تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه منافق اين است كه بدى اش ناراحتش نمى كند و خوبى اش او را خوشحال نمى سازد. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798005514




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اگر جای من بودید چه کار میکردید؟ : پرسش و پاسخ مادران آشپزآنلاینی


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: دوستان عزیز خیلی مواقع برام یه چیزی پیش اومده(مثل امروز) واقعا نمیدونستم چه کار کنم و توش میموندم.ممکنه برای شما هم پیش اومده باشه که نمیدونید چه برخوردی داشته باشید.به فکر افتادم این تاپیک برا همچین مواقعی باز کنم تا بیایم اینجا و سوالمون بپرسیم که نظر دوستان بدونیم

امروز از شوشوم پرسیدم که کی غذا بزارم گفت 5 دقیقه دیگه منم بر اساس 5 دقیقه سفره را پهن کردم.گفتم بیا ناهار گفت صبر کن( تو اینترنت بود)منم یه خورده صبر کردم گفتم بیا دیگه گفت الان نمیتونم مشکلی پیش اومده تو بخور.شما جای من بودید میخوردید یا صبر میکردید حتی نیم ساعت که شده؟؟؟
البته من خودم با سالاد مشغول کردم تا اومد.

goleyass نوشته است:دوستان عزیز خیلی مواقع برام یه چیزی پیش اومده(مثل امروز) واقعا نمیدونستم چه کار کنم و توش میموندم.ممکنه برای شما هم پیش اومده باشه که نمیدونید چه برخوردی داشته باشید.به فکر افتادم این تاپیک برا همچین مواقعی باز کنم تا بیایم اینجا و سوالمون بپرسیم که نظر دوستان بدونیم

امروز از شوشوم پرسیدم که کی غذا بزارم گفت 5 دقیقه دیگه منم بر اساس 5 دقیقه سفره را پهن کردم.گفتم بیا ناهار گفت صبر کن( تو اینترنت بود)منم یه خورده صبر کردم گفتم بیا دیگه گفت الان نمیتونم مشکلی پیش اومده تو بخور.شما جای من بودید میخوردید یا صبر میکردید حتی نیم ساعت که شده؟؟؟
البته من خودم با سالاد مشغول کردم تا اومد.

سلام گل یاس..اتفاقن عین این قضیه مرتب واسه من هم پیش میاد .. دقیقن مثل شما..به خاطر اینترنت.. ولی من صبر میکنم..

خوب من اگه گشنه باشم مي خورم و در غير اينصورت منتظر مي مونم البته در هر دو حال غرم رو مي زنم.

منم این اتفاق به اندازه موهای سرم برام پیش اومده وهمیشه من خوردم واونهم دقیقا قاشق اخری که من گذاشتم تو دهنم امده سر سفره منهم غر زدم وبی خیال شدم همیشه هم یر این اینترنت لعنتی هست بگم خدا مخترعش رو به تیر غیب دچار کنه (بگو امین )

ای بابا همسر من از دست من و اینترنت اعصاب نداره حالا می فهمم از چی حرص می خوره
چرا اینقدر سخت می گیرین؟

به به چه مبحث خوبي باز كردين . من صد تا از اين سوال ها دارم اما الان يكي از جديدترين هاشو مي پرسم

مادر شوهر من زن خوبيه ، اهل تيكه انداختن و اينها نيست ، زيادي محبت نمي كنه اما بي ادبي و بي محلي هم نمي كنه ، من ازش راضيم (خدا كنه اونم از من راضي باشه ) اما غير از يه چيز .
همه خواهر شوهر ها و جاري ها از صبح تا غروب به مادرشوهرم زنگ مي زنن . يعني روزي يك بار رو حتما زنگ مي زنن .من عادت به تلفن زدن به كسي ندارم . هيچ وقت نشده از سركار زنگ بزنم حال مامانم رو بپرسم ، مگر اينكه كاري داشته باشم. بااين حال من هر يك هفته ده روز به مادرشوهرم زنگ مي زنم اما پاي تلفن هيچ حرفي باهاش ندارم ،
مشكل اينه كه توي اين دو سال تا بحال يك بار به من زنگ نزده. مريض بشم ، مسافرت باشم ، پيدام نباشه ، در هيچ صورتي زنگ نمي زنه . اصلا تلفن من رو فكر نمي كنم داشته باشه.
تازگيها يه كم لجم گرفته . دلم نميخواد بهش زنگ بزنم. چون وقتي هم زنگ مي زنم هيچ حرفي باهاش ندارم . اونم زودي مي خواد قطع ميكنه. آدم بهش بر مي خوره خوب.
باتوجه به اينكه ما نامزديم و به زودي مراسم عروسي رو مي گيريم از يه طرفي دلم نميخواد الان دشمني بر بيانگيزم
از يه طرفي واقعا لجم گرفته دلم ميخواد يه مدت اصلا بهش زنگ نزنم .

شما جاي من بودين چكار ميكردين؟
اصلا شما با مادرشوهرتون راجع به چي صحبت مي كنين؟



راتاتوي جان منم همينطورم خيلي حرفي واسه گفتن پا تلفن ندارم گاهي از آشپزي و ... مي گم اما اينو تو خانواده خيلي تكرار كردم كه من از تلفن حرف زدن خوشم نمياد كه ديگه واسه همه عادي شده كه زنگ نزنم...


منم نمي دونم ديگه . من با دوستهام و غيره حرف دارم اما در مورد فاميل شوهر يه قانون كلي براي خودم گذاشتم از روز اول كه اون موضوعات گفتگو رو محدود مي كنه . قانونم اينه كه :
1. پشت سر كسي غيبت نمي كنم
2. از خودم تعريف نمي كنم
3. خيلي پاچه خواري نمي كنم (كه خيلي عملي نيست ، عموما مي كنم

4. از زندگي خصوصيشون سوال نمي كنم كه فكر نكنن دارم فضولي مي كنم - سوالهايي مثل كي رفت ؟ كي اومد؟ ناهار چي خوردين ؟

خوب حرفي نمي مونه غير از حال و احوال . چون هم من الان خونه خودم نرفتم هنوز بحث الان فصل باقاليه بگيريم پاك كنيم يا سير ترشي كي بندازيم هم به ميون نمياد ! ديگه نمي دونم چي بگم . بعد هم اينكه لجم گرفته كه حالا كه اون زنگ نمي زنه و من مي زنم لااقل وقتي زنگ مي زنم دل به كار بده يه كم حرف بزنه نه اينكه هي اين پا اون پا كنه كه بره.

شما بودين چكار مي كردين؟


عزیزم به نظره من آدم وقتی متاهل میشه باید یه سری از عاداتش تغییر بده.واینکه همه زنگ میزنن بهش و شما زنگ نمیزنید خیلی به چشم مییاد و اونم مسلما از شما ناراحت میشه .به نظره من که نباید بزاری اون از دستت ناراحت باشه.ممکنه انتقال بده به شوهرتون.من اگر عادت نداشتم هر روز زنگ بزنم لااقل هر سه روزی یه بار بهش میزدم.خداییش 10 روز و یک هفته زیاده.قراه نیست حرفی داشته باشی بگو فقط تماس گرفتم حالتون بپرسم اینم یه جور پاچه خواریه دیگه.شایدم بد نباشه با یه زبون خوب تو یه موقعتیت مناسب وسط حرفات در بیای بگی باورکنید همیشه تو فکرتون هستما یه وقت فکر نکنید اگر زنگ نمیزنم به فکرتون نیستما.بگو همیشه براتون دعا میکنم که سایتون از سر ما کم نشه ها که من خیلی شما رو دوست دارم.با این حرفها باید اون شکی که درش به وجود اومده از بین بره.

عزیزم خوب من هم مادر شوهرم مسنه و من حرفی‌ پشت تلفن باهاش ندارم که بزنم غیر از احوال پرسی‌. اما خوب با اینکه اونها ایران هستن اما من هر ۳ یا ۴ روزی یک بlر یه تماس کوتاه میگیرم و با هر دوشون احوال پرسی‌ می‌کنم. لازم نیست که حتما حرف خاصی‌ داشته باشی‌ فقط احوال پرسی‌ کن.

goleyass نوشته است:دوستان عزیز خیلی مواقع برام یه چیزی پیش اومده(مثل امروز) واقعا نمیدونستم چه کار کنم و توش میموندم.ممکنه برای شما هم پیش اومده باشه که نمیدونید چه برخوردی داشته باشید.به فکر افتادم این تاپیک برا همچین مواقعی باز کنم تا بیایم اینجا و سوالمون بپرسیم که نظر دوستان بدونیم

امروز از شوشوم پرسیدم که کی غذا بزارم گفت 5 دقیقه دیگه منم بر اساس 5 دقیقه سفره را پهن کردم.گفتم بیا ناهار گفت صبر کن( تو اینترنت بود)منم یه خورده صبر کردم گفتم بیا دیگه گفت الان نمیتونم مشکلی پیش اومده تو بخور.شما جای من بودید میخوردید یا صبر میکردید حتی نیم ساعت که شده؟؟؟
البته من خودم با سالاد مشغول کردم تا اومد.
این مساله همیشه تو خونهٔ ما تکرار میشه. ولی‌ من اگر خیلی‌ گرسنه باشم غذام رو میخورم.

یه چیز میگم نخندینا!!

من که تا میام شروع کنم به غذا خوردن میبینم همسرم غذاش تموم شده!!! shidak نوشته است:goleyass نوشته است:دوستان عزیز خیلی مواقع برام یه چیزی پیش اومده(مثل امروز) واقعا نمیدونستم چه کار کنم و توش میموندم.ممکنه برای شما هم پیش اومده باشه که نمیدونید چه برخوردی داشته باشید.به فکر افتادم این تاپیک برا همچین مواقعی باز کنم تا بیایم اینجا و سوالمون بپرسیم که نظر دوستان بدونیم

امروز از شوشوم پرسیدم که کی غذا بزارم گفت 5 دقیقه دیگه منم بر اساس 5 دقیقه سفره را پهن کردم.گفتم بیا ناهار گفت صبر کن( تو اینترنت بود)منم یه خورده صبر کردم گفتم بیا دیگه گفت الان نمیتونم مشکلی پیش اومده تو بخور.شما جای من بودید میخوردید یا صبر میکردید حتی نیم ساعت که شده؟؟؟
البته من خودم با سالاد مشغول کردم تا اومد.
این مساله همیشه تو خونهٔ ما تکرار میشه. ولی‌ من اگر خیلی‌ گرسنه باشم غذام رو میخورم.

یکی از دوستان الان داشت باهام دردودل میکرد میگفت دیگه خسته شدم همش شوهرم خونه هست اونم همش پای نته.نمیره سراغ کار.با اینکه لیسانسم داره ولی حوصله کار کردن نداره.آخه همین یه بچه هست باباشم فوت کرده و تمام سرمایش داده به پسرش.و یه مقدار پول گذاشته تو بانک از سودش دارن زندگیشون میگذرونن.حدوده 1 میلیون 700 سوده بانکیشه.دوستم میگه خیلی گفتم برو سره کار میگه مگر دوست نداری من پیشت باشم تو خونه.میگه من باز نشسته هستم.دوستم به من میگه چجوری بهش بگم که ناراحت نشه بهش گفتم صبرکن با دوستای اینترنتیم مشورت کنم بهت میگم.دوستان میشه شما هم همفکری کنید که چی بگه؟؟ممنون دوست جونا

1- اینقدر منتظر می مونم تا شوشو بیاد سر سفره که با هم غذا بخوریم آخه تنهایی نمی چسبه

2- مادر شوهر بنده خیلی کم حرفه برعکس خودم که خیلی حرف می زنم من همون اول نامزدی باهاش تماس نمی گرفتم اونم اینجوری بود تا الان که اگر کاری داشته باشم تماس می گیرم یا اگه مریض شد باشه

3- من از خدامه که شوهرم ازصبح تا شب خونه باشه و نره سر کار !

منم اگه گرسنه م باشه غذامومیخورمچون بعضی وقتا ازغذاخوشش نمیادیا کارداره منم باخیال راحت غذامومیخورم






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 442]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن