالحسن خرقانی
۵۴ - به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی.چه دل خوش کرده بودی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی.
۵۵ - دوری جستن از آنهایی که دوستشان داری بی فایده است.گذشت زمان به ما نشان خواهد داد که جانشینی برای آنان نخواهیم یافت.
گوته
۵۶ - هی فلانی زندگی شاید همین باشد... یک فریب ساده و کوچک... آن هم از دست عزیزی که... تو دنیا را جز برای او نمیخواهی.
۵۷ - مهربانی را وقتی دیدم که کودکی می خواست آب شور دریا را با آبنبات کوچکش شیرین کند.
۵۸ - وقتی زندگی برایمان خیلی سخت می شود . یادمان باشد که دریای آرام ناخدای قهرمان نمی سازد.
۵۹ - گاهی وقتها از نردبان بالا می رویم تا دست های خدا را بگیریم غافل از اینکه خداوند در پایین ایستاده و نبردبان را محکم گرفته است.
۶۰ - عشق ورزیدن را از کویر بیاموز که دریا بودنش را به آفتاب بخشید .
۶۱ - کشتی در ساحل بسیار امن تر است ولی فراموش نکنیم که بدین منظور ساخته نشده است .
پائلو کوئیلو
۶۲ - ما همیشه صدا های بلند را می شنویم. پر رنگ هارا می بینیم. وسخت هارا می خواهیم. غافل از اینکه خوب ها آسان می آیند. بی رنگ می مانند و بی صدا میروند.
۶۳ -هر روز صبح در آفریقا آهویی از خواب بیدار میشود که می داند باید از شیر تند تر بدود. وگرنه طعمه او می شود. و شیری که میداند باید از آهو تندتر بدود تا گرسنه نماند. مهم نیست که شیر باشی یا آهو مهم این است که با طلوع آفتاب با تمام توان شروع به دویدن کنی.
نلسون ماندلا
۶۴ - او را گرفتند به جرم چیدن یک شاخه گل زیرا که دستانش بوی گل می داد و هیچ وقت فکر نکردند که شاید گلی کاشته باشد.
۶۵ - یکی بود یکی نبود وقتی این یکی بود اون یکی نبود. وقتی اون یکی بود این یکی نبود. مهم نیست کی بود کی نبود .حیف که هیچ وقت اون یکی با این یکی نبود.
۶۶ - اگه همه اون چیزی که تو سرم بگم ده کتاب می شه . اما اگه اون چیزی که تو دلم بگم دو کلام ... دوستت دارم.
ویکتور هوگو
۶۷ - هیچ کس نمی تونه به قلبش یاد بده که نشکنه. ولی من تونستم به دلم یاد بدم که وقتی شکست لبای تیزش تو دست اونی که شکست نره.
۶۸ - می دونی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره. چون لبخند و به هر کسی می تونی هدیه بدی. اما اشکو فقط برای کسی می ریزی که نمی خواهی از دستش بدی.
۶۹ - خدایا دستانم خالی اندو دلم غرق در ارزوها . یا دستانم را توانا بگردان یا قلبم را از ارزوهای دست نیافتنی خالی
کوروش کبیر
۷۰ - همیشه غمگین ترین و رنج اورترین لحظه های زندگی یه ادم توسط همون کسی ساخته میشه که شیرین ترین و به یاد موندنی ترین لحظه ها رو برای ادم ساخته
۷۱ - در زندگی . در نهان به انهایی دل میبندیم که نمی خواهندمان و از وجود انهایی که میخواهندمان بی خبریم شاید این تنها دلیل تنهایی مان باشد
۷۲ - ماهی شده بود باورش تور اگر می اندازند سرش می شه عروس ماهی ها شاه ماهی میشه همسرش . ماهی باورش نبود تور اگر می اندازند سرش . نگاه گرم ماهیگیر میشه نگاه اخرش
۷۳ - بهترین مترجم کسی است که بتواند سکوت را ترجمه کند
۷۴ - هراس من از مرگ نیست.هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گورکنش از بهای آزادی آدمی افزون باشد.
احمد شاملو
۷۵ - آنکس که بر بلندای کوهی می ایستد خنده میزند بر همه جدی بودن های حزن آور.
نیچه
۷۶ - هرجا خطری باشد نجات بخش نیز آنجاست.
