تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه شب‏هايش به نماز و روزهايش به روزه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798043403




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

★ღ☆ مجموع داستانهای کوتاه خیلی قشنگ همراه با عکس★ღ☆ : داستان های کوتاه


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین:  




کمبوجیه
پسر بزرگ کوروش هخامنشی مردی شجاع و بی نهایت زیبا و قوی پنجه بود . پس از
مرگ پدر به قصد آرام کردن غرب امپراتوری ایران که همواره دچار حمله یاغیان
و شورشیان بود عازم مصر و آفریقا شد در سال ۵۲۱ (پیش از میلاد) گئومات مغ
از اعتماد برادر کمبوجیه سوء استفاده نموده و بردیا را مسموم ساخته و او را
از پای در آورد . در این زمان کمبوجیه مصر را فتح نموده و در سرحدات
آفریقا (شمال تونس و لیبی امروزی) می تاخت . گئومات برخی از جنایت پیشگان
را اجیر کرده و به جان رییش سفیدان و بزرگان ایران افتاده و آنها را با
ترفندهای گوناگون از پای در می آورد . یکی از رییش سفیدان که به راز گئومات
پی برده بود به پسر بزرگ خویش جریان را گفت و از او خواست خودش را به سپاه
ایرانزمین برساند و توطئه گئومات را بر ملا سازد و از پسر خواست زود عازم
این سفر طولانی شود و گفت حتما دیر یا زود گئومات به سراغ من هم خواهند آمد
چون آنها به رسم یونانیان ، وجود بزرگان عشایر را تحمل نمی کنند تا بدین
گونه همه مردم را به زیر یوغ خویش کشند . به قول اندیشمند کشورمان ارد بزرگ
: نخستین گام بهره کشان کشورها ، ابتدا نابودی بزرگان و ریش سفیدان است و
سپس تاراج دارایی آنها . پسر آن ریش سفید شب روز تاخت و اسبهای بسیاری در
این سفر از پای در آمدند تا خودش را به صحرای خشک سینا رسانید در بین راه
گرفتار یاغیان و دزدان شد و گریخت هر چند سه تیر زهرآگین بر دست و پشتش
فرود آمد در سیاهی شب به پشت دروازه خاوری مصر رسیده بود با خون خود بر
دروازه شهر نوشت (( بردیا کشته شده است )) کمبوجیه چون خبر مرگ برادر را
شنید به سوی پایتخت تاخت بدبختانه در نزدیکی دمشق با مکر و سم دیو سیرتان
از پای درآمد .
یونانیان به رهبری تاریخ نویسانی همچون هردوت بسیار
کوشیدند کمبوجیه را نفی و بد جلوه دهند حتی به دروغ گفتند او با خواهر خویش
ازدواج نموده و حتی او را کشته است بسیاری از دروغ های دیگر تا بدین گونه
ایرانیان را از داشتن جوانی رشید و فرهمند تر از اسکندر محروم سازند . و
شوربختانه هنوز هم بسیاری این تهمت ها را نقل قول می کنند همانند تهمت قتل
سورنا به دست ارد اشکانی ، که اینها همه دروغ است و دلیل این تاریخ سازی
های یونانیان و رومیها ، نابود کردن اسطوره های عزت و سربلندی تاریخ ایران
است . اسکندر مقدونی در روزهای آخر عمر خویش می گوید : آرزو داشتم همچون
کمبوجیه در جوانی جهانگشایی کنم اما سرزمینی که من فتح کردم یک ساتراپ
(ایالت) کمبوجیه هم نشد .
یونانیان و رومیها از هر پادشاه ایرانی ضربه
مهلک تری خورده اند برایش جنایت نویسی !های بیشتری کرده اند همانند کمبوجیه
، خشایارشاه ، ارد دوم و ...









آخرین زمستان سرد عمر حکیم توس فردوسی ،
مردی از دور دست ها ، پس از گذشت از برف و بوران شدید ، خود را به خانه حکیم می رساند
می گوید ای خردمند به من بگو چطور آتشی در وجود توست که سروده هایت مرا از فرسنگها دور تر در چنین حالتی به سوی تو کشانید .
فردوسی با روی گشاده و پر مهر می گوید : "عشق"
و مرد جوان بار دیگر پرسید : که این عشق چیست ؟
و حکیم گفت :
ازین راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست

همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این در راز باز

برفتن مگر بهتر آیدش جای
چو آرام یابد به دیگر سرای

دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک

درین جای رفتن نه جای درنگ
بر اسپ فنا گر کشد مرگ تنگ

چنان دان که دادست و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست

سی سال گذشت ، بار دیگر آن مرد آمد و اینبار با فرزند خویش ،
به
دیار حکیم توس ، بر مزار حکیم نشست و از ته دل ناله ایی بر آورد و به
فرزند گفت آن روزی که میهمان خانه این خردمند بودم فهمیدم آن خانه همچون
پیکانی بر ابرها سوار است و من باید پیاده شوم فردوسی نمرد او پیش تاخت و
ما در این روزگار محدود اسیر و محکوم بر فناییم . امروز همین مزار هم
دلگرمی و نوای عشق او را در بر دارد . ارد بزرگ می گوید : ویرانه کاخ های
برآزندگان هم ، هزاران گهواره امید بر بستر خویش دارد .
گفته می شود بعد ها فرزند آن مرد به تعداد سالهای عمر حکیم توس شاهنامه را باز نویسی کرد . و در پایان همه آن ها به رنگ سرخ نوشت : "عشق"









ابو
جعفر منصور دومین خلیفه عباسی آنگاه که دید محبوبیت ابومسلم بمراتب از او
که خلیفه است در بین تبار ایرانیان بیشتر است تصمیم به قتل او گرفت برای
اینکار به حیله های بسیاری متوسل شد تا ابومسلم را برای اجرای نقشه شوم
خویش به دستگاه خلافت بکشد .
روزی که منصور پلید همچون خفاشی خونخوار
قهرمان ایرانیان ، ابومسلم خراسانی را با سربازان سیاه دل خویش دور از
دسترس ایرانیان و بخصوص خراسانیان به قتل رساند نبض ایران ایستاده بود .
آنگاه
که پیکر شهید سرخ ایران را از دستگاه خلیفه به بیرون کشیدند منصور دید بر
روی زمین گردنبندی از پوست آهو افتاده آن را باز کرد و در آن بر پوسته یی
نازک به زبان پهلوی خطوطی دید دانشمندان دربار منصور متن را ترجمه کردند :
« سرباز ایران ابومسلم خراسانی »
فیلسوف
و متفکر کشورمان ارد بزرگ می گوید : ابومسلم خراسانی نماد برافراشته
آزادگی ایرانیان است او بندهای دشمنان ایران را پاره کرد و خون گرمی شد در
رگهای سرد کشورمان ، خونی که تا ابد در دل این کشور خواهد جوشید و هر
زنجیری را پاره خواهد نمود .
ایرانیان از همان روز تصمیم به نابودی
دودمان جور و ستم عباسیان را گرفتند کسانی همچون سنباد اسحاق ترک مقنع و
بابک خرم دین پرچم انتقام خون ابومسلم را بر دست داشتند و در نهایت به
تدبیر مرد جاودانه ایران خواجه نصیرالدین توسی سلسله عباسیان با خواری و
خفت تمام به پایان رسید .




اردوان
يكم در آذر ماه سال 126 پیش از میلاد دستور آزادی سه هزار اسیر رومی را
داد . آنها با لباس مبدل برای ایجاد هرج و مرج و جاسوسی از مرزها گذشته و
خود را به شهرهای ایران رسانیده بودند . بعضی از این اسیران بیش از 10 سال
در زندان بودند آنها براحتی به زبان پهلوی (زبان آنروز ایرانیان) سخن می
گفتند روزی که اسرا از پایتخت ایران خارج می شدند یکی از آنها مغرورانه به
نوجوانی ایرانی که به آنها نگاه می کرد گفت خورشید ما را از شرق به غرب
کشاند و ما آزاد شدیم . نوجوان هم خندید و گفت آخر خورشیدها در مشت
پادشاهان ایران هست ! و آنها شما را پیاپی به غرب می بخشند !
دانای
ایرانی ارد بزرگ می گوید : در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران
می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را
شنید ... و تنهایی را از یاد برد .
این پرسش در ذهن ایجاد می شود آیا آن اسرا پیام مهر ایرانیان را حس کردند ؟!
خیر
پس از سال ها توطئه ، پنجاه سال بعد از این حادثه دهها هزار رومی وارد ارمنستان و آذربادگان ایران شدند .
مهر و سخاوت ایرانیان به شرق و غرب ، شمال و جنوب چه بازده ایی داشت ؟ جز پررویی ، گستاخی و زیاده خواهی ؟...

درس تیرداد پادشاه ایران


پس
از آنکه سپاهیان تیرداد پادشاه ایران ، ارتش یونان را به عقب راند و
سلوکوس فرمانروای آنها را به بند کشید در شهر صددروازه ( دامغان امروزی )
بخاطر این پیروزی ارزشمند جشن و پای کوبی بزرگی برپا شد . در میان بزم اشک
دوم دید گروهی تن پوش رزم آوران شکست خورده یونانی را بر تن نموده و مردم
را می خندانند . پادشاه ایران دستور داد آنها را گرفته و در بند بیندازند .
آن شب فرمانروای ایران به مردم گفت : فرزندان ما جانانه جنگیدند و در راه
ایران کشته شدند جنگجویان یونانی هم مسخره نبودند و اگر می توانستند یک
ایرانی را هم زنده نمی گذاردند آنها به خاطر کشورشان کشته شدند و ما پیروز .
خندیدن بر سپاه در هم شکسته آنها در خوی ما نیست .
ارد بزرگ متفکر فرهیخته کشورمان می گوید : فرومایگان پس از پیروزی ، همآورد شکست خورده خویش را به ریشخند می گیرند .
پس
از سه روز به فرمان پادشاه ایران گروهی که در بزم دستگیر شده بودند آزاد
گشتند . و این رسم نیک برای آیندگان سرزمین پاک ایران باقی ماند .


یاسمین آتشی













عطاملك‌
جوینی‌ كه‌ یكی‌ از وزیران‌ دربار هلاكو می‌باشد و كتاب‌ تاریخ‌ جهانگشای‌
او معروف‌است‌ به خواجه نصیرالدین توسی گفت اکنون که ایران در زیر یوغ
اجنبی است و هیچ جای نفس کشیدن نیست بهترین جای دنیا برای اقامت گزیدن
کجاست ؟ تا از برای رشد و حفظ جان به آنجا در آییم خواجه خنده ایی کرد و
گفت بهترین جا ایران است و از برای شخص خود من زادگاهم توس ، شما را دیگر
نمی دانم مختارید انتخاب کنید و عزم سفر نمایید عطاملک پاسخ داد برای
دانشمندانی نظیر ما بستر آرامش دروازه های باشکوهتری به روی آیندگان خواهد
گشود و خواجه به طعنه گفت البته اگر آینده ی باشد ! چرا که فرار اهل خرد ،
نفع شخصی عایدشان می کند و در این حال دیار مادری همچنان خواهد سوخت امروز
مهمترین وظیفه ما ایستادن و خرد را به کار بردن برای رفع ایستیلای اجنبی
است و اگر این کار نتوانیم دیگر فایده ایی برای زنده بودن نمی بینم .
ارد بزرگ اندیشمند و متفکر برجسته کشورمان می گوید : آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد .
عطاملک
جوینی در حالی که به زمین می نگریست به خواجه نصیر الدین توسی گفت برای من
بزرگترین نعمت همین است که در کنار آزاده مردی همچون شما هستم .


 

نیمروز
بود کشاورز و خانواده اش برای نهار خود را آماده می کردند یکی از فرزندان
گفت در کنار رودخانه هزاران سرباز اردو زده اند چادری سفید رنگ هم در آنجا
بود که فکر می کنم پادشاه ایران در میان آنان باشد سه پسر از میان هفت
فرزند او بلند شدند به پدر رو کردند و گفتند زمان مناسبی است که ما را به
خدمت ارتش ایران زمین درآوری ، پدر از این کار آنان ناراضی بود اما به خاطر
خواست پیگیر آنها پذیرفت و به همراهشان به سوی اردو رفت .



دو
جنگاور در کنار درختی ایستاده بودند که با دیدن پدر و سه پسرش پیش آمدند :
جنگاوری رشید که سیمایی مردانه داشت پرسید چرا به سپاه ایران نزدیک می شود
. پدر گفت فرزندانم می خواهند همچون شما سرباز ایران شوند .

جنگاور گفت تا کنون چه می کردند . پدر گفت همراه من کشاورزی می کنند .

جنگاور نگاهی به سیمای سه برادر افکند و گفت و اگر آنان همراه ما به جنگ بیایند زمین های کشاورزیت را می توانی اداره کنی ؟

پیرمرد گفت آنگاه قسمتی از زمین ها همچون گذشته برهوت خواهد شد .


جنگاور گفت : دشمن کشور ما تنها سپاه آشور نیست دشمن بزرگتری که مردم ما
را به رنج و نابودی می افکند گرسنگی است کارزار شما بسیار دشوارتر از جنگ
در میدانهای نبرد است .

