واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اولین چیزی که در برخورد با دنیایی که تالکین برای ما پرداخته جلب توجه میکند، این است که: آن دنیا به شدت با جهان ما تفاوت دارد! این تفاوت در چیزی خلاصه میشود که برای توضیحش از کلمهی بسیار کلی «جادو» استفاده میکنیم.
مشکلی که در این مورد وجود دارد این است که دنیایی که تالکین برای ما تصویر کرده، از پایه ساخته میشود و ما حتا در جریان شکل گرفتن آن نیز قرار میگیریم؛ هیچ پیش فرض خاصی که آن را به جهان ما ربط دهد اساس کار قرار نگرفته است؛ دنیایی است ساختگی با خدایان مخصوص و قواعد مجزا! به همین دلیل چیزهای بسیاری را میتوان جادو نامید: از ساخته شدن آردا، خورشید، ماه و ستارگان تا آتشبازیهای گندالف! دستهبندی اتفاقات و اشیا و اطلاق نامی واحد به همهی آنها به عنوان «جادوی مطلق» کمی مشکل و تا حدی عجیب است. این اشیا و یا اتفاقات منشا واحدی ندارند و بسیار ناهمسان هستند. از افراد مختلفی سر میزنند و اغلب آنها را میتوان به راحتی جزو دستههای هنر و صنعت طبقهبندی کرد. جادو در رشته افسانههای تالکین همیشه خرق عادت و دور از دسترس نیست و چیزی که ما از آن به عنوان ماوراءالطبیعه یاد میکنیم هم به خوبی در این دسته قرار میگیرد. در این دنیا مدرسههای جادویی وجود ندارند و هیچ گروه یا شخص خاصی به گسترش فعالیت های جادویی اشتغال ندارد، انتقال جادو از فردی به فرد دیگر به صورت مرید و مرادی صورت نمیگیرد، جادو برای کسی تدریس نمیشود و جز مواردی خاص، اغلب به ارث نمیرسد.
البته برای جلوگیری از پیچیده شدن بحث، ابتدا کتاب هابیت را از باقی کتابها و داستانها جدا میکنم. هابیت یک «قصهی پریان» است و از اغلب قواعد رایج در بقیهی داستانها پیروی نمیکند. این حکم، جادوی جاری در هابیت را نیز شامل میشود. ما در هابیت با نوع کاملا متفاوتی از جادو روبرو هستیم، جادویی آزاد و دم دستی! در هابیت کیفهای سخنگو میبینیم، یا دکمه هایی که خودبهخود باز و بسته میشوند، یا الفهایی که به راحتی از جایی غیب شده و جایی دیگر ظاهر میشوند.
در هابیت بئورن را میبینیم که میتواند به شکل حیوانات در بیاید و کالبد خود را عوض کند. هرچند تالکین بعدها در مورد بئورن گفته است: «او مطمئناً یک انسان بود، نه یک جانورنما و یا گرگینه. او انسانی بود که به طور آگاهانه و خردمندانه توانایی هماهنگی و انطباق با طبیعت را دریافته بود.» به هر حال این توانایی جادویی بئورن به خود او محدود شد و بعدها تغییر شکل در دنیای تالکین بسیار نادر و حتا غیرممکن بود. تا آنجا که والار یا مایار نیز نمیتوانستند آزادانه این کار را انجام دهند و کالبدی که اختیار میکردند شکلی ثابت داشت که برگرفته از خلقیات آنان بود. حتا استثنایی چون سارون که به تغییر چهره شهره بود نیز کاملا شبیه بئورن نبود. بعد از هابیت، تالکین قوانین بسیار سختی در مورد جادو وضع کرد و از استفادهی آزادانه و بیقید و بند آن خودداری کرد.
دنیاهای جادویی:
در سرزمین میانه ما با دو جهان متفاوت برخورد میکنیم؛ دنیای عادی و دیدنی و سرزمین سایهها، که در اغلب اوقات ساکنان یکی از چشم ساکنان دیگری پنهان هستند. این دو دنیا در کنار هم و درهم تنیده بوده و میشود آنها را دو پنجره و یا دیدگاه متفاوت برای دیدن سرزمین میانه تلقی کرد. سرزمین سایهها ارتباط مستقیم با استفادهی سیاه از جادو داشته و در حقیقت سرزمینی ساخته شده و مملو از توهمات و افکار پلید صاحبان قدرت سیاه در هر زمان است. مشهورترین راه برای رد شدن از مرز یکی و رسیدن به دیگری، استفاده از حلقههای قدرت بود. البته اگر کسی به اندازهی کافی قدرتمند بود میتوانست در هر دو وجه باقی بماند. اینان کسانی بودند که توانایی درک پلیدیها و سیاهیها را بدون افتادن در میان آنها داشتند. کسانی مانند تام بامبادیل و گلورفیندل الف.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]