فردریش هلدرین
۷۷ - علم نیازمند کسانی است که از آن سرپیچی کنند.
تئودور آدورنو
۷۸ - من قرن خویش را بر دوش گرفتم و فریاد برآوردم که پاسخگوی آن خواهم بود.
ژان پل سارتر
۷۹ - زندگی شاید آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی . اما حال که به آن دعوت شده ای تا می توانی زیبا برقص.
چارلی چاپلین
۸۰ - تلاش برای در واقعیت زیستن و به حقیقت رسیدن.
۸۱ - تنها ماهیانی زنده اند که بر خلاف جریان آب در حرکتند.
۸۲ - اگر تنها ترین باشم بازهم خدا با من است.او جانشین تمام نداشتن های من است.
۸۳ - باید گاهی سکوت کنیم شاید خدا هم حرفی برای گفتن داشته باشد.
زرتشت
۸۴ - چقدر تحمیل یک زندگی بی درد به یک روح دردمند زجرآور است.
علی شریعتی
۸۵ - روحی که پیام دارد نه مرید می طلبد و نه عاشق بلکه یک آشنا را خواهان است.
علی شریعی
۸۶ - برای دیدن برخی رنگها و فهمیدن بعضی حرفها از نگریستن و اندیشیدن کاری ساخته نیست باید از آنجا که نشسته ایم برخیزیم و قرارگاهمان را در جهان عوض کنبم.
علی شریعتی
۸۷ - نمی توانم فرمول موفقیت را به شما بدهم اما می توانم فرمول شکست را برایتان بگویم : شما گمان می کردید لیاقت و توان رسیدن به آرزوهایتان را ندارید .
۸۸ - من برای سالهای بعد می نویسم ...زمانی که چشمان تو عاشق می شوند . افسوس
که قصه مادربزرگ درست بود ....... که « همیشه یکی بود یکی نبود »
۸۹ - برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد چون براین باورند که : یا راهی خواهند یافت ،
یا راهی خواهند ساخت .
۹۰ - شجاعت همیشه فریاد زدن نیست - گاهی صدای آرامی است که در انتهای روز می گوید :« فردا » دوباره تلاش خواهم کرد .
۹۱ - اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه نباشد صدای آب هیچگاه به گوش نخواهد رسید . پس از صخره های مسیر دلگیر نشو .
92 - هرگاه به دری رسیدی که قفلی بزرگ به آن زده شده بود ، نا امید مشو . چون اگر قرار
بود آن قفل باز نشود به جای در ، دیوار بود .
۹۳ - دیگران را ببخش نه به خاطر انکه سزوار بخشش تو هستند بلکه بدان سبب که تو شایسته ارامشی.
زرتشت
۹۴ - انچه را که کرم ابریشم در رفتن به درون پیله پایان می پندارد اغاز زندگی پروانه است
۹۵ - تازمانی که به فردا امیدواری ؛اقتدار از ان توست
۹۶ - از مخالفت نترس که بادبادک هنگامی بالا می رود که با باد مخالف مواجه شود
۹۷ - خدایا مگذار از تو بخواهم درد مرا تسکین دهی. بلکه توان چیرگی بر ان را به من ببخش
۹۸ - هر از گاهی توقف در ایستگاه بین راه فرصت خوبی است برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به راهی که پیش روست. گاهی برای رسیدن باید نرفت
۹۹ - به گمانم سر انجام خواهم اموخت.....به چیزی بنگرم بدون انکه بخواهم تصاحبش کنم
۱۰۰ - هیچوقت ناامید مشو . شاید اخرین کلید در را باز کند
۱۰۱ - برای کشف اقیانوس های جدید زندگی باید شهامت ترک ساحل امن خود را داشته باشیم
لئوتولستوی
۱۰۲ - ساقیا امشب صدایم با صدایت ساز نیست . یا که من بسیار مستم . یا که سازت ساز نیست
۱۰۳ - ای کاش می توانستیم گونه هایمان را برای کسی که تفسیر اشک را نمیداند گر یان نکنیم
۱۰۴ - پرنده ای را که دوستش داری ازاد کن اگر عاشق باشه بر میگرده
۱۰۵ - یادت از خودت مهربونتر . چون وقتی تو رفتی . یادت هیچوقت تنهام نگذاشت
۱۰۶ - امشب رحمت دوست جاریست ....مانند رود ....نه ...مانند باران ...اگر دلتان لرزید ...بغضتان ترکید ...کسی اینجا ...محتاج دعاست
۱۰۷ - زندگی چیدن سیبی است . باید چید و رفت . زندگی تکرار پاییز است . باید دید و رفت . سالها مادر بزرگ از شهر شادی قصه گفت. خود ولی از قصه های زندگی نالید و رفت .
قاصدک آن کولی خانه بدوش . کوچ گردی های خود را زندگی نامید و رفت
۱۰۸ - برگ از درخت خسته میشه . پاییز همه اش بهانه است
۱۰۹ - همیشه سعی کن خورشید باشی که اگر خواستی بر کسی نتابی نتوانی
۱۱۰ - همیشه از خوبی های ادمها برای خودت یه دیوار بساز . پس هر وقت در حقت بدی کردن فقط یک اجر از دیوار بردار . بی انصافیه اگر دیوار رو خراب کنی
۱۱۱ - زندگی یک تراژدی است برای انانکه احساس می کنند .
و یک کمدی است برای انانکه فکر میکنند
شکسپیر
۱۱۲ - قفل یعنی که کلیدی وجود دارد
۱۱۳ - عشق را مجالی نیست. حتی انقدر که بگوید برای چه دوستت میدارد
۱۱۴- اهل دنیا همچون سوارانی هستند که آنها را می برند و انها در خوابند
امام علی
۱۱۵- خدایا توچگونه زیستن را به من بیاموز ... من خود چگونه مردن را خواهم اموخت
علی شریعتی
۱۱۶- امروز را برای بیان احساس به عزیزت غنیمت بدان ... شاید فردا احساسی باشد اما عزیزی نه
۱۱۸- فراموش شدگان فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند
۱۱۹- ناز ان چشمی که سویش مال ماست ... ناز ان زلفی که تارش مال ماست ... ناز ان چوپان که سازش مال ماست... ناز ان یاری که قلبش مال ماست
۱۲۰ - فقط کسی معنی دلتنگی را درک می کند که طعم دلبستگی را چشیده باشد
۱۲۱- انچه که هستی هدیه خداوند به توست و انچه که می شوی هدیه تو به خداوند است
۱۲۲ - ترس از مردم مانعتان نشود که با دانستن حق از گفتن ان امتناع کنید
رسول اکرم ص
۱۲۳ - بعضی ها مثل قطار شهر بازی می مونن ادم از بودن با اونها لذت می بره ولی باها شون به جای نمیرسه
۱۲۴ - ایا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو می بخشد ...
جز درک حس زنده بودن از تو چه می خواهد
فروغ فرخزاد
125 _ آتش تشنگی را نمیتوان با شبنم فرو نشاند
126 _ کسانی که در انتظار زمان نشسته اند آن را ازدست می دهند
127 _ یکی قشنگی منظره را می بینه . یکی کثیفی پنجره را . این تویی که تصمیم
میگیری چه ببینی . سعی کن همیشه قشنگ ببینی حتی از پشت یک پنجره کثیف
128 – وقتی از همه جا نا ا مید شدی برو توی کو ه فریاد بزن که ایا هنوز امیدی
هست . انگاه خواهی شنید که ......هست . هست . هست
129 – روزی فرا خواهد رسید که از تارهایی که به بهانه های مختلف دور خودما ن
تنیده ایم و تبدیل به پیله شده است پشیمان شویم
130 – لبخند بهانه ای است برای زنده بودن . لحظه هایتان سرشار از این بهانه ها
131 – اگر از جغد پیروی کنی به ویرانه ات خواهد برد
132 – کلمه ها بال و پر دارند وبه محض اینکه از قفس خود بیرون پریدند به کوچکترین
شکافها راه می یابند و در ضخیم ترین دیوارها نفوذ می کنند
133 – غروب شد خورشید رفت . افتاب گردان به دنبال خورشید میگشت . ناکهان ستاره
جشمک زد . افتاب گردان سرش را پایین انداخت....گل ها هرگز خیانت نمیکنند
134 – تا حالا کفشهاتو نگاه کردی. دو تا عاشق. دو همراه که بی هم می میرند. با هم خاکی میشن. بدون هم زیر بارون نمیرن. کاش ادمها هم یک کمی از کفشاشون یاد بگیرند
135 – اگر از پایان گرفتن غم هایت ناامید شدی. به خاطر بیاور زیباترین صبحی را که
تا بحال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی است که هیچ دلیلی
برای تمام شدنش نمی دیدی
136 – عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار. از تنفر متنفر باش . به مهربانی مهر بورز با اشتی اشتی کن و از جدایی جدا باش
زرتشت
137 – همیشه با به دست اوردن اون کسی که دوستش داریم نمی توانیم به او برسیم. گاهی لازم است از او بگذریم تا به او برسیم
138 – لذتی که در فراق هست در وصال نیست چون در فراق شوق وصال هست
و در وصال بیم فراق
139 – افسوس ...آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم . و آن زمان که دوستمان
دارند لجبازی می کنیم و بعد ....برای انچه از دست رفته آه میکشیم
140 – فردا و دیروز با هم دست به یکی کردند . دیروز با خاطراتش مرا فریب داد . فردا با وعده هایش مرا خواب کرد . وفتی چشم گشودم امروز گذشته بود
141 – وسعت دنیای هر کس به اندازه وسعت اندیشه اوست
امام علی
142 – سعی کن هیچوقت عشق رو گدایی نکنی چون هیچوقت به گدا چیز با ارزشی نمیدن
143 – یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید و تمیز باشد کسی قاب نمیگیرد
برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت
144 – در راه رسیدن به اوج با مردم مهربان باش . چرا که هنگام سقوط با همان مردم رو به رو خواهی شد
145 – هیچ گاه فاصله ها حریف خاطره ها نیستند
146 – مهربانی را وقتی دیدم که کودکی خورشید را در دفتر نقاشی اش سیاه کشید تا پدر کارگرش زیر نور افتاب نسوزد
147 – با تمام فقر هرگز محبت را گدایی نکن و با تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن ....
مسلما انچه که بدست می اید عشق و محبت نخواهد بود
148 – عمر شما از زمانی اغاز می شود که اختیار سر نوشت خود را در دست می گیرید
149 – افتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون اورده باشد
150 – دنیا انقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد .
پس بجای انکه جای کسی را بگیریم . تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم
151 – وفاداری را باید از نیلوفری اموخت که بدور هر شاخه ای که می پیچد در اغوشش
می میرد
152 – مردان شجاع فرصت می افرینند و تر سوها و ضعیفان منتظر فرصت می نشینند
153 – چقدر سخت است گل ارزوهایت را در باغ دیگری ببینی و هزار بار در خودت بشکنی و ان وقت ارام زیر لب بگویی . گل من باغچه نو مبارک
۱۵۴ - من ادعا نمی کنم همواره به یاد کسانی هستم که دوستشان دارم ولی میتوانم ادعا کنم که لحظاتی که به یادشان نیستم نیز دوستشان دارم
۱۵۵ - اگر با امدن افتاب از خواب بیدار شویم نمازمان قضاست
۱۵۶ - مثل باران باش ... ببار. که باران هرگز نمی پرسد کوزه خالی از ان کیست
۱۵۷ - ... اما هرگز به خاطر ارامش کوری را تحمل نکن
۱۵۸ - حتی طولانی ترین شب نیز به خورشید می سد
۱۵۹ - امروز با هم بودن را تجربه کنیم و شاید فردا به یاد هم بودن را . پس امروز را زیبا بگذرانیم
به حرمت خاطرات فردا
۱۶۰ - هر بار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم . انقدر که در من هراس گرفتن دست کسی است. ترس از گم شدن نیست
۱۶۱ - رویای گل در شیشه کوچک عطر خلاصه می شود
۱۶۲ - به پایان فکر نکن اندیشیدن به پایان هر چیز حضورش را تلخ می کند . بگذار پایان تو را غافلگیر کند
۱۶۳ - از عشق و دوست داشتن بالاتر مشتاق بودن است
۱۶۴ - عشق را از ماهی بیاموز که چگونه بی پایان اب را پر از بوسه های بی پاسخ می کند
۱۶۵ - دستهایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می کنند
۱۶۶ - سایه ها محصول پشت کردن دیوار ها به افتابند. گستاخی دیوارها را ندیده بگیریم تا
همیشه افتابی بما نیم
۱۶۷ - خدا زمین را مدور افریدتا به انسان بگوید همان لحظه ای که تصور می کنی به اخر دنیا رسیدی درست در نقطه اغاز هستی
۱۶۸ - تو در این انتظار پوسیدی که کلید رهائیت را باد ارد و افکند به دامانت
شفیعی کدکنی
۱۶۹ - ساکنان دریا بعد از مدتی صدای امواج را نمی شنوند.. چه تلخ است قصه عادت
۱۷۰ - آدما بازی را دوست دارند این دست توست که انتخاب کنی اسباب بازیشون باشی یا هم بازیشون
۱۷۱ - گلها جواب زمین اند به سلام افتاب. نه زمستانی باش که بلرزانی . نه تابستانی باش که بسوزانی . بهاری باش تا برویانی
172 - ایرانیان باستان اولین فصل سال را (به - ار ) یعنی اورنده بهترینها نامیدند
173 - ایام را مبارک باد از شما . مبارک شمایید . ایام می ایند تا به شما مبارک شوند
شمس تبریزی
174 - پیمانی که در طوفان با خدا می بندی در ارامش فراموش نکن
175 - من در سرزمینی زندگی می کنم که در ان دویدن سهم کسانی است که نمی رسند و رسیدن حق کسانی که نمی دوند . . .
176 - نرم نرمک می رسد اینک بهار . ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی بانسیم . ای دریغ از من اگر مستم نسازد افتاب . ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
۱۷۷ - چه شریف است دل غمگینی که باید برای دلهای شاد. اوازهای شور انگیز بخواند
۱۷۸ - خورشید که رفت همه دنیا هم اگر نور شود افتابگردان می میرد
۱۷۹ - مثل ساحل ارام باش تا دیگران مانند دریا بیقرارت باشند
۱۸۰ - تبسم بدون اینکه دهنده اش را فقیر کند . گیرنده اش را ثروتمند میکند
۱۸۱ - گاهی وقتها چقدر ساده عروسک میشویم نه لبخند می زنیم و نه شکایت می کنیم
فقط سکوت میکنیم
۱۸۲ - موطن ادمی را بر هیچ نقشه ای نشانی نیست . موطن ادمی تنها در قلب کسانی است که دوستش میدارند
۱۸۳ - زیبا ترین سلام دنیا. طلوع خورشید خداست. انرا بدون غروبش تقدیمت می کنم
۱۸۴ - سنگینی باری را که خداوند بر دوش ما می گذارد . انقدر زیاد نیست که کمرمان را خرد کند
اما انقدر هست که ما را برای دعا به زانو در اورد
۱۸۵ - گاهی وقتها زندگی تمام هوش اش را جمع می کنه تا ببینه تو چی دوست داری... تادرست همون رو ازت بگیره
۱۸۶ - همیشه دور بودن به معنای فراموش کردن نیست . گاهی فرصتی است برای دلتنگ شدن
۱۸۷ - حاصل عشق مترسک به کلاغ . مرگ یک مزرعه است
۱۸۸ - ماهی ها چقدر اشتباه میکنند . قلاب علامت کدامین سئوال است که بدان پاسخ میدهند
۱۸۹ - من در لخت ترین موسم بی چهچهه سال تشنه زمزمه ام . بهتر ان است که بر خیزم رنگ را بردارم روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم
۱۹۰ - تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی . همتی کن و بگو حوض این ماهی ها بی اب است
۱۹۱ - شاید زندگی قصه ای است که کودکان از ان با خبرند . چون اونا زندگی رو با گریه اغاز میکنند
۱۹۲ - گرگها خوب بدانند در این ایل غریب... گر پدر مرد تفنگ پدری هست هنوز ... گر چه مردان قبیله همگی کشته شدند... توی گهواره چوبی پسری هست هنوز ... اب اگر نیست نترسید
که در قافله مان ... دل دریایی و چشمان تری هست هنوز
( زهرا رهنورد )
۱۹۳ - پرنده گاه انقدر سرگرم دانه چیدن می شود که پرواز را فراموش می کند . گاهی پرتاب سنگ کودکی بازیگوش می تواند یا اور پرواز باشد
194 - همچون پرنده ای باش که بر روی شاخه ای سست اواز می خواند و شاخه می لرزد ولی پرنده می خواند زیرا اطمینان دارد که بال پرواز دارد
195 - بکوش عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به ان می نگری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 709]
-
گوناگون
پربازدیدترینها