آنگاه روی برگرداند و گفت مردم ما تنها پیروزی نمی خواهند آنها باید شکم کودکانشان را سیر کنند . و از آنها دور شد .

جنگاور
دیگری که ایستاده بود به آنها گفت سخن پادشاه ایران فرورتیش ( فرزند
بنیانگذار ایران دیاکو ) ! را بگوش بگیرید و کشاورزی کنید . و سپس او هم از
پدر و سه برادر دور شد .





فرزند
بزرگ رو به پدر پیرش کرد و گفت : پدر بی مهری های ما را ببخش تا پایان
زندگی سربازان تو خواهیم بود . ارد بزرگ خردمند برجسته کشورمان می گوید :
فرمانروایان همواره سه کار مهم در برابر مردم دارند . نخست : امنیت ، دوم :
آزادی و سوم : نان .

سخنان پادشاه ایران فرورتیش نشان می دهد زمامداران ما از آغاز تلاش می نمودند نان مردم را تامین کنند .



 یاسمین آتشی






پاسی از شب گذشته بود به شاپور دوم ساسانی ، پادشاه ایران زمین گفتند سه مرد کهن سال از جزیره لاوان به دادخواهی آمده اند .
پس
از اجازه فرمانروا ، آنها گفتند : اکنون سالهاست تازیان هر از گاهی به
جزیره ما یورش آورده و مروارید های صیادان را به یغما می برند ، و اما
اینبار علاوه بر مروارید یکی از دختران جزیره را نیز دزده اند که این موجب
شده مادر آن دختر بر بستر مرگ باشد و پدرش هم از پی دزدان به دریا رفته و
هفته هاست از او هم خبری نیست .
می گویند شاپور برافروخت و رو به
سرداران کشور نموده و گفت تا جزایر ایران امن نشده کسی حق استراحت ندارد .
همان شب شاپور و لشکریان بر اسب رزم نشسته و به سوی جنوب ایران تاختند .
آنها جنوب خلیج فارس را که پس از دودمان اشکانیان رها شده بود را بار دیگر
به ایران افزودند و دزدان تبهکار را به زنجیر عدالت کشیده و به ایران
آوردند .
به گفته ارد بزرگ اندیشمند ایرانی : فرمانروایی که نتواند جلوی بیداد بزهکاران و چپاولگران را بگیرد شایستگی گرداندن کشور را ندارد .
گفته
می شود پس از پاکسازی جنوب ، پادشاه ایران به جزیره لاوان رفت و از آن زن
رنجور که همسر و دختر خویش را از دست داده بود دلجویی نموده و پوزش خواست .



یاسمین آتشی








بانو
کاساندان نزد فرزند خویش کمبوجیه آمد و گفت : پدرت مدتهاست تا دیر وقت
درگیر رایزنی با رایزنان دربار است و من از این همه کار او نگرانم . تن
درستی پادشاه فراتر از هر چیز دیگریست . کمبوجیه نزد پدر خویش ، فرمانروای
ایران کوروش آمد و دید سخت در اندیشه است و رایزنان از آنچه رخ می دهد می
گفتند . پس از پایان کار فرزند رو به پدر کرد و گفت مادر از این همه کار
شما نگران است پدر گفت : روزهای سخت امروز ، فر بسیاری برای بهروزی میهنمان
در پی دارد و این ارزشی بیش از تن درستی دارد .
تلاش
ها و از خودگذشتگی کورش بزرگ باعث شد امروز اینگونه شیفته او باشیم .
همانگونه که ارد بزرگ اندیشمند برجسته کشورمان می گوید : روزهای سخت بهایی
ست که باید برای سرافرازی پرداخت .


 یاسمین آتشی




فره
ورتیش دومین پادشاه ایران از دودمان مادها و فرزند دیاکو بود . بامدادان
بر دیوار دژ کاخ فراز آمده به خانه های مردم هگمتانه می نگریست هنوز بسیاری
در بستر خویش آرمیده و زندگی در شهر جریان نیافته بود فرمانروا به لب
دیوار دژ آمده و به پایین نگریست در پای دیوار زنی را دید که بر خاک های
پای دژ خوابیده است به دیده بان نزدیک خویش گفت این زن در اینجا چه می کند و
کی به اینجا آمده ؟
دیده بان گفت بسیاری از شبها زنهای تنها در پای دژ
می خوابند چون اینجا امنیت هست و کسی آنها را آزار نمی دهد . فرمانروا گفت
مگر آنها زندگی ندارند . نگهبان گفت بسیاری از آنها بیوه اند و یا سرپرستی
ندارند همسرانشان یا در جنگ کشته شده اند و یا بیماری جانشان را گرفته .
فره
ورتیش رایزن پیرش را خواست و جریان را برایش باز گو نمود . و به او گفت
قدرت فرمانروا تنها در ایجاد امنیت در مرز ها نیست مردم هم باید امنیت جانی
و همینطور ادامه زندگی داشته باشند .
دستور داد چهارصد اسب از داشته
های فرمانروایی را فروختند و با آن ساختمانی در کنار کاخ خویش بنا نمود
برای زنان و مردان تنها و دردمند . روزی سه وعده غذا به آنها داده می شد .
بی پناهان را پس از نگهداری تشویق به زندگی و فعالیت های شرافتمندانه می
کردند .
ارد بزرگ اندیشمند و متفکر برجسته کشورمان می گوید : آزادگان تهی دستی را ننگ می دانند و نه تهی دستان را .
پادشاه
ایران فره ورتیش دستور داد در تمام شهرهای ایران چنین ساختمانهایی ساخته
شود . و یکی از هنجارهای اصلی این برج ها این بود که نام و نشانی از
آمدگان نمی پرسیدند .



باران مهر


روزی
که سپاه ایران خود را آماده می ساخت شر یونانی ها را پس از سالها بردگی از
روی ایران کم کند باران بسیاری بارید یکی از جادوگران در بین مردم شایعه
کرده بود این باران اشک آسمان بخاطر مرگ جوانان ما است و بزودی خبرهای
بسیار بدی می رسد . این خبر را به اشک یکم نخستین پادشاه از دودمان
اشکانیان دادند او هم خندید و گفت این شاد باش آسمانها به ماست باران مایه
رحمت و رویش است نه پیام شوم . سپاه کوچک و پارتیزانی او خیلی زود بخش
بزرگی از شمال خراسان را از شر یونان آزاد ساخت و دل ایرانیان میهن را در
همه جا گرم نمود اشک های بعدی ایران را به شکل کامل آزاد ساختند .

اندیشمند
برجسته کشورمان ارد بزرگ می گوید : باران ، مهر آسمان است نه بغض آن ،
همانند آدمیان مهرورزی که می بارند و کینه توزانی که خشک و بی نشانند .

نکته
ایی را باید در این جا بنویسم و آن واژه پارتیزان است در کشورمان بسیاری
فکر می کنند این واژه مربوط به مبارزین کمونیست اروپای شرقی در 50 سال پیش
است حال آنکه این واژه در واقع مربوط به سپاهیان اشک یکم بود چون آنها از
خاندان پارت بودند و ارتش منظمی هم نداشتند و به شکلی چریکی به سپاه حمله
می کردند به آنها پارتیزان می گفتند پارتیزان ها بسیار تیراندازان باهوشی
بودند و با تعداد اندک توانستند به مرور دشمن را از ایران پاکسازی نمایند .



 


پادشاه
ایران جمشید ، شب بیست و نهم اسفند ، در خواب دید ایران را آذین بسته اند
اما هیچ کس را نمی شناخت . آدمها تن پوش دیگری داشتند .
همه می دویدند ، یکی گفت اینجا چرا ایستاده ایی ؟ ! جشن نوروز بزودی فرا می رسد باید آن را با خویشاوندانت پاس بداری !
جمشید با تعجب گفت فردا جشن نوروز را آغاز می کنم ! چرا امروز می دوید ؟
آن مرد گفت جمشید ده هزار سال پیش این جشن را بر پا نمود ! زودتر به خانه ات رو که خویشاوندانت چشم بدر دارند !
جمشید از خواب پرید و فهمید جشن نوروز جاودانه است .
او نوروز را به روشنی و بزرگی برگزار نمود و در آنجا رو به ایرانیان کرد و گفت اگر شدنی بود هر روز را نوروز می نامیدم ...
نوروز
ماند چون همراه بود با سرشت آدمیان و طبیعت همانگونه که ارد بزرگ می گوید :
نوروز ایرانیان ، فرخنده جشن زمین و آدمیان است و چه روزی زیباتر از این ؟
...



سلام بازهم مثل همیشه عالی بود فوق العاده بود ممنون

خواهش خاله مرجان شما همیشه لطف دارید






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5086]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن