واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ساعت 22 پنجشنبه 16/2/61 تولد مولا امير المومنين علي (ع) است . محل استقرار ، غرب جاده اهواز خرمشهر ، گردان ميثم از تيپ حضرت وليعصر (عج) از خاكريز پدافندي به سوي دشمن حركت مي كند ، رمز حركت به ياد مولا يا امير المومنين (ع) است. پيمودن مسير ساعتها ادامه مي يابد ، آتش توپخانه دشمن بعثي از سه طرف ديده مي شود و گلوله هاي منور زمين وسيع روبرو را در اين شب تاريك به يمن قدوم شيران بيشه توحيد چراغاني مي كند. طوفان شديدي در حال وزيدن است و دقايقي بعد سينه ستبر آسمان شكافته مي شود و باران رحمت با شدت هرچه بيشتر باريدن مي گيرد و زمين زير پاي رزمندگان را شست و شو مي دهد. انگار زمين و زمان به مدد آمده اند تا فرزندان ايمان را به شكل هاي گوناگون از بوته آزمايش الهي سربلند بيرون آورند. كيلومترها تا مچ پا در گل و لاي ، راه به سختي پيموده مي شود ، اما آنچه به اين گام ها قوت مي بخشد چيزي نيست جز ياد خدا در دل و ذكرش بر زبان ، براستي برداشتن هر گام به سختي و سنگيني خروج قدم به قدم متجاورزان سرزمينمان سخت مي نمايد. چهار صبح شده است و پس از طي مسيري سخت و طولاني ، جاده اي ديده مي شود كه تانك هاي عراقي دو كيلومتر جلوتر از آن مستقرند . صداي هلهله دشمن كه در آشيانه مان با گستاخي هرچه تمامتر لانه كرده شنيده مي شود. فرمانده گروهان ، آرپي جي زن ها را فرامي خواند و مي گويد: صداي دشمن را مي شنويد ، بايد يورش ببريم ..... سپيده دميده و شناسايي كوتاهي انجام شده است و سنگرهايي با دستان توانمند بچه ها براي استقرار موقت و يورشي تازه به دشمن آماده شده است. تانك هاي عراقي به سوي بچه ها مي آينده ، فرمانده گروهان مي گويد: خوب شد آمدند ، ما مي خواستيم سراغشان برويم خودشان آمدند ، كار ما را آسان كردند. اما انگار عراقي ها مي دانند جاي ماندن نيست ، پشيمان مي شوند و بر مي گردند سرجاي اولشان ، از ساعت 10 تا 12صبح مدام تانكهايشان مانور مي دهند ، گرد و غبار عجيبي فضا را پوشانده است و آر پي جي زن ها شليك مي كنند ، ظاهرا نقشه دشمن اين است كه گلوله بچه ها تمام شود و آنها بتوانند جلوتر بيايند. اينجا جاده مرزي و راه مواصلاتي دشمن و عقبه خط خرمشهر است . بچه ها بايد پشت دشمن را به شكلي كه راهشان به خرمشهر قطع شود ببندند. مرحله دوم عمليات بيت المقدس و آزادسازي شهر است و شهر در انتظاري عجيب لحظه شماري مي كند . بچه ها در حال صرف نان و پنير ( نهارشان ) هستند كه ضد حمله دشمن آغاز مي شود. از هر طرف تانك مي آيد به حدي كه تا چشم كار مي كند بچه ها را مي بيني و انبوه تانك هاي دشمن و خيل عظيم كركس هاي متجاوز كه مرز و بوم ميهنمان را نشانه رفته اند ، اما پايمردي و مقاومت و ايستادگي بچه هاي وطن دشمن را سرگردان كرده است. فاصله چند كيلومتري بين دو خاكريز جنگ سختي در جريان است . اينجا ديگر دشمن راه فراري ندارد و مجبور به ماندن است و خرمشهر همچنان چند روزي را در محاصره خواهد ماند تا روز موعود فرا رسد. امدادهاي الهي را مي بيني كه از زمين و زمان به ياري آمده اند و در بين خيل عظيم رزمندگان، فرشتگان نيز به نصرت اينان و سروقامتان جامه شهادت پوشيده اند تا خرمشهر آزاد شود و شهر در صبح پراضطرابي ديگر با رشادت ها و جانبازي خونين بزرگ مرداني بي ادعا بعد از گذر از مرحله اول و دوم عمليات بيت المقدس ، در مرحله سوم ، افقي متفاوت را به نظاره بنشيند. و امروز بلند جايگاهي شود كه آسمان سر بر آستانش مي ستايد و ستارگان سر بر شانه هايش تكيه مي زند. خرمشهر شهري مي شود بلند آواره به تمامي اخلاص مردمانش و امروز در سال ياد فتح پر افتخارش ، شادمان نام معطر پرستوهاي مهاجرش را بر دل ها زنده مي كنيم و در انديشه حفظ ارزش هاي مقدس اين فتح باشكوه ، ترانه شادي سر مي دهيم. ك/4 گزارش از : محمدجواد دهقاني 1027/